عکسهای جالب ایرانی و خارجی

عکس و خبر جالب

ما ادعا می کنیم که محصولات خود را ارزانتر می فروشیم

مجموعه های مستند

مستند سراب(مستندی از دختران فراری )

چراغ خاموش: فریب و آزار دختران

شوک: شیطان پرستی

دست پنهان: قمه زنی

مستند خانواده پهلوی (داستان انقلاب)

داوطلب مرگ

انفجار شیراز

حجاب

رویای گرگها

نامزد نهم

سفر به ماورا

شوالیه هخامنشی

از برره تا لوس آنجلس

مستند رویای سبز

مستند گرداب

مستند چهارشنبه سوری

خدمت سربازی

شرکتهای هرمی

مستند شهادت آب

مستند کراک

ایدز و روشهای مقابله با آن

مستند راز بیان راز موفقیت در جهان

ویران کننده خاموش - اکس پارتی با قرص اکس

هجوم خاموش: تهاجم فرهنگی در جشنواره

فقر و فحشا - مستندی از خود فروشی دختران

شعبده شیطان

آسیب شناسی عزاداری در ایران

ابتذال در سینمای ایران

ازدواج و خانواده موفق

کدام استقلال - کدام پرسپولیس

محصولات لاغری

جلوگیری از بیماریهای قلب و عروق و چاقی

فروش فوق العاده ی کمربند های لاغری

چای لاغری دکتر سینا

ماساژور دلفینی

مینی ماساژور

ساعتهای اسپرت

ساعت لمسی - تاچ

ساعت صفحه متحرک زنگدار

ساعت ترمیناتور

ساعت انگشتری نگین دار

ساعت بارکدی 1

ساعت بارکدی 2

ساعت خطی

ساعت سینگولار

ساعت مولکولی - سلولی - میکروبی

ساعت عددی

ساعت کلوین

ساعت نامرئی

ساعت گاما چرخشی

ساعت قوسی

ساعت ماتریکس

ساعت تمپلار

ساعت رادیو دار شاتل

ساعت دیجیتال ال ای دی مدل استورم

ساعت مچی اسپرت مدل آیرون سامورایی

ساعت سامورایی رفلکس

ساعت ال ای دی آدیداس

ساعت گوکسی Gucci Watch

ساعت پروژکتوری محبوب ترین شخصیت کارتونی بن 10

روانشناسی و رمز و راز موفقیت

مستند راز بیان راز موفقیت در جهان

تکنیکهای موفقیت دکتر فرهنگ

ازدواج و خانواده موفق

۱۱۹ مطلب با موضوع «اخبار :: سیاسی» ثبت شده است

اعدام دو جاسوس سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه

دو جاسوس سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه سحرگاه امروز یکشنبه(29 اردیبهشت) به دار مجازات آویخته شدند.
 به گزارش حوزه حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران، نخستین محکوم‌علیه که حکم صادره در مورد وی به موقع اجرا در آمد "محمد حیدری" نام داشت که اطلاعاتی در زمینه مسایل مختلف امنیتی و اسرار کشور را تهیه و در ملاقات‌های مکرر خود با عوامل موساد در خارج از کشور، در اختیار آنان قرار داده و مبالغی نیز بعنوان دستمزد دریافت کرده بود. 
 
همچنین محکوم‌علیه دیگر "کورش احمدی" نام دارد که ضمن ارتباط‌گیری با عوامل سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) اطلاعات کشور در زمینه‌های مختلف را جمع آوری و در اختیار آنان قرار داده بود.
   
بر اساس این گزارش به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دادستانی تهران؛ در پی تکمیل تحقیقات، پرونده اتهامی نامبردگان با صدور کیفرخواست به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال و دادگاه پس از تشکیل جلسه با حضور نماینده دادستان و وکلای مدافع متهمان،  اتهام آنان را در حد محارب تشخیص و نامبردگان را به اعدام محکوم کرد.

گفتنی است؛  احکام صادره از سوی دیوان عالی کشور نیز مورد تایید قرار گرفته بود و این دو جاسوس سحرگاه امروز یکشنبه(29اردیبهشت) به دار مجازات آویخته شدند.

انتهای پیام/
مطالب مرتبط :
یک قاتل در نوشهر اعدام شد
برچسب ها: اعدام ، جاسوسی ، محکوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۱۷
محمد ثقفی

شهادت آیت الله مطهری و روز معلّم

پدید آورنده : منیره زارعان ـ محمد غفوری ، صفحه 1

تبریک

امروز میلیون ها دانش آموز با قلبی شیفته و جانی جویای دانایی و خردمندی به مدارس می روند و با شاخه گلی به نشانه مهر و سپاس، به دیدار معلمان خود می شتابند تا تلاش بزرگ آنها را برای ترویج علم و فضیلت سپاس گویند و در عمل نشان دهند که قدر تلاش ها را می دانند و از همین امروز مصمم ند تا فردای بهتری را تحقق بخشند.

آموزگاران انسان

آنچه مسلم است، اولین معلم بشریت، خود خداوند است که از پس خلق انسان، راه نیکو زیستن را به او آموخت؛ زشتی ها و زیبایی ها را به او نمایاند و چراغ خرد را به دست او داد تا درستی پیشه کند.

پس از حق تعالی، پیامبران الهی و جانشینان آنانند که برترین آموزگاران انسان محسوب می شوند و در طول عمر بشر، زندگی خود را وقف سعادت انسان کردند و کوشیدند تا دست او را گرفته، به سوی سرانجامی نیک رهنمون شوند.

آفرینش مکتب است و کردگار خود مدیر و انبیا آموزگار

پدر و مادر هم در درجه بعدی تعلیم و تربیت انسان، نقش بسیار حساسی را ایفا می کنند و بالاترین الگوی رفتاری فرزندانند که این امر نشان دهنده اهمیت جایگاه خانواده در شکل گیری شخصیت علمی، فرهنگی و اجتماعی فرزندان است.

پس از والدین، هرکس که چیزی به انسان بیاموزد، به همان میزان معلمِ آن شخص به شمار می رود و هرچه مقدار آموختن از معلمی بیشتر باشد، به همان اندازه نسبت به او تعهد نیز افزایش می یابد.

یادبود شهادت استاد شهید مرتضهی مطهری

امروز مصادف است با سال روز شهادت استوانه دین و دانش، استاد مرتضی مطهری رحمه الله ؛ او که پاره تن امام بود و حاصل عمرش محسوب می شد؛ او که مدافع دین و شریعت بود و کمر همت بسته بود تا کیان اسلام ناب را صیانت کند؛ او که با تکیه بر توانایی های علمی، عقیدتی و فلسفی خود از هرگونه شبهه و سؤال در حوزه دین استقبال می کرد و این امر را موجب پویایی و انتشار هرچه بیشتر اسلام می دانست. با شمشیر قلم و بیان و با منطق و استدلال، با التقاط و انحرافات شجاعانه مبارزه کرد و پندارهای غلط منحرفان را باطل ساخت و تلاش های دین ستیزان و معاندان اسلام را به یأس مبدل ساخت و با تقدیم جان، راهش را تداوم بخشید و با خون سرخش پای صفحات مبارزاتش را امضا کرد. او معلمی بود آشنا به علوم اهل بیت علیه السلام که در لحظه لحظه عمر شریفش، معارف ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم از قلم و بیان او تراوش می کرد و منتشر می شد. از این رو مورد غضب شب پرستان قرار گرفت و در آتش کینه دشمنان عقیده و ایمان سوخت و تشنگان فضایلش را در فراق خود سوزاند. یادش برای همیشه جاودان و پر رهرو باد.

آثار معلم شهید از نگاه امام خمینی(ره)

درباره نوشته ها و آثار معلم شهید نظریات فراوان گفته شده و تمجیدهای زیادی شده است. اما جامع ترین و محکم ترین نظر، فرمایش استاد ایشان، یعنی حضرت امام خمینی رحمه الله است که فرمودند: «آثاری که از او هست، بی استثنا همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بی استثنا آثارش خوب است. ایشان بی استثنا آثارش خوب است، انسان ساز است». در سال روز شهادت آن حاصل عمر امام، که به نام زیبای معلم نام گذاری شده، به روان پاکش درود می فرستیم و امیدواریم که آثار پربرکتش هم چنان فراراه جوانان و جویندگان اسلام ناب قرار گیرد.

مردی که درس عاشقی از مرتضی گرفت

وقتی که دست فتنه ز اُمّت تو را گرفت دل ها شکست و شهر سراسر عزا گرفت
نفرین به جهل، جهل خوارج، که این چنین بی رحم، برگزیده ترین را ز ما گرفت
فرمان قتلِ مرد خدا را به تیغ مکر ز ابلیس آن درنده انسان نما گرفت
او التجای واژه ایمان و عشق بود با خون او شرافت انسان بها گرفت
باید هماره بوسه زد از جان و دل بر آن دستی که پرده از رخ اهل ریا گرفت
دروازه های شهر سَحَر زو گشوده شد ذهن علیل شب زدگان زو شفا گرفت
از خامه اش که معجزه می کرد گویمت یا قلب او که رونق از آینیه ها گرفت
در خون نشسته باد و الهی فنا شود آن کس که پاره تن روح خدا گرفت
باید که در میانه خون دست و پا زند مردی که درس عاشقی از مرتضی گرفت

آمرزش برای معلم

خوشا به حال کسانی که بار سنگین ادب و دانش را بر دوش می کشند و لذت معنوی آموختن و شکوفا کردن استعدادها و به بار نشاندن انسان ها را بر تمام لذت های مادی و زودگذر دنیا ترجیح می دهند و خشنودند که در مسیر تعلیم و تربیت به تلاش می پردازند. در سعادت و نیک بختی و عاقبت به خیری آنان همین فرمایش امام صادق علیه السلام بس است که فرمودند: «تمامی جنبدگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان برای آموزگار خوب طلب آمرزش می کنند».

معلمان و نیاز به فراگیری بیشتر

معلم علاوه بر این که دیگران را آموزش می دهد، خود نیز باید به سطح دانش و آگاهی هایش بیفزاید و به آموختن و گردآوری مطالب جدید همت گمارد تا هم به فضایل خود افزوده باشد و هم تدریس خود را پربارتر کند؛ هرچند که لذت آموختن از لذت تعلیم دادن کم تر نیست.

معلم، الگوی جامعه

معلمان، مربیان و استادان همیشه به عنوان الگوی رفتاری مسلم و قوی مطرح بوده اند. آنان نه تنها خواندن و نوشتن می آموزند، بلکه معلم رفتار و گفتار شاگردان هم هستند و تمام حرکات و سکنات استاد، چه در محیط تعلیم و چه در خارج از آن، زیرِ نگاه های تیز شاگردان قرار دارد و ناخواسته در عمق جان آنها ریشه می دواند و آثارش در سالیان بعد نمایان می شود. به همین خاطر استادان و مربیان اگر می خواهند الگوهای مناسب و موفقی برای جامعه باشند، ناگزیر باید رفتارهایی متناسب با شأن و منزلت معلمی داشته باشند تا سلامت جامعه را تأمین کنند واز تخریب آن جلوگیری نمایند.

جایگاه اجتماعی دانشمندان

دانش هماره به صاحبان خود منزلت بخشیده، جایگاه آنان را در جامعه بالا می برد و دیگران را در مقابل آنان خاضع می گرداند. حضرت علی علیه السلام باب علم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «در علم و ادب بکوشید؛ چه عالِم، عزیز و گران قدر است، اگرچه به خاندان بزرگی منتسب نباشد یا فقیر و بی بضاعت باشد».

ارزش علم

هر حرفه و شغلی از جایگاه و ارزشی متناسب با خود برخوردار است. در متون دینی، به ارزشِ بیشترِ بعضی از مشاغل توجه شده است. اما جایگاهی که برای آموختن علم مطرح شده در هیچ شغل دیگری یافت نمی شود. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «کاش می دانستم کسی که از علم بی نصیب مانده چه چیز به دست آورده و آن که از علم بهره مند شده چه چیز به دست نیاورده است». امام باقر علیه السلام به نقل از نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «مواضب باش و روزت را در حالی سپری کن که یا عالم باشی و یا علم آموز و بپرهیز از این که عمرت در لذایذ غفلت زا و کام جویی های زیان بخش سپری گردد».

جایگاه تعلیم و تعلم از نظر پیامبر اکرم(ص)

جایگاه علم و آموختن از نظر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم ، حتی از جایگاه دعا و عبادت هم بالاتر است و سفارش های آن حضرت به علم آموزی و واجب دانستن آن بر هر مسلمان و برخوردی که با معلم و متعلم داشته اند مؤید این مطلب است. «روزی آن حضرت وارد مسجد شد و مشاهده کرد که در مسجد دو مجلس تشکیل شده است. یکی مجلس علم که در آن از معارف اسلامی بحث می شود و دیگری مجلس دعا که در آن خدا را می خوانند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: این هر دو مجلس خوب و مورد علاقه من است. آن گروه دعا می کنند و این گروه درس می خوانند و درس می گویند. ولی گروه علمی برتر و بالاتر از گروه دعایند و من از طرف پروردگار برای تعلیم مردم مبعوث شده ام. سپس آن حضرت به گروه معلمان و محصلان پیوست و با آنان نشست.»

حق معلم بر شاگرد

هر خیری که از دیگران به انسان برسد، در مقابل، آن شخص احساس دِین کرده، در صدد بر می آید تا به نوعی آن را جبران کند. چه خیری بالاتر از دانش که از معلم به انسان می رسد و چه دینی بالاتر از دین معلم که باید حق آن را به جا آورد؟ امام سجاد علیه السلام درباره حق معلم بر شاگرد می فرمایند: «حق استاد تو این است که در تعلیم و تکریم وی بکوشی و محضر او را بس مُوقَّر و محترم شماری و در فراگیری دانش به کلمات و بیانات او به نیکی گوش دهی و با روی گشاده و خویی آزاده و کامل و در کمال ادب و احترام به محفل و مجلس وی روی آوری و هرگز صدای خویش را بر صدای او بلندتر نسازی».

حق شناسی و قدردانی از معلم

چقدر زیبا است که انسان قدر زحمات دیگران را بداند و خدمات آنان را ارج نهد و بنا به فرمایش قرآن کریم «جزای نیکی جز نیکی نمی تواند باشد». گرچه بسیاری از نیکی ها، از جمله آموختن علم، در این دنیا و به دست انسان ها جبران نمی شوند، ولی سزاوار است که انسان در مقابل احسان دیگران، نهایت سپاس گزاری را داشته باشد. پیشوایان معصوم علیه السلام بارها این زیبایی ها را تذکر داده اند. در روایتی وارد شده است که «عبدالرحمان سلمی به یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام سوره حمد را آموخت. وقتی کودک در حضور پدر سوره حمد را خواند، امام حسین علیه السلام به معلم پاداشی در خور عطا کردند و سپس فرمودند: کجا پاداش مالی من با عطای آموزش این معلم برابری می کند؛ یعنی خدمت تعلیم و آموختن سوره حمد از عطای مالی من ارزنده تر است».

ثواب تعلیم و ارشاد از دیدگاه امام سجاد(ع)

شخصی خدمت امام سجاد علیه السلام عرض کرد: این مرد پدرم را کشته است و من می خواهم او را قصاص کنم. حضرت فرمود: «آیا این مرد تا کنون به تو خدمتی نکرده است که به جای قصاص دیه بگیری؟» گفت: چند روزی به من درس داده و علوم شما اهل بیت علیه السلام را به من آموخته است. ولی این سبب نمی شود که از قصاص منصرف شوم. حضرت فرمود: «چه می گویی؟! ارزش تعلیم و ارشاد از خون بیشتر است». پس از این سخن، آن مرد از قصاص چشم پوشی کرد و قرار شد صد شتر دیه بگیرد. ولی از آن جا که قاتل، توانایی پرداخت آن را نداشت، حضرت فرمود: «آیا خرسند می شوی ثواب هدایت و ارشادت را به من بدهی و در اِزایش صد شتر بدهم؟» آن مرد از حق خود گذشت و امام علیه السلام حدیثی به او هدیه کرد.

هنر معلمی

داشتن محبت، اخلاق خوش، علاقه به کار و آگاهی، به تنهایی برای موفقیت معلم کافی نیست؛ بلکه علاوه بر اینها معلم باید هنرمند باشد تا بتواند از داشته های خود استفاده مثبت بکند؛ چرا که روح کودکان و نوجوانان و جوانان بسیار لطیف و شکننده است و کوچک ترین خطایی از طرف معلم، دیوار بلندی می شود برای شاگرد و چه بسا مسیر تحصیل او را تغییر دهد. با این ملاحظات معلمان باید از زودرنجی و کم حوصلگی بپرهیزند و روحیات تک تک شاگردان را شناخته، با حوصله،متانت و سعه صدر برخورد کنند تا نتیجه دل خواه شاگرد و استاد حاصل آید و معلم خشنود و شاگرد رستگار شود.

نامت بلند ای معلم

نامت بلندای معلم؛ ای کسی که بر بلندای قله عشق و ایثار و محبت ایستاده و بر سریر عزت و شرف و انسانیت تکیه زده ای؛ ای کسی که اشعار در وصفت نارسا است و زبان قاصر و واژگان محدود؛ ای روشنگر نسل ها و جلا دهنده دل ها و تعالی بخش جان ها و پرورش دهنده مغزها و به پرواز درآورنده تخیلات بشر به سوی ناگشوده ها؛ ای انسانِ انسان ساز و مروج دین و فرهنگ و هنر وادب؛ ای رساننده بشریت به کمالات و قلل مرتفع انسانیت؛ ای محبوب خدا و خلق و ای ادامه دهنده راه انبیا. سلام خدا و فرشتگان خدا بر تو باد.

به یاد روزگاران مدرسه

صحبت آموزگاران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد

چه بسیارند معلمانی که یا سر بر بالین خاک نهاده و آسوده خفته اند یا بر اثر کهولت سن و بازنشستگی، خانه نشین شده اند و با کرسی تعلیم و تربیت وداع گفته اند. اما این بدان معنا نیست که عشق خود به مدرسه و دانشگاه و دانش آموزان را از دست داده اند؛ بلکه بالاجبار ترک عشق کرده اند. هنوز هم به عشق آن روزگاران نفس می کشند و با یاد آن ایام زنده اند. بیایید این پیران عرصه دانش و راه روان کوی معرفت را به نسیم فراموشی نسپاریم و در این روز مقدس، به پاس زحمات چندین وچندساله آنان، با دسته گلی به دیدار آنها برویم یا بر مزار پاکشان فاتحه ای نثار کنیم.

لزوم احترام معلم پس از مرگ

معلم چه زنده باشد و چه از دنیا رفته باشد، بر شاگردان لازم است که احترامش را نگه دارند و حق او را محترم شمارند. نوشته اند: «سیدرضی رحمه الله استاد ادیبی داشت که غیرمسلمان بود و پس از مرگ، او را در قبرستان غیر مسلمانان دفن کردند. مرحوم سید رضی رحمه الله هرگاه از آن قبرستان سواره عبور می کرد، از اسب پیاده شده، تا آخر قبرستان پیاده می رفت. پرسیدند: علت این کار چیست؟ فرمود: معلم من در این قبرستان دفن شده است».

رفتار معلم شهید

معلم هم حکم پدر را دارد و تکریمش بر شاگردان لازم است. سزاوار است که انسان بالاترین تعظیم ها را در حق معلم خود روا دارد. درباره تکریم استاد از شهید مطهری رحمه الله نقل شده است که وقتی نام استادان خود را می بُرد، با احترام و تعظیم بسیار زیاد از آنان تجلیل می کرد؛ برای مثال وقتی از مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله یاد می کرد، می فرمود: «روحی فداه؛ یعنی جانم فدای او باد».

روشنگر جان

اول از استاد یاد آموختیم پس سُویدای سَواد آموختیم
وز سوادآموز ما هم یاد باد کو به ما خواندن نوشتن یاد داد
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
ای تو کشتیّ نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما
ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا، مشکل توان تعریف تو
یک پدر، بخشنده آب و گل است یک پدر، روشنگر جان و دل است
«وَلَّدَکْ» با «عَلَّمَکْ» با «زَوَّجَکْ» هر سه را حقِ اُبُوَّت مشترک
لیک اگر پرسی کدامین برترین آن که دین آموزد و علم الیقین
ما همه طفلیم و روحانی پدر کِی پدر بدخواه باشد با پسر

معلم، امانت دار مردم

معلم امانت دار است و دانش آموزان امانت های او. اما آنان بر خلاف خیلی از امانت ها، کالا نیستند؛ بلکه انسان هایی هستند که جان خود را در اختیار معلم قرار می دهند تا آنها را بپرورد و روشنایی بخشد و از آنان مردان و زنانی راه یافته و کوثر معرفت چشیده بسازد. آری باید این امانت های گران بها را به زحمت پاس داشت. امام امت، خمینی کبیر رحمه الله ، نیز به لحاظ اهمیت امر فرمودند: «معلم امانت داری است که، غیر همه امانت ها، انسان امانت اوست».

مشق عشق

معلمی عشق است و عاشق می طلبد و معلم سر کلاسِ درس، مشق عشق می کند و با شور و شوق و شعف و با تمام وجود، آموخته ها و اندوخته هایش را به شاگردان انتقال می دهد و چون شمعی می سوزد تا به دیگران حیات بخشد. چه به جاست که بار دیگر سخن معلم دل سوخته، شهید محمد علی رجایی را بر زبان جاری سازیم که گفتند: «معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد».

معلم متعهد

«معلم، این موجود شریف که قائمه عالَم بی وجودش قائم نیست و به مرتبت و منزلتش کسی هم شأن و هم سنگ نمی باشد. او که با موقعیت خطیرش دلیل راه است و پژوهندگان دانش را در کسب فضایل محرک و راهنما. او که در ارتقا یا انحطاط یک جامعه، نقشی بس مؤثر دارد، اگر صالح باشد، دنیایی را به صلاح، و اگر فاسد شود عالَمی را به فساد سوق می دهد. او که شیوه کار و صفات و روحیات و عواطفش در سازندگی افکار و بنای شخصیت اعتقادی و معنوی متعلمان اثراتی ژرف و جاودانه دارد و هر نقشی را که در برابر اذهان آیینه گون آنان قرار دهد، چه زشت و چه زیبا، صورتی پایدار می یابد، باید خود به صفات و ویژگی هایی از ایمان و اخلاق آراسته باشد. آنچه برای قشر مربی و معلم لازم است، دانش و بینشی ژرف، پایبندی به اصول اخلاق و ایمان و اعتقاد به خدا و مذهب است. معلم همه وقت باید به شغل خویش عشق ورزد و مسئولیتش را در قبال وظایفی که اجتماع به او محول می کند، به خوبی احساس نماید. آزاده، نجیب، پاکدل، پرهیزکار، شجاع و اهل تحقیق و مطالعه و نظر باشد.»

در غم فراق استاد شهید

ای روح مطهر، اکنون در این زمان سراسر نیاز، کویر تشنه عطشناکِ اندیشه های جستجوگرِ نسلِ ما بیش از همه وقت انتظار تو را می کشد و در عصر هجوم «بودن»های کاذب و وجودهای مصنوعی، «نبود» تو را غمگنانه می سراید و بر بام دلش، اندوه سر می دهد. اکنون جوانه های رسته از شاخه های زمان پس از انقلاب، جویاتر از پیش، چشم به بارش اندیشه های تو دوخته است تا هم چون همیشه، سرزمین بکر افکار را برویانی و ساقه های خشکیده و قحطی زده را، به برگ و بار بنشانی. ای روشنایی خورشید، باغ اندیشه های نسل ما، پر از نیلوفر سؤال است. ای باغبان بیدار و تیزبین، چه می شد که دست های مهربان و صمیمی تو علف های هرزه شبهه ها را می چید و ساقه های تُرد ذهن ما را آبیاری می کرد و گل بوته های شناخت ما را می شکوفاند؟

تکریم از معلم

«برادری نقل می کرد: روزی برای معالجه پدرم به آلمان رفته، در یکی از بیمارستان ها، منتظر تشکیل پرونده بودیم. وقتی نوبت به ما رسید، متصدی تشکیل پرونده، پوشه نارنجی رنگی را پیش روی خود قرار داد. در همان اوضاع و احوال که من شدیدا در فکر هزینه های بیمارستان و معالجه بودم، متصدی، شغل پدرم را پرسید و من با حالت تردید پاسخ دادم: مریض، معلم باز نشسته است. پس از پاسخ من بلافاصله پوشه آبی رنگی را به جای پوشه نارنجی قرار داد و گفت: در آلمان، معلمان بدون نوبت و به طور رایگان درمان می شوند.»

مقام معلم از نظر اسکندر

به اسکندر گفتند: چرا معلم خود را بیش از پدر، بزرگ می شماری؟ گفت: زیرا پدرِ من مرا از عالم ملکوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است، یعنی به معرفتم نسبت به عالم هستی افزوده و از خاک جهل به آسمان معرفت پروازم داده است.

طلوع ستاره

خانه ای ساده امّا آسمانی، چون بوستانی کوچک و نورانی در فریمان، در سیزده بهمن ماه 1298 شاهد شکفتن غنچه ای خوش بو و طلوع ستاره ای درخشان بود. کودکی پاک از دامان خانواده ای روحانی و اصیل چشم به دنیا گشود. این کودک که «مرتضی» نام گرفت نه تنها برای خانواده اش، که برای دنیای دانش تحفه ای گران بها از سوی خدا بود.

آغاز راه تلاش

مرتضی دوران کودکی را درخانواده ای سپری کرد که عطر روحانیت و علم فضای آن را معطر کرده بود و همین امر نوید آینده ای بسیار روشن را برای او رقم می زد. او تحصیل را از مکتب خانه ای در فریمان شروع کرد و با شروع دوره نوجوانی شوق تحصیل او را از خانواده جدا کرد و به سوی شهر مشهد که با فریمان فاصله بسیاری نداشت کشاند. از دوازده سالگی تحصیل در حوزه علمیه مشهد را آغاز کرد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت. این نوجوان شیفته علم و سرشار از نور معرفت و ایمان اینک با حساسیتی شگرف و زایدالوصف به مسائل مربوط به خلقت و خالق می اندیشید و ذهن پر شورش میزبان پرسش هایی هرچند ساده، امّا پر اهمیّت و بی شمار، می شد.

هجرت به قم

شهید مطهری در سال 1316، یعنی در سن هجده سالگی، به قم هجرت می کند. این زمان اوج مخالفت رضاخان باروحانیت و حوزه های علمیه بود و هجرت این مرد شیفته علم به قم با مخالفت بسیاری از دوستان و نزدیکان همراه شد؛ امّا روح بلند و همّت والای او و سوزی که از عطش علم در خود حس می کرد، سدّ این مخالفت را شکست. این در حالی بود که حوزه علمیه در آن زمان علاوه بر رویارویی با مبارزات رژیم ستم شاهی، داغدارِ از دست دادن فقیه گران قدر و مؤسس بزرگ حوزه علمیه، آیت اللّه حاج عبدالکریم حائری، نیز بود. امّا آغوش حوزه بر روی او که دل داده دانستن و فهمیدن و جوینده گوهر علم بود، با گرمی و مهربانی گشاده بود.

پایان اقامتی پرثمر

قامت بلند و ریشه دار درخت دانش در وجود استاد شهید مرتضی مطهری هر روز به برگی تازه می نشست وباری تازه می داد. مدت پانزده سال اقامت پرثمر استاد در مرکز فقاهت شیعی، شهر مقدس قم و در محضر استادان بلندآوازه ای چون آیت اللّه بروجردی، امام خمینی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، شاخه های دانش را در وجودش تنومندتر می ساخت به طوری که در سال 1331، یعنی در پایان این اقامت ارزشمند، او از مدرسّان معروف و از امیدهای روشن آینده حوزه علمیه به شمار می رفت. او در این دوران از جهاد و مبارزه علیه رژیم ستم شاهی نیز غافل نماند و در امور اجتماعی و سیاسی با جدیّت شرکت می کرد.

روح قدسی الهی

استاد شهید مرتضی مطهری همواره به عنوان شاگردی متواضع و شیفته از محضر امام خمینی رحمه الله بهره می برد. جدا از علاقه وافری که آن امام مهربان نسبت به شاگردش ابراز می کرد، شیفتگی و علاقه مندی این شاگرد برجسته نیز به استادش در خور ستایش بود؛ چنان که خود درباره استادش می گوید: «درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم... گفته می شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود،... مرا سرمست می کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه ای این درس چنان مرا به وجد می آورد که تا [چند روز]... بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر آن می یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری ور وحی من در آن درس و درس های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فرا گرفتم انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می دانم. راستی که او روح قدسی الهی بود».

رابطه مرید و مراد

رابطه ای که بین شهید مطهری این دل باخته علم و قهرمان تهذیب نفس با استاد مهربان و گران قدرش امام خمینی رحمه الله وجود داشت تنها رابطه شاگرد و معلّم نبود؛ رابطه طلبه و استاد نبود؛ رابطه مرید بود و مراد، و محبّ بود و محبوب. این دوستی ژرف و علاقه شگرف تنها یک سویه نبود. نه فقط شهید مطهری به استادش به دیده پیر و مراد می نگریست امام نیز نسبت به شاگرد دل باخته اش علاقه وافر نشان می داد. امام خمینی رحمه الله شهید مطهری را فرزندی عزیز، پاره تن و حاصل عمر خود بر می شمردند و در فقدان آن عزیز با تأثری فراوان و اندوهی بی شمار به سوگ نشستند. درود خدا بر آن استاد مهربان و آن شاگرد دل باخته اش.

مهری بی پایان

شیفتگی شهید مطهری نسبت به علم و تهذیب نفس او را نسبت به استادان خود بسیار علاقه مند می نمود و از سویی فهم بالای او، مراتب بلند آن استادان برجسته را برای او قابل درک می کرد و به تواضعش می کشانید. علاقه شهید مطهری به استادانش تنها در امام خمینی خلاصه نمی شد. استادانی چون مرحوم علامه طباطبایی نیز در وجود او مُهر مِهری بی پایان به جا نهاده بودند. شهید مطهری از این استاد با عنوان «استاد علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه» یاد می کرد. درود و رحمت بی کران خدا بر او و بر استاد وارسته اش باد.

چشم امید حوزه

در سال 1331 که شهید مرتضی مطهری دیگر استادی مبرز، مدرّسی متبحر و محققی برجسته محسوب می شد و چشم امید حوزه های علمیه به حساب می آمد، قم را به قصد تهران ترک می کند و به تدریس در مدارس علمیه و نیز در دانشکده های تهران مشغول می شود. از جلسات سخنرانی پربار او در انجمن های اسلامی دانشگاه ها، بحث های بسیار ارزشمند و پرثمری به جا مانده است که دل های عطشناک بسیاری را از زلال معارف اسلامی سیراب می کند.

آغاز نهضت

از اولین گام های نهضت پرشور امام خمینی رحمه الله ، یعنی از سال 1341، استاد شهید گام به گام و نفس به نفس فعالانه با این نهضت همراهی می کند. اینک ده سال از حضور او در تهران می گذرد و او در کنار پیر و مراد و استاد محبوبش امام خمینی رحمه الله به سازمان دهی قیام پانزده خرداد می پردازد. شهید مطهری در تمام مراحل انقلاب و پس از پیروزی انقلاب تا آن لحظه که دست ستم کار گروه فرقان او را به شهادت رسانید، لحظه ای از تلاش و جهاد نیاسود و دمی پا در وادی آسایش ننهاد. یادش گرامی باد.

اولین دست گیری

یک ساعت از نیمه شب چهارشنبه پانزده خرداد 1342 می گذرد که سکوت شب با گام های ظالمانه عمّال رژیم شاه شکسته می شود. شهید مطهری در پی سخنرانی پرشوری بر ضد شاه بازداشت می شود و به همراه دیگر روحانیان دست گیر شده در تهران به زندان منتقل می شود. امّا این تهاجم رژیم به ساحت سینه سرخانی که پرچم اسلام خواهی بر دوش و ندای مسلمانی بر لب دارند، با شکست مواجه می شود و نظام پس از یک ماه و اندی، در پی مهاجرت علمای شهرهای مختلف به تهران و پافشاری علما و مردم، زندانیان مبارز را آزاد می کند و شهید مطهری نیز باز به دامن پرشور ملت باز می گردد.

نهضت اسلامی

حضور فعّال، مداوم و پرشور استاد شهید مرتضی مطهری در همه صحنه های انقلاب و در کنار رهبر کبیر انقلاب برخاسته از نگرانی او درباره طرز نگرش جامعه نسبت به دین و مفاهیم دینی بود. او نهضت را تنها به صورت اسلامی می پذیرفت و در راه آن می کوشید و به همین دلیل او برای اسلامی کردن محتوای نهضت و روشن کردن اذهان مردم و مقابله با کج روی ها و انحرافات دینی تلاش به سزا داشت که اصل آن تلاش های پرثمر هنوز هم روشنگر و راهنمای ملت ماست.

تلاش مداوم

از تلاش های انقلابی استاد شهید مرتضی مطهری که همگی صبغه دینی و اسلام گرایی داشت، می توان هدایت هیئت های مؤتلفه اسلامی، حسینیه ارشاد، ایراد سخنرانی های متعدد در مساجد تهران، پایه ریزی جامعه روحانیّت مبارز و سرانجام مسئولیت کمیته استقبال از امام را نام برد و این تنها گوشه ای از خدمات او به اسلام و انقلاب به حساب می آمد. شهید مطهری در تمام مراحل انقلاب به طور جدّی و کامل در خدمت انقلاب بود و در تمامی صحنه ها نقشی اساسی و محوری داشت. با تبعید حضرت امام خمینی رحمه الله از ایران به خارج از کشور مسئولیتی که بر عهده او و یارانش بود سنگین تر شده بود. امّا با این حال و با همه تلاشی که در راه پیش برد نهضت داشت، هرگز از تدریس و تألیف کتاب غافل نشد و مثل گذشته در آن صحنه نیز پیشتاز بود.

وسعت اسلام طلبی

استاد شهید مرتضی مطهری از محوری ترین و اساسی ترین نقش آفرینان انقلاب به حساب می آمد و در صحنه های مختلفِ این نهضت نقشی محوری و اساسی داشت. امّا بلندای روحِ بی ساحل و دل دریایی اش تلاش های او را به همین جا خلاصه نمی کرد. وسعت آزادی خواهی و اسلام طلبی او تا همه جهان کشیده می شد. آگاهی استاد شهید درباره مسائل روز جهان و به خصوص آگاهی اش از اوضاع فلسطین و تحلیل های کارشناسانه اش در این زمینه به راستی تحسین برانگیز است و ندای او در هم دردی و همراهی با نهضت فلسطین و یاری مظلومان فلسطینی هنوز به گوش می رسد.

امضای همدلی

آن روزها که بسیاری حتی از مسائل کشور خود نیز غافل بودند، شهید مطهری نه تنها برای آزاد کردن کشورِ در بندش می کوشید و نه تنها اذهان مردم را از افکار انحرافی حفظ می کرد و به سوی اسلامی راستین فرا می خواند، بلکه به دیگر کشورهای ستم دیده جهان نیز می اندیشد. در این میان کشور اسلامی فلسطین و تلاش مبارزان مسلمان آن، هم دردی و هم دلی او را سخت برمی انگیخت. در سال 1348 به سبب اعلامیه ای که امضای او نیز در آن به چشم می خورد و با مضمون جمع آوری اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی بود، و پس از ایراد سخنرانی در این زمینه، در حسینیه ارشاد دست گیر و به زندان منتقل شد. تلاش های پرثمر او را پاس می داریم و راهش را ادامه می دهیم.

روشنی پایدار

در سال های نزدیک به پیروزی نهضت، یعنی سال های 1351 به بعد، ترویج مکاتب فکری غیراسلامی و مادی گرا به شدّت در صف مخالفان نظام شاه رو به افزایش بود. مکتب کمونیسم عده بسیاری را، به خصوص از میان جوانان، به سوی خود کشانده بود. مادّی گرایی ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده بود و سؤالات بی شماری را در اذهان وارد کرده بود. کسی که با پشت کاری بی نظیر، جدّیتی بی همتا و صلابتی شگرف و با آگاهی و روشن بینی بسیار و دقّت و تأمل وافر در برابر هجوم تفکرهای نادرست ایستاد، استاد شهید مرتضی مطهری بود. مبارزه او در راه اسلامی کردن نهضت، ارائه جهان بینی دقیق از اسلام و روشن کردن مسائل اعتقادی اسلام تلاشی به سزا و جاویدان بود که آثار آن امروز در بسیاری از کتاب هایش به خوبی هویداست و هنوز به روشنی ادامه دارد.

دریای تألیفات

کتاب های بسیار متعدد و مختلفی که از شهید بزرگوار استاد مطهری به جا مانده است، دریای عمیقی از علوم اسلامی و مسائل فلسفی است. کتبی که از استاد مطهری به یادگار مانده است در جای خود پرکننده شکاف فکری بود که در بازار مکّاره عقاید شرقی و غربی احساس می شد. علاوه بر تعدد آثار و تعدد موضوعاتِ به یادگار مانده از ایشان، آنچه ذهن را به تواضع در برابر عظمت روح آن شهید می کشاند، بلندای محتوای تألیفات و برجستگی آثار اوست. امام خمینی رحمه الله درباره آثار آن شهید می فرماید: «او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و بی قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بی استثنا آموزنده و روان بخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیده نشأت می گرفت برای عارف و عامی سودمند و فرح زاست».

دریای بی کران

شهید مطهری که در غوص در مسائل فلسفی و صید مرواریدهای نهان آن دریای بی کران بی نظیر بود، نه تنها به فلسفه اسلام و حکمت اسلامی می اندیشید بلکه فلسفه مادّی و غربی نیز ذهن او را به تلاش و جست وجو وامی داشت. او فلسفه مادّی را چنان می شناخت و به شرح آن می پرداخت که فلسفه اسلامی را، و پوچی و بی هویّتی فلسفه مادّی را چنان محکم و دقیق اثبات می کرد که حقانیّت و محتوای سنگین فلسفه اسلامی را. آگاهی او از مسائل فلسفه مادّی و غربی و شناخت او نسبت به فیلسوفان غربی و قدرت پاسخ گویی اش به مسائل فلسفی آنان و ردّ براهین آنان به راستی تحسین برانگیز و روح افزاست.

چراغ های روشن

محتوای برجسته و سنگین آثار شهید مرتضی مطهری از یک سو، و شیرینی و روانی قلمش از سویی و سیر بسیار منطقی و روشن بحث های او از سوی دیگر، کتاب ها و تألیفات آن استاد گران قدر را در میان بسیاری از کتب، درخشان تر و روشن تر جلوه می دهد. کتاب های او از سنین پایین تا سطوح عالی علم و فلسفه را در بر می گیرد و همه به زبانی روان، بی هیچ آلایش و بدون هیچ زیان و کم گویی، موضوعات مورد نظر استاد شهید را به سهولت بیان می کند. این نشان از آن دارد که آن شهید به آن چه باید، دست یافته بود، به عمق مطلب رسیده بود و آنچه بر زبان یا قلم می آورد به روشنی در ذهن خود داشت و این نتیجه سال ها جست وجوی دقیق و عمیق او در گنجینه علوم اسلامی و دیگر علوم مربوط به آن بود.

الگویی مناسب

تألیفاتی که از استاد شهید مطهری به یادگار مانده است، از دقت و جامعیت بی نظیری برخوردار است و این بدان دلیل است که استاد نه تنها موضوع مورد نظر خود را به دقت و به صورت عمیق می کاوید، بلکه در موضوعات بسیار متعدد دیگری نیز که مربوط با موضوع مورد نظر او بودند به مطا لعه دقیق می پرداخت. آن رادمرد عرصه علم برای گستره تحقیق پایانی نمی دید و مرزی برای علم نمی شناخت. این شیوه تلاش او و راه پرثمر او می تواند الگویی مناسب برای دانش پژوهان و جویندگان علم و آگاهی باشد.

افتخار اسلام

علاقه مندی امام خمینی رحمه الله نسبت به استاد شهید بسیار ژرف بود. ایشان که آن شهید مطهر را افتخار اسلام و امت اسلام می دانستند، در سوگ او چنین فرمودند: «این جانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن و به ملّت اسلام و به خصوص ملّت مبارز ایران ضایعه اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکّر و فیلسوف و فقیه عالی مقام، مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری، قدس سره، را تسلیت و تبریک عرض می کنم؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدّس اسلام صرف کرد و با کج روی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود... و تبریک از داشتن این شخصیت های فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و می کنند».

دانشمندی روشن فکر

استاد شهید مطهری که اسوه ای برجسته در وادی فرهیختگی و اندیشمندی و پژوهشگری است، همواره در نگاه استادان بزرگوارش تحسین شده است. علامه طباطبایی رحمه الله ، استاد بزرگ حوزه علمیه و مفسر بزرگ قرآن مجید و صاحب تفسیر المیزان، این جوینده علم و پوینده راه ایمان را چنین توصیف می کند: «مرحوم مغفور، مطهری، دانشمندی بود متفکر و محقق؛ دارای هوشی سرشار و فکری روشن و ذهنی واقع بین. تألیفاتی که از خود به یادگار گذاشته و تحقیقاتی که در اطراف مقاصد علمی و برهانی نگاشته و در لابلای کتاب هایش به چشم می خورد، اعجاب آور است».

پیام تلاش

زندگی شهید مطهری آن چابک سوار وادی تعلیم و تعلّم برای آنان که قدم در این راه می نهند و چشم به دریای علم می دوزند، آموختنی است. علامه طباطبایی رحمه الله استاد گران قدر آن شهید بزرگوار در پیامی به مناسبت شهادت جان سوزش می فرماید: «مرحوم مطهری با تاریخ زندگی پرارزش و سعادتمند خود ـ که پر از تلاش علمی و تفکر فلسفی بود ـ به شیفتگان علم و فلسفه پیامی رسا و پرارزش می فرستد که از کوشش و تلاش کمالی هرگز آرام ننشسته و مجاهده علمی و کمالی را هرگز فراموش نکنند و حیات خود را که بهترین متاع انسانی است، در بازار حقایق به حیات معنوی ـ که حیات عالی انسان است و تا دنیا دنیاست بقای ابدی دارد ـ تبدیل کنند و در این چند روز زندگی شیفته و فریفته شخصیت های ساختگی و خیالی نباشند».

درخت ثمربخش

امام خمینی رحمه الله همواره استاد شهید مرتضی مطهری را درخت پرثمری در وادی علم و ایمان بر می شمرد و همگان را به بهره مندی از میوه های بی شمار آن درخت ثمربخش دعوت می نمود. ایشان در توصیه ای خطاب به دانشجویان و روشن فکران می فرمایند: «مخالفین اسلام و گروه های ضدانقلاب در صدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه روشن فکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود».

بوستانی سرشار

امروز در روز شهادت استادی بزرگ، معلّمی مهربان، مبارزی ازخودگذشته و باغبانی دل سوز، دریچه ای به باغی که او با خون دلِ بسیار پرورانده است می گشاییم؛ بوستانی سبز و سرشار از گل های خوش بوی ایمان و معرفت؛ بوستانی که حاصل یک عمر تلاش بی وقفه و روشنگرانه استاد شهید است. بوستانی از کتاب ها و تألیفاتی که کلمه به کلمه اش حکایت از لحظات تلاش علمی او دارد؛ کتاب هایی چون انسان و سرنوشت، انسان کامل، عدل الهی، علل گرایش به مادیگری، خدمات متقابل اسلام و ایران، حماسه حسینی و کتاب های بسیاری در باب فلسفه و منطق و عقاید اسلامی که هرکدام یاد او را زنده می دارد و ره پویان را به ادامه راهش فرا می خواند.

آگاه و دوراندیش

هدفی که استاد شهید مطهری طیّ تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیرش بدان چشم دوخته بود، تنها و تنها حل مشکلات و پاسخ گویی به مسائل اسلامی بود. استاد شهید در طی چند سالی که در کنار همه تلاش های اجتماعی و سیاسی اش به تألیف می پرداخته، بر آن بود تا با نظمی مشخص و بر مبنای نیاز و ضرورتِ جامعه، نوشته های سودمند و راه گشایی به جامعه اسلامی اش تقدیم کند. چه نیکو تحفه ای و چه مبارک هدیه ای است آثاری که او به جامعه اسلامی تقدیم کرده است! نامش جاودان و راهش پاینده باد.

استاد و حقوق زن

شهید مطهری قسمتی از تألیفات و تحقیقات خود را صرف مسائل اسلامی مربوط به زن و حقوق زن کرده است. او درباره هدفش از این تألیفات چنین می نویسد: «احساس کردم که گروهی در سخنرانی ها، سر کلاس مدارس و در کتاب ها و مقالات خود نظر اسلام را درباره حقوق و حدود وظایف زن به صورت غلطی طرح می کنند... و همان ها را وسیله تبلیغ علیه اسلام قرار می دهند و... لهذا با کمال تأسف افراد زیادی را، اعم از زن و مرد، نسبت به اسلام بدبین ساخته اند. این بود که لازم دانستم منطق اسلام را در این زمینه روشن کنم تا بدانند نه تنها ایرادی بر منطق اسلام نمی توان گرفت، بلکه منطق مستدل و پولادین اسلام درباره زن و حقوق زن و حدود و وظایف زن بهترین دلیل بر اصالت و حقانیّت و جنبه فوق بشری آن است».

وصال خجسته

سه شنبه شب یازدهم اردیبهشت پرده تاریک خود را بر شهر می افکند. ساعت از ده شب گذشته است، امّا تلاش استاد پایان نیافته است. او در حال ترک یکی از جلسات فکری سیاسی است که این شب ها برگزار می شود و غرق در این دغدغه که اذهان تاریک را چگونه می شود روشن ساخت و تفکر غلط را به چه شیوه ای می توان به راه درست کشاند؟ امّا تاریک دلان این روشنی و روشنگری را تاب نیاوردند و خفاش وار بر جان او خندیدند و چهره اش را با خون پیشانی اش رنگین نمودند و روح بلند و شکوهمندش را به وصال معشوق رساندند. مبارک باد این وصال خجسته بر آن پروانه عاشق و تسلیت باد این حرمان و هجران بر تمام امت اسلامی.

آبیاری درخت انقلاب

اکنون که انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی و با تلاش پروانگان شمع وجودش و تلاشگران صحنه های مختلف انقلاب به پیروزی رسیده است و اندک اندک رو به بالندگی می نهد، دشمنان شکست خورده و سرافکنده به آخرین تلاش های مذبوحانه خویش دست می زنند و آخرین تیرهای خود را از کمان ناامیدی رها می کنند. غافل از آن که خون هر شهید جویباری زلال است که این درخت استوار را آبیاری می کند و بالنده ترش می سازد. ترور شهید مرتضی مطهری نیز با همان هدف انجام شد و همان ثمره را به دنبال داشت؛ چنان که امام خمینی رحمه الله در شهادت آن شهید بزرگوار می فرمایند: «با ریختن خون عزیز ما، انقلاب ما تأیید شد».

جام شهادت

رفتنِ آرام، مردان بزرگ و نامور را نشاید. تو سزاوار شهادتی. تو شایسته رفتنی هستی که ماندنی جاودانه با خود دارد و اینک این خون سرخ توست که در سیاهی شب می درخشد و جاری می شود، تا روحت با فرشتگانی آسمانی که به استقبالت آمده اند و تو را با سلام به سوی بهشت می خوانند همراه شود. شهادت بر تو مبارک باد ای بزرگ مرد؛ ای آسمانی مرد؛ ای معلم بزرگ انسان ها!

معلّمی بزرگ

«مطهری» که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست. لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.» این ندای پدری سوگوار است که در سوگ فرزندِ از دست رفته اش می گرید. ندای استادی است که در غم رفتن شاگردش مویه می کند. این کلام رهبر بزرگ انقلاب است که یاری فداکار، همراهی صمیمی، و فرزندی عزیز را از دست داده است و اینک در اندوه شهادت او به تسلیت مردم مسلمان ایران ایستاده است. آری، مطهری زنده است و چون شمعی در میان امّت اسلامی نور می افشاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۶:۱۴
محمد ثقفی

دفاع جانانه حجت الاسلام دکتر بهمن شریف زاده از عارفی به نام اسفندیار رحیم مشایی
اکوفارس: در سرتاسر زمان شریف‌زاده در «اتاق 01»‌،«جناب مشایی»، «جناب مشایی» طنین‌انداز است. شاید هم حق دارد؛ مشایی که او در تصور دارد و تبلیغ می‌کند انصافا کمتر از «جناب» خطاب نمی‌پذیرد. مشایی که کمی به چپش برویم به خط «افراط» می‌رسیم. به راستش هم که سرک بکشیم به وادی «تفریط» وارد می‌شویم. مشایی، ببخشید «جناب مشایی» برای او خال سیاه است. خود خود هدف. نقطه اعتدال.
  

شرق:

سروش فرهادیان: خودش را برادر «اسفندیار رحیم‌مشایی» می‌داند؛ نه برادر خونی که فکری. این هم صیغه‌ای از برادری است. «صیغه» خواندن هم که بلد است. اصلا بخشی از کارش است. «ارث» این روزهای مشایی به آدم‌های هفتاد خانه آن طرف‌ترش هم می‌رسد چه برسد به برادرش؛ برادر فکری. می‌گوید «جلب» مشایی شده؛ جلب افکارش. «جلد» را اما زیر بار نمی‌رود. جلب هم اما مراتبی دارد برای خودش. داستان او و مشایی داستان دل و دلدادگی است؛ داستان گریبان دراندگی. «بهمن شریف‌زاده» سومین کسی است که به «اتاق 01» آمده. مشایی را در قامت یک «عارف» می‌بیند. می‌گوید شگفت‌زده شده از درکش. از آموخته‌های عرفانی‌اش. آنقدر با شگفتی از مشایی یاد می‌کند که چاره‌ای جز شگفت‌زده شدن برای ما هم نمی‌ماند. «شگفتی» از این همه «شگفتی». از «جریان معروف به انحرافی» دفاع می‌کند. چنان که انگار به حلقه یاران مشایی راه داده شده تا در پست دفاع قرار گیرد. از آن دفاع‌هایی که سخت بپذیرد کسی از او رد شود و به مشایی برسد. می‌خواهد هرچه اتهام به مشایی زده شده را یک‌تنه رد کند. اصرار دارد که برویم به وادی اومانیسم، پلورالیسم، سکولاریسم و ناسیونالیسم. چهار مبنایی که او می‌گوید براساس آنها مشایی را منحرف می‌خوانند. در کابینه یاران مشایی وزیر دفاع برازنده اوست. در دفاع از مشایی به رادیو رفته. مقاله نوشته. مجادله رودررو کرده و حتی شاگردانی هم تربیت کرده. چنان که در زمان حضورش در «اتاق 01» دو نفر از شاگردانش او را همراهی می‌کردند. نظاره‌گر حرف‌هایش بودند؛ معلوم بود که قند توی دل‌شان آب می‌شود وقتی صدای استادشان را می‌شنوند. در سرتاسر زمان شریف‌زاده در «اتاق 01»‌،«جناب مشایی»، «جناب مشایی» طنین‌انداز است. شاید هم حق دارد؛ مشایی که او در تصور دارد و تبلیغ می‌کند انصافا کمتر از «جناب» خطاب نمی‌پذیرد. مشایی که کمی به چپش برویم به خط «افراط» می‌رسیم. به راستش هم که سرک بکشیم به وادی «تفریط» وارد می‌شویم. مشایی، ببخشید «جناب مشایی» برای او خال سیاه است. خود خود هدف. نقطه اعتدال.

    شما جزو جریان موسوم به انحرافی هستید؟
    جریان انحرافی چیست؟
     همین جریانی است که از آن تمام‌عیار دفاع می‌کنید.
    من دو گروه را جریان انحرافی می‌دانم. جریانی که سکولاریزاسیون اسلام را موجب شدند؛ یعنی برخی از کسانی که نام اصلاح‌طلب روی خودشان گذاشتند. برخی از کسانی که گفتند برای راه یافتن به جهان باید از برخی مقدسات خودمان صرف‌نظر کنیم و دوم آنهایی که گفتند باید اسلام را چماق کنیم و به سر دیگران بکوبیم.
    منظور من از جریان انحرافی نسبتی است که برخی، به تعدادی از نزدیکان رییس‌جمهوری می‌دهند؛ اصلاح‌طلبان و چماق به‌دستان که ماجرایشان جداست. چرا به سوال مشخص من پاسخ مشخص نمی‌دهید.
    اگر منظورتان اطرافیان رییس‌جمهوری است که باید بگویم این بهتان است که بر اینها زده شده، یعنی به دروغ به آنها انحرافی گفتند و می‌گویند.
    می‌گویند خود شما هم جزو این جریان معروف به انحرافی هستید؛ به خودِ خود شما می‌گویند منحرف.
    من این فکر را قبول دارم.
     خب حالا که قبول دارید؛ منحرف خوانده شدن چه حسی دارد؟
    حس بی‌خیالی؛ بلا کشیم و ملامت شنویم و خوش باشیم.
     یعنی بی‌خیالی طی می‌کنید و می‌کنند؟
    بله.
    نسبت فکری شما و مشایی چیست.
    ما برادران فکری همدیگر هستیم.
     می‌گویید منحرف خوانده شدن را بی‌خیالی طی می‌کنید ولی این بی‌خیالی ممکن است کار دست‌تان بدهد. مثل برخی از دوستانتان.
    بی‌خیالی احساسی و عاطفی نه بی‌خیالی نسبت به وظیفه. ما وظیفه‌مان این است که این خط را تبیین کنیم. شما مغالطه کردید بدون اینکه خودتان دقت کرده باشید.
     با توجه به دفاع جانانه‌ای که از رییس دفتر رییس‌جمهور می‌کنید؛ اسفندیار رحیم‌مشایی را برای ما تعریف کنید؟
    یک انسان آزاداندیش عمیق و با ضمیری روشن.
    مشایی عارف است؟
    گفتند قلب پاک محل جوشش معرفت است و من این جوشش معرفت را در ایشان دیدم.
    عارف هستند یا نیستند.
    خواننده خودش می‌فهمد محل جوشش معرفت یعنی چه. همین اندازه می‌گویم.
    چرا؟
    چون کلمه عارف مشترک لفظی است.
    به معنای عامیانه بگویید که مشایی عارف هست یا خیر؟
    من فقط می‌خواهم این را بگویم که قلب ایشان محل جوشش معارف است.
     و فکر می‌کنید مشایی کراماتی دارد؟
    این صبوری، متانت و مهرورزی‌اش را کرامت می‌دانم.
    منظورم شایعه‌هایی است که در بعد ماوراءالطبیعه به او نسبت می‌دهند؟
    نه، اصلا ایشان اهل این معانی نیست. چه می‌گویند؟
     می‌گویند درویش و صوفی است.
    درویش و صوفی نیست.
    می‌گویند مشایی می‌تواند وردی بخواند تا اتفاقی‌های عجیبی بیفتد.
    اینها را هم دشمنان ایشان درآوردند.
    به علوم غریبه اعتقاد دارد؟
    فکر نمی‌کنم.
    شما در مقام دفاع خیلی سفت و سختی از مشایی هستید.
    آنچه را من از آقای مشایی دریافتم از مبانی فکری، از عمق و دقت‌نظر ایشان است، نه از سنخ رمالی است. نه از سنخ سحر است. نه از سنخ جادو است نه از سنخ ارتباط با جن. اما جناب مشایی را به خاطر همین حرف‌ها منحرف خواندند. آنچه که من از آقای مشایی شنیدم را در مقاله‌هایم اثبات کردم و هیچ‌کس هم نمی‌تواند آنها را رد کند.
     چرا فکر می‌کنید کسی نمی‌تواند دیدگاه شما نسبت به مشایی را رد کند؟
    چون هیچ‌کس حاضر به مناظره با من نبوده، نیست و نخواهد بود. هرکسی هست بیاید جلو. من درباره افکاری که از آقای مشایی و احمدی‌نژاد مطرح کردم حاضرم به مصاحبه، مناظره و مجادله بپردازم. آنچه که من از آقای مشایی شنیدم عمق فلسفی دارد. نمی‌گویم ایشان فیلسوف است؛ یعنی نشسته در مکتب فلسفی درس خوانده، اما حرف‌هایش عمق فلسفی و معرفتی و عرفانی دارد.
    در چه سطحی است؟
    بسیار خوب؛ آنقدر که منی را که سال‌ها تدریس فلسفه کردم و مباحث عرفانی خواندم به تعجب واداشته است.
    چرا مشایی یک دفعه تا این حد سر زبان‌ها افتاد.
    چون اندیشه جناب مشایی اندیشه جهانی شدن است. از طرفی تفکر آقای احمدی‌نژاد مجاری اقتصادی را خیلی تغییر داد. این یکی از علل اهمیت این تفکر است. شما بدانید حمله‌ها به آقای مشایی الزاما حمله به آقای مشایی نیست.
    پس شما با احمدی‌نژاد موافقید که گفت «اینها می‌خواهند من را بزنند اما مشایی را می‌زنند.»
    بله، الان دارند مستقیم خود ایشان را می‌زنند.
     نگفتید چرا فکر می‌کنید مشایی یک دفعه مهم شد؟
    آقای مشایی یکی از افراد متفکر در این تفکر است.
    . اگر مشایی تا این حد عارف است، چرا وارد سیاست شده. عرفان و سیاست خیلی با هم سازگار نیستند.
    اصلا تعجب‌انگیزی و حیرت‌انگیزی‌ نگاه عرفانی آقای مشایی در همین است؛ من یافتم که ایشان معارف و مبانی معرفتی را عملیاتی و اجرایی می‌کند.
    یعنی چه که معرفت را عملیاتی می‌کند؛ متوجه نمی‌شوم؟
    خودم هم نمی‌فهمم فقط گاهی اوقات مصادیقش را می‌بینم. یعنی می‌بینم آنچه را ایشان می‌گوید در کتاب‌های عرفانی خواندم و دیدم؛ در عرفان درسی. ولی ایشان در روند جهان این را ترسیم می‌کند. راهکار می‌دهد که چطور باید به نگاه یکپارچه‌ای برسیم. در نگاه عرفانی است همگان فطرتا خداجو و خداپرست هستند ولو دنبال بدی بروند. گرایش همه به خوبی‌ها و به خداست اما بینش‌ها متفاوت می‌شود. وقتی انسان‌ها را این‌گونه نگاه کنیم که دارای گرایش‌های یکسانی هستند آن وقت، نحوه بخورد با آدم فاسق مثل نحوه برخورد با کسی می‌شود که او را هم‌گرایش با خودت می‌بینی و فقط می‌گویی یک خطایی کرده. حالا همین را آقای مشایی آورده در سطح جهانی به عنوان نحوه عرضه دین اسلام مطرح می‌کند.
    یک عملش را بگویید.
    مثل همین مرکزی که تاسیس شده.
    چه مرکزی؟
    مرکز مطالعات ملی جهانی شدن در نحوه عرضه دین که خیلی کامل‌تر از بحث گفت‌وگوی تمدن‌هاست.
    در ادامه‌اش است؟
    این صحیح‌تر و کامل‌تر است.
    با این درک ویژه‌ای که شما از مشایی سراغ دارید و با این کشفی که در وجود او کردید اگر مشایی سیاسی نمی‌شد، چه می‌شد؟
    حرف‌هایش مدرسه‌ای می‌شد. اما ایشان سیر کمالش در جامعه معنا پیدا می‌کند.
    برخی می‌گویند مشایی طی‌العرض می‌کند؟
    نه، این حرف‌ها چیست.
     این سوال، سوالی است که وجود دارد.
    شکل‌های گوناگونی برای مقابله با آقای مشایی اندیشیده شده است. این فضایی که من تا حالا برای شما گفتم خیلی علمی و دقیق بود ولی آن فضای سخیف و سطحی عامیانه را هم در مخالفت با آقای مشایی مطرح می‌کنند؛ بحث رمالی، جن‌گیری و کرامات. حتی تا آنجایی که آقای احمدی‌نژاد گفتند پیش من آمدند گفتند تو سحر شدی، گفتم خود من آماده‌ام. باطلش کنید.
     چه کسی بوده؟
    آمدند به رییس‌جمهوری گفتند تو سحر شدی، آقای ‌احمدی‌نژاد گفت من آماده‌ام؛ سحر را باطل کنید. گفتند ما نمی‌توانیم سحر را باطل کنیم چون سحر خیلی بزرگ است. گفتند فقط یک نفر می‌تواند باطل کند. ایشان واقعا خنده‌اش گرفته بود.
     چه کسی می‌تواند؟
    یک نفر که آن هم گفته اگر من بخواهم این کار را بکنم سحر به خودم برمی‌گردد و خودم را می‌کشد. یعنی چیزهایی را که ما در فیلم‌ها به عنوان سرگرمی می‌بینیم یک آقایی آمده به رییس‌جمهوری گفته. خود آقای احمدی‌نژاد هم اسم نبرد. یکی از آقایان روحانی بوده؛ ولی چه کسی بوده را نمی‌دانم.
     آن کسی که می‌تواند، فداکاری بکند و این سحر را باطل کند؛ قربانی می‌شود.
    حرف‌های بی‌پایه و خنده‌دار زدند. برای بنده هم این حرف را زدند و گفتند این آقا؛ یعنی من، از خودشان بودم، اما 10 دقیقه با مشایی نشستم و این‌گونه شدم.
    یعنی سحر شدید؟
    بله، خواستند بگویند از نظر منطقی در 10 دقیقه نمی‌شود کسی را مجاب کرد و این نیروهای مشایی بوده که فکر من را عوض کرده.
    اگر مشایی این‌طوری که شما می‌گویید عمق معرفتی و فلسفی دارد چرا مخالفانش می‌گویند خانواده‌سالاری کرده و نام برخی اقوامش در پرونده‌های فساد مالی که اخیرا رسیدگی می‌شد مطرح است. یک آدمی با این کرامات چرا باید این کار را بکند؟
    از آنها بپرسید.
    خانواده‌سالاری کرده یا نه؟
    نمی‌دانم! اما آدم اقرار را از زبان مخالف بشنود فضیلت است. یک آقای روحانی یک موقعی در تقبیح آقای مشایی این‌طوری گفت، که این آقای مشایی یک مرتاض قوی است. نمازهای او سه ساعت طول می‌کشد، اغلب روزها را روزه‌دار است، وقتی در شهرداری بود یک چای شهرداری را نمی‌خورد. غذای خودش را از خانه می‌آورد و غذای دولت را نمی‌خورد. اما بعد گفت جناب مشایی بی‌دین است. گفتم کاش همه بی‌دین‌های ما مثل او بودند ؛من نمی‌دانم پس دین یعنی چه؟
     نسبت شما با مشایی چیست که این همه از او دفاع می‌کنید؟
    من مثل هر ایرانی دیگری خواننده مقالات، آرا و عقاید افراد گوناگون هستم. با برخی از آرا و عقاید و افکار جناب مشایی هم روبه‌رو شدم و مطالعه کردم.
    چطور با مشایی آشنا شدید؟
    یک‌سال و نیم پیش در جمعی که استادان دانشگاه و حوزویان جهت بحث و نقد حضور داشتند در مجموعه نهاد ریاست جمهوری شرکت کردم که آقای مشایی هم بود. یک نشست علمی بود.
    رییس دفتر رییس‌جمهوری را چه به برگزاری نشست علمی.
    نشست فرهنگی دولت بود؛ یک حلقه علمی بود.
    وآن حلقه علمی با چه هدفی ایجاد شده بود؟
    گفت‌وگو.
    گفت‌وگو خودش وسیله است؛ هدف چه بود؟
    شفاف شدن خیلی از مسایل.
     شما از قبل راجع به مشایی شنیده بودید؟
    جسته و گریخته.
    نتیجه آن جلسه چه شد؟
    در ارتباط با نحوه عرضه دین به جامعه بحث شد.
    و دیدگاه مشایی راجع به نحوه عرضه دین چه بود که مورد قبول واقع شد؟
    من گزارش آن جلسه را به یاد نمی‌آورم.
     گزارش نمی‌خواهم، مایلم بدانم نقطه وصل شما و مشایی کجاست؟
    یادم هست پس از جلسه به این برداشت رسیدم که آقای مشایی فرد دقیقی است.
    نقطه‌ای که شما به مشایی وصل شدید کجا بود؟
    وصل نشدم.
    چرا به کلمه «وصل» حساس هستید. منظورم دوست و همراه شدنتان است.
    دوست هم به آن معنایی که شما می‌گویید نشدم.
    دوست نشدید و آن وقت تا این حد برای دفاع از مشایی سینه‌چاک می‌کنید.
    یعنی باید دید بنده چه تناسبی بین افکار خودم و افکار آقای مشایی می‌بینم؟
    شما سخنگوی «جبهه توحید و عدالت» در انتخابات مجلس نهم بودید. جبهه‌ای که می‌گفتند نامزدهای طرفدار مشایی هستند.
    آن بحث دیگری است و به کار علمی ارتباطی ندارد.
     می‌خواهم بگویم اشتراکات‌تان زیاد است.
    مشترکاتی که شما به دنبال آن هستید را با آقای مشایی دارم.
    و آنها چه هستند؟
    بهتر است شما این‌گونه بپرسید که چه مشابهت‌ها و مشترکاتی بین افکار خودتان با افکار آقای مشایی دیدید که نسبت به افکار و آرای ایشان جلب شدید؟
     پس جلبی بوده؟
    به‌هرحال بنده به افکار ایشان علاقه دارم، اگر علاقه‌مند نبودم که دفاع نمی‌کردم.
    جلد که نشدید؛ فقط جلب بوده؟
    شما ما طلبه‌ها را نمی‌شناسید.
    می‌شناسم.
    اگر می‌شناختید این سوال را نمی‌کردید. چون طلبه‌های قدیمی یک حریت خاصی دارند که اگر تفکری را نپذیرند هیچ موقع جلب نمی‌شوند.
     منظورم این است که این جلب به مراتب جلد رسیده یا خیر؟
    جلب در مرام طلبگی براساس باور طرف مقابل است. اگر کسی را باور نکنند هیچ وقت جلبش نمی‌شوند.
     شما مشایی را باور کردید؟
    حالا بررسی می‌کنیم که بنده از آغاز چه چیزهایی را مشاهده کردم که نسبت به ایشان جلب شدم و گرایش پیدا کردم به دفاع و حمایت از افکار و اندیشه‌های ایشان. من در همان پنج، شش جلسه‌ای که یک سال و نیم پیش با هم داشتیم احساس نوعی عمق و دقت در آقای مشایی کردم. وقتی که ایشان مطالبش را عرضه ‌کرد پی ‌بردم که دریافت‌های عمیقی از دین دارد؛ اما نمی‌دانستم چرا. چون من نه با سوابق تحصیلی ایشان آشنا بودم، نه با سوابق دینی و نه با سوابق اجتماعی‌شان. اما وقتی مطالب‌شان را ‌شنیدم، فهمیدم بسیار عمیق، دقیق و ظریف است. برخی از این ظرافت‌ها را وقتی از آقای مشایی ‌شنیدم متحیر ‌شدم چون بعید می‌دانستم کسی به این ظرافت‌ها توجه داشته باشد. من در فلسفه و عرفان کار جدی کردم و بیشتر ظرافت‌های مطالب آقای مشایی را از سنخ ظرافت‌های عرفانی ‌دیدم. و بعد تعجب ‌کردم که مگر ایشان مطالب عرفانی خوانده؟ و با خودم می‌پرسیدم آقای مشایی ممکن است این مطالب را کجا آموخته باشد که به این نکات ظریف و دقیق توجه دارد. مساله این نبود که صرفا یک صحبتی از دهان ایشان خارج شود و احیانا بشود این صحبت را بر یک مبنایی از عرفانی حمل کرد؛ مساله جدی‌تر از این بود.
    چه چیز مطالب مشایی عجیب بود. فقط می‌گویید: عجیب بود.
    اینکه ایشان مطلبی را دقیق ترسیم می‌کرد. این نشان می‌داد که به دقت آن معنا را دریافته است. این موضوع در چند جلسه تکرار شد و برای من مسلم شد آنهایی که به آقای مشایی ایراد می‌گیرند در واقع مطالب‌شان را درک نمی‌کنند. در همان جلسه‌ای که گفتم برگزار شد، هم برخی مطالب ایشان را درست فهم نمی‌کردند؛ البته مطلب، مطلب دشواری بود و نیاز به قدرت تسهیل فوق‌العاده‌ای داشت. اما با این حال من می‌دیدم که برخی مطالب را آن‌گونه که مدنظر ایشان است فهم نمی‌کنند؛ همین، برای من نتیجه‌ای که عرض کردم را قطعی کرد.
    کدام نتیجه؟
    اینکه اتهاماتی که به ایشان وارد می‌شود یک عامل مهمش عدم فهم مطالب آقای مشایی است. مطلب آقای مشایی خوب فهمیده نمی‌شود؛ بعدها یک عامل دیگر را هم در وارد کردن اتهام به ایشان پیدا کردم و آن دشمنی است. حتی اخیرا با چند نفر از بزرگان سیاسی کشور در ارتباط با مکتب ایرانی در رادیو «گفت‌وگو» بحث شد ولی این بحث منتشر نشد. آن افراد با اینکه آدم‌های خوبی بودند و من از آنها اسمی نمی‌برم...
    کسی خودش برای گفت‌وگو می‌آید یعنی مایل است که اسمش منتشر شود.
    از افراد شاخص در امور سیاسی کشور هستند.
     کی؟
    آقای ترقی و آقای دهقانی که مربوط به یکی از این احزاب بودند. آقای ترقی بخشی از صحبت‌های آقای مشایی در مورد مکتب ایرانی را به عنوان دلیل انحراف مطرح ‌کردند. بنده آقای ترقی را آدم بسیار خوب و منصفی یافتم؛ وقتی جملات دیگر را آوردم برداشت ایشان غیراز آن برداشتی شد که وقتی یک جمله به صورت جداگانه انتخاب و گزینش شده بود.
     وقتی جمله‌های کامل را آوردید آقای ترقی چه گفت؟
    داوری غیر از داوری پیشین ‌شد. می‌خواهم بگویم آنها که فقط یک قطعه از حرف‌های آقای مشایی را منتشر کردند، مقصر هستند. اینها دیگر بحث خلاف برداشت و ضعف در برداشت یا ضعف در فهم نیست؛ ضعف در انتقال است.
     به گفته شما آنهایی که به مشایی انتقاد می‌کنند دو مشکل دارند. یکی ضعف در درک حرف‌های مشایی است یکی هم دشمنی. خب چه کسانی با مشایی دشمن هستند؟ اصلا چرا باید با او دشمن باشند؟
    این دیگر می‌رود به فاز سیاسی. بناست که ما بحث فرهنگی در ارتباط با انحراف داشته باشیم. وگرنه می‌رویم به فاز قدرت و اقتصاد.
    آنهایی که با مشایی دشمن هستند مشکل اقتصادی و سیاسی و... با او دارند.
    قطعا.
    اقتصاد یعنی چه؛ مگر مشایی منافع‌شان را تهدید کرده؟
    نه شخص آقای مشایی، کلا تفکر دولت در این دو دوره تفکرات اقتصادی خاصی است و بسیاری از مجاری آمد و شد ثروت را محدود کرده.
     این ادعا با این نمی‌خواند که بزرگ‌ترین اختلاس در همین دوره اتفاق افتاده.
    می‌خواهید وارد اقتصاد شویم؟ این بزرگ‌ترین اختلاس را چه کسانی انجام دادند؟
     اینکه در کدام دوره اتفاق افتاده خیلی مهم است.
    این مهم است؛ همیشه بدترین‌ها در دوره بهترین‌ها انجام می‌شود. وقتی اختلاس مطرح شد برخی از مسوولان کوشیدند انگشت اتهام را به سمت دولت بگیرند ولی بعد گفتند دولت نقشی نداشته. اگر به خاطر داشته باشید یکی از روزنامه‌ها تصویر یک امضا را در صفحه اولش انداخت و گفت این امضا، امضای آقای مشایی است که پای برگه اختلاس وجود داشته؛ یعنی مثلا مدرک پیدا کرده بودند. اما قوه‌قضاییه تا به حال هیچ اتهامی را متوجه دولت آن هم نزدیکان ریاست محترم جمهوری نکرده.
    اما انگشت اتهامی که می‌گویید به سمت برخی دولتی‌ها بوده هنوز هم هست.
    وقتی مقامات بالا می‌گویند اگر چیزی ثابت شد هم لازم نیست گفته شود آن وقت چگونه کسی به خودش اجازه می‌دهد آنچه که هنوز به مرحله طرح اتهام در قوه‌قضاییه هم نرسیده را به کسی نسبت دهد؛ خود این جرم است.
     اصلا حرف مشایی چیست که برخی آن را نمی‌فهمند و برخی از روی دشمنی بد انتقال می‌دهند؟
    تازه آمدید سر اصل مطلب.
    خب پس در گفتن اصل مطلب درنگ نکنید.
    طبیعتا اگر بخواهیم وارد این مقوله شویم دیگر از مقوله مخالفت‌هایی نظیر تقصیر در انتقال فاصله می‌گیریم و می‌رویم سراغ قصور در فهم. و بعد هم اتهاماتی که از قصور در فهم و برداشت غلط سرچشمه گرفته و جریان آقای مشایی را متهم کرده به انحراف.
    اول بگویید حرف حساب آقای مشایی چیست.
    من سعی می‌کنم در سه سطح حرف آقای مشایی را بیان کنم. اول سطح مبانی فکری و اندیشه، دوم سطح عرضه دین، فکر و فرهنگ و سوم بحث عکس‌العمل در برابر مخالفت‌ها. انحراف همیشه به علت افراط و تفریط است. در مقابل اعتدال در مسیر صحیح و درست است. ما باید ببینیم آقای مشایی چه می‌گوید و دو تفکر دیگری که احیانا در عرض این تفکر وجود دارد چه نوع تفکراتی هستند. آن موقع می‌توانیم تشخیص دهیم کدام افراط است، کدام تفریط و کدام اعتدال. جناب مشایی را به چند انحراف متهم کردند. اول ایشان را «اومانیست» نامیدند. بعد «پلورالیست». بعد گفتند تفکر «ناسیونالیستی» دارد. ‌یعنی ملی‌گراست و چهارم اتهام داشتن تفکر «سکولاریستی» را مطرح کردند. براساس این چهار پایه جناب مشایی را متهم به انحراف در مبنا می‌کنند. اتهامی که ما باور نداریم. ما اومانیسم را یک تفکر نادرست می‌دانیم و سکولاریسم، پلورالیسم و ناسیونالیسم را باور نداریم. حالا چرا او را متهم به ناسیونالیست بودن کردند، به خاطر بحث مکتب ایرانی. چرا او را متهم به تفکر اومانیستی کردند که امروز این اتهام توسعه‌یافته و چترش بر بالای سر رییس‌جمهوری هم باز شده؛ به دلیل بحث کرامت انسانی و نگاه خاص و ویژه به انسان که از نظر او می‌تواند مظهر همه اسماء الهی باشد. بعد گفتند مخالفت با بحث هدایت و روحانیت دلیل تفکر سکولاریستی ایشان است و به خاطر اینکه ایشان در یکی از سخنرانی‌هایش گفتند دیگر امروز جایی برای اسلامگرایی نیست و اسلام را نمی‌توانید این‌طور عرضه کنید و ما باید برویم به سمت جهانی شدن جناب مشایی را به پلورالیسم متهم کردند. ما باید روی این بحث کنیم که آنانی که چنین اتهامی را وارد آوردند چه می‌گویند و جناب مشایی در این چهار مورد چه گفته.
    و شما می‌خواهید هر چهار اتهام را رد کنید؟
    بله. آنچه که جناب مشایی و آقای احمدی‌نژاد در مورد انسان بیان کردند منطبق است با مبانی عرفانی و فلسفی ما؛ آنچه عرفا می‌گویند همین است. من هم در مقاله‌هایم در دفاع از این تفکر مدارکم را نشان دادم؛ از کلمات ابن‌عربی گرفته تا کلمات امام خمینی. همه به انسان این‌گونه نگاه کردند که جناب مشایی نگاه می‌کند.
     پس این منتقدان پرشمار مشایی چه می‌گویند؟
    کار به جایی رسیده که برخی مقاله می‌نویسند و تفکر عرفانی و فلسفی را در کنار اومانیسم می‌آورند و هر سه را باطل معرفی می‌کنند. افرادی مانند آقای مهدی نصیری؛ معنی این چیست؟ مهم‌تر کاری است که سایت‌ها با مطالب این افراد می‌کنند؛ انتشار وسیع حرف‌های منتقدان جناب مشایی، این یک خط است. سوال این است که سایت‌هایی که خود را سایت‌های انقلابی و اصولگرا معرفی می‌کنند، سنگ انقلاب را به سینه می‌زنند و خود را مدافع امام و افکار امام می‌دانند چرا این افکار را منتشر می‌کنند.
   چرا منتشر نکنند؛ مگر حمایت از مشایی و احمدی‌نژاد ملاک درستی یا نادرستی به قول شما «زدن سنگ انقلاب به سینه» است.
    آنچه جناب مشایی و احمدی‌نژاد می‌گویند همان مبانی عرفانی ما است. شاید این ادعا را تازه بشنوید؛ اینها معجزات امام رضوان‌الله در این قشر سنی است. مثل مشایی و احمدی‌نژاد تک نبودند؛ حاج همت‌ها و آوینی‌ها اگر افکارشان امروز مطرح می‌شد به انحراف متهم می‌شدند؛ اینها معجزات امام است. کاری که امام کرد این بود که اسلام واقعی که ممزوجی از عقل و دل و رفتار بود را معرفی کرد.
    یعنی می‌گویید آنهایی که به تفکر مشایی ایراد می‌گیرند به نوعی تفکر بنیانگذار جمهوری اسلامی را رد می‌کنند؛ می‌خواهید این نتیجه را بگیرید؟
    همین‌ها افکار امام است. من ادعا می‌کنم که مطالب آقای مشایی درباره اسلام مبانی عرفانی دارد و مبانی عرفانی را امام به نسل آقای مشایی و احمدی‌نژاد تعلیم داد.
    پس چرا بسیاری از هم‌نسلان مشایی و احمدی‌نژاد امروز مدعی هستند و به این تفکر ایراد می‌گیرند.
    بیشتر خوبان که رفتند.
    یعنی اینهایی که ایراد می‌گیرند جزو خوبان نیستند؟
    آنهایی هم که موافق هستند سکوت کردند. کدام‌یک از مخالفان جناب مشایی با عرفان آشنایی دارند؟ کدام‌شان فلسفه می‌دانند؟
     و شما مخالفان تفکر عرفانی مشایی را متهم می‌کنید به عدم درک.
    عدم درک انسان‌شناسی‌ای که آقای احمدی‌نژاد و جناب مشایی مطرح می‌کنند.
     به بی‌سوادی متهم‌شان می‌کنید.
    بله، بی‌سوادی به عرفان.
    اتهام بزرگی است.
    بله! اما اصلا آنان می‌گویند ما عرفان را باور نداریم.
     خیلی از کسانی که متهم به بی‌سوادی می‌کنید از برجسته‌های حوزه هستند؟
    در انسان‌شناسی؟ من در این مقوله صحبت می‌کنم. چه کسی در انسان‌شناسی به مطالب آقای احمدی‌نژاد و جناب مشایی ایراد گرفته و گفته من عرفان خواندم.
    حتی اگر آیت‌الله...
    هرکسی باشد، فرقی نمی‌کند. نمی‌شود منتقدان بگویند این عرفان است و عرفان را باور دارند ولی حرف آقای احمدی‌نژاد را باور ندارند.
     این چه تفکراتی است که مشایی بر آن واقف، حاذق و برجسته است ولی خیلی از علمای دینی با آن موافق نیستند.
    خب نباشند، این سیری است که همیشه بوده. چه فرهادها مرده در کوه‌ها /چه حلاج‌ها رفته بر دارها. شما فکر می‌کنید امام را آن‌گونه که بود همه باور دارند؟
     اگر آنهایی که تفکر مشایی را رد می‌کنند، تفکر بنیان‌گذار جمهوری اسلامی را رد می‌کنند پس به چه چیزی از این نظام معتقد هستند؟
    تا سال گذشته هیچ‌کس نمی‌آمد عرفان و فلسفه را زیر سوال ببرد. فقط می‌گفتند حرف‌های آقای مشایی اومانیستی است.
    عارفان معروف در عصر اخیر چه کسانی هستند؟ (در عصر اخیر)
    امام، مرحوم شاه‌آبادی، علامه طباطبایی، سیدعلی قاضی، ملاحسین‌قلی همدانی.
    یعنی شما می‌گویید کسانی که الان تفکر مشایی و احمدی‌نژاد را زیر سوال می‌برند، در طولش تفکر اینها را زیر سوال می‌برند؟
    بله، آنان به صراحت می‌گویند اسلام چیزی به نام عرفان ندارد. من می‌خواهم پیچ ماجرا را به شما نشان دهم؛ تا سال گذشته می‌گفتند این تفکر نسبت به انسان اومانیستی است حالا از پس‌پرده یک چیزهایی معلوم شده. چرایش را نمی‌دانم، شاید ما دفاع کردیم و گفتیم تفکرات عرفانی است که حالا خود عرفان را نشان گرفتند.
    خود مشایی چه می‌گوید، تعریف مشایی از عرفان چیست؟
    راجع به انسان گفتم.
    تعریف مشایی از عرفان را بگویید.
    وارد این فضا نشوید؛ من دارم راجع به انسان بحث می‌کنم. کلمه عرفان خیلی چیزها را شامل می‌شود. من گفتم چهار مبنا باعث شده آقای مشایی را منحرف اعلام کنند. اولی تعریف از انسان است؛ حالا تعریف آقای مشایی از انسان چیست؟ تعریف آقای مشایی از انسان همان تعریفی است که عرفا از انسان دارند. می‌گویند انسان موجودی است که پتانسیل بروز و ظهور تمام اسما الهی را دارد؛ یعنی تمام کمال‌های الهی می‌تواند در آینه وجودی انسان منعکس شود.. اینها را آقای رییس‌جمهوری در جایی گفتند، فورا بعضی از آقایانی که خود را فیلسوف هم می‌دانند، ولی عرفان نمی‌دانند به رییس‌جمهوری ایراد گرفتند که درست است انسان بزرگ است ولی نه در خالقیت؛ معلوم شد که عرفان نمی‌دانند.
     آنهایی که به مشایی در زمینه صوفی‌گری ایراد می‌گیرند می‌گویند او رمال است.
    اینها بحث‌های سطحی و پیش‌پا افتاده است. بگذارید اول این مبانی را مطرح کنیم.
     این خیلی مهم است.
    این تفکرها اصلا  به رمالی ندارد.
    شما دارید از مشایی رفع اتهام می‌کنید.
    من دارم می‌گویم ایشان انسان را چگونه می‌بیند؟ جناب مشایی انسان را دارای پتانسیلی می‌بیند که می‌تواند خدا را با همه کمالاتش‌ نشان دهد. متاسفانه خیلی‌ها فکر می‌کنند این یعنی اومانیست. حالا اومانیست چیست؟ وقتی در غرب تفکر اومانیسم برای دفاع از انسان به وجود آمد گفتند انسان در قرون وسطا تحقیر شده، قدر و منزلتش پایین آورده شده، بعد به این نتیجه رسیدند که ما باید انسان را تعظیم کنیم. مسیر اومانیسم رفت به سمتی که دین، انسان را تحقیر کرده. گفتند انسان باید به قدری بزرگ شود که خدا را کنار بگذارد، انسان می‌تواند خدا شود. یعنی می‌تواند جای خدا را از خدا بگیرد و خودش به جای او بنشیند. اما در اسلام این جانشینی با آن به جای خدا نشستن فرق دارد. اما بعضی‌ها نتوانستند اشتراک لفظی را تشکیل دهند و گفتند در غرب هم گفته شده که خدا را باید کنار زد و به جای خدا نشست. در حالی که این جانشینی خدا، خلافت الهی است اما معنی‌اش کنار زدن خدا نیست. یعنی با خدا معنی می‌شود.
    می‌خواهید بگویید مشایی حرف عرفا را می‌زند؟
    بله! در این نگاه باور جناب مشایی عرفانی است. من عرض کردم همیشه در یک عرصه سه طرز فکر وجود دارد. افراط، تفریط و اعتدال.
    مشایی نگاه‌اش به انسان کدام است؟
    نگاه معتدل. معتقدم برخی از آنها که خود را اصولگرا می‌دانند و با این نگاه آقای مشایی به انسان مخالفت می‌کنند نگاه‌شان متحجرانه، تفریطی و قرون وسطایی است. برخی دیگر که زیاد مخالفت نمی‌کنند ولی موافق این نگاه هم نیستند و احیانا ممکن است آقای مشایی را جزو اصولگرایان بدانند نگاه غربی دارند. در ارتباط با «مکتب ایرانی» و نگاه به ایران هم ما یک نگاه تفریطی، یک نگاه افراطی و یک نگاه اعتدالی و صحیح داریم. نگاه تفریطی به ایران این است که حتی برخی می‌گویند زبان رسمی کشور ما باید زبان قرآن باشد. برخی نگاه‌شان تا این اندازه نسبت به ایران منفی است که می‌گویند اصلا لزومی ندارد که نام ایران برده شود. بعضی‌ها هم افراطی هستند که برای ایران فی‌نفسه ارزش ذاتی قایل هستند. اما می‌بینم برای آقایان مشایی و احمدی‌نژاد ایران قابل ستایش است چون بهترین برداشت و قرائت را از دین خدا داشته. بهترین قرائت از حقایق دینی نزد ایرانیان بوده؛ مکتب ایران یعنی بهترین تلقی از اسلام، متاسفانه کسانی که آقای مشایی را متهم به انحراف کردند به غلط برداشت‌شان این بود که ایشان مکتب ایران را در کنار مکتب اسلام گذاشته و خطای اینها بود که اسلام را در حد یک مکتب پایین آوردند. ایشان می‌گوید اسلام دینی است که برداشت‌های گوناگونی از آن وجود دارد.
     و اینجا هم به نظر شما خط اعتدال آن دیدگاهی است که مشایی می‌گوید؟
    آقای مشایی می‌گوید شما مردم ایران را باید تحسین کنید و بگویید آفرین چون بهترین برداشت را از اسلام دارند. چرا این اعتدالی است، چون نه به ایران ارزش ذاتی می‌دهد نه بر سر ایران می‌زند.
     برخی می‌گویند تاکید احمدی‌نژاد بر ایران و ایرانی، بازی با کارت ملی‌گراییست؟
    نیست.
   برخی می‌گویند آقای احمدی‌نژاد برای اینکه عقبه اجتماعی پیدا کند چون می‌داند ایرانی‌ها به ملیت‌شان حساسیت دارند، مثلا در حوادث سال 88 بحث ملی‌گرایی را مطرح می‌کند.
    می‌گویند «ثبت‌العرش ثم‌النقش.» یعنی اول شما ثابت کنید این تفکر ملی‌گرایی است بعد بگویید برای چه از آن استفاده می‌کند.
    مشایی ملی‌گراست؟
    خیر.
    احمدی‌نژاد ملی‌گراست؟
    به آن معنای ناسیونالیستی خیر. مشایی میهن‌پرست نیست ولی میهن‌ستا است.
    اگر یادتان باشد پارسال قرار بود جشن نوروز در تخت‌جمشید برگزار شود، اما مخالفت‌ها به حدی بالا گرفت که دعوت از سران کشورهای همسایه را لغو کردند.
    کشور طبق مصالح باید اداره شود. اما مخالفت‌ها آنقدر زیاد بود که لغو شد.
    منتقدان می‌گفتند این بازتولید جشن‌های 2500 ساله است.
    خیر، چون آن جشن، با نگاه خاصی بود و به ایران در مقابل اسلام ارزش ذاتی می‌داد. برخی‌ها به تمسخر گرفتند آقای احمدی‌نژاد چفیه گردن مجسمه کوروش انداخت، ولی این معنا داشت؛ معنایش این بود که ما کوروش را به عنوان یک جوان شجاع دیندار قبول داریم. چون کوروش دین خدا را نجات داد و کارش قابل ستایش است.
    یعنی می‌خواهید بپذیریم اگر احمدی‌نژاد چفیه، گردن پادشاه هخامنشی می‌اندازد علتش تمجید از کار آن موقعش است و ربطی به سوار شدن بر موج ملی‌گرایی نیست.
    نه! ربطی به سوار شدن بر موج ملی‌گرایی ندارد. مثلا حتی رهبر معظم انقلاب گفتند که من سهراب را مثل یک بسیجی می‌بینم.
     مبنای بعدی متهم کردن مشایی، به قرائت‌های مختلف از دین برمی‌گردد؟
    اصلا فضای سخن آقای مشایی این نیست. تمام گفتار جناب آقای مشایی که او را متهم به پلورالیسم کردند در نحوه عرضه دین قابل تعریف است. من می‌پرسم دین چگونه عرضه می‌شود؟ ما در ارتباط با چگونگی عرضه دین مباحث گوناگونی را باید طرح کنیم. دینداری سه بعد است. بعدی که مربوط به رفتار است و تعبیرش می‌کنند به فقه. بعدی که مربوط به عقل است و تعبیر می‌شود به کلام، فلسفه و مباحث عقلی و بعدی که مربوط به دل است که تعبیرش می‌کنند به اخلاق و عرفان؛ این، معنویات دین است. انسان هم سه بعد دارد؛ جسم، عقل و دل. آنچه که بیشتر از همه در جهان اسلام سیطره داشته، بعد فقهی دین بوده، یعنی بایدها و نبایدها، حرام‌ها و حلال‌ها. وقتی تعلیم و تربیت شما فقهی باشد چطور دین را منتقل می‌کنید؟ تکلیف می‌کنید. یعنی می‌گویید مردم این‌طور باشید یا این‌طور نباشید، این‌طور بپوشید، این‌طور نپوشید؛ آقای مشایی با عرضه دین صرفا به این روش مخالف است.
    مشایی با «باید» و «نباید» مخالف است؟
    الزام صرف، دین را خراب می‌کند؛ موجب پیدایش عکس‌العمل‌های منفی در مخاطبان می‌شود. مثلا حجاب را در این 33 سال چطور عرضه کردیم؟ با باید و نباید؛ مدام گفتیم باید پوشش شما این‌گونه باشد یا نباید پوشش شما این‌گونه باشد. البته این نحو عرضه‌ای است که در همه کشورهای اسلامی وجود دارد. چون آن چیزی که آموخته شده فقط فقه بوده. اما عقل یا همان بعد دوم چیزی به نام باید و نباید درک نمی‌کند؛ عقل راه خودش را دارد؛ روشنگری، تبیین، قانع‌شدن، باورکردن. لذا فیلسوفان هم کارشان این است. شما در کتاب‌های فلسفه اصلا باید و نباید نمی‌بینید، اما کتاب فقه را که باز می‌کنید از ابتدا باید، نباید می‌بینید و حلال است و حرام است. بنابراین عرضه دین با زبان صرفاً الزام از نگاه آقای مشایی کار دقیقی نیست.
     اما باید و نباید برای همین حجاب که مثال زدید دیدگاه رسمی است.
    منظورتان از رسمی چیست؟
     منظورم نظام است، نظام یک کلیت است، این نظر دست‌کم در ایران 33 سال است که اعمال می‌شود.
    و 33 سال است که نگاه مردم به حجاب چگونه است؟
   پس شما می‌گویید حجاب نباید اجباری باشد؟
    من این را نگفتم. فقط بحث حجاب نیست؛ در همه مقولات دینی اگر بخواهد الزام باشد فرار و گریز از دین ایجاد می‌شود. آقای مشایی و احمدی‌نژاد می‌گویند دین باید جهانی شود. می‌گویند اسلامگرایی دیگر قابل عرضه نیست. اسلامگرایی؛ یعنی کار طالبان چون آنها اسلامگرا معرفی شدند. کار طالبان در جهان قابل عرضه نیست، این رویکرد موجب انزوای اسلام می‌شود.
     تفکر مشایی مخالف اسلامگرایی است؟
    مخالف این نوع اسلامگرایی.
   این نوع اسلامگرایی یا مخالف اسلامگرایی؟
    این نوع عرضه اسلام. آقای مشایی سخت با این نحوه عرضه مخالف است و می‌گوید اسلام طور دیگری باید عرضه شود؛ با زبان دل باید عرضه شود. پیامبر اول قلب مردم را فتح کرد، عقل‌شان را به باور رساند آن موقع دیگر از خدا خواسته می‌گفتند چکار کنیم؛ آقای مشایی و رییس‌جمهوری هم همین را می‌گویند که باید با دل آغاز کرد. می‌گویند برو سراغ مقولات فطری که دل‌پسند است؛ از عشق بگو، از امنیت، از صلح. بگو خدا همه شما را دوست دارد.
    پس تکلیف آنچه به عنوان مسلمات شناخته می‌شود، چیست؟
    این مسلمات است که فراموش شده. بحث از عدالت کی در سازمان ملل مطرح شد؟ خبری از آن نبود. احمدی‌نژاد عدالت را مطرح کرد و ببین چقدر دلربایی می‌کند. جنبش وال‌استریت با شعار عدالت راه می‌افتد.
   یعنی جنبش «وال‌استریت» برگرفته از تفکر آقای احمدی‌نژاد است.
    نه! اما کلمه‌ اصلی‌شان عدالت است. می‌خواهم بگویم شعار فطری بین مردم جا باز می‌کند. شما اول باید از مقولات فطری و دل‌پسند در جهان بگویید بعد سعی کنید با گفت‌وگوی عقلانی و منطقی مقولات فقهی را بر مقولات فطری تبیین کنید.
     اما الان اولش نیست که؛ 1400 سال از ظهور اسلام گذشته.
    کجا 1400 سال اسلام بوده؟ مگر عباسی‌ها اسلام را بیان کردند؟ اسم‌شان مسلمان بود. دقت کنید مثلا امام، اول دل جوان‌ها را فتح کرد، عقل‌شان را قانع کرد، بعد آنان اشک می‌ریختند و می‌گفتند بگو برویم جلوی گلوله. یک اندیشمند آمریکایی کتابی نوشته که «سپاه» چاپش کرده؛ با عنوان «قدرت نرم». آن نویسنده می‌گوید قدرت نرم؛ یعنی قدرت عقل و دل و تاکید می‌کند که من این را از آیت‌الله خمینی آموختم. بعد سفارش می‌کند انقلاب‌های رنگین سرمنشأشان همین تفکر باشد؛ می‌گوید دیگر به دنیا لشکرکشی نکنید. حالا ما خودمان نمی‌خواهیم این کار را بکنیم.
    خب با این نحو عرضه مورد نظر مشایی است تکلیف فقه چه می‌شود؟
    عرض می‌کنم که فقه کجا باید مطرح شود.
    شما با حاکمیت اسلام موافق هستید یا نه؟
    متوجه سوال‌تان شدم؛ جواب این نیست که فقه را ببوسیم و کنار بگذاریم؛ جواب این است که ما وظیفه‌مان را انجام نمی‌دهیم. مثلا نسبت به همین حجاب 33 سال است چه کار هنری کردیم؟ چه اتاق فکری برپا کردیم؟ ما باید جامعه را اشباع کنیم از ادله عقل‌پسند در سطوح مختلف؛ اینها را که بیان‌کنیم اصلا نیاز به ضرب و زور نخواهیم داشت.
    حالا اگر تلاش شد دل‌ها فتح شود اما یک عده‌ای دل‌شان فتح نشد، تلاش شد بحث عقلی مطرح شود اما یک عده قانع نشدند، آن وقت براساس تفکری که شما از آن دفاع می‌کنید آنان باید حجاب داشته باشند یا خیر؟
    چرا به جای اینکه پرسش کنید که چرا کار عقلی و قلبی نشده این پرسش را مطرح می‌کنید؟ آن انسانی که قانع نمی‌شود و احساساتش تحریک نمی‌شود کسی نیست جز انسانی که لجباز است. شما لجباز را دشمن می‌بینید یا کسی که می‌خواهد دهن‌کجی کند؟ واقعا چند نفر از مردم این‌طور هستند؟ شما آنها را مردم می‌دانید؟
     بله. ما همه انسان هستیم.
    من که نمی‌گویم انسان نیستند.
     باید با آنان چکار کرد؟
    چه رفتاری باید با انسان‌هایی که با عموم انسان‌ها مقابله می‌کنند کرد؟
    برای من یک ایراد عقلی است. می‌گویم اگر یک عده قانع نشدند و دلشان انباشته نشد براساس تفکر مشایی با آنان چکار می‌کنید؟
    نباید با موازین عمومی مخالفت کنند، با خواسته‌های عمومی مردم.
  اگر مخالفت کردند؟
    مردم با آنها مقابله می‌کنند.
     وظیفه حاکمیت چه می‌شود؟
    من معتقدم به آن جاها نمی‌کشد.
    یعنی باید اجبارا حجاب داشته باشند یا خیر؟
    شما این روشی که گفتم را تجربه کنید، خواهید دید فرض‌تان واقعیتی پیدا نمی‌کند.
    دست‌کم فرض محال که محال نیست؛ براساس فرض محال، یک عده نه دل‌شان انباشته شد نه عقل‌شان راضی، آنان باید چکار کنند؟
    یعنی با فرض اینکه جامعه مملو شد از دلایل عقلی و هنری و احساس‌برانگیز ولی باز بعضی‌ها نخواستند که چنین بکنند؟
    بله؟
    بستگی دارد به مقوله‌اش.
    در مقوله همین حجابی که خودتان مثال زدید که مشایی با این نوع عرضه فعلی‌اش مخالف است و... .
    اگر کارشان لطمه بزند به عفت عمومی، باید الزامی هم در کار باشد.
    و فقه اینجا رخ‌نمایی می‌کند؟
    بله، اما در اینجا دیگر الزام آن گریز و عکس‌العمل منفی را به دنبال ندارد.
    حالا دلایل عقلی آمد، یک عده آدم هم بودند که لجباز نبودند ولی واقعا نه عقل‌شان قانع شد و نه دل‌شان.
    پس هنوز کار کافی صورت نگرفته.
     تا کار کافی صورت می‌گیرد باید حجاب داشته باشند یا خیر؟
    بله.
      پس سایه فقه بر سر این دو مقوله دل و عقل هست؟
    خیر، سایه آنها بر سر فقه افتاده.
    کسی تلاشش را کرد، نه دل من مملو شد و نه عقل من راضی. من به جای اینکه بروم به راه قبول (چون دو راهی است) می‌روم به راه نپذیرفتن.
    یک مقولاتی هست که به جامعه لطمه می‌زند، یک مقولاتی هم هست که به جامعه لطمه‌ای نمی‌زند. مثلا فرض کنید دزدی و سرقت لطمه‌ای به جامعه است.
    حجاب؟
    بی‌عفتی هم ممکن است لطمه‌ای به جامعه باشد. منظورم از عفت همان حجاب است. ممکن است این موجب تحریک دیگران شود.
    چه کسی باعث تحریک شدن را تشخیص می‌شود؟
    هرجایی که لازم است.
     فقه تشخیص می‌دهد؟
    بله.
    من می‌گویم تا من از نقطه یک؛ یعنی نقطه‌ای که الان هستم به نقطه مقصود؛ یعنی جایی که قرار است قانع شوم، برای اینکه از لحاظ دلی و عقلی و نه فقهی حجاب داشته باشم برسم چه اتفاقی برایم می‌افتد؟
    مگر شما فرض‌تان این نیست که جامعه مملو است، از دلایل عقلی اشباع شده.
   یواش‌یواش در حال اشباع شدن است؛ مثلا دو سال زمان می‌برد.
    شما می‌خواهید بگویید مکانیزم جمع اینها با هم چگونه باشد؟
    بله.
    باید روی این فکر شود. این حرف خوبی است که شما می‌زنید.
    یعنی فعلا برایش دلیل متقنی ندارید؟
    اصلا کسی روی اصل این ماجرا فکر کرده؟
    این سوالی است که باید شما پاسخ بدهید و نه من. خب از این مثال بگذریم.
    می‌خواهم بگویم وقتی آقای مشایی می‌گوید جایی برای اسلامگرایی نمانده؛ یعنی جایی برای طالبانیسم نمانده. اما مخالفانش اسم این را گذاشتند پلورالیسم.
    مشایی به تکثرگرایی و برداشت‌های مختلف‌ از دین اعتقاد دارد یا نه؟
    آقای مشایی همان حرفی را می‌زند که آقای احمدی‌نژاد زد؛ گفت یک دین بیشتر وجود ندارد. دین فطری انسان که آن دین را خدا اسلام نامیده، اسمش را هر چیزی می‌خواهید بگذارید. آقای مشایی می گوید من به پاپ گفتم که مسیحیت هم نباید این‌طور اشاعه داده شود. اما اینها اصلا پلورالیسم نیست. مسیحیت حق است، یهود هم حق است. اصلا بحث تکثر نیست. جناب مشایی می‌گوید حقیقت که یکی بیشتر نیست. آقای مشایی می‌گوید حالا شما می‌گویید مسلمان هستم و می‌خواهید اسلام را اشاعه دهید پس برو دنبال اسلام واقعی که همان فطرت است و آن را بیان کن. خودشان به اسلام گرایش پیدا می‌کنند. خود ایشان در یک جلسه‌ای بدون نام بردن از اسلام همه این حرف‌ها را زده.
    در چه جلسه‌ای؟
    جلسه ای با حضور پیروان ادیان گوناگون .
    بیرون از ایران؟
    بله، مطلبی را گفته و همه تصدیق کردند و گفتند همه ما همین حرف‌ها را داریم. گفته خب! همین‌ها که من گفتم اسلام است. اما اگر بروید بگویید فقط اسلام و نه یهود و نه مسیحیت که کار تمام است؛ اسلام را منزوی کردید.
     من می‌گویم این تفکر احمدی‌نژاد در بین اکثریت افرادی که کارشان دین است و از نزدیکان به جناح حاکم هستند مقبولیت ندارد؟
    بله، اما کدام اعتدال و کدام تفریط است. اکثریت می‌گویند یا مسلمان شو یا با تو حرف نمی‌زنم؛ یعنی نوع عرضه دین ما در جامعه نوعی است که گسست به وجود می‌آورد نه پیوست. مثلا با حضور گشت ارشاد؛ آن هم در حالی که به جد مخالف حضور این گشت‌های ارشاد در جامعه هستیم.
    یادتان هست در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری یکی از شعارهای حامیان نامزدهای رقیب او این بود که دولت او را «دولت گشت ارشاد» می‌نامیدند.
    بارها آقای احمدی‌نژاد گفت اینها دست من نیست.
    بالاخره ایشان نفر دوم مملکت هستند.
    این یکی از مظلومیت‌های ایشان است.
    چه کسی پاسدار قانون اساسی است؟
    این دیگر خیلی حرف است، آن هم در مورد آقایی که نمی‌تواند برای حامیانش برای کاندیداتوری مجلس تایید صلاحیت بگیرد؛ اگر این آقا حافظ قانون اساسی است چرا نتوانست تایید صلاحیت یک حامی خودش را برای انتخابات مجلس نهم بگیرد.
     یک حامی؟
    حامیان سرشناس را. بنده می‌گویم این‌گونه نیست که شما تصور کنید چون آقای احمدی‌نژاد رییس‌جمهور است می‌تواند جلوی گشت ارشاد را بگیرد. او مخالفت خودش را علنا با کار گشت ارشاد اعلام کرد ولی آنان کار خودشان را ادامه می‌دهند.
    چه کسی وزیر کشور را منصوب می‌کند؛ رییس‌جمهوری.
    بله. من یک سوال از شما می‌پرسم. چند وزیر از دولت آقای احمدی‌نژاد کنار گذارده شدند و بعد ماهیت‌شان معلوم شد؟
     خیلی‌ها.
    معلوم شد که ماهیت همه‌شان ضد تفکر آقای احمدی‌نژاد است.
    پس چرا احمدی‌نژاد منصوب‌شان کرده بود؟
    این یک بحث دیگر است؛ پس نگویید چرا یک نفر در وزارت فلان هنرمندان را این‌طور خطاب کرده است. قطعا آقای احمدی‌نژاد و آقای مشایی با تفکر آن فرد به جد مخالف هستند.
     پس چرا با آن مقابله نکردند؟
    اما آقای مشایی متهم است که با هنرپیشه‌ها می‌نشیند و به آنها پول می‌دهد؛ دیگر مخالفتی عملی‌تر از این؟
    آیا این تضاد نیست که شما ادعا کنید تفکری در مشایی و احمدی‌نژاد هست که صحیح و معتدل است اما آنان افرادی که نسبت به آن تفکر پایبند نیستند را در مسند کار قرار می‌دهند؟
    مثلا نگاه کنید به آقای دانشجو و بحث تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها.
    کدام آقای دانشجو؟ وزیر علوم یا رییس دانشگاه آزاد.
    آقای دانشجوی وزیر! همین که فرمان تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها را داد و فورا رییس‌جمهوری مخالفت کرد و گفت این طرح‌های سطحی چیست؟
   این چه ادعایست که می‌کنید! تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها زیرگوش پاستور در حال اعمال شدن است. مگر فاصله مثلا دانشگاه تهران تا پاستور چقدر است؛ کمتر از چند‌هزارمتر فاصله دارند.
    بین آنچه رخ می‌دهد و آنچه در ذهن آقای احمدی‌نژاد و مشایی وجود دارد، فاصله هست. مگر هرچه جناب مشایی و آقای احمدی‌نژاد فکر می‌کنند اجرا می‌شود؟ اگر این‌طور بود که این همه کنار گذاشتن وزیر لازم نبود.
    به نظر شما با این شواهد موجود باید بپذیریم احمدی‌نژاد مخالف گشت ارشاد است؛ مخالف تفکیک جنسیتی است.
    چرا نپذیرید؟ اگر غیراز این بود کنار گذاشتن وزیران متعدد چه معنایی دارد.
    معنایش این است که احمدی‌نژاد از اول نیروهایش را درست انتخاب نمی‌کند. شما نقل می‌کنید احمدی‌نژاد مخالف گشت ارشاد است، مخالف تفکیک جنسیتی است، مخالف سخت‌گیری است...
    یک وزیر ارشادی داشتیم که وقتی وزیر بود خیلی از فیلم‌هایی که زمان آقای خاتمی مجوز نگرفته بود را مجوز پخش داد. نقادان خیلی ایراد گرفتند و او نقادان را محکوم کرد که متحجرید. اما وقتی کنار رفت، جایگاه همان‌ها را گرفت و همه چیز را زیر سوال برد. شما اول این رفتارهای دوگانه را تفسیر کن بعد من جواب شما را می‌دهم.
    جواب دادن به سوال من البته ارتباطی به تفسیری که می‌خواهید ندارد؛ احمدی‌نژاد چرا پذیرفته از افرادی استفاده کند که تفکرات‌شان با او همخوانی ندارد.
    من فکر می‌کنم شما همه آدم‌های کشور را ارزشی می‌بینید.
    اتفاقا من برعکس می‌بینم؛ یعنی می‌گویید قحط‌الرجال است؟
    قطعا قحط‌الرجال است در مملکت.
    و چون به نظر شما قحط‌الرجال است احمدی‌نژاد مجبور به استفاده از غیرهمفکرانش است.
    با خودتان فکر کردید چرا فقط آقای احمدی‌نژاد و مشایی همفکر هستند؟
    بقایی، رحیمی و...
    آقای بقایی تئوریسین نیستند که؛ تعداد همفکران خیلی نیست.
    اصلا کدام فکر؟
    تعداد همفکران آقای احمدی‌نژاد و مشایی زیاد نیستند.
     شاید تفکرشان درست نیست که زیاد طرفدار و همفکر ندارند؟
    نه، اصلا بحث درستی و غلطی نیست.
    تفکری که همفکرش کم است تفکر مهجوری است.
    پس جواب شما همین است که چرا از آغاز افرادی را که همفکر خودشان نیستند انتخاب نکرده‌اند.
    چون طرفدارانش کم هستند؟
    همین که گفتید.
   کم بودن طرفداران، نشانه ضعف نیست؟
    چکار کنیم؟
     از من نباید بپرسید.
    یعنی من تا همفکر خودم را ندارم وارد عرصه نشوم و هیچ قدمی برای ملت برندارم؟
     اگر مهجور است چطور می‌گویند احمدی‌نژاد این همه طرفدار دارد؟
    مردم فرق می‌کنند.
     یعنی در این چهل و چند‌میلیون، 20 تن، مطابق استانداردهای احمدی‌نژاد نبود که در کابینه به کار بگیرد؟
    20 تا را که گذاشت. دقت کنید می‌بینید تضادی نیست. بسیاری از همین کسانی که علیه آقای احمدی‌نژاد و جناب مشایی جبهه می‌گیرند، چطور قبلا دفاع می‌کردند؛ سوال این است که چطور جناب مشایی و آقای احمدی‌نژاد دو ساله منحرف شدند. مقصود من این است که چرا بسیاری از کسانی که امروز جبهه می‌گیرند قبلا خیلی از دولت و آقای احمدی‌نژاد حمایت می‌کردند.
     جوابش واضح است؛ چون آن موقع از قدرت استفاده می‌کردند.
    من دارم برای شما نفراتی را مثال می‌زنم که بسیار برای آقای احمدی‌نژاد سینه زدند اما کنار که گذاشته شدند، ضد احمدی‌نژاد شدند. اینها هم جزو همان‌ها بودند.
     شما می‌گویید احمدی‌نژاد تفکری که در خیابان به مردم سخت می‌گیرد را تایید نمی‌کند.
    هرگز.
     و می‌گویید احمدی‌نژاد نگاهی که سینماگران و هنرمندان را (که شما می‌گویید باید دل‌ها را از نور خدا انباشته کنند) فاحشه خطاب می‌کند تایید نمی‌کند؟
    اصلا.
     اما به این پاسخ قابل درکی نمی‌دهید که چرا با آن فرد برخورد کرده؟
    چه برخوردی؟ دل اینها خون است.
    اما اگر کسی دل من را خون کند او را کنار می‌گذارم.
    آقای احمدی‌نژاد الان چقدر قدرت کنار گذاشتن برایش مانده؟
    نمانده؟
    نگذارید پرده از بعضی چیزها بردارم.
     بردارید! یعنی مثل گذشته توان جابه‌جایی وجود ندارد؟
    من این را نگفتم ولی یک چیزهایی دیده می‌شود. خیلی مطمئن نباشید؛ شما برای نخستین‌بار در این کشور دیدید ریختند اهالی مطبوعات را با باتوم بزنند با آنان برخورد کنند.
    کجا؟
    در موسسه «ایران».
    برای اولین بار که نبود البته بگذریم، وقتی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران را در دولت احمدی‌نژاد پلمپ کردند چرا احمدی‌نژاد اعتراض نکرد؟
    من هم همین را به شما می‌گویم! با رییس موسسه «ایران» که مشاور رییس‌جمهوری است برخورد کردند اما کسی اعتراضی نکرد؛ اگر اینجا مشاور من لطمه ببیند و زخمی شود و نتوانم این مسیر را بروم نشان‌دهنده خیلی چیزهاست.
    می‌خواهید چه چیزی را برسانید؟
    دقیقا می‌خواهم چیزی را نرسانم؛ فقط می‌خواهم بگویم اینها علامت سوال است؛ من به اینها می‌گویم مظلومیت.
     آیا این تفکری که شما می‌گویید مشایی و احمدی‌نژاد دارند با مظلومیت جلو می‌رود؟
    خیر.
     چون همین انباشتن دل‌ها از نور و اشباع کردن ذهن‌ها از عقل که شما می‌گویید ابزار می‌خواهد.
    آقای احمدی‌نژاد کماکان جلو می‌رود؛ کتک بخورد جلو می‌رود، زندان ببرند جلو می‌رود. شما ببینید چقدر از حامیان ایشان را گرفتند، اما در آخر هم هیچ جرمی ثابت نشد.
    زیاد نبود تعدادشان؛ چطور وقتی که با دانشجوها و... برخورد می‌شود دولت اعتراضی نمی‌کند؟
    نروید سراغ آن طرف، آن طرف هم همینطور.
     کدام طرف؟
    آن طرف که شما داشتید می‌رفتید.
     احمدی‌نژاد می‌گفت باید با معترضان چکار کرد؟
    بهتر است از این بگذریم؛ برویم سراغ بقیه بحث‌مان.
     خودتان بحث حجاب و تفکیک جنسیتی و... را مطرح کردید. خب! بروید سراغ بحث اصلی‌تان؟
    پس دلیل اتهام پلورالیسم به آقای مشایی و آقای احمدی‌نژاد انتقاد به نحوه عرضه دین از جانب آنان بود که اسلام نباید این‌طور پوست‌کنده در برابر ادیان دیگر قرار بگیرد.
    احمدی‌نژاد و مشایی هم معتقدند راه‌های مختلفی برای رسیدن خدا هست.
    این را نمی‌گویند؛ آقای مشایی و آقای احمدی‌نژاد «پلورال» نیستند. اینها می‌گویند اسلام را نباید مثل چماق علیه ادیان دیگر استفاده کرد و این را اسلامگرایی می‌نامند. اعتدال می‌گوید از اسلام به دیگر ادیان حرف عاشقانه بزنید تا جلب شوند؛ و ایشان دارد این‌گونه حرف می‌زند.
     پس چرا در جامعه رفتارهای متضادش را از جانب همین سیستمی که اداره‌کننده‌اش احمدی‌نژاد است می‌بینیم؟
    باز برگشتید سرنکته اول. به‌خاطر همین می‌گویم ایشان با گشت ارشاد و تفکیک جنسیتی مخالف است.
    ولی این تضاد را پاسخ نمی‌دهید که پس چرا این رفتارها ادامه پیدا می‌کند.
    به خاطر اینکه نمی‌خواهند آقای احمدی‌نژاد ادامه پیدا کند.
     احمدی‌نژاد که یک‌سال دیگر دوره‌اش تمام می‌شود.
    بله اما باید تفکر آقای احمدی‌نژاد به‌وجود بیاید.
    پس کی؟ هفت سال گذشت.
    به وجود آورده.
     بگذارید این‌گونه بپرسم که به نسبت سال اول دولت احمدی‌نژاد تا الان جامعه به سمت فضای بازتری حرکت کرده یا بسته‌تر؟
    باید آمار بگیرید.
     شما چه می‌بینید؟
    در فضای هنر پرخاش زیاد شده اما آزادی بیشتر شده؛ یعنی فیلم‌هایی می‌سازند در اعتراض به همه چیز.
    کدام فیلم؟ برخی از فیلم‌ها اصلا اجازه اکران پیدا نمی‌کند.
    الان حرف‌ها خیلی پوست‌کنده‌تر بیان می‌شود.
     فضای دانشگاه‌ها آزادتر شده یا بسته‌تر؟
    آزاد‌تر شده.
    پس برخی برخوردها و اخراج فعالان دانشجویی و بستن تشکل‌ها نشانه چیست. همین‌هایی که شما می‌گویید احمدی‌نژاد با آن مخالف است؛ اگرهم که برخوردی نیست که پس احمدی‌نژاد با چه مخالف است و شما بر کدام مخالفت‌های او تاکید می‌کنید؟
    اگر جریان‌های سال 88 را می‌گویید، آن بحث دیگری است.
    من قبل از سال 88 را می‌گویم. دانشجویانی که فوق‌لیسانس قبول شدند اما «ستاره‌دار» شدند و اجازه تحصیل پیدا نکردند.
    شما توجه کنید که مخالفان تفکر آقای احمدی‌نژاد هنوز در کشور یک قدرت هستند. ولی تفکر آقای احمدی‌نژاد جای خودش را باز کرد. در هفت، هشت سال گذشته هنوز کسی تفکر آقای احمدی‌نژاد را نمی‌شناخت اما الان تبدیل به یک تفکر مطرح شده.
     و تا الان مانع‌تراش‌ها پیروز بودند یا احمدی‌نژاد.
    به نظر من آقای احمدی‌نژاد.
    اگر پیروز بوده پس چرا مظلوم می‌دانیدش؟
    پیروزی سطوحی دارد، بارزه‌های قابل مشاهده‌ پیروزی آخرین سطح است. اما یک سطح پیروزی، پیروزی فکر است. الان فکر مقابل آقای احمدی‌نژاد؛ یعنی تحجر، به شدت در حال زمین خوردن است؛ یعنی مردم این نوع تفکر چماقی برای عرضه دین را دیگر باور ندارند.
     پس الان احمدی‌نژاد در سطوح پایین‌تر به پیروزی رسیده و اگر به پیروزی نهایی برسد تمام این فشارهایی که می‌گویید با آن مخالف است برداشته می‌شود و جامعه بازتری خواهیم داشت؟
    آزادتر است و دین عاشقانه به مردم عرضه می‌شود.
     و وقت آن پیروزی نهایی کی می‌رسد؟
    اصلا روی اینها نمی‌شود زمان گذاشت، باید بکوشیم در ترویج فرهنگ.
     یعنی احمدی‌نژاد با وجود دو پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری هنوز به پیروزی نهایی نرسیده؟
    صدها سال است عرضه اسلام عرضه الزامی بوده، آن وقت شما فکر می‌کنید با دو دوره ریاست‌جمهوری، می‌شود فرهنگ عرضه دین را عوض کرد.
     با چند دوره می‌شود؟
    خیلی طول می‌کشد.
     از کجا معلوم است آن سنگ‌اندازهایی که گفتید همچنان سنگ‌اندازی‌شان را ادامه ندهند؟
    سنگ بیندازند، به خیر تمام می‌شود. چون هر چه سنگ بیندازند زشتی رفتار، مقابل آقای احمدی‌نژاد شفاف‌تر می‌شود و هر چقدر زشتی شفاف‌تر شود خوبی زودتر پیروز می‌شود؛ زیادشدن مقابله با تفکر جناب مشایی و آقای احمدی‌نژاد از علایم پیروزی است.
     مبنای بعدی‌ای که گفتید مشایی را با توجه به آن منحرف می‌خوانند، سکولاریسم.
    بله! مخالفت‌های آقای احمدی‌نژاد با این طرز عرضه اسلام بعضی‌ها را بر آن داشت که بیایند بگویند روش عرضه کنونی اسلام، نحوه عرضه روحانیت است. روحانیت این‌طور اسلام را عرضه می‌کند پس آقای احمدی‌نژاد با این تفکر با روحانیت مخالفت می‌کند. سخنانی که آقای رییس‌جمهوری از آینده جهان در مدیریت مهدوی گفت عده‌ای را بر آن داشت که بگویند ایشان نظام ولایت را اینجور باور ندارد و ما تا ولی‌فقیه داریم چه چیزی کم داریم و چه غصه‌ای داریم که بخواهیم از نظام مهدوی و مهدی و مدیریت مهدوی سخن بگوییم. اما اینها همه برداشت‌های غلط و نادرست از نظام مهدویت است.
    چرا برداشت غلط؟
    اولا هیچ فقیهی نگفته به خاطر ولایتی که فقیه بر جامعه دارد ما هم نیازمند به منجی و موعود نیستیم. آن هم در حالی که نیاز به منجی و موعود نیازی قطعی، حتمی و جدی است. آقای احمدی‌نژاد و مشایی وقتی از مهدی یاد می‌کنند می‌گویند روند یکپارچه شدن جهان به سمت حکومت مهدوی است و باید این را نشان داد تا جهان به سمت یکپارچگی برود. اما برخی این را تضعیف ولایت‌فقیه می‌دانند. من نمی‌خواهم نام ببرم اما برخی آقایان متاسفانه مساله ولایت‌فقیه را در برابر نحوه عرضه مدیریت مهدوی مطرح کردند؛ این‌گونه هم ولایت‌فقیه را تضعیف کردند، هم تفکر مهدویت را.
    در بحث سکولاریسم هم لابد نگاه معتدل به دین را متعلق به مشایی می‌دانید.
    ما به ولایت‌فقیه باید به‌عنوان ولایت عصر غیبت نگاه کنیم نه به عنوان پایان‌بخش مسیر جهانی. نباید این‌طور تصور شود که چون فقیه هست دیگر نیازی به ظهور مهدی نیست. اگر احمدی‌نژاد در صحن سازمان ملل از مدیریت مشترک جهانی یاد می‌کند برای این است که جهان در مسیر یکپارچگی شتاب بگیرد.
     خب اگر این است چرا از جانب برخی افراد و روحانیان شناخته شده و شناخته نشده با این تفکر مخالفت می‌شود؟
    تفریط همین است دیگر؛ آنها باید در نگاه‌شان تجدیدنظر کنند.
    آنان تجدیدنظر که نکرده‌اند هیچ، مشایی را خواستار «اسلام منهای روحانیت» معرفی کردند.
    این پاسخ نباید اینجا باشد و باید اینجا هم باز هم مثال حجاب کارکرد دارد. بعضی از آقایان در مساله برخورد با مفاسد بدحجابی یا بی‌حجابی گفتند حالا که کار به اینجا رسیده باید برخورد شود. اما برخورد راه نیست. در حالی‌که اصلا برخورد وضع را بدتر می‌کند، ما در همه میدان‌ها فضایی را به وجود آوردیم تا چند مامور بایستند تا چند خانم بتوانند خانم‌های دیگر را جلب کنند و به آنها «تذکر» بدهند. یک روز از یک میدانی رد می‌شدم، یک خانمی تا دید ماموران در میدان ایستادند سریع مسیر را عوض کرد.آن وقت بعضی از آقایان، شاید بنابر گزارش‌های غلطی که به آنان می‌رسد می‌گویند دیگر چاره‌ای جز برخورد با بدحجابان نمانده و بعد اگر آقای احمدی‌نژاد آمد و گفت برخورد نه؛ نتیجه این است که مدعی می‌شوند آقای احمدی‌نژاد با علما مخالف است چون حرف علما را گوش نمی‌دهد. اما آقای احمدی‌نژاد با مراجع مخالف نیست. اگر آقای احمدی‌نژاد می‌گوید با این روند عرضه دین مخالفم این یعنی اینکه من با مراجع مخالف هستم؟
    خب برخی موافق این نحوه عرضه دین هستند دیگر.
    بله، آقایان خودشان چنین معادله‌ای درست کردند و به این نتیجه رسیدند. بعد هم به آقای احمدی‌نژاد گفتند چرا حرف مراجع را گوش نمی‌دهید. اما مگر مراجع می‌گویند این کار را بکنید و این‌گونه برخورد کنید. مطالب را غلط به گوش برخی مراجع می‌رسانند و آنان را طوری تحریک می‌کنند که احساس کنند چاره‌ای جز این نمانده که ماموران در خیابان، موضوع را جمع کنند. من احساس می‌کنم گاهی اوقات فضا را به‌گونه‌ای ترسیم می‌کنند که برخی مراجع احساس کنند الان فحشا در خیابان به صورت علنی انجام می‌شود.
     یعنی این گروه از مراجع خودشان نمی‌آیند به خیابان‌ها تا ببینند چه خبر است؟
    این بحث دیگری است. من در جمع «انصار حزب‌الله» صحبت می‌کردم؛ گفتند فلان مسوول در مورد برخورد با بدحجابان هفته قبل گفته اگر دیدید یک دزد از دیوار مردم بالا می‌رود نیروی انتظامی نباید جلویش را بگیرد؟ باید کار فرهنگی بکند؟ گفتم این چه حرفی است. دزدی که از خانه مردم بالا می‌رود با یک خانم که بدحجاب است یکی است؟ یعنی می‌خواهم بگویم به این شکل قیاس می‌کنند. اما با این قیاس‌ها ما به کجا می‌رسیم؟ بعد حالا آقای احمدی‌نژاد با این نوع برخورد مخالفت می‌کند می‌گویند چرا حرف مراجع و علما را گوش نمی‌کنی، پس تو ضدروحانی هستی.
    پس می‌گویید احمدی‌نژاد با مراجع هماهنگ است؟
    این چه پرسشی است! اگر برخی آقایان بگویند با مردم برخورد کنید اما آقای احمدی‌نژاد این حرف را گوش نمی‌دهد به تبعیت از ولی‌فقیه است که گوش نمی‌دهد. چون ولی‌فقیه چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. آقای احمدی‌نژاد بازوی چه کسی است؟ شما جواب بدهید.
     خودتان جواب بدهید؟
    بازوی یک فقیه است که ولی جامعه است؛ اگر آقای احمدی‌نژاد بخواهد اطاعت کند باید از او اطاعت بکند و اگر از کسان دیگری اطاعت کند این مخالفت با ولی‌فقیه است.
     یعنی می‌گویید نگاه احمدی‌نژاد به اسلام منطبق بر تفکرات رهبری است؟
    بنده خیلی راحت عرض می‌کنم که آقای احمدی‌نژاد حق ندارد تابع فقیه دیگری جز ولی‌فقیه باشد.
     میزان تایید احمدی‌نژاد و دولت توسط مراجع بیشتر شده؟
    بروید بپرسید.
     می‌بینیم که میزان تاییدها کمتر شده؛ دست‌کم در بعد رسانه‌ای.
    اگر فکر می‌کنید به این شکل است، پس هست.
    مثلا نمونه شاخصش آیت‌الله مصباح‌یزدی است. مصباح‌یزدی را روزی به عنوان پدر فکری جریان احمدی‌نژاد مطرح می‌کردند اما امروز از او به‌عنوان پدر فکری جریانی نام می‌برند که مخالف تفکر احمدی‌نژاد است؛ نظرتان راجع به این تضاد چیست؟
    آیت‌الله مصباح هیچ موقع نگفتند ما مخالف تفکر آقای احمدی‌نژاد هستیم.
     تندترین انتقاد‌ها را از مشایی کرده است؛ احمدی‌نژاد هم که خودش را عین مشایی و مشایی را عین خودش اعلام کرده است.
    خواستند احمدی‌نژاد و آقای مشایی را از هم جدا کنند و این کار درست نیست.
     چه کسانی؟
    همین‌ها؛ می‌خواستند بگویند احمدی‌نژاد با مشایی فرق می‌کند. می‌گفتند ما احمدی‌نژاد بدون مشایی را می‌خواهیم.
    من می‌گویم به آیت‌الله مصباح به عنوان یک شاخص بخشی از اصولگرایان در بعد دوری و نزدیکی روحانیت به احمدی‌نژاد نگاه کنید.
    شما هر طور دوست دارید نگاه کنید ولی اگر می‌خواهید بدانید من چطور نگاه می‌کنم باید بگویم لازم نیست من هر جور نگاه می‌کنم را به شما بگویم.
     قبول دارید آیت‌الله مصباح‌یزدی (به عنوان یک ملاک) که روزگار نه چندان دوری با احمدی‌نژاد همراه بوده امروز به نوعی دیگر می‌اندیشد؟
    اگر شما می‌گویید این‌گونه است پس حتما هست.
     چطور این فاصله ایجاد شده؟ این فاصله ناشی از چیست؟ برای این هم یک دلیل عقلی بگویید. از خط اعتدال و افراط و تفریط.
    من اینجا یک چیزهایی دارم ولی نمی‌گویم. اما می‌گویم اتهام انحراف باطل است. هرکسی اتهام انحراف به این تفکراتی که بنده عرضه کردم؛ یعنی به مکتب ایرانی، به کرامت انسانی، به عرضه عاشقانه اسلام بزند حرفش کاملا باطل است.
     آیا اتاق فکری برای مقابله با مشایی وجود دارد. یعنی یک گروهی که بخواهند جلساتی بگذارند و...
    بله وجود دارد.
    چه اتاقی است؟ چرا این کار را می‌کنند؟
    برخی از سایت‌ها که نمی‌خواهم نام‌شان را ببرم که تحت یک مرکزیت هستند.
     فکر نمی‌کنید شأن خیلی زیادی برای آقای مشایی قایل می‌شوید.
    من این فکر را قبول دارم، این فکر را نجات‌دهنده دین می‌دانم. من فکر می‌کنم این تفکر هیچ وقت خاموش نمی‌شود.
    این شأن زیادی نیست.
    نه، چون دین در حال لطمه خوردن است.
     فکر نمی‌کنید کار این جریان آخرش به جاهای باریک می‌کشد؟
    قطعا! ولی تفکر از بین نمی‌رود، بلکه رشد می‌کند.
     مشایی در مورد حرف‌هایی که در موردش می‌زنند چه می‌گوید؟
    اگر این مقابله‌ها با آقای مشایی نمی‌شد من اصلا نمی‌آمدم دفاع کنم. احساس کردم مشایی را خیلی مظلوم کرده‌اند. خودشان یک کاری کردند من هم آمدم برای دفاع از تفکر آقای مشایی و دیگران هم دارند برای دفاع از تفکر آقای مشایی می‌آیند. اندک‌اندک جمع مستان می‌رسد.
    یعنی شما فکر می‌کنید که مشایی حذف‌شدنی نیست.
    فکرش را می‌گویید یا جسمش را.
     تفکرش را می‌گویم.
    نه، تفکر آقای مشایی ماندگار است. می‌توانم اظهارنظر کنم که تفکر آقای مشایی دیگر تثبیت شده و تبدیل می‌شود به یک جریان مهم فکری.
    شده یا می‌شود.
    من فکر می‌کنم می‌شود.
    زمانش کی است؟
    به‌زودی؛ هر چقدر بیشتر مخالفت بکنند زودتر.
     فکر می‌کنید زمانش کی است؟
    نمی‌دانم، بستگی دارد به اینکه چقدر مخالفت کنند.
    اگر بازداشتش کنند باز هم از او دفاع می‌کنید؟
    قطعا. این فکر من است، نه فکر امسالم، نه فکر پارسالم. من حدود 30 سال است این‌گونه فکر می‌کنم.
     فکر می‌کنید این حرف‌هایی که راجع به مشایی می‌زنند چه باوری در مردم نسبت به او ایجاد کرده است؟
    بعضی‌ها را بدبین و شبهه‌دار کرده.
    به ضررش تمام شده یا به نفعش؟
    روی هم حساب کنیم اتهام‌ها و اتهام‌زنی‌ها به سود جناب مشایی شده است.
    و این سود کجا خودش را نشان می‌دهد؟
    در به وجود آمدن یک فکر.
    ولی خیلی‌ها می‌گویند این دوره تمام شود با مشایی برخورد می‌شود.
    اینها آدم‌های کوته‌فکری هستند.
    می‌خواهم بدانم بعد از پایان دوره آقای احمدی‌نژاد چه بر سر این تفکر می‌آید؟
    شتاب این جریان بیشتر می‌شود.
    و نمود اصلی را از کی نشان می‌دهد؟
    شاید تا چهار ماه دیگر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۶:۱۴
محمد ثقفی

سفر "المار ممدیاراف"، وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجان، به اراضی اشغالی باعث افزایش تشنج در کشورهای حاشیه دریای خزر شد. سفر این مقام بلندپایه جمهوری آذربایجان به سرزمین‌های اشغالی در حالی صورت گرفت که این کشور همواره منکر روابط گسترده و سیاسی خود با رژیم صهیونیستی بوده است.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران ، "المار ممدیاراف"، وزیر امور خارجه جمهوری آذربایجاندر سفری چهار روزه به سرزمین‌های اشغالی  با مقامات عالی‌رتبه رژیم صهیونیستی ملاقات داشته است. 

نخستین سفر "ممدیاراف" به اراضی اشغالی در حالی صورت گرفته که مقامات "جمهوری آذربایجان" همواره روابط خود با این رژیم را مخفی کرده وهیچ‌گاه به طورعلنی به روابط تجاری و سیاسی خود با صهیونیست‌ها اشاره نکرده‌اند. سفر"المارممدیاراف" نخستین سفر در سطح وزیرامورخارجه به سرزمین‌های اشغالی است.


روابط پشت پرده و گسترده رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان

از دهه 1990 به بعد، به دنبال آزادسازی تجارت جمهوری آذربایجان، شرکت‌های اسرائیلی در این کشور به صورت تدریجی و مورچه‌وار نفوذ کردند. شرکت "Bezeq" که یک شرکت بزرگ ارائه سرویس‌های مخابراتی در سرزمین‌های اشغالی است، در سال 1994 بخش عمده‌ای از سیستم‌های مخابراتی جمهوری آذربایجان را خرید.

شرکتBakcell""  رژیم صهیونیستی با همکاری وزارت ارتباطات جمهوری آذربایجان، اولین اپراتور تلفن همراه را در این کشور راه‌اندازی کرد.

شرکت مدکان نیز در بخش نفت و گاز جمهوری آذربایجان سرمایه‌گذاری کرده است. در واقع تا سال 2005 رژیم صهیونیستی از دهمین شریک تجاری به رتبه پنجم جمهوری آذربایجان تبدیل شد. یک‌ششم از ذخیره نفت اسرائیل و 30 درصد از کل انرژی این رژیم توسط جمهوری آذربایجان تامین می‌شود.

 


جمهوری آذربایجان، آشیانه مخفی رژیم صهیونیستی

از جمله اهداف عمده رژیم صهیونیستی از حضور همه جانبه در جمهوری آذربایجان و مرزهای شمالی ایران، اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران و هدایت فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی علیه ایران است. 

الهام علی‌اف" رئیس جمهوری آذربایجان، روابط کشورش با اسرائیل را به مثابه کوه یخی دانسته است که ۹ دهم آن زیر آب است. روابط پیچیده بین این دو رژیم در سال‌های اخیر، جمهوری آذربایجان را به پایگاهی امن برای جاسوسان و تروریست‌های دانشمندان هسته‌ای ایران بدل کرده است. در واقع، جمهوری آذربایجان به یک منطقه آلوده اطلاعاتی تبدیل شده که در آن رژیم صهیونیستی با سرمایه‌گذارهای فراوان توانسته آشیانه‌ای امن برای جاسوسان خود به وجود آورد. 


ارتش صهیونیستی جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان به علت هم مرز بودن با ایران، موقعیت استراتژیک مناسبی را برای ایجاد یک پایگاه نظامی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده است. در سال 2009، با حضور شیمون پرز در جمهوری آذربایجان، روابط نظامی افزایش بسیار زیادی یافت. در سال 2012، شرکت صنایع هوا فضای اسرائیل(IAI)،1.6 میلیارد دلار موشک‌های دفاعی و پهپاد در اختیار جمهوری آذربایجان قرار داد.

در واقع رژیم صهیونیستی با بهره­‌گیری از جمهوری آذربایجان به دنبال اجرای برنامه‌های سیاسی خود در خاورمیانه است. فروش گسترده تسلیحات نظامی به جمهوری آذربایجان تنها به منظور استفاده ابزاری از این کشور برای اجرای نقشه‌های شوم این رژیم است. نزدیک شدن به ایران و توهم تهدید نظامی حمله به تسلیحات هسته‌ای این کشور، تنها هدف رژیم صهیونیستی برای حضور وسیع در جمهوری آذربایجان است.

اسلام‌ستیزی فاحش دولت جمهوری آذربایجان

نفوذ رژیم صهیونیستی در دولت و مقامات رژیم صهیونیستی، در لایه‌های فرهنگی جمهوری آذربایجان نیز نفوذ کرده است.

حدود نود درصد جمعیت جمهوری آذربایجان را مسلمانان شیعه تشکیل می‌دهند، اما دولت این کشور با تبعیت از اربابان صهیونیست خود، در طی دهه گذشته مخالفت با دین اسلام را تشدید کرده وکاملا آشکارا در حال اسلام ستیزی است.

 در طی چند سال گذشته، "حیدر علی‌اف"و پسرش"الهام علی‌اف" به تدریج و با پیاده‌سازی نقشه‌های اسلام ستیز و صهیونیستی، این کشور  را از همه نظر آلوده کرده‌اند. برای رسیدن به این هدف، خانواده "علی‌اف" برنامه‌های مختلفی نظیر برگزاری مسابقات یورو-ویژن Eurovision را پیاده کرده که همگی با هدف از بین بردن اسلام و تبدیل این کشور به کشوری لائیک به اجرا درآمده‌اند.

برگزاری مسابقات یورو - ویژن در سال 2011، دادن مجوز برای راهپیمایی هم‌جنس‌بازان، بازگشایی اولین مدرسه یهودی در شهرباکو، ممنوعیت پخش صدای اذان از مساجد، اعمال محدودیت بر حوزه‌های علمیه و مدارس دینی، ممنوعیت حجاب اسلامی در اماکن عمومی ،ازجمله فعالیت‌های دولت جمهوری آذربایجان برای نابودی دین اسلام در این کشور بوده است.



اهداف "المار ممدیاراف" از سفر به رژیم صهیونیستی

در طی سفر چهار روزه این مقام جمهوری آذربایجان به اراضی اشغالی، وی با تعدادی از مقامات صهیونیستی ملاقات داشته است. "شیمون پرز"، رئیس‌ رژیم صهیونیستی و "بنیامین نتانیاهو"، نخست‌وزیر این رژیم، از جمله افرادی بودند که "ممدیاراف" با آن‌ها ملاقات داشته است.

بنابراظهارات سخنگوی رسمی دولت جمهوری آذربایجان، هدف اصلی از سفر"المار ممدیاراف"، تقویت روابط دو جانبه و افزایش مراودات تجاری با رژیم صهیونیستی بوده است. "شیمون پرز" در دیدار با "المار ممدیاراف"از این کشور به خاطر نقشی که در برهم زدن امنیت ایران در منطقه ایفا می‌کند، تشکر کرد. بنابرگزارش‌های منتشر شده، "المار ممدیاراف"هم گفت که جمهوری آذربایجان به دنبال فرصتی برای گسترش روابط با این رژیم است.

"ممدیاراف" با "آویگدور لیبرمن" رئیس حزب دست راستی "اسرائیل خانه من" که هم اکنون کرسی ریاست کمیته امنیتی و امور خارجی کنست رژیم صهیونیستی را در دست دارد، دیدار کرده است.

"آویگدور لیبرمن" با تاکید بر این که جمهوری آذربایجان به شریکی مهم و مطمئن برای رژیم صیونیستی تبدیل شده است، اعلام کرد: در این دیدار درباره افزایش تسهیلات صدور روادید میان دو طرف و گسترش همکاری های سیاسی، تجاری و انرژی گفتگو شد.

نگرانی‌های کشورهای منطقه از نفوذ افکار صهیونیستی به جمهوری آذربایجان

سفر دیپلماتیک به اراضی اشغالی و تحکیم روابط سیاسی و تجاری با رژیم صهیونیستی، نگرانی‌های زیادی را در منطقه به وجودآورده است. کشورهای همسایه جمهوری آذربایجان، از جمله ایران و روسیه، حضور رژیم صهیونیستی در این کشور را خطری بزرگ برای امنیت کشورهای حاشیه دریای خزر می‌دانند. 

انتهای پیام/


       
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۵۰
محمد ثقفی

ارسال به دوستان
متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف

خبرگزاری فارس: نامه تاریخی امام (ره) در شرایطی خطاب به رهبر شوروی سابق نگاشته شده بود که تحلیلگران سیاسی نظاره گر تجید نظر طلبی و آغاز تحولات دنیای کمونیسم بوده ولی قادر به اظهار نظر در این باره نبودند. رهبرکبیرانقلاب اسلامی نه تنها اظهار نظر صریح در باره تحولات جهان کمونیست کرد بلکه فرمود: از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.

خبرگزاری فارس: متن کامل نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف و پاسخ گورباچف

در اولین روز سال 1989 میلادی ـ 11 دی 1367 ـ نامه معروف و تاریخی امام‌خمینی خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیس‌جمهور شوروی در زمینه مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکاء به غرب انتشار یافت. این نامه در شرائطی منتشر شد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوری های این کشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه عبرت‌آموز خویش به گورباچف از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت. متن نامه امام‌خمینی به این شرح است:(1) بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم جناب آقای گورباچف! صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس می‌شود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته‌اید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه‌ بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن حل پاره‌ای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر می‌کنید، اولین مسأله‌ای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدازدایی» و «دین‌زدایی» از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوه‌های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره‌های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه‌داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده‌اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن‌بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است. جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن‌بست کشیده و یا خواهند کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد. حضرت آقای گورباچف، ممکن است شما اثباتاً در بعضی جهات به مارکسیسم پشت نکرده‌ باشید و از این پس هم در مصاحبه‌ها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید؛ ولی خود می‌دانید که ثبوتاً این‌گونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و علی‌الظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً می‌خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایه‌های پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولتهای همسو با شما که دلشان برای وطن و مردمشان می‌تپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و رو زمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم، که صدای شکستن استخوان‌هایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند. آقای گورباچف وقتی از گلدسته‌های مساجد بعضی از جمهوری‌های شما پس از هفتاد سال بانگ «الله‌اکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی‌ مرتبت ـ صلی‌الله علیه و آله و سلم ـ به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان‌بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان‌بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمی‌دانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه می‌دانند. در حالی که معیار شناخت در جهان‌بینی الهی اعم از «حس و عقل» می‌باشد، و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم می‌باشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است، و چیزی که ماده ندارد، می‌تواند موجود باشد. و همان‌طور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است. قرآن مجید اساس تفکر مادی را نقد می‌کند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده می‌شد. لن‌ نومن‌لک حتی نری‌الله جهره(2) می‌فرماید: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف‌الخبیر.(3) از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولاً میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفة اسلامی، بیندازم. فقط به یکی ـ دو مثال ساده و فطری و وجدانی که سیاسیون هم می‌توانند از آن بهره‌ای ببرند بسنده می‌کنم. این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. یک مجسمه سنگی یا مجسمه مادی انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتی که به عیان می‌بینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. می‌داند کجاست؛ در محیطش چه می‌گذرد؛ در جهان چه غوغایی است. پس، در حیوان و انسان چیز دیگری است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمی‌میرد و باقی است. انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق می‌خواهد. و شما خوب می‌دانید که انسان می‌خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان می‌خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است. اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان این‌گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های فارابی(4) و بوعلی‌سینا(5) ـ رحمت‌الله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هرگونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتابهای سهروردی(6) ـ رحمت‌الله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین(7) ـ رضوان‌الله تعالی علیه و حشره‌الله مع‌النبیین و‌الصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده؛ و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد. دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و بخصوص محی‌الدین ابن‌عربی‌(8) نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد. جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما می‌خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است که می‌تواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک می‌دانیم. با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی، نشان دادید که دیگر این‌گونه فکر نمی‌کنید که مذهب مخدر جامعه است.(9) راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایه‌های مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را «مذهب امریکایی» می‌نامند. در خاتمه صریحاً اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می‌‌تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید. و در هر صورت، کشور ما همچون گذشته به حسن‌ همجواری روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می‌شمارد. والسلام‌ علی‌من‌اتبع الهدی. 11/10/67 روح‌الله الموسوی‌الخمینی پاسخ گورباچف به پیام امام‌خمینی: پیام امام‌خمینی در 13 دی 1367 توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیت‌الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیده‌چی‌ دباغ، در مسکو به گورباچف تحویل گردید.(10) گورباچف نیز هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی، در تهران تسلیم امام‌خمینی کرد. گورباچف در این پاسخ، برای نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولی از متن جوابیه وی پیدا بود که ابعاد معنوی پیام امام را درک نکرده است. زیرا صرفاً تلاش کرده بود تا از یکسو اقدامات خود در جهت ترویج آزادیهای سیاسی در شوروی را تشریح کند و از سوی دیگر دستاوردهای اقتصادی کمونیسم را از 1917 به بعد توصیف نماید. «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امام‌خمینی رساند. در این دیدار که آقایان علی‌اکبر ولایتی وزیر امورخارجه، محمدجواد لاریجانی، و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسکو حضور داشتند، وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام کتبی میخائیل گورباچف را به امام‌خمینی تسلیم کرد و سپس اظهار داشت:(11) از حضرت امام بسیار متشکرم از این فرصتی که برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیة میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام کنم. سعی خواهم کرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا می‌خواستم عرض کنم که خود واقعیات تبادل پیام‌‌ها بین رهبران کشور ما یک پدیده منحصر به فرد در روابط فیمابین است. اعتقاد ما بر این است که شرایطی پیش آمده است تا روابط فیمابین دو کشور ما وارد یک مرحله کیفی جدیدی شود برای همکاریها در تمامی زمینه‌ها. آقای گورباچف در پیام خود اشاره می‌کنند که پیام جنابعالی خطاب به دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است. تمامی اعضای هیأت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه کردند. شکی نیست که ما در موارد عمده‌ای اتفاق نظرداریم اما مواردی هست که ما اختلاف نظر داریم، اما این مهم نیست. پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند که ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسانها باید یاور یکدیگر باشند تا بشریت فناپذیری به خود بگیرد. چنانچه انسان‌ها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امکانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است. آقای گورباچف معتقد است که مبارزه در راه نیل به یک دنیای عاری از سلاح هسته‌ای و آزاد از زور وظیفه تمامی ملتهاست. و اما راجع به سیاست خارجی اتحاد شوروی، هدف ما تعمیم رجحان ارزشهای مشترک برای تمامی ملتها و برتری این ارزشها بر تمامی منافع دیگر چه طبقه‌ای و چه ملی است. آقای گورباچف به شما می‌نویسد که حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واکنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یک مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینة مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر. آقای گورباچف می‌نویسد که در سیاست بین‌المللی، ما پیرو یک اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتاً کشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن‌ استقبال کرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روش های واقعاً بربریت استفاده می‌کرده و شرافت و آبروی ملت خود را پایمال کرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این همیشه پشتیبانی کرده و می‌کنیم. ْآقای گورباچف در پیام خود می‌نویسند که ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیت‌های چشمگیری بوده. هم اشتباهات وخیمی بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده که ما با این اشتباهات خود را اصلاح می‌کنیم و آن را محکوم می‌کنیم. علی‌رغم تمامی مشکلات، ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است. می‌خواستم به استحضارتان برسانم که مسئلة آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بین‌المللی کنونی نیز هست. ما برای خود سئوالی داریم چرا که باید راه برای ادامة رهگذر پیدا کنیم: آیا این راه ما راه کهنه و دگماتیک است یا راه جدید و انقلابی؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در کشورمان انقلاب داریم؟ اما یک انقلاب مسالمت‌آمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما می‌خواستیم که حضرت امام بدانند که در کشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی، تجدید ارزیابی‌های ما و طرز تفکر ما و تجدید نظریاتی که ما قبلاً داشتیم. آقای گورباچف اشاره می‌کند که تحولات عظیمی در جهان، اخیراً پدید آمده و فکر می‌کنیم می‌شود گفت که ما در آستانة یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم. توافق‌های بسیار مهم به امضا رسیده است یک کلاس از سلاحهای هسته‌ای از بین می‌رود. دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است و همین‌طور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولت‌ها، اما این هدیة امپریالیستها نیست، این ارادة ملتهاست و ارادة زمان است. چارة دیگری وجود ندارد، مسابقة تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعة بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان می‌رسند. ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت حسن استقبال می‌کنیم، برای همکاری با شما جهت استحکام صلح در خاورمیانه و نزدیک و تمامی جهان آمادگی داریم. حضور وسیع نظامی در خلیج‌فارس مورد نگرانی ما است. منظورم حضور نظامی کشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناک است و باید آن را به اتمام رساند. ما می‌خواهیم با موفقیت در امر حل و فصل عادلانة مناقشه افغانستان نیز با شما همکاری خوبی داشته باشیم، بگذاریم که مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند. شواردنادزه افزود: یک نکتة دیگر از پیام آقای گورباچف اینکه: ایشان اظهار آمادگی می‌کنند برای گسترش همکاریهای اقتصادی و همکاری در زمینه‌هایی که ما قبلاً همکاریهای خوبی داشته بودیم. ما برای برقراری و ادامة تماسها بین انسانها، نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون نیز آمادگی داریم. آنها از این دعوت جنابعالی استفاده خواهند کرد. در پایان، فرستادة ویژة رهبر شوروی گفت: این بود محتوای اصلی پیام آقای گوباچف. ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی می‌رسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند. در خاتمه امام خمینی فرمودند: «ان‌شاءالله سلامت باشند، ولی به ایشان بگویید که من می‌خواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم. من می‌خواستم دریچه‌ای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.» [حضرت امام از خروج نیروهای شوروی از افغانستان استقبال کردند، و بر حسن همجواری و توسعه مناسبات قوی در ابعاد مختلف در مقابله با شیطنت‌های غرب و خروج نیروهای بیگانه از خلیج‌فارس تأکید و آرزو کردند تا مردم شوروی و ایران همیشه در صلح و آرامش زندگی کنند.] تأملی در پیام امام خمینی: نامه تاریخی حضرت امام که از اسناد مهم سیاسی قرن محسوب می‌شود، بویژه به دلیل اثبات مفاد آن از جمله فروپاشی کمونیسم، خسارات شوروی به خاطر اتکاء به غرب، و متوقف شدن روند واگذاری منابع اقتصادی متحدین شوروی به این کشور بسیار درخور اهمیت است. امام خمینی در این پیام تلاش کردند تا به گورباچف چند نکته را تفهیم کنند: 1. برخلاف تصور مارکس و لنین، اسلام و ارزش‌های دینی، پدیده‌هایی ماندگار و روح‌بخش ملت‌ها هستند. 2. کمونیسم و مکاتب مادی وهم و خیالند و ناپایدار و فروپاشیدنی هستند. 3. غرب تکیه‌گاه قابل اعتمادی برای حل مشکلات روسیه نیست. با این همه، گورباچف هشدار امام خمینی را جدی نگرفت و در نتیجه عواقب ناشی از این بی‌توجهی همانگونه که در پیام امام خمینی پیش‌بینی شده بود، تحقق یافت یعنی از یک‌سو به گورباچف ثابت شد که پناه بردن به کانون سرمایه‌داری غرب دردی از روسیه را دوا نمی‌کند(12) و از جانب دیگر «دیگران» به میدان آمدند و به بهانه جبران اشتباهات وی، او را به حاشیه راندند. (13) در سالگرد رحلت امام خمینی در 1378 گورباچف طی مصاحبه‌ای با خبرنگار واحد مرکزی خبر در مسکو از اینکه به هشدارهای آن روز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بی‌اعتنائی کرده بود، اظهار تأسف نمود. وی در این مصاحبه اظهار داشت.(14) «مخاطب پیام آیت‌الله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود». وی افزود «زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم» گورباچف سپس با تشریح نابسامانی های اقتصادی و سیاسی روسیه، تصریح کرد «اگر ما پیشگویی های آیت‌الله خمینی را در آن پیام جدی می‌گرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم.» گورباچف در مصاحبه خود با خبرنگار واحد مرکزی خبری به روابط روسیه با غرب اشاره کرده و تصریح نمود که «اقتصاد روسیه از همان ابتدا در حال ریزش و سقوط بود و ما در واقع نمی‌توانستیم همگام با غرب عمل کنیم... ما از جنگ سرد صرفنظر کرده و شروع به برقراری روابط با کشورها نمودیم. اما غربی‌ها در این نبرد، پیروز شدند....» خطای گورباچف این بود که روند حرکتی را که در شوروی به‌عنوان «اصلاحات» شناخته شده بود، با خواست و اراده غرب همراه و هماهنگ کرد. در نتیجه هر روز استقلال و اقتدار کشورش را در برابر غرب به‌طور ناخواسته تضعیف نمود و در عوض پایگاهها و نقاط اتکاء فعالیت غرب از داخل شوروی را تقویت نمود. گروههایی که هیچ اعتقادی به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی شوروی نداشتند مثل قارچ روئیدند و با متینگ‌ها و گردهمایی‌های تحریک‌کننده و آشوب‌طلبانه در لیتوانی، استوانی، اوکراین، تاتارستان، گرجستان و نقاط دیگر بر طبل قومیت‌خواهی و ملی‌گرایی و خودمختاری طلبی کوبیدند و هر روز بیش از روز قبل، امنیت ملی شوروی را از درون و با حمایت بیرونی مورد تهدید قرار دادند. پانوشت‌ها: 1ـ به نقل از صحیفه امام، ج 21، ص 220 2ـ بخشی از آیة 55 سورة بقره: قوم حضرت موسی به ایشان گفت: «ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم.» 3ـ سورة انعام آیة 103: «او[خدا] را هیچ چشمی درک نمی‌کند و او بینندگان را درک می‌کند، و او نامرئی و آگاه است.» 4ـ ابونصر فارابی (فوت 339 هـ ق) از بزرگترین فیلسوفان ایرانی است. او زبان عربی و فلسفه را در بغداد فرار گرفت و کتابهای ارسطو را مطالعه کرد. پس از آن به حلب و دمشق رفت و به تألیف پرداخت. فارابی به سبب شرحی که برآثار ارسطو نوشته است به «المعلم الثانی» مشهور شده است و مقام او را بعد از ارسطو قرار داده‌اند. فارابی در همة علوم عهد خود استاد و صاحب تألیف است. 5ـ شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا (فوت 428 هـ ق) پزشک و فیلسوف و نویسندة ایرانی که مقام وزارت داشت از بزرگترین حکیمان و عالمان جهان به شمار می‌آید. سینا آثار متعددی دارد و در حدود 240 کتاب و رساله از او نام می‌برند که بسیاری از آنها به زبانهای مختلف ترجمه شده است. از معروفترین آثار او، کتاب شفا، قانون، اشارات، نجات و دانشنامة علایی است. ابوعلی‌سینا در علوم حکمت و فلسفه و طب و ریاضی استادی داشت. 6ـ شیخ شهاب‌الدین سهروردی (مقتول به سال 587 هـ ق) از بزرگترین فیلسوفان ایران است. در شهر«سهرورد» متولد شد و نزد شیخ مجدالدین جبلی استاد فخر رازی حکمت و فقه آموخت و در فنون فلسفه استاد گشت. چون در بعضی موارد نظر سهروردی با عقاید قدما اختلاف داشت و اصطلاحات دین زرتشت را به کار می‌برد، او را به الحاد متهم کردند و همین امر باعث شد که علمای حلب، صلاح‌الدین ایوبی، فرمانروای مصر و شام را به قتل او وادار سازند. شهاب‌الدین سهروردی فیلسوفی عارف و صاحب 49 کتاب و رساله است. 7ـ صدرالدین محمدبن‌ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا (فوت 1050 هـ ق) از فیلسوفان و حکیمان قرن یازدهم در شیراز متولد شد و پس از مرگ پدر به اصفهان سفر کرد و نزد میرداماد و شیخ بهایی به تحصیل پرداخت. پس از آن چند بار به زیارت مکه رفت. ملاصدرا افکار فلسفی دقیق داشت و تألیفاتش در حکمت، مرجع و مأخذ اهل علم بوده است. مهمترین آثار او به زبان عربی است. ملاصدرا را می‌توان از افتخارهای عصر صفویه به شمار آورد. 8ـ محی‌الدین بن عربی یکی از بزرگترین حکما و فلاسفة اسلامی است که آثار او به‌عنوان مأخذ و منبع، مورد استفادة فلاسفه و حکمای بعد از او قرار گرفته است. 9ـ لنین، پایه‌گذار کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی، دین را افیون جامعه می‌دانست که بعداً این نظریه حتی از سوی خود کمونیستها نیز باطل اعلام گردید. 10ـ آیت‌الله جوادی آملی پس از بازگشت از این سفر شرح مبسوطی بر پیام امام خمینی به گورباچف نوشت که با عنوان «آوای توحید» از سوی مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی به چاپ رسید. 11ـ به نقل از صحیفه امام، ج 21، ص 298 12ـ از یک سال قبل از انتشار پیام امام خمینی که گورباچف دکترین خود موسوم به گلاسنوست ـ توسعه سیاسی ـ و پرسترویکا ـ توسعه اقتصادی ـ را انتشار داد تا 30 آذر 1370 که اتحاد جماهیر شوروی عملاً فرو پاشید، صفحات مطبوعات جهان مملو از گلایه‌ها و انتقادات گورباچف و دیگر مقامات دولتی مسکو از دولت‌های غربی به خاطر خلف وعده آنان در اعطای کمک به شوروی بوده است. در طی این مدت تخریب دیوار برلین ـ آبان 1368ـ اعلام رسمی پایان جنگ سرد از سوی سخنگوی کرملین ـ آذر 1368ـ اعلام لغو حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی ـ بهمن 1368 ـ هضم شدن آلمان شرقی در آلمان غربی در قالب وحدت دو کشور ـ مهر 1369 ـ پیروزی یلتسین در انتخابات روسیه و حمایت غرب از وی ـ تیر 1370 ـ کودتای هدفمند علیه گورباچف و شاخص‌تر شدن یلتسین در جامعه شوروی ـ مرداد 1370 ـ و سرانجام تأسیس جامعه کشورهای مشترک‌المنافع به‌عنوان جانشین شوروی که به منزله پایان رهبری گورباچف بود ـ آذر 1370 ـ مهم‌ترین رویدادهای مقطع مورد نظر در شوروی محسوب می‌شد. این رویدادها عموماً از تضعیف تدریجی شوروی و حذف مرحله به مرحله گورباچف حکایت می‌کرد. 13ـ یلتسین در آذر 1370 «جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع» را جایگزین اتحاد جماهیر شوروی کرد و به عمر این اتحاد و رهبری گورباچف خاتمه داد و گورباچف بعدها به این نقشه برنامه‌ریزی شده که از حمایت غرب برخوردار بود اعتراف کرد. 14ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 11/3/1378 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۰۲
محمد ثقفی

ارسال به دوستان
متن کامل پیام حضرت امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598

خبرگزاری فارس: امروز سالروز صدور پیام حضرت امام (ره) به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل از سوی ایران است. اکنون 19 سال از پذیرش قطعنامه می‌گذرد.ایشان دراین پیام به جوانان سفارش کردند که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگى خود را بدانند و خودشان را براى یک مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده کنند.

خبرگزاری فارس: متن کامل پیام حضرت امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598

به گزارش خبرگزاری فارس متن کامل این پیام که در آن به سالگرد کشتار خونین مکه هم پرداخته شده به این شرح است. بسم اللّه الرحمن الرحیم ملت ایران لقد صدق اللّه رسوله الرءیا بالحق لتد خلن المسجد الحرام ان شاءاللّه آمنین.(1) علیرغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بى رحمانه حجاج بى دفاع و زائران مؤمن و موحد به وسیله نوکران امریکا و سفاکان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند. آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت. مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم - علیه السلام - که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بى پناه ما کشته ها گرفتند، و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردى و قساوت بر پیکر نیمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانى و از چه گناهى؟ انتقام از کسانى که از خانه خویش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانى که سالها کوله بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانى که همچون ابراهیم - علیه السلام - از بتشکنى برمى گشتند، شاه را شکسته بودند، شوروى و امریکا را شکسته بودند، کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طى آن همه راهها با فریاد: واءذن فى الناس بالحج یاءتوک رجالا(2) پا برهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانى بیشتر مسئولیتپذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدى خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگى و دلبستگى به دنیا را از تن به در آورند. همانها که براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام، و محرم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بنده زرخرید امریکا و شوروى نباشند، که زیر بار هیچکس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد - صلى اللّهعلیه و آله و سلم - بگویند که از مبارزه خسته نشده اند و به خوبى مى دانند که ابى سفیان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در کمین نشسته اند، و با خود مى گویند مگر هنوز لات و هبل در کعبه اند. آرى، خطرناکتر از آن بتها، اما در چهره و فریبى نو. آنها مى دانند که امروز حرم، حرم است اما نه براى ناس، که براى امریکا! و کسى که به امریکا لبیک نگوید و به خداى کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانى که همه ذرات وجود و همه حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است، و حقیقتا مى رود تا فضاى کشور و زندگى خویش را با آواى دلنشین لبیک،اللهم لبیک معطر سازد. آرى، در منطق استکبار جهانى هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد، و مفتىها(3) و مفتى زادگان این نوادگان بلعم باعوراها،(4) به قتل و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام مى بایست آن شمشیر کفر و نفاقى که در لباس دروغین احرام یزیدیان و جیره خواران بنى امیه - علیهم لعنةاللّه - براى نابودى و قتل بهترین فرزندان راستین پیامبر اسلام، یعنى حضرت ابى عبداللّه الحسین - علیه السلام - و یاوران با وفاى او، پنهان شده بود مجددا از لباس همان میراث خواران بنىسفیان به درآید و گلوى پاک و مطهر یاوران حسین - علیه السلام - را در آن هواى گرم، در کربلاى حجاز و در قتلگاه حرم، پاره کند، و همان اتهاماتى را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آنان را خارجى و ملحد و مشرک و مهدورالدم معرفى کردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند، که انشاءاللّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد. اما زائران کشورها که یقینا با کنترل و ارعاب دولتها و حکومتهایشان به مکه سفر کرده اند، جاى دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعى خود را در میان خود خالى خواهند یافت. آل سعود براى پرده پوشى جنایات هولناک سال گذشته خود و همچنین توجیه صدعن سبیل اللّه(5) و منع حجاج ایرانى از ورود به حج، زائران را زیر بمباران شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد، و آخوندهاى دربارى و مفتىهاى خودفروخته - لعنةاللّهعلیهم - در کشورهاى اسلامى خصوصا حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست به نمایشها و سخنرانیها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران درباره فهم و درک فلسفه واقعى حج و نیز پى بردن به ماجراى از پیش طراحى شده شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلم در چنین شرایطى رسالت زائران بسیار سنگین است. بزرگترین درد جوامع اسلامى این است که هنوز فلسفه واقعى بسیارى از احکام الهى را درک نکرده اند، و حج با آنهمه راز و عظمتى که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بى ثمر باقى مانده است. یکى از وظایف بزرگ مسلمانان پى بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا براى همیشه باید بخشى از امکانات مادى و معنوى خود را براى برپایى آن صرف کنند. چیزى که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیره خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دسته جمعى و یک سفر زیارتى - سیاحتى است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد وبا چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه دارى و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چاره اندیشى نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایى کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهاى وابسته بشوراند. بلکه حج همان سفر تفریحى براى دیدار از قبله و مدینه است و بس! و حال آنکه حج براى نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمى رسد. حج کانون معارف الهى است که از آن محتواى سیاست اسلام را در تمامى زوایاى زندگى باید جستجو نمود. حج پیامآور و ایجاد و بناى جامعه اى به دور از رذایل مادى و معنوى است. حج تجلى و تکرار همه صحنه هاى عشقآفرین زندگى یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست. و مناسک حج مناسک زندگى است. و از آنجا که جامعه امت اسلامى ، از هر نژاد و ملیتى، باید ابراهیمى شود تا به خیل امت محمد - صلى اللّهعلیه و آله و سلم - پیوند خورد و یکى گردد و ید واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگى توحیدى است. حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بسان قرآن است که همه از آن بهره مند مى شوند، ولى اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامى اگر دل به دریاى معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهاى اجتماعى آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهاى هدایت و رشد و حکمت و آزادگى را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولى چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است. و به همان اندازه اى که آن کتاب زندگى و کمال و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهاى ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى که میلیونها مسلمان هر سال به مکه مى روند و پا جاى پاى پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر مى گذارند، ولى هیچکس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد - علیهمالسلام - که بودند و چه کردند ، هدفشان چه بود، از ما چه خواسته اند? گویى به تنها چیزى که فکر نمى شود به همین است. مسلم حج بى روح و بى تحرک و قیام، حج بى برائت، حج بى وحدت، و حجى که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه ، همه مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنه هاى زندگىشان کوشش کنند، و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسیرهاى صحیح و واقعى از فلسفه حج همه بافته ها و تافته هاى خرافاتى علماى دربارى را به دریا بریزند. اما آنچه زائران عزیز باید بدانند اینکه امریکا و آل سعود حادثه مکه را یک مبارزه فرقه اى و نزاع قدرت میان شیعه و سنى ترسیم نموده ، و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانى که هوس رسیدن به یک امپراتورى بزرگ را در سر مى پرورانند معرفى مى کنند تا بسیارى از کسانى که از مسیر حوادث سیاسى جهان اسلام و نقشه هاى شوم جهانخواران بیخبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزه ما براى کسب آزادى ملتها در مسیر کسب قدرت سیاسىمان و گسترش قلمرو جغرافیاى حکومت اسلامى است. البته براى ما و همه اندیشمندان و محققانى که از نیات پلید تشکیلات آل سعود باخبرند جاى تعجب نیست که به ایران و حکومتى که از بدو پیروزى تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شریک غم و شادى مسلمانان مى داند تهمت افتراق و جدایى مسلمانان را بزنند، و یا بالاتر از آن، زائرانى را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهى به حجاز رفته اند به لشکرکشى و تشکل براى تصرف کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینه پیامبر متهم نمایند! و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند! آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار کشور اسلامى باید با حج بیگانه باشد، و اینگونه سفرها براى مسئولین کشورى و لشکرى تعجبآور و توطئه انگیز مى شود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهاى اسلامى باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و امریکا و اسرائیل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته اند، و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى کرده اند! واقعیت این است که دول استکبارى شرق و غرب و خصوصا امریکا و شوروى، عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسى تقسیم کرده اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرتها هستند که هیچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و کاملا توجیه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازین خود ساخته و بینالمللى مى دانند. اما در بخش قرنطینه سیاسى که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانى شده اند، هیچ حق حیات و اظهار نظرى وجود ندارد، همه قوانین و مقررات و فرمولها همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظامهاى دست نشاندگان و در برگیرنده منافع مستکبران خواهد بود. و متاسفانه اکثر عوامل اجرایى این بخش همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلى استکبارند که حتى فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و زنجیرها جرم و گناهى نابخشودنى مى دانند. و منافع جهانخواران ایجاب مى کند که هیچ کس حق گفتن کلمه اى که بوى تضعیف آنان را بدهد یا خواب راحت آنان را آشفته کند ندارد. و از آنجا که مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بیان مصیبتهایى را که حاکمان کشورشان بر آنها تحمیل کرده اند را ندارند، باید بتوانند در حرم امن الهى مصایب و دردهایشان را با کمال آزادى بیان کنند تا سایر مسلمانان براى رهایى آنان چاره اى بیندیشند. لذا ما بر این مطلب پافشارى و اصرار مى کنیم که مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قید و بندهاى ظالمان آزاد ببینند و در یک مانور بزرگ از چیزى که از آن متنفرند اعلام برائت کنند و از هر وسیله اى براى رهایى خود استفاده نمایند. حکومت آل سعود مسئولیت کنترل زائران خانه خدا را به عهده گرفته است. و اینجاست که با اطمینان مى گوییم که حادثه مکه جداى از سیاست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نیست. ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادى انرژى متراکم جهان اسلام داشته و داریم. و به یارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى این کار صورت خواهد گرفت. و انشاءاللّه روزى همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرتها و نوکران و جیره خوارانشان از منفورترین موجودات جهان هستند. کشتار زائران خانه خدا توطئه اى براى حفظ سیاستهاى استکبار و جلوگیرى از نفوذ اسلام ناب محمدى - صلى اللّه علیه و آله و سلم - است. و کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بى درد کشورهاى اسلامى حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکر نیمه جان اسلام و مسلمین دارد. پیامبر اسلام نیازى به مساجد اشرافى و مناره هاى تزئیناتى ندارد. پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متاسفانه با سیاستهاى غلط حاکمان دست نشانده به خاک مذلت نشسته اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه هاى مسلمین را در طول حیات ننگین آل سعود و نیز جنایت قتلعام زائران خانه خدا را فراموش مى کنند? مگر مسلمانان نمى بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بیشعور حوزه هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها، و در یک کلمه اسلام امریکایى را ترویج مى کنند، و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکاى جهانخوار، مى گذارند. مسلمانان نمى دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و خادمالحرمین به اسرائیل اطمینان مى دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمى بریم! و براى اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه مى کنند. واقعا چقدر باید رابطه سران کشورهاى اسلامى با صهیونیستها گرم و صمیمى شود تا در کنفرانس سران کشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اینها یک جو غیرت و حمیت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به یک چنین معامله کثیف سیاسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند. آیا این حرکات براى جهان اسلام شرمآور نیست? و تماشاچىشدن گناه و جرم نمى باشد? آیا از مسلمانان کسى نیست تا بپاخیزد و اینهمه ننگ و عار را تحمل نکند? راستى ما باید بنشینیم تا سران کشورهاى اسلامى احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند و صحه بر آنهمه فجایع صهیونیستها بگذارند، و دوباره مصر و امثال آن را به صحنه بیاورند? حال، مسلمانان باور مى کنند که زائران ایرانى براى اشغال خانه خدا و حرم پیامبر قیام کرده اند و مى خواهند کعبه را دزدیده به قم ببرند! اگر مسلمانان جهان باور کرده اند که سران آنها دشمنان واقعى امریکا و شوروى و اسرائیل هستند، تبلیغات آنان هم در مورد ما را باور مى کنند. البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بینالملل اسلامى مان بارها اعلام نموده ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مى گذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مى کنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشه هاى فاسد صهیونیزم، سرمایه دارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایى را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم، و نظام اسلام رسول اللّه- صلى اللّه علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهى و مصونیت کارگزاران امریکایى ، حتى اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیرى مى کنیم. انشاءاللّه ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگى که بر بلنداى بام انسانیت باید صداى مظلومان را به همه عالم منعکس سازد و آواى توحید را طنین اندازد، صداى سازش با امریکا و شوروى و کفر و شرک نواخته شود. و از خدا مى خواهیم که این قدرت را به ما ارزانى دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهاى جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروى را به صدا درآوریم. مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتى از این برزخ بى انتهایى که انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفریده است احساس غرور و آزادى کنند، و آواى آزادى و آزادگى را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخمهاى خود مرهم گذارند، که دوران بنبست و نا امیدى و تنفس در منطقه کفر به سر آمده است، و گلستان ملتها رخ نموده است. و امیدوارم همه مسلمانان شکوفه هاى آزادى و نسیم عطر بهارى و طراوت گلهاى محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند. همه باید از مرداب و باتلاق و سکوت و سکونى که کارگزاران سیاست امریکا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیده اند به درآییم و به سوى دریایى که زمزم از آن جوشیده است روانه شویم، و پرده کعبه و حرم خدا را که به دست نامحرمان نجس امریکا و امریکازاده ها آلوده شده است با اشک چشم خویش شستشو دهیم. مسلمانان تمامى کشورهاى جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجى شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید، و از وجود جوانان پرشور و شهادتطلبى که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایى از بردگى و یورش به دشمنان اسلام باشید، که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است. و پس از آن، تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانى، خصوصا امریکا را بر خود حرام کنید. ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روحمان با ابراهیم و در مکه است. دروازه هاى مدینةالرسول را به روى ما ببندند یا بگشایند، رشته محبتمان با پیامبر هرگز پاره و سست نمى شود. به سوى کعبه نماز مى گزاریم و به سوى کعبه مى میریم. و خدا را سپاس مى گزاریم که در میثاقمان باخداى کعبه پایدار مانده ایم و پایه هاى برائت از مشرکین را با خون هزاران هزار شهید از عزیزانمان بنیان نهاده ایم. و منتظر هم نمانده ایم که حاکمان بى شخصیت بعض کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى از حرکت ما پشتیبانى کنند. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسى را نداریم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى داریم. جمهورى اسلامى ایران از مسلمانان آزاده جهان که علىرغم اختناق سیاسى حاکم بر آنها با ترتیب کنفرانسها و مصاحبه ها و سخنرانیها پرده از اسرار جنایتبار امریکا و آلسعود برداشتند و مظلومیت ما را به دنیا نشان دادند تشکر مى نماید. مسلمانان باید بدانند تا زمانى که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم مى شود، و هر روز شیطان بزرگ یا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه اى را به وجود مى آورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود? هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسى جلوى او را خواهد گرفت? پس راهى جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصا امریکا را شکست، و الزاما یکى از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت. یا پیروزى. که در مکتب ما هر دوى آنها پیروزى است. که انشاءاللّه خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاستهاى حاکم و ظالم جهانخواران، و نیز جسارت ایجاد داربستهایى بر محور کرامت انسانى را به همه مسلمین عطا فرماید، و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهى نماید. بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شیرین حج در سال گذشته ، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ایران را بر راهپیمایى برائت از مشرکین به خوبى درک نکرده بودند و از خود و دیگران سؤال مى کردند که در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپیمایى و فریاد مبارزه است، و اگر هم فریاد برائت از مشرکین هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استکبار مى شود. و چه بسا افراد ساده دلى تصور مى کردند که دنیاى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اینگونه مسائل سیاسى را خواهد داشت، که به مخالفان خود حتى بیش از این هم اجازه حیات و تظاهرات و راهپیمایى خواهند داد. و دلیل این مدعا اجازه راهپیماییهایى است که در کشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مى شود. ولى این مسئله باید روشن باشد که آنگونه راهپیماییها هیچگونه ضررى براى ابرقدرتها و قدرتها ندارد. راهپیمایى مکه و مدینه است که بسته شدن شیرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپیماییهاى برائت در مکه و مدینه است که به نابودى سرسپردگان شوروى و امریکا ختم مى شود. و درست به همین جهت است که با کشتار دسته جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگیرى مى شود، و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتى ساده دلان مى فهمند که نباید سر بر آستان شوروى و امریکا نهاد. ملت عزیز و دلاور ایران مطمئن باشند که حادثه مکه منشا تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمینه مناسبى براى ریشه کن شدن نظامهاى فاسد کشورهاى اسلامى و طرد روحانىنماها خواهد بود. و با اینکه بیشتر از یک سال از حماسه برائت از مشرکان نگذشته است، عطر خونهاى پاک شهداى عزیز ما در تمامى جهان پیچیده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده مى کنیم. حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفى نیست. آیا دنیا تصور مى کند که این حماسه را چه کسانى سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانى تکیه کرده اند که بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشیانه صهیونیستها مقاومت مى کنند? آیا تنها آواى وطنگرایى است که از وجود آنان دنیایى از صلابت آفریده است? آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید مى ریزد? اگر اینچنین بود، اینها که سالهاست در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده اند! شکى نیست که این آواى اللّهاکبر است، این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیتالمقدس غاصبین را به نومیدى کشاند.و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانى خود فریاد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر امریکا، شوروى و اسرائیل گفت، و بر همان بستر شهادتى که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد او نیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید. آرى، فلسطینى راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت. و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهاى آهنین فروریخت، و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد، و چطور خواب بنى اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب دریه فلسطین از شجره مبارکه لاشرقیة ولاغربیة ما برافروخت. و امروز به همانگونه که فعالیتهاى وسیعى در سراسر جهان براى به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، براى خاموش کردن شعله هاى خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد. و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. و حال آنکه معتقدین به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اینها را سرمایه هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى کنیم و هم آنهایى که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضا مى کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک مى گویند و به یارى خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده اند مى بوسم، و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه هاى آزادى و کمال نثار مى کنم. و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض مى کنم: خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است، و قلبها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شراره کینه انقلابى تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مى دانیم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب سختیها و مشکلاتى را تحمل کرده و کسى مدعى آن نیست که طبقات محروم و ضعیف و کمدرآمد و خصوصا اقشار کارمند و ادارى، در تنگناى مسائل اقتصادى نیستند، ولى آن چیزى که همه مردم ما فراتر از آن را فکر مى کنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کرده اند که تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شریف ایران همیشه در مقابل شدیدترین حملات تمامى جهان کفر علیه اصول انقلاب خویش مقاومت کرده است که در اینجا مجال ذکر همه آنها نیست. آیا ملت دلاور ایران در مقابل جنایات متعدد امریکا در خلیج فارس اعم از حمایت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سکوهاى نفتى و کشتیها و قایقها و سرنگونى هواپیماى مسافربرى مقاومت نکرده است؟ آیا ملت ایران در جنگ دیپلماسى شرق و غرب علیه خود و ایجاد بازیهاى سیاسى مجامع بینالمللى مقاومت نکرده است؟ آیا ملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادى، تبلیغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشکباران مناطق مسکونى و بمبارانهاى مکرر شیمیایى عراق در ایران و حلبچه ، مقاومت نکرده است؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرالها و زراندوزى و احتکار سرمایه داران و حیله مقدس مابان مقاومت نکرده است؟ آیا همه این حوادث و جریانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ که اگر نبود حضور مردم، هر یک از این توطئه ها مى توانست به اصول نظام ضربه بزند. که خدا را سپاس مى گزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه ها را ترک نگوید. ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مى کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه اند. و آنهایى هم که تصور مى کنند سرمایه داران و مرفهان بى درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مى کنند آب در هاون مى کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحتطلبى ، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى دو مقوله اى است که هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایران انقلابى باید بدانند که عده اى از خدا بیخبر براى از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد براى فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فورا او را کمونیست و التقاطى مى خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام هم و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتى نترسید. امریکا و استکبار در تمامى زمینه ها افرادى را براى شکست انقلاب اسلامى در آستین دارند، در حوزه ها و دانشگاهها مقدسنماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده ام. اینان با تزویرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى کنند. اینها با قیافه اى حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بى دین معرفى مى کنند. باید از شر اینها به خدا پناه بریم. و همچنین کسانى دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانى و عالم است حمله مى کنند و اسلام آنها را اسلام امریکایى معرفى مى نمایند راهى بس خطرناک را مى پویند که خداى ناکرده به شکست اسلام ناب محمدى منتهى مى شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد. امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق کاخهاى سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینى آغوش و سینه خویش را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درک شهادت روزشمارى مى کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمى شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادىمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. انشاءاللّه ملت بزرگ ایران با پشتیبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختیهاى جنگ را به شیرینى شکست دشمنان خدا در دنیا جبران مى کند. و چه شیرینى بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر امریکا فرود آمده است. چه شیرینى بالاتر از اینکه ملت ایران سقوط ارکان و کنگره هاى نظام ستمشاهى را نظاره کرده است و شیشه حیات امریکا را در این کشور شکسته است. و چه شیرینى بالاتر از اینکه مردم عزیزمان ریشه هاى نفاق و ملیگرایى و التقاط را خشکانیده اند. و انشاءاللّه شیرینى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشید. نه تنها کسانى که تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پیش رفته اند، بلکه آنهایى که در پشت جبهه با نگاه محبتبار و با دعاى خیر خود جبهه را تقویت نموده اند از مقام عظیم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده اند.خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسین - علیه السلام! اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله اى نیست که بشود با پیروزى یا شکست در صحنه هاى نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهاى دیگر آزاد شد. تمامى اینها خیالات باطل ملیگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. ملیگراها تصور نمودند ما هدفمان پیاده کردن اهداف بینالملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسیجى ام، و اى نیروهاى مردمى ، هرگز از دست دادن موضعى را با تاثر و گرفتن مکانى را با غرور و شادى بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدرى ناچیزند که تمامى دنیا در مقایسه با آخرت. پدران و مادران و همسران و خویشاوندان شهدا، اسرا، مفقودین، و معلولین ما توجه داشته باشند که هیچ چیزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند کم نشده است. فرزندان شما در کنار پیامبر اکرم و ائمه اطهارند. پیروزى و شکست براى آنها فرقى ندارد. امروز روز هدایت نسلهاى آینده است. کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است. امروز روزى است که خدا اینگونه خواسته است. و دیروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا انشاءاللّه روز پیروزى جنود حق خواهد بود. ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعیم. و ما تابع امر خداییم، و به همین دلیل طالب شهادتیم. و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگى غیرخدا نمى رویم. البته براى اداى تکلیف همه ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم. همه مى دانند که ما شروع کننده جنگ نبوده ایم. ما براى حفظ موجودیت اسلام در جهان تنها از خود دفاع کرده ایم. و این ملت مظلوم ایران است که همواره مورد حمله جهانخواران بوده است، و استکبار از همه کمینگاههاى سیاسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله کرده است. انقلاب اسلامى ما تاکنون کمینگاه شیطان و دام صیادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمایه داران و وابستگان آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم. و حال آنکه این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامى ماست که در سراسر جهان صدا زنیم که اى خواب رفتگان! اى غفلتزدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانه هاى گرگ منزل گرفته اید. برخیزید که اینجا جاى خواب نیست! و نیز فریاد کشیم سریعا قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست! امریکا و شوروى در کمین نشسته اند، و تا نابودى کاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسیج جهانى مسلمین تشکیل شده بود، کسى جرات اینهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول اللّه - صلى اللّه علیه و آله و سلم - داشت? امروز یکى از افتخارات بزرگ ملت ما این است که در برابر بزرگترین نمایش قدرت و آرایش ناوهاى جنگى امریکا و اروپا در خلیج فارس صفآرایى نمود. و اینجانب به نظامهاى امریکایى و اروپایى اخطار مى کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته اید، از خلیج فارس بیرون روید. و همیشه اینگونه نیست که هواپیماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود، که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خلیج فارس بفرستند. به دولتها و حکومتهاى منطقه ، خصوصا به عربستان و کویت مى گویم که همه شما در ماجراجوییها و جنایاتى که امریکا مى آفریند شریک جرم خواهید بود. و ما تا به حال از اینکه همه منطقه در کام آتش و خون و بى ثباتى کامل غوطه ور نشود، دست به عملى نزده ایم. ولى حرکات جنونآمیز ریگان مطمئنا حوادث غیرمنتظره و عواقب خطرناکى را بر همه تحمیل مى کند. شما اطمینان داشته باشید که در این برگ جدید بازنده اید. خودتان و کشور و مردم اسلامى را در برابر امریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. بحمداللّه از برکت انقلاب اسلامى ایران دریچه هاى نور و امید به روى همه مسلمانان جهان باز شده است، و مى رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستکبران فرو ریزد. نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهىمان نمى شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمى دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروى در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبى مان را لکه دار نمایند. بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى دهند، و با دلسوزیهاى بیمورد و اعتراضهاى کودکانه مى گویند جمهورى اسلامى سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادىشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانى نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بى اعتبار شده اند! آرى، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام - را با دستهاى خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بى فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولى در همان حدى که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولى و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانى - اسلامى ، بلکه ایرانى که شناسنامه اش را امریکا و شوروى صادر کند، ایرانى که ارابه سیاست امریکا یا شوروى را بکشد و امروز همه مصیبت و عزاى امریکا و شوروى شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحتالحمایگى آنان خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى کند. کنترل و حذف سلاحهاى مخرب از جهان اگر با حقیقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولى این نیز یک فریب قدیمى است. و این همان چیزى است که اخیرا از گفته هاى سران امریکا و شوروى و نوشته هاى سیاسیون آنها آشکار گردیده است که مراودات اخیر سران شرق و غرب به خاطر مهار بیشتر جهان سوم و در حقیقت جلوگیرى از نفوذ پابرهنه ها و محرومین در جهان مالکیتهاى بى حد و مرز سرمایه داران است. ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى - انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود، و آقایى و سرورى محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنیاى مادى اند که در برابر خلود و جاودانگى دنیاى ارزشهاى معنوى قابل ذکر نمى باشند. من به صراحت اعلام مى کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى کند. و دلیلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوى جاه طلبى و فزونطلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید براى پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزى کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم. ما اعلام مى کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیبناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روشهاى مبارزه علیه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى سازد. و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصا براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم. و خدا مى داند که اگر نبود انگیزه اى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم. و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه هاى آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانى مى کنم. و همه ملت ایران را به هوشیارى و صبر و مقاومت دعوت مى کنم. در آینده ممکن است افرادى آگاهانه یا از روى ناآگاهى در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقینا از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمى دانند کسى که فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه اى وارد نمى سازد. و ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا مى داند که راه و رسم شهادت کور شدنى نیست، و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى کنم. و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایى که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند! آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت. و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگترى را در پیش رو داریم. آنهایى که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلى از اداى این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگى کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجددا به همه مردم و مسئولین عرض مى کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند این مدعیان بى هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مى کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش مى کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به معناى حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است، ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پیشبینى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است، و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم. و ملت ما هم نباید فعلا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسما اعلام مى کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهاى نظامى ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه دفاعى کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما، که در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه ها و شکلهاى مختلف را جدیتر بدانند. و فعلا چون گذشته تمامى نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه ها براى دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به ماموریتهاى خود ادامه دهند. در صورتى که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم براى بعد از آن و سازندگى کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتى دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع کنونى به طور جد از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانه ها و مطبوعات مى خواهم که خود را از معرکه ها و معرکه آفرینیها دور کنند، و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه هاى تند نگردند، و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند. در این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودى خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایى که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیرى کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهورى اسلامى ایران از صلح و صلحطلبى به ظاهر دم مى زدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگرى را مطرح نمایند، و جیره خواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملیگراهاى بى فرهنگ براى از بین بردن خون شهداى عزیز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که انشاءاللّه ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیارى جواب همه فتنه ها را خواهد داد. من باز مى گویم که قبول این مسئله براى من از زهر کشنده تر است، ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکته اى که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکاى خود تصمیم گرفته اند. و کسى و کشورى در این امر مداخله نداشته است. مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش مى دانم و شما مى دانید که من به شما عشق مى ورزم و شما را مى شناسم، شما هم مرا مى شناسید. در شرایط کنونى آنچه موجب امر شد تکلیف الهى ام بود. شما مى دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویى داشته ام با خدا معامله کرده‌ام. عزیزانم، شما مى دانید که تلاش کرده ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما مقدم ندارم. خداوندا، تو مى دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو مى دانى که استکبار و امریکاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى ، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا، تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیةاللّه - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - و رسیدن به خودت جبران فرما. فرزندان انقلابى ام، اى کسانى که لحظه اى حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى گذرد. مى دانم که به شما سخت مى گذرد، ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى گذرد؟ مى دانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست، مگر براى این خادمتان اینگونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست. و تاکید مى کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من مى باشند. آنها را از این تصمیمى که گرفته اند شماتت نکنید، که براى آنان نیز چنین پیشنهادى سخت و ناگوار بوده است. که انشاءاللّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید. من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره هاى عظیم الهى و به این گلهاى معطر و نوشکفته جهان اسلام، سفارش مى کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگى خود را بدانید، و خودتان را براى یک مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده کنید. و من به همه مسئولین و دست اندرکاران سفارش مى کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاى اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهى کنید، و روح استقلال و خودکفایى را در آنان زنده نگه دارید. مبادا اساتید و معلمینى که به وسیله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خداى ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجیها بت بتراشند و روحیه پیروى و تقلید و گدا صفتى را در ضمیر جوانان تزریق نمایند. به جاى اینکه گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم به هویت انسانى خود توجه کنند و روح توانایى و راه ورسم استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرایط جنگ و محاصره توانسته ایم آنهمه هنرآفرینى و اختراعات و پیشرفتها داشته باشیم. انشاءاللّه در شرایط بهتر زمینه کافى براى رشد استعداد و تحقیقات را در همه امور فراهم مى سازیم. مبارزه علمى براى جوانان زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیتها و حقیقتهاست. و اما مبارزه عملى آنان در بهترین صحنه هاى زندگى و جهاد و شهادت شکل گرفته است. و نکته دیگرى که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض مى کنم این است که در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علماى متعهد اسلام استفاده کنید، و هیچگاه و تحت هیچ شرایطى خود را بى نیاز از هدایت و همکارى آنان ندانید. روحانیون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاریخ و در سختترین شرایط همواره با دلى پر از امید و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعلیم و تربیت و هدایت نسلها همت گماشته اند و همیشه پیشتاز و سپر بلاى مردم بوده اند، بر بالاى دار رفته اند و محرومیتها چشیده اند ، زندانها رفته اند و اسارتها و تبعیدها دیده اند، و بالاتر از همه ، آماج طعنها و تهمتها بوده اند، و در شرایطى که بسیارى از روشنفکران در مبارزه با طاغوت به یاس و ناامیدى رسیده بودند، روح امید و حیات را به مردم برگرداندند و از حیثیت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده اند، و هم اکنون نیز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع دیگر، در کنار مردمند، و در هر حادثه غمبار و مصیبتآفرینى شهداى بزرگوارى را تقدیم نموده اند. در هیچ کشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى-علیهم السلام - و انقلاب اسلامى ایران سراغ نداریم که رهبران انقلاب آنقدر آماج حملات و کینه ها گردند. و این به خاطر صداقت و امانتدارى است که در وجود علماى متعهد اسلام متبلور است. مسئولیتپذیرى در کشورى که با محاصره ها و مشکلات اقتصادى و سیاسى و نظامى مواجه است کار مشکلى است. البته روحانیون متعهد کشور ما باید خودشان را براى فداکاریهاى بیشتر آماده کنند، و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده کنند. و جاى بسى سپاس و امتنان است که ملت رشید و دلاور ایران قدر خادمان واقعى خود را مى شناسد، و فلسفه عشق و ارادت خود را به این نهاد مقدس در یک کلمه خلاصه مى کند. علما و روحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامى ملت خیانت نکرده و نمى کنند. البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته ها و صحبتها هر وقت نام روحانیت را به میان آورده ام و از آنان قدردانى نموده ام، مقصودم علماى پاک و متعهد و مبارز است، که در هر قشرى ناپاک و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است. و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند، و ضربات اصلى را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدسماب و دینفروش زده اند و مى زنند. و روحانیون متعهد ما همواره از این بى فرهنگها متنفر و گریزان بوده اند. من به صراحت مى گویم ملیگراها اگر بودند، به راحتى در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى کردند، و براى اینکه خود را از فشارهاى روزمره سیاسى برهانند، همه کاسه هاى صبر و مقاومت را یکجا مى شکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملى و میهنى ادعایى خود پشت پا مى زدند. کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمى دانیم. ولى هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقده ها و حسادتهاى خود را نمى توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولى در هر حال آن چیزى که در سرنوشت روحانیت واقعى نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستىمان را در جلوى دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمى کنیم. علما و روحانیون انشاءاللّه به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولى از باب تذکر و تاکید عرض مى کنم امروز که بسیارى از جوانان و اندیشمندان در فضاى آزاد کشور اسلامى مان احساس مى کنند که مى توانند اندیشه هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بیان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند. و اگر بیراهه مى روند، با بیانى آکنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمى شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادى تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان مى کنند مسلما دلشان براى اسلام و هدایت مسلمانان مى تپد، و الا داعى ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همانگونه اى است که خود فکر مى کنند. به جاى پرخاش و کنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مایوس نشوید. در غیراین صورت خداىناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین مى افتند، و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتى ما مى توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم، و از اشتباهات و خطاهاى کوچک آنان بگذریم، و به همه شیوه ها و اصولى که منتهى به تعلیم و تربیت صحیح آنان مى شود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزه اى به صورتى است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کمکردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد. نکته دیگر اینکه من اکثر موفقیتهاى روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى دانم. و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشى سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزى به زشتى دنیاگرایى روحانیت نیست. و هیچ وسیله اى هم نمى تواند بدتر از دنیاگرایى ، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهاى بیمورد مسیر زهدگرایى آنان را منحرف سازند، و گروهى نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفدارى از سرمایه دارى و سرمایه داران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشتسازى که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید بشدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشکیلات سیاسى و غیر آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند، و حتى علاوه بر تامین منافع خود، روحانیت را رو در روى یکدیگر قرار دهند. البته آن چیزى که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پا برهنه هاست، چرا که هر کسى از آن عدول کند از عدالت اجتماعى اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطى خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم. و در تحقق آن اگر کوتاهى بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم. در خاتمه ، از پیشگاه مقدس پروردگار، که الطاف بیکران خود را بر این ملت ارزانى داشته است، تشکر و قدردانى مى کنم. و از محضر مقدس بقیةاللّه - ارواحنا فداه - عاجزانه مى خواهیم که ما را در مسیر و هدفمان مدد و رهبرى فرماید. خداوند متعال به خانواده هاى شهدا صبر و اجر، و به مجروحین و معلولین شفا عنایت فرماید، و اسرا و مفقودین را به وطن خویش باز گرداند. خداوندا، از تو مى خواهیم آنچه را مصلحت اسلام و مسلمین است را براى ما مقدر فرمایى . انک قریب مجیب. والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته . پنجم ذیحجه 408 / 29/4/67 روح‌الله الموسوی الخمینی 1- سوره فتح، آیه 27: هر آینه خداوند حقیقت خواب رسولش را آشکار ساخت که حتما شما مؤمنین) به خواست خدا، با دل ایمن وارد مسجدالحرام خواهید شد. 2- بخشى از آیه 27 سوره حج: و مردم را به انجام مناسک حج ندا ده تا پیاده و سواره از دورترین نقاط به سوى تو گرد آیند. 3- فتوا دهندگان. 4- از علماى بنى اسرائیل که در حق حضرت موسى بدى کرد و به مخالفت او برخاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۰۰
محمد ثقفی

عکس: رنگین کمان الهی، فقط محسن رضایی!

598: در همایش انتخاباتی محسن رضایی در آذربایجان شرقی بنری در پشت سر ایشان نصب گردید که در آن بنر حاله نوری بر دور سر محسن رضایی طراحی شده بود و همچنین نوشتن شعار "رنگین کمان الهی .... فقط محسن رضایی" از دیگر موارد قابل تامل در بنر و پوستر های نصب شده در حمایت از محسن رضایی در این استان بود.

کد خبر:155301 -
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۵۴
محمد ثقفی

پول نفت بلوکه شده ایران در اروپا آزاد شد

وزیر نفت با تشریح توافق جدید ایران با شرکت انگلیسی شل برای وصول مطالبات معوق نفتی از این شرکت اروپایی، اعلام کرد: با مجوز جدید اتحادیه اروپا و سازمان ملل به زودی بدهی چند میلیارد دلاری ایران از این شرکت انگلیسی اخذ می شود.

رستم قاسمی امروز در گفتگو با مهر، درباره افزایش بدهی های معوق شرکت انگلیسی شل به بیش از دو میلیارد دلار گفت: پس از تحریم نفت ایران توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا، وزارت نفت هم شرکت شل را تحریم نفتی کرده است.
 
وی با اعلام اینکه در حال حاضر هیچ گونه نفتی به شرکت انگلیسی شل فروخته نمی شود، تصریح کرد: بدهی های معوق نفتی این شرکت اروپایی هم افزایش نیافته است.
 
این عضو کابینه دولت دهم در پاسخ به این سئوال مهر که آیا فروش نفت به شرکت شل انگلیس از طریق واسطه ها انجام می شود؟ اظهار داشت: در حال حاضر هیچگونه نفتی به صورت واسطه ای به این شرکت نفتی اروپایی فروخته نمی شود.
 
وی همچنین در پاسخ به سئوال دیگر مهر مبنی بر چگونگی وصول مطالبات نفتی از شرکت شل توضیح داد: پس از تحریم اتحادیه اروپا کلیه منابع مالی حاصل از فر وش نفت ایران به شرکت شل بلوکه شد.
 
وزیر نفت با بیان اینکه اخیراً که توافق بین ایران و شرکت انگلیسی شل برای وصول مطالبات نفتی معوق انجام گرفته است، بیان کرد: بر این اساس، مجوزهای لازم از اتحادیه اروپا و سازمان برای وصول این مطالبات اخذ شده است.
 
قاسمی همچنین در پایان خاطرنشان کرد: پیش بینی می شود به زودی بدهی های معوق شرکت شل به وزارت نفت ایران پرداخت شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۵۱
محمد ثقفی

لنکرانی:‌ ۲ سیاست برای تقویت ارزش پول ملی/ یارانه نقدی به اقشار کم‌درآمد پرداخت شود

 کاندیدای جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به برنامه‌های خود برای تقویت ارزش پول ملی گفت: اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها باید با شیب ملایم ادامه یابد و یارانه نقدی به اقشار کم‌درآمد پرداخت شود.

 
کامران باقری لنکرانی کاندیدای جبهه پایداری برای انتخابات ریاست جمهوری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، در پاسخ به این پرسش که سال گذشته شاهد کاهش ارزش پولی کشور بودیم که سرمایه‌های کشور را به بخش‌های غیر اقتصادی سوق داد، چه برنامه‌ای برای حفظ ارزش پولی کشور دارید، گفت: در حفظ ارزش پولی کشور نکات متعددی نقش دارند و بنابراین برنامه‌ای که ارائه می‌شود، اگر به یک جنبه بپردازد و از سایر جنبه‌ها غفلت کند، جوابگو نخواهد بود.
 
*خرج‌های بزرگ دولت عمدتا از منابع نفتی تامین می‌شود
 
لنکرانی گفت: وابستگی درآمد اصلی دولت به نفت است و به نوعی خرج‌های بزرگ دولت عمدتا از منابع نفتی تامین می‌شود، طبیعی است هر نوسانی در قیمت نفت به عنوان نقطه آسیب‌پذیر بر کل اقتصاد و ارزش پولی خواهد بود.
 
*کاهش وابستگی دولت به نفت و کاهش مخارج عمومی دولت
 
وی با بیان اینکه برای حفظ ارزش پولی کشور دو سیاست باید اجرا شود، گفت: اول، تلاش سریع برای کاهش وابستگی به نفت و دوم، کم کردن مخارج از بودجه عمومی است، در واقع بودجه عمومی باید به کارهایی سوق داده شود که باعث کاهش وابستگی به نفت شده و به رفاه اجتماعی مردم بینجامد.
 
*طرح‌های دولت باید اولویت دار باشد
 
لنکرانی همچنین بر لزوم اجرای پروژه‌های اولویت‌دار تاکید کرد و گفت: اگر بسیاری از پروژه‌هایی که امروزه در کشور انجام می‌شود را با نگاه اولویت دار ببینیم معلوم می‌شود که اولویت آنچنانی برای اجرا ندارند.
 
وی ادامه داد: اخیرا در سطح شهر تهران دیده می‌شود که ساختمان‌های متعدد اداری شهرداری، دولت و بخش‌های دیگر وابسته به دولت وجود دارد و هر روز هم ساختمان‌های جدید ساخته می‌شود و همه اینها بودجه هنگفتی را به دولت تحمیل می‌کند.
 
*نقش بانک در حفظ ارزش پولی کشور
 
وی با موثر خواندن نقش بانک‌ها در حفظ ارزش پولی کشور گفت: بانک‌ها با اثر گذاشتن روی کاهش پایه پولی کشور می‌تواند اثرات افزایش نقدینگی را چند برابر کنند، بنابراین هر گونه تلاش برای کاهش پایه پولی باید به نوعی با اصلاح نظام بانکی همراه باشد که البته این اصلاح نظام بانکی با شعار انجام نمی‌شود.
 
*جلوگیری از فساد بانکی
 
کاندیدای احتمالی جبهه پایداری گفت: جلوگیری از فساد بانکی مهمترین موضوعی است که باید برای حفظ ارزش پولی کشور انجام شود.
 
وی با بیان اینکه در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی اگر گروه آریا موفق می‌شد، بانک خودشان را تاسیس کنند، این فساد به آسانی قابل رهگیری نبود، گفت: این هشداری است که باید مراقبت‌ جدی باشد، ضمن اینکه کارهای مبنایی را باید دنبال کرد به مقوله فساد هم توجه ویژه داشت.
 
*نقدینگی‌های سرگردان جذب شود
 
کاندیدای احتمالی جبهه پایداری تاکید کرد، نقدینگی‌هایی که وجود دارد راه اطمینان بخشی برای حفظ ارزش پولی نیست طبیعی است که در این زمینه باید از همه ظرفیت‌ها استفاده کرد.
 
لنکرانی تصریح کرد: به عنوان مثال زمانیکه در بازار مالی بورس مقداری گشایش شد، توانست بخشی از نقدینگی را جذب کند البته چون ظرفیت بورس ما بسیار محدود بود، اثرش در جذب نقدینگی و کنترل تورم موثر نشد، اما می‌توان از این جنس کارها نقدینگی‌ها را با حمایت‌هایی که دولت انجام می‌دهد به سمت و سویی ببریم که ارزش افزوده‌اش برای کشور باشد، نه برای قشر خاص باشد.
 
*یارانه نقدی برای اقشار کم درآمد داده شود/اجرای هدفمندی باشیب ملایم
 
وی در پاسخ به سوال دیگر فارس، که بعد از اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها که از آن به عنوان تحول بزرگ اقتصادی یاد شد و البته انتقاداتی هم به آن وارد است، آیا نظر جنابعالی به ادامه طرح هدفمندی یارانه‌ها است و آیا اعتقاد به پرداخت نقدی دارید، گفت: قانون هدفمندی یارانه‌ها که مصوب مجلس و با همت و همراهی دولت و مجلس شروع شد و تاکنون پیش رفت در زمان‌هایی که همراهی و همدلی این دو قوه بود و مراقبت بر بازار مصرف وجود داشت و به نوعی به عنوان وجهه همت همه دست‌‌اندرکاران حکومتی، قوه مجریه و مقننه لحاظ می‌شد، پیشرفت‌های خوبی را فراهم آورد.
 
کاندیدای احتمالی جبهه پایداری ادامه داد: وقتی این قانون محل چالش شد و دو قوه به جای همراهی با این موضوع چالش کردند و مشکلات را به گردن همدیگر انداختند و هیچ کدام با تشریک مساعی موضوع را حل نکردند مشکلات به صورت تصاعدی روند رو به رشدی گرفت.
 
وی خاطرنشان کرد: آنچه که قانون هدفمندی یارانه‌ها را به عنوان الزام عملی حتمی می‌کند این است که باید سعی کنیم در فضای واقعی زندگی کنیم و معتقدم یارانه‌ها فضای کسب و کار کشور را غیر واقعی می‌کنند.
 
لنکرانی گفت: شیب اجرای هدفمندی یارانه‌ها باید مناسب باشد و امرار و معاش خانواده‌های ضعیف به عنوان یک رکن قرار گیرد.
 
*یارانه نقدی در روستاها و عشایر  کمک کننده بود اما در شهرها نه
 
وی تصریح کرد: پرداخت نقدی یارانه‌ها در جوامع روستایی و عشایری کمک کننده بوده و اثرات خوبی هم داشته، مثلا برخی جوامع با در اختیار داشتن یارانه نقدی و برنامه‌ریزی روی آن زندگی خودشان را تغییر دادند.
 
وی ادامه داد: اما پرداخت یارانه‌ نقدی برای کسانیکه در جامعه شهری زندگی می‌کنند، مناسب نبوده است.
 
لنکرانی گفت: باید سعی شود یارانه نقدی برای گروه‌های ضعیف در خور قابل توجهی حفظ شود و شیب اجرا طوری هدایت شود که مسیر کارآفرینی برای بنگاه‌های اقتصادی امکان‌پذیر باشد.
 
 کاندیدای احتمالی جبهه پایداری افزود: البته با تغییری که در ارزش پولی کشور پیش آمد شرایط ما با شرایط قبل از هدفمندی یارانه‌ها تفاوت خاصی نکرد، یعنی با توجه به ارزش انرژی به دلیل افت ارزش پول شرایط مشابه قبل از هدفمندی را پیدا کرده‌ایم و به نوعی برگشت به عقب داشته‌ایم یعنی نه اینکه حرکت رو به جلو داشته باشیم.
 
*با اجرای هدفمندی برگشت به عقب داشتیم
 
از لنکرانی سئوال شد برخی حتی معتقدند شرایط بدتر از قبل هدفمندی هم شده است، گفت: من هم می‌گویم برگشت به عقب داشته‌ایم.
 
*به دامداری کشور توجه نشده است/ پشتیبانی درخدمت تولید باشد
 
از لنکرانی سوال شد کشاورزی در اوایل انقلاب"محور توسعه" معرفی شد و در صحبت‌های مقام معظم رهبری هم به تاثیر این بخش در اقتصاد کشور بارها تاکید شده است، جنابعالی چه برنامه‌هایی در بخش کشاورزی خواهید داشت؟ گفت: به بخش دامداری، توجهی نشده است در حالیکه اغلب مطالعات‌ آمایشی انجام شده نشان می‌دهد یکی از مزیت‌های عمده کشور ما بخش دامپروری است.
 
وی ادامه داد: نکته دوم این است که اگر کشاورزی با سایر خدمات پشتیبانی همراه نباشد ارزش افزوده آن به جیب کشاورز نمی‌رود،‌به عنوان مثال، نبود سردخانه باعث می‌شود که تولید کننده محصول خود را زیر قیمت بفروشد و در نتیجه کسانیکه سردخانه‌دار هستند سود محصول را ببرند زیرا در زمان مناسبی به بازار عرضه خواهند کرد.
 
*کشاورزان خرده‌پا را دولت حمایت کند
 
لنکرانی افزود: در بخش‌های کوچک اتفاق افتاده است که کشاورزان خودشان خدمات پشتیبانی را فراهم می‌کنند و در صورتی‌که این مسئله با حمایت دولت اتفاق بیفتد ارزش افزوده تولید به خود کشاورزان بر خواهد گشت.
 
کاندیدای احتمالی جبهه پایداری تصریح کرد: زمانیکه در مورد کشاورزی صحبت می‌کنیم نباید صرفا تولید باشد. خدمات پشتیبانی در کنار تولید باعث می‌شود این محصولات ارزش افزوده پیدا کند.
 
گفت‌وگو از: بهروز نوری
 
انتهای پیام/م
 
اخبارمرتبط :
 ○ درخواست ۲۱۰۰ نفر از دانشجویان و طلاب تهران از آیت‌الله مصباح برای 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۵۰
محمد ثقفی

دلایل خبرآنلاین برای پیروزی لنکرانی در انتخابات

در حالی که طی روزهای گذشته نتایج برخی نظرسنجی ها از رشد معنادار دکتر باقری لنکرانی در میان توده های مردم خبر می دهد، سایت خبرآنلاین نیز که مواضع سیاسی نزدیک به رییس مجلس دارد و از منتقدان همیشگی جبهه پایداری محسوب می شود، طی یادداشتی به بررسی دلایل پیروزی احتمالی جبهه پایداری در انتخابات پیش رو پرداخت و نوشت:

خدا بیامرزد جلال آل احمد را که از معدود روشنفکرانی ایرانی بود که رفت میان مردم و واقعیت جامعه ایرانی را با همه اجزایش-خوب و بد- دید.

جامعه ایران در فصل انتخابات گسل هایی عجیبی پیدا می کند و فاصله ها بین طبقات عادی مردم و نخبگان زیاد می شود و بعد موضوعاتی مثل رای درجه یک و دو، کیفیت رای، اینکه اصلا دموکراسی چیز خوبی هست یا نه پیش می آید و برخی این وسط راست راست در چشمانت نگاه می کنند و می گویند که رای یک شهری به اندازه فلان تعداد روستایی ارزش دارد و الخ.

انتخابات، زمان شعار است و هیجان، و هر کس هم تلاش می کند وعده ای بدهد تا خلق الله را متقاعد کند که بله، او قرار است سامانی به این شرایط بدهد و البته در این وعده دادن ها اشکالی نیست.

اگر رئیس جمهور در سفر استانی اش به سمنان به رقبا انتقاد های تند و تیز کرد که« به شما چه مربوط که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید.» این حرف از پس اطمینانی می آید که مربوط به سال 84 و نحوه انتخاب شدن خود آقای احمدی نژاد است.

اگر قبل تر از آن در حاشیه یک جلسه دولت به سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه واکنش نشان داد وگفت کسی نمی تواند برای مردم تعیین کند که چه کسی انتخاب شود، این تلقی به چگونگی به قدرت رسیدن او ربط دارد.

اینکه در شرایطی که کسی که روی احمدی نژاد حساب نمی کرد، او با «گفتمانی متفاوت» توانست رای مردم را به دست بیاورد. امروز هم مطمئن است که بین مردم پایگاه دارد و برای همین است که قرار گرفتن اسفندیار خان رحیم مشایی در هر سفر و حضر در کنار احمدی نژاد در سال 92 و پرچم دادن در دست او، همه همه یعنی اینکه احمدی نژاد حداقل روی 4 سال دیگر حضور در دولت حساب باز کرده است.

به تهران و کلان شهرهای بزرگ نگاه نکنید که خیلی ها منتقد رئیس جمهور هستند، در خیلی از مراکز استانها، هنوز که هنوز است مردم از رئیس جمهور راضی هستند. مسکن مهر و خانه دار شدن خیلی ها با این شیوه، توزیع سهام عدالت،سفر های استانی و حضور چهره به چهره در میان مردم و... همه و همه فاکتورهایی است که هنوز برای خیلی از مردم ما جذاب است.

حالا 2 ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری همه انهایی که مدعی اند وارد کورس شده اند.نگاهی به نامزد های حاضر درعرصه انتخابات بکنید. همه آنها چهره هایی هستند که در سالهای گذشته سابقه ای دارند و موافقان و مخالفینی. معدل سنی این نامزد ها هم حدود 50 سال است.

با فرض عدم حضور هاشمی رفسنجانی و خاتمی که حضورشان آرایش عرصه انتخابات را متفاوت می کند، اگر قرار بر حضور همین حدود 20 کاندیدای مشهور و غیر مشهور باشد،در میان اصولگرایان باید شانس جبهه پایداری را برای موفقیت در انتخابات بالا دانست.

کامران باقری لنکرانی به عنوان نامزد نهایی جبهه پایداری انتخاب شده و ظاهرا این انتخاب مقبول آیت الله مصباح یزدی هم بوده است. اگر اخباری که درباره ورود سعید جلیلی مذاکره کننده ارشد ایران به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گفته می شود هم درست باشد، باز هم جبهه پایداری یک برگ برنده است.

باقری لنکرانی کمی دیر وارد عرصه انتخابات شده و از رقبا اصولگرایش در تدارک کار انتخابات عقب است، این در ظاهر است ولی آنها که مختصات فضای انتخابات ایران را می شناسند، اتفاقا این شیوه را مناسب می دانند. سال 84 هم احمدی نژاد حتی تا دو هفته به موعد انتخابات چهره ای نبود که شانسی برای رئیس جمهور شدن داشته باشد، اما چه شد؟

آنها که انتخابات 84 را تحلیل نکردند، امروز هم همان اشتباه را ادامه می دهند و نامزدهایی را وارد عرصه می کنند که شعارهایی خوبی می دهند،طرفدارانی دارند، از امکانات مالی بهره مند هستند و الخ اما چرا در نظر سنجی ها جایگاهشان ارتقا نمی یابد.

اینکه چرا باید جبهه پایداری را -چه با لنکرانی و چه با حضور جلیلی-می توان شانس قوی برای موفقیت در انتخابات دانست به چند دلیل باز می گردد:

1: مرور اظهارات لنکرانی در جمع دانشجویان مشهدی و دفاع او از انحلال سازمان مدیریت- در حالی که تقریبا همه نامزدها از ضرورت احیاء دوباره آن سخن می گویند- یعنی اینکه او می خواهد متفاوت باشد و این فاکتور امری مهم در انتخاب شدن روسای جمهوری ایران در 16 سال اخیر است.

2: جوان بودن و خوشنامی لنکرانی و سابقه خوبی که مردم از دوران وزارت او در وزارت بهداشت دارند- نظر کارشناسان حوزه بهداشت درباره دوران کاری اش را فاکتور می گیریم- هم مزید بر علت است تا او بتواند با همه گروه های اجتماعی ارتباط خوبی برقرار کند. او با 47 سال سن جوانترین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است.

3: لنکرانی در همان سخنرانی مشهد هم حاضر به انتقاد تند از دولت نشد چرا که در اصول با رئیس جمهور همراه است و منش سیاسی او را قبول دارد. بنابراین خیلی ها به چهره ای که منش رئیس جمهور فعلی را ادامه دهد، علاقمند هستند.

4: اینکه لنکرانی اعلام می کند اهل ائتلاف با دیگر اصولگرایان نیست، مشابه رفتاری است که رئیس جمهور در سال 84 با شورای هماهنگی نیروهای انقلاب داشت و دعوت این جمع را نپذیرفت و در نهایت هم مستقل وارد عرصه انتخابات شد و موفق بیرون آمد.

5: تائید پزشک جوان توسط آیت الله مصباح هم مشابه چیزی است که سال 84 آیت الله درباره رئیس جمهور انجام داد. آیت الله مصباح با شبکه اجتماعی جمع های حزب اللهی توانست در دور اول انتخابات سال 84 ، احمدی نژاد را در کنار هاشمی به مرحله دوم بفرستد تا آنجا، متفاوت بودنش و رقابتش با هاشمی، او را پیروز انتخابات کند.اگر نگوییم شبکه اجتماعی این طیف قوی شده، به جرات می توان گفت بعد از 8 سال حضور در برخی از مناصب، حتما شبکه اجتماعی آنان از عمق بیشتری برخودار است. ضمن اینکه جبهه پایداری- چه قبول کنیم و چه نکنیم- طیف جوان حزب الهی را به خود همراه کرده است و این همان سرمایه اجتماعی است که دیگر نامزد های اصولگرا حتی اگر آن را داشته باشند، به اندازه این طیف ندارند.

6: اگرفرض کنیم که رئیس جمهور قصد گرفتن تائید صلاحیت مشایی را دارد و در این کار موفق نمی شود، او و هم طیفیانش حداقل این شانس را دارند که از کسی حمایت کنند که به دیدگاه های دولت نزدیک است و قطعا رئیس جمهور از انتخاب چهره ای مثل لنکرانی بیش از دیگر اصولگرایانی که امروز منتقدانش شده اند حمایت می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۵۹
محمد ثقفی

در عصر غیبت باید از شبیه ترین فرد به معصوم اطاعت کرد/ مالک اشتر نیز معصوم نبود اما چون منصوب امام بود، اطاعت از وی واجب بود/ طبق اندیشه امام خمینی اگر رییس جمهور توسط ولی فقیه نصب نشود، اطاعت از او حرام است

همایش "جایگاه ولایت و دولت در نظام اسلامی" با سخنرانی حضرت علامه مصباح یزدی در دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش رجانیوز، در این همایش که صبح پنجشنبه به همت دفتر پژوهش های فرهنگی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، جمع زیادی از محققان و دانشجویان شرکت کردند.

در بخشی از این برنامه آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی رئیس موسسه امام خمینی (ره) در خصوص جایگاه ولایت و دولت در نظام اسلامی اظهار داشت: رابطه دولت و ولایت در اینجا از دیدگاه مبانی اسلامی و فقهی مورد نظر است؛ در مقدمه می‌گویم با اینکه 35 سال از انقلاب می‌گذرد، در همه دنیا این انقلاب به عنوان نظامی مبتنی بر ولایت فقیه شناخته می‌شود. اما هنوز هم مباحثی از ولایت فقیه وجود دارد که برای خودی‌ها نیز روشن نشده است.

بر پایه گزارش فارس، آیت‌الله مصباح با بیان اینکه یکی از سؤالاتی که در ذهن جوانان ما وجود دارد، این است که بدانند بعد از حدود 30 سال از انقلاب مسئله ولایت فقیه چه صیغه‌ای است، هر چند آنها امام را درک نکرده‌اند و از سیره عملی ایشان نیز استفاده نکرده‌اند و فقط موضوعاتی را شنیده‌اند.
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) ادامه داد: ما در همه دنیا حکومت‌هایی داریم که مبتنی بر دموکراسی است و در بین مردم پذیرفته شده که خودشان باید حکومت را تعیین کنند و به جز چند کشور که به عنوان کشورهای سلطنتی شناخته می‌شوند و این مقام نیز در آنها تشریفاتی است، عموم کشورها به صورت جمهوری اداره می‌شوند و مردم با حضور در انتخابات چه به صورت مستقیم و چه به صورت چند مرحله‌ای افراد را تعیین می‌کنند.
 
وی با اشاره به دو مطلب ریاست جمهوری و نخست‌وزیری در اوایل انقلاب تصریح کرد: بعدها با مشکلاتی که در کشور ایجاد شد با بررسی‌های قانون اساسی پست نخست‌وزیری حذف شد.
 
آیت‌الله مصباح به انتخاب مستقیم رئیس‌جمهور از سوی مردم در کشورمان اشاره کرد و ادامه داد: مردم سقف اول مقام اجرایی را تعیین می‌کنند و این منطق جهانی همان دموکراسی است.
 
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با طرح این سؤال که رهبر و ولی فقیه چه جایگاهی دارد، افزود: ممکن است با وجود ارادت به امام و انقلاب برخی جواب‌های اجمالی تؤام با ابهام در اذهان وجود داشته باشد و برخی دست‌کم مقام ولی فقیه را همانند مقام سلطنت در کشورهای سلطنتی بدانند و معتقد باشند مقام ولی فقیه مقام ثابتی است که به عنوان نماد حیات تجلی دارد.
 
وی تصریح کرد: آیا واقعا مسئله همین است و می‌توان گفت که ولی‌فقیه نقش سلطان را در رژیم گذشته وجود داشت، داراست؟ در حالی که اگر این طور باشد این مقام تشریفاتی بوده و تاثیری در مدیریت جامعه ندارد. اما برخی از این مسئله دفاع می‌کنند و آن را خوب می‌دانند.
 
 
آیت‌الله مصباح اضافه کرد: مردم قبل از انقلاب و پیش از به تصویب رسیدن قانون اساسی از امام اطاعت می‌کردند و مباحث زیادی در ولایت فقیه از سوی حضرت امام و کتاب‌ها مطرح شده بود. اما احساس می‌شود که هنوز این بحث در جامعه اشباع نشده است.
 
این استاد اخلاق با بیان اینکه برخی فکر می‌کنند اسلام نظر خاصی درباب حکومت ندارد و صرفا یکسری احکام فردی و اجتماعی است در حالی که به طور طبیعی این احکام باید ضمانت اجرایی داشته باشد. اما می‌بینیم که در بین خواص نیز چنین گرایشاتی وجود دارد.
 
وی یادآور شد: در اوایل انقلاب بعضی از شخصیت‌های مهم که تریبون عمومی را نیز در اختیار داشتند معتقد بودند که اسلام اصلاً سیستم اقتصادی ندارد و صرفا احکامی در خصوص خمس و زکات دارد و این خواص در حال حاضر نیز در کشور دارای مقاماتی هستند.
 
آیت‌الله مصباح گفت: آنها معتقد بودند نزدیک‌ترین نظریه در نظام اقتصادی، نظریه سوسیالیسم است و به همین خاطر اوایل از اقتصاد سوسیالیستی حمایت می‌کردند و معتقد بودند اقتصاد کلان باید به دست دولت باشد و این افراد به اصطلاح از سیاستمداران چپگرا بودند.
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه بعضی از شخصیت‌های روحانی نیز چنین گرایشاتی داشتند اما طولی نکشید که نظر آنها 180 درجه تغییر کرد، افزود: آنها بعد از مدتی به جای سخنرانی درباره سوسیالیسم از کاپیتالیسم و اقتصاد آزاد سخن می‌گفتند. از این رو شاهدیم آنچنان که باید مبانی فکری نظام اسلامی برای همه از جمله برخی خواص در خصوص نظام حکومتی، سیاسی و اقتصادی اسلام تعبیر نشده است و باید در صدد باشیم در این زمینه راه‌حل عقل پسندی پیدا کنیم.
 
 
وی اظهار داشت: حکم الهی قانونی در این زمینه از طرف خداوند و پیامبر نازل شده و به وسیله ائمه تبیین می‌شود.
 
 
 
آیت‌الله مصباح با تاکید بر اینکه نظام حکومتی اسلام یک نظام دگم  نیست، تصریح کرد: یک مدل اصلی برای حکومت اسلام که سعی دارد در درجه اول این مدل را پیاده کند، مدل حکومت معصوم است اما چون خداوند عالم به غیب و انسان‌ها آگاهی دارد، می‌داند این مدل تحقق نمی‌یابد و اگر محقق شود مدت کوتاهی دوام خواهد آورد و انسان برای همیشه زیر بار این مسئولیت نخواهد رفت.
 
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه اسلام مدل دیگری نیز در درجه دوم طراحی کرده است، خاطرنشان کرد: شاید با نگاه دقیق‌تر بتوان مدل سوم و چهارم را نیز ترسیم کرد. از این رو مدل حکومتی اسلام یک مدل واحد و دگم در همه زمان‌ها و مکان‌ها نیست. بلکه قابل انعطاف به صورت طولی و نه عرضی است.
 
 
وی با اشاره به اینکه اگر نتوان مدل اول را پیاده کرد مدل دوم و بعد از آن مدل‌های دیگر مطرح می‌شود، اضافه کرد: در مدل اصلی اسلام حکومت باید به شکل هرمی باشد که در راس آن شخص معصوم قرار می‌گیرد.
 
 
آیت‌الله مصباح با یادآور این نکته که خداوند بر ما منت نهاده و 14 معصوم را به صورت پاک و نورانی آفریده است، ادامه داد: البته آنها قانون‌گذار نیستند و خداوند به برترین آنها که اشرف مخلوقات است می‌فرماید اگر به آنچه به تو وحی کرده‌ایم یک کلمه زیاد و یا کم کنی، به شدت مجازات می‌کنیم.
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه دو منبع برای شناخت احکام خداوند یعنی کتاب و سنت وجود دارد، متذکر شد: آیا می‌توان گفت که صرفا با بیان قانون مشکل جامعه حل می‌شود؛ فرض بر اینکه مردم حلال و حرام را بدانند آیا احکام اسلام اجرایی خواهد شد؟ بنابراین می‌توان گفت با دانستن حلال و حرام احکام اسلام اجرا نخواهد شد چرا که باید برای آن ضمانت اجرایی وجود داشته باشد.
 
 
وی در ادامه در تشریح مدل دوم حکومت در اسلام ادامه داد: پیامبر (ص) نمی‌توانستند در کل جامعه اسلامی آن روز که محدوده کوچکی نیز بود مجری احکام اسلام باشند. لذا از این جا به بعد مجری احکام باید از عصمت به شبه عصمت تنزل کند.
 
وی با بیان اینکه وقتی مجری اسلام نمی‌شود که در همه شرایط معصوم باشد، اظهار داشت: بنابراین در این شرایط فرد باید بسیار به مقام عصمت شبیه باشد.
 
آیت‌الله مصباح بر همین اساس افزود: اصل قانون از سوی خداوند تفسیر آن از سوی معصوم و اجرای آن در وهله اول بر عهده فرد معصوم و در مرحله بعد از سوی کارگزارانی صورت می‌گیرد که معصوم بر اساس شاخص‌هایی آنها را انتخاب می‌کند که شبیه معصوم باشند.
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه در اینجا مدل ملت و دولت مطرح نیست،‌ افزود: این اصطلاحات سیاسی که در یونان قدیم و در حال حاضر نیز مطرح است، شاید قابل تطبیق باشد اما منظور ما این نکته نیست.
 
این استاد اخلاق با اشاره به اینکه هسته اولیه دموکراسی از روز هجرت پیام گذاشته شد، افزود: اگر اسلام می‌خواست بگوید که نباید این مدل باشد و همه کافر هستید به این معنا بود که این همه علما و صلحا در طول 1400 سال نمی‌آمدند و دیگر اسلامی در کار نبود و حکومت کفر ایجاد می‌شد و این موضوع از رحمت خداوند به دور است. بنابراین مدل دوم حکومت را خود خداوند پیش‌بینی کرد.
 
وی با بیان اینکه در مدل دوم زمانی که مردم به حاکم معصوم دسترسی ندارند از کسانی اطاعت می‌کنند که مأذون از حاکم معصوم باشند، ادامه داد: اگر فرض کنیم امام معصوم در زندان باشد آیا می‌شود گفت که دیگر اسلام نمی‌خواهید؟ در حالی که این طور نیست و فرموده‌اند وقتی که به خود معصوم دسترسی ندارید، به کسانی مراجعه کنید که دست‌پروده معصومین باشند و علم خود را از آنها گرفته باشند و در کارایی نیز شبیه معصوم باشند. بنابراین این طور دیگر در بن‌بست نمی‌مانیم.
 
 
  
آیت‌الله مصباح بر همین اساس ادامه داد: در این شرایط باید فقیه جامع‌الشرایطی باشد که احکام اسلام را اجرا کند و در این امر برای مدل دوم در نظر گرفته شده است. اما ممکن است یک عده حمایت کنند و برخی از مردم از نماینده معصوم نیز حمایت نکند.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری بر همین اساس به قاعده کلی حفظ مصالح اسلام تحت هر شرایطی اشاره کرد و گفت: ائمه بویژه در زمان امام هفتم (ع) تا جایی که ممکن بود مزاحمت‌ها کم شود، احکام اسلام را اجرا می‌کردند اما در برخی موارد برای حفظ مصالح اسلام دست به تقیه می‌زدند و در ظاهر ارتباط خود را با همین حکومت اسلامی حفظ می‌کردند؛ یعنی وقتی تضادی با حکومت نداشتند احکام اسلام را اجرایی می‌کردند اما در مواردی ممکن بود اصل تشیع نابود شود دست به تقیه می‌زدند. به ویژه آنکه این حکومت رسمی با دشمن خارجی نیز مواجه بود.
 
 وی ادامه داد: اگر آن رفتارها در آن زمان صورت نمی‌گرفت دیگر چیزی از تشیع و معارف اهل بیت باقی نمی‌ماند. لذا خود ائمه معصومین مدل دوم را پی‌ریزی و اجرا کردند.
 
آیت‌الله مصباح در ادامه سخنرانی خود خاطرنشان کرد: وقتی امام علی (ع) مالک اشتر را منصوب کردند، او معصوم نبود بلکه قریب به معصوم بوده و امکان اشتباه نیز داشت. اما اطاعتش نیز واجب بود.
  
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه ما در مسائل فقهی خود به مرجع تقلید رجوع می‌کنیم در حالی که او معصوم نیست، یادآور شد: این امر باعث نمی‌شود که ما رساله را دور بیندازیم و مرجع تقلید نداشته باشیم.
  
 
وی افزود: همانطور که در مسائل فقهی باید از مرجع تقلید اطاعت کرد، همانند این مسئله در باب حکومت وجود دارد.
 
رئیس موسسه امام خمینی (ره) با تاکید بر اینکه در زمانی که معصوم نیست، باید از شبیه‌ترین به معصوم اطاعت کرد تا در دام شیاطین نیفتاد، گفت: کسی که حاکم نظام اسلامی است، اول باید قانون را بداند و به آن عمل کند و هوای نفسش باعث نشود هر طور که خواست به قانون عمل کند. از این رو باید از تقوا برخوردار باشد. هر چند همانند امام علی (ع) دیگر پیدا نمی‌شود. اما در زمان ما دو شبیه به حضرت علی (ع) وجود دارد و در واقع حجت بر ما تمام شده است.
 
آیت‌الله مصباح با بیان اینکه فرض دیگری هم برای مدل حکومتی اسلام وجود دارد که می‌توان در این زمینه به دوران ستمشاهی اشاره کرد، افزود: در آن زمان افراد از مرجع تقلید خود اجازه می‌گرفتند که به طور مثال در اداره آموزش و پرورش رژیم شاه فعالیت کنند. مانند زمان امام کاظم (ع) که به برخی شیعیان اجازه می‌دادند که در دستگاه حکومت هارون‌الرشید حضور داشته باشند.
 
وی با یادآوری این نکته که گاهی مرجعی در بین افکار عمومی چنان جایگاهی داشت که سلطان ناچار بود با او مشورت کند، گفت: ما در زمان صفویه و قاجاریه شاهد این مدل بودیم که در واقع می‌توان آن را مدل سوم حکومتی اسلام دانست.
 
 رئیس موسسه امام خمینی (ره) با بیان اینکه شاید فرض‌های دیگری هم برای مدل حکومتی اسلام وجود داشته باشد که در حال حاضر مورد حاجت نیست، خاطرنشان کرد: به برکت خون شهدا امروز مدل دوم حکومت اسلام در جامعه ما قابل اجراست و کسی که در حال حاضر در راس قرار دارد، شبیه‌ترین افراد به امام معصوم است و فرد دیگری نمی‌تواند در عرض او متصدی حکومت شود و هر کس که ادعای حکومت کند، غاصبانه است چرا که حکومت حق خداست.
 
 آیت‌الله مصباح با بیان اینکه خداوند این حق را به امام معصوم داده و آنها نیز این حق را به کسی داده‌اند که در حد اعلی از این ویژگی‌ها برخوردار باشد، ادامه داد: امام (ره) فرموده‌اند که رئیس‌جمهور منتخب مردم اگر از سوی ولایت فقیه نصب نشود طاغوت و اطاعت از او حرام است و این امر مبنای فقهی دارد چرا که هیچ انسانی حق ندارد بر دیگری حکومت کند. بنابراین مشروعیت هرگونه فعالیت حکومتی مربوط به اذن ولی فقیه است که مشروعیتش از سوی امام معصوم و مشروعیت آنها از سوی خداوند است.
 

بخش اول بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی در دانشگاه تهران

 

بخش دوم بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی در دانشگاه تهران

 

 

 

بخش سوم بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی در دانشگاه تهران

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۵۸
محمد ثقفی

کشتار بی‌گناهان چه در بوستون باشد چه در پیشاور و بغداد؛ محکوم است/ به ارتشی بودن خود افتخار کنید

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر امروز (چهارشنبه) در آستانه 29 فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی در دیدار جمعی از فرماندهان، کارکنان منتخب و اعضاء پایگاههای بسیج شهرکهای سازمانی و همچنین تعدادی از خانواده های ارتشیان، ارتش جمهوری اسلامی ایران را مایه افتخار و ارتشی مردمی، علمی، اعتقادی، دارای ابتکارات گوناگون و آزموده شده خواندند و با اشاره به غیر منطقی بودن جبهه استکبار به سرکردگی امریکا، تأکید کردند: امروز، تمدن غرب بواسطه تناقض ها، بی منطقی ها، زورگویی ها و بی اعتنایی به اصول انسانی در معرض سقوط و سرنگونی قرار گرفته است.

به گزارش رجانیوز، فرمانده کل قوا در این دیدار در تشریح ویژگیهای منحصر بفرد ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مردمی بودن ارتش اشاره کردند و افزودند: در نظام جمهوری اسلامی ایران، ارتش به دلیل فداکاری و مجاهدت و نه به دلیل زورگویی و قدرت، مورد تکریم مردم و دارای پشتوانه مردمی است.
 
حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص علمی بودن ارتش خاطرنشان کردند: پیشرفتها و گستره کارهای علمی و پژوهشی نیروهای مسلح از جمله ارتش در زمینه صنایع دفاعی و الکترونیکی حیرت آور و غیرقابل مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی و حتی سالهای اول انقلاب است.
 
ایشان تأکید کردند: همه این پیشرفتها در شرایطی به دست آمده است که بدخواهان ملت ایران، در دادن کمترین امکانات بخل ورزیدند اما جوشش درونی استعدادهای جوانان و فرزندان این ملت، شگفتی آفرید.
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ویژگی دینی و اعتقادی بودن ارتش، افزودند: انجام کار براساس احساس تکلیف و تعمیق روحیه دینی و انقلابی موجب شده است که ارتش جمهوری اسلامی ایران به یک ارتش متعهد و پایبند به اعتقادات و ارزشها تبدیل شود.
 
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: چنین ارتشی قطعاً در هر امتحانی سربلند بیرون خواهد آمد.
 
فرمانده کل قوا، آزموده بودن ارتش به دلیل حضور سرافرازانه در 8 سال دفاع مقدس را یکی دیگر از امتیازات ارتش برشمردند و خاطرنشان کردند: ارتش جمهوری اسلامی ایران در عملیات گوناگون در دوران دفاع مقدس نقشی برجسته داشت و کارهای بزرگی انجام داد.
 
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به ارتشیان گفتند: به ارتشی بودن خود افتخار کنید و همت خود را، حفظ و تقویت این ویژگیهای ممتاز قرار دهید.
 
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به رویکرد متفاوت نیروهای مسلح ایران در مقایسه با ارتش های دنیا، افزودند: ارتش، سپاه و بسیج یک فرهنگ و جهت گیری جدیدی را به دنیا عرضه کرده اند که الگوی بدیعی در مقابل جهت گیری استعماری و سلطه گرانه بیشتر ارتشهای دنیا است.
 
ایشان در خصوص روحیه سلطه گری مجموعه های نظامیِ جبهه استکبار بویژه آمریکا، خاطر نشان کردند: این مجموعه های نظامی در هر جایی که حضور پیدا میکنند مایه فساد اخلاقی و فشار بر مردم و کشتار آنان هستند. 
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ادعای آمریکاییها مبنی بر مخالفت با وسائل کشتار جمعی افزودند: بر خلاف این ادعا، هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا، کودکان و زنان و مردم بیگناه افغانستان و پاکستان را قتل عام میکنند و تروریستهای مورد حمایتِ آشکار و پنهان آمریکا نیز در عراق و سوریه، مردم را می کشند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین تناقض گویی های آمریکا خاطر نشان کردند: آمریکا و دیگر مدعیان حقوق بشر در قبال کشتار مردم بیگناه پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه سکوت میکنند اما بعد از چند انفجار در آمریکا ، همه دنیا را پر از جنجال میکنند.
 
ایشان تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران به پیروی از منطق اسلام با هرگونه انفجار و کشتار مردم بیگناه چه در بوستون آمریکا و چه در پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه مخالف است و آنرا محکوم میکند.
 
ایشان افزودند: رفتار آمریکا و دیگر مدعیان حقوق بشر در قبال کشتار مردم بیگناه ، متناقض است و بر همین اساس معتقدیم که آمریکا و جبهه مقابل جمهوری اسلامی ایران، غیر منطقی هستند.
 
رهبر انقلاب اسلامی خاطر نشان کردند: به دلیل این تناقض ها، بی منطقی ها، زورگویی ها و بی اعتنایی ها به اصول انسانی تمدن غرب در معرض سقوط و سرنگونی قرار گرفته است.
 
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: این چگونه منطقی است که اگر کودکان و زنان در افغانستان و پاکستان بوسیله آمریکاییها کشته شوند و در عراق و سوریه نیز تروریست های مورد حمایت آمریکا، غرب و صهیونیست ها، فاجعه آفرینی کنند، اشکالی نداشته باشد اما اگر انفجاری در آمریکا یا یک کشور غربی روی دهد، همه دنیا باید هزینه آن را بپردازند.
 
ایشان تأکید کردند: این روحیه و تفکر آمریکا و غرب که خود را تافته جدا بافته از دیگران میدانند، عامل سرنگونی و زوال روزافزون آنهاست.
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اندیشه های منطقی حاکم در نظام جمهوری اسلامی خاطر نشان کردند: این اندیشه های منطقی، پایه های یک تمدن عمیق و ماندگار است.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود از فداکاریها، همدلی ها و همراهی های همسران، خانواده ها و فرزندان ارتشیان تجلیل کردند و افزودند: خانواده های محترم ارتشیان باید همواره به داشتن چنین مردانی احساس عزت و افتخار بکنند.
 
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی ، امیر سرلشکر صالحی فرمانده کل ارتش گزارشی از توانایی ها و آمادگی های ارتش جمهوری اسلامی ایران بیان کرد.
 
در ابتدای این دیدار تعدادی از جانبازان ارتش جمهوری اسلامی از نزدیک با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۵۴
محمد ثقفی

غیرت دینی یکطرفه آقای اصلاح طلب جدید!

مواضع متناقض علی مطهری در قضاوت های سیاسی تمامی ندارد.وی در مصاحبه با روزنامه زنجیره ای شرق از یک سو خواستار رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی شد و از طرف دیگر بر لزوم نامزدی خاتمی تاکید کرده است او رد صلاحیت خاتمی را نشانه عدم سعه صدر نظام و تائید صلاحیت مشایی را باعث زیر سؤال رفتن شورای نگهبان توصیف کرده است.

مطهری که چند ماه پیش به خاطر حمله و اهانت به شورای نگهبان و حمایت از برخی دست اندرکاران فتنه از سوی شبکه دولتی انگلیس، عنوان اصلاح طلب جدید را دریافت کرد، خواستار حضور خاتمی در انتخابات با وجود احتمال رد صلاحیت وی شده و می گوید: تهدیدها نباید تاثیری بر نامزدی خاتمی بگذارد. [اگر رد صلاحیت شود] خود همین هم برکاتی دارد؛ از این نظر که میزان سعه صدر نظام در برابر منتقدان مشخص شده و برخی رویکردها شفاف تر می شود. هر چه مسائل برای مردم روشن تر شود بهتر از این است که در هاله ای از ابهام باقی بماند.

وی افزوده است: اگر آقای خاتمی بنا دارند بیایند باید همه هزینه ها را -حتی رد صلاحیت- بپذیرند و آماده باشند. نباید با روحیه منفعل وارد کارزار انتخاباتی شد.مطهری همچنین گفته که «اگر آقای هاشمی نمی آید اصلاح طلبان باید حضور جدی داشته باشند تا از افراط ها کاسته شود».

وی در عین حال درباره احتمال نامزدی مشایی می گوید به احتمال قوی از دو جهت رد صلاحیت می شود، یکی از جهت رجل سیاسی نبودن و دوم از جهت گرایش های فکری غیراسلامی. اگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید کند مشروعیت خود را زیر سؤال می برد.
آنچه محل تامل در سخنان علی مطهری است اینکه 1- سعه صدر نظام در قبال چه کسانی باید باشد؟

 فتنه گرانی که به خاطر حذف اسلام از جمهوری اسلامی و اهانت به امام و ولایت فقیه و سردادن شعارهایی به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی، بارها مورد تحسین سران جبهه استکبار واقع شدند؟ موضع نظام در قبال بانیان و زمینه چینان آن خیانت بزرگ ابهامی ندارد که بخواهد بعد از این روشن شود.مسائل برای مردم هم کاملا روشن است که حماسه نهم دی را رقم زده و چشم فتنه را کور کردند.

 2- اگر مشایی به خاطر عملکردش و گرایش های فکری غیراسلامی فاقد صلاحیت است که هست، خاتمی به طریق اولی و به اعتبار پیش قراولی در حمایت از جریان های منحرف روی دست امثال مشایی بلند شده و چند برابر مشایی مرتکب خیانت شده است. تحت مسئولیت آقای خاتمی بود که در نشریات و میتینگ های عناصر ساختارشکن مدعی اصلاح طلبی، از ختم انقلاب و به موزه رفتن امام خمینی(ره) و انکار نبوت و امامت و قداست قرآن و احکام قطعی اسلام سخن گفته شد و برای براندازی جمهوری اسلامی آشوب های زنجیره ای ترتیب یافت.

 البته آن روزگار هنوز آقای علی مطهری مانند امروز دگرگون نشده بود و در نوشته ها و مصاحبه های به غایت تند و تیز، مدعیان اصلاح طلبی را افراطی تلقی می کرد و امروز در حالی که آنها به نسبت 12-10 سال پیش به مراتب ساختارشکن تر شده اند، از آنها به عنوان مقابله کنندگان با افراط یاد می کند!

با این اوصاف منطقی است که شورای نگهبان برخورد یکسانی با عناصر منحرف داشته باشد نه اینکه مانند برخی سیاست بازان تازه از راه رسیده منش یک بام و دو هوا پیشه کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۴۵
محمد ثقفی

می خواهید خودکشی کنیم تا شما بترسید!؟

مشاور سابق باراک اوباما می گوید آمریکا باید برای گرفتن زهر چشم از ایران به سوریه حمله کند.
به گزارش لس آنجلس تایمز دنیس راس که دارای گرایش های صهیونیستی است، می گوید: آمریکا برای گرفتن زهرچشم از ایران درباره برنامه هسته ای و اثبات این مساله که آمریکا حاضر به کار بردن همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی برای برخورد با مساله هسته ای ایران است، باید در موردسوریه جدی تر عمل کند و اگر لازم باشد به این کشور حمله نظامی کند.

وی همچنین گفته است: «آنچه در سوریه می گذرد با ایران ارتباط عمیقی دارد. تعلل آمریکا در سوریه پیام اشتباهی برای حاکمان ایران که از بشار اسد پشتیبانی می کنند، می فرستد.»مشاور سابق اوباما اظهار داشت: انتظار ما از حاکمان ایران آن است که رفتار خود را نه تنها در موضوع سوریه بلکه در مساله هسته ای تغییر دهند و یکی از مشکلاتی که ما در این زمینه داریم این است که حاکمان ایران باور ندارند که آمریکا ممکن است از نیروی نظامی استفاده کند.

وی همچنین گفته است اگر می خواهیم دیپلماسی موفقی داشته باشیم، آنها باید به عزم ما برای استفاده از نیروی نظامی در صورت لزوم باور داشته باشند. از نظر من تعلل آمریکا در بحران سوریه این ارزیابی را ایجاد کرده که آمریکا قادر یا مایل به استفاده از نیروی نظامی نیست. اگر ما در مورد سوریه جدی تر وارد عمل شویم به نظر من محاسبات ایران در مورد موضوع هسته ای را تحت تاثیر قرار خواهیم داد.

این مشاور نابغه توضیح نداده که حاصل قشون کشی 12-10 سال پیش به افغانستان و عراق، جز هزینه های گزاف انسانی و مالی و بی اعتباری و گسترش نفوذ ایران، چه عایدی دیگری برای آمریکا داشته و چرا آمریکا از عهده هیچ یک از این دو جنگ و عواقب آن برنیامد؟
اکنون در حالی دو سال از جنگ سوریه می گذرد که مقامات آمریکایی و صهیونیستی پیش بینی کرده بودند این کشور ظرف چند هفته سقوط می کند. مقامات آمریکایی بهتر از هر کس دیگری می دانند که مداخله نظامی در سوریه به باتلاقی عمیق تر و مهیب تر از افغانستان و عراق برای زمامداران کاخ سفید تبدیل خواهد شد.

تحلیلگران آمریکایی و سعودی بارها تصریح کرده اند که آمریکا با اشتباه حمله به عراق، این کشور را در سینی طلایی گذاشت و تقدیم ایران کرد. توماس فریدمن تحلیلگر آمریکایی در این باره تصریح می کند که «ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم و تمام ترکش ها بر ما اصابت کرد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۴۴
محمد ثقفی

بلایی که "حسن روحانی" بر سر حقوق هسته‌ای آورد

یک کارشناس مسائل سیاسی با موضع‌گیری در برابر سخنان حسن روحانی در نشست حامیان خود اظهار امیدواری کرد روحانی بلایی که بر سر حقوق هسته‌ای ملت ایران آورد بر سر دیگر حقوق ملت ایران نیاورد.

به گزارش سرویس وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ مهدی محمدی درباره صحبت‌های حسن روحانی در جلسه‌ اعلام کاندیداتوری‌اش اظهار داشت: صحبت‌های آقای حسن روحانی نشان‌دهنده این است که سردمداران و کارگزاران سازش در کشور تصور می‌کنند که مردم سوابق و عملکرد آنها را از یاد برده‌اند و به همین دلیل است که با ادبیاتی صحبت می‌کنند که برای افرادی که از کارنامه آنها مطلع‌اند، مضحک و تاسف‌آور است. 


محمدی ادامه داد: آقای روحانی و دوستان ایشان در تاریخ بیش از 2 سال و نیم مدیریت پرونده هسته‌ای ایران تنها کاری که کردند این بود که حقوق ملت ایران را در مقابل هیچ و صفر تعلیق کردند و همه امیدشان این بود که بتوانند اعتماد طرف غربی را به دست آورند، از این رو برای جلب اعتماد غرب حاضر بودند از برنامه هسته‌ای به صورت کامل صرفنظر کنند. 

این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه آقای روحانی گفت که مردم ایران علاوه بر اینکه حق هسته‌ای حق مسلم‌شان است، برخورداری از یک زندگی خوب و بدون تحریم نیز حق مسلم آنهاست، افزود: بهترین پاسخی که می‌توان به چنین اظهارنظری داد این است که امیدواریم آقای روحانی بلایی که بر سر حق هسته‌ای آورد، بر سر بقیه امور ملت ایران نیاورد. 

وی خاطرنشان کرد: آقای حسن روحانی پرونده هسته‌ای کشور را عملا با مابه‌ازای صفر معامله کرد و پرونده هسته‌ای را تعلیق کرد. از این رو بنده تصور می‌کنم، کارنامه آقای روحانی در موضوع هسته‌ای اگر ملاک باشد، ملت ایران دیگر به هیچ‌وجه نمی‌توانند به کسی مثل ایشان برای حفاظت از بقیه حقوق خود اعتماد کنند چرا که هیچ اعتباری وجود ندارد که وی دیگر حقوق ملت را پیش پای معامله جدید با غرب فدا نکند. 

محمدی با بیان اینکه آقای روحانی و دوستان وی بیش از 2 سال و نیم و طی چند مرحله همه اجزای هسته‌ای ایران را از معادن اورانیوم در یزد گرفته تا تبدیل اورانیوم در اردکان و اصفهان و غنی‌سازی اورانیوم در نطنز به تعلیق درآورده بودند، اظهار داشت: این در حالی بود که این تاسیسات ناقص بود و هنوز بخش‌های مهمی از آن حتی مراحل تحقیق و توسعه را از لحاظ آزمایشگاهی طی نکرده بود.

این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه پس از تعلیق و ارائه اطلاعات مفصل طبقه‌بندی‌شده نظام به طرف غربی در سال 84، کشورهای غربی به آقای روحانی و دوستانشان اعلام کردند که نتیجه اعتمادسازی سخاوتمندانه آنان این است که باز هم باید برنامه هسته‌ای ایران برای مدت طولانی‌تری تعلیق و متوقف شود، به فارس گفت: جالب است که در همان مقطع آقای روحانی و دوستانشان باز هم از ادامه مذاکرات و توافقات با کشورهای اروپایی استقبال کردند چرا که معتقد بودند باید به همان مسیر ادامه دهند. آقایان تحویل قطعه هواپیما در مقابل تعلیق هسته‌ای را افتخار خود می‌دانند.

وی با بیان اینکه بسته ماه آگوست 2005 کشورهای اروپایی به ایران کارنامه حسن روحانی است، تاکید کرد: این بسته، بسته‌ای بود که در واقع همه حقوق ملت ایران را انکار می‌کرد و مابه‌ازایی که به ملت ایران پیشنهاد می‌کرد، کاملا مضحک بود؛ مواردی همچون قطعات هواپیما یا عضویت در سازمان تجارت جهانی توهین به ملت ایران است اما آقایان هنوز آن را جزو کارنامه خود قلمداد می‌کنند. 

محمدی ادامه داد:‌ آقای روحانی و دوستانشان ادعا می‌کنند که عدم ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جزو بخش‌های درخشان کارنامه آنهاست درحالی که این هیچ هنری نیست که همه حقوق ملت را تعلیق کنند تا از ارجاع پرونده به شورای امنیت جلوگیری کنند و از این طریق می‌توان کل بحران‌های امنیت ملی را یک‌شبه حل کرد و در آن صورت کسی کاری با ما نخواهد داشت. 

وی تاکید کرد: هنر این است که شما به فعالیت‌های هسته‌ای خود ادامه دهید و حقوق خود را اعمال کنید اما با استفاده از دیپلماسی فشارها را کم کنید، انتقال فشارها از بخش سیاسی به بخش فنی هیچ هنری نیست و به سادگی امکانپذیر است، لذا اگر ما بخواهیم روش آقای روحانی را در پیش بگیریم، تا یک هفته دیگر کل مساله هسته‌‌ای را می‌توان حل و فصل و واگذار کرد. 

محمدی با بیان اینکه اسم این کار را نمی‌توان مدیریت گذاشت بلکه پاک کردن صورت مساله محسوب می‌شود، خاطرنشان کرد: من از آقای روحانی سوال می‌کنم که همکاران اصلی ایشان و استراتژیست‌های اصلی پرونده هسته‌ای ایران در دوران وی، در حال حاضر کجا و مشغول خدمت‌رسانی به چه کسانی هستند؛ چرا روزنامه وال‌استریت ژورنال نوشت با حضور موسویان در آمریکا، پنجره بزرگی از اطلاعات برای آمریکایی‌ها گشوده شده است! آقای سیروس ناصری الان کجاست؟ روحانی باید بگوید چه پاسخی دارد این افرادی که سال‌های طولانی محرم اسرار وی به عنوان نفر اول امنیت ملی کشور بودند و الان هیچ اطمینانی وجود ندارد اطلاعاتی که در اختیار آنهاست، در راه اهداف و منافع دشمنان ملت ایران مصرف نشود. 

این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد:‌ حرف‌های ناگفته و تحلیل‌های فوق‌العاده عمیق و دقیقی از عملکرد وی و دوستانش در پرونده هسته‌ای ایران وجود داشته که امیدواریم حضور آقای روحانی در صحنه ریاست‌جمهوری فرصتی باشد برای اینکه او از این فرار تاریخی خود دست بردارد و یک بار هم که شده به ملت ایران بابت این ابهامات و اشکالات وسیعی که در کارنامه‌اش وجود دارد، پاسخ دهد و اگر چنین فرصتی ایجاد شود حرف‌های زیادی برای گفتن وجود خواهد داشت که ظرف روزهای آینده اعلام خواهد شد.

منبع:وطن امروز
برچسب ها: حقوق ، ملت ، ایران ، تعلیق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۵۸
محمد ثقفی

اگر قانون هدفمندی کامل اجرا می‌شد،ماهانه به هر ایرانی 250 هزار تومان می‌دادیم

رئیس جمهور در جمع مردم استان سمنان گفت: اگر هدفمندی یارانه‌ها به طور کامل اجرا می‌شد در یافتی مردم 250 هزار تومان در ماه بود اما عده‌ای می‌گویند اگر این کار را ا نجام دهیم مردم تنبل می‌شوند که البته آنان قیاس به نفس می‌کنند.
به گزارش حوزه دولت باشگاه خبرنگاران، "محمود احمدی‌نژاد" در سفر استانی خود به  استان سمنان شد در جمع مردم  با اشاره به حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی به عنوان شعار سال، اظهار داشت: ملت ایران همیشه حماسه ساز بوده و قله‌ حماسه سیاسی انتخابات ریاست جمهوری است.

رئیس‌جمهور  با بیان اینکه انتخابات متعلق به مردم است، گفت: امام و رهبری عزیز فرموده‌اند که ما یک رای بیشتر نداریم و همه کسانی که صلاحیت دارند باید بیایند و ملت آنهارا انتخاب کنند، ما به ملت اعتقاد داریم و هر کسی که دست‌اندرکار انتخابات است،‌ باید به مردم اعتماد کند.

وی ادامه داد: برخی باید مراقبت باشند که سخنانی نگویند که مردم را بی‌انگیزه و یا مایوس کنند، وقتی رهبری با جایگاه برجسته‌ای که دارند به صراحت می‌گویند که من یک رای بیشتر ندارم این درسی است برای همه‌ ما؛ اما یک عده می‌گویند نظر رهبری این است که این شخص بیاید و آن شخص نیاید، به شما چه مربوط است؟ این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند، همه‌ی سلایق باید بیایند.

وی با بیان این که انتخابات در ایران بسیار مهم و نقش مردم در آن اصیل است، افزود: در ایران ادای دموکراسی در نمی‌آید و نباید در بیاید اما در دیگر کشورهای دنیا تنها ادای مردم سالاری دینی را در می‌آورند و در واقع همه چیز از قبل تعیین شده است.

احمدی‌نژاد گفت: بر اساس اصل ششم قانون اساسی همه چیز بر عهده‌ی ملت است، انتخابات در ایران متفاوت است، ما می‌خواهیم اسلام و احکام الهی را پیاده کنیم که جز با آگاهی مردم ممکن نیست.

 رئیس جمهور کشورمان در ادامه سخنان خود در جمع مردم سمنان، افزود: وقتی توده‌ مردم به نتیجه‌ای رسیده‌اند آن نتیجه درست است، اصل انقلاب و صحنه‌های گوناگون دیگر این را نشان می‌دهد، به لحاظ سیاسی حضور مردم دوای مشکلات امروز کشور است و یک مشارکت گسترده و نزدیک به 50 میلیون می‌تواند همه‌ معادلات داخلی و بین‌المللی را بر هم بزند.

وی ادامه داد: اگر مردم در این صحنه وارد شوند و نشان دهند که هستند تمام تلاش‌های دشمنان و کسانی که در داخل به تلاش‌های دشمنان دامن می‌زنند خنثی خواهد شد.

احمدی‌نژاد در ادامه اظهارات خود با اشاره به موضوع حماسه‌ اقتصادی نیز اظهار کرد: اقتصاد ایران باید شکوفا شود، فشارها و طراحی‌ها از داخل و خارج علیه ملت ایران برای این است که اگر ایران پیشرفت کند جایی برای قلدری قلدران نخواهد ماند.

احمدی‌نژاد با بیان این که طبق ادعای دشمنان فشارها در بالاترین حد علیه ملت ایران است افزود: اما معتقدم ملت ایران قادر است همه‌ موانع را از پیش رو بردارد و از گردنه‌ها عبور کند چرا که ایران هم استعداد طبیعی و ذخایر طبیعی و هم نیروی انسانی عالم، دلسوز و با فرهنگ دارد.

وی با بیان اینکه تجربه نشان داده است که اگر به مردم اعتماد کنیم این مردم همه ناشدنی‌ها را انجام می‌دهند گفت: امام روحیه خود باوری را به مردم ایران هدیه کرد و این ملت توانست طاغوت را در هم بشکند و در دفاع مقدس نیز حماسه بیافریند، در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی نیز اگر کار را به مردم بسپاریم مردم مسئولیت خود را به خوبی انجام می‌دهند.

احمدی‌نژاد در ادامه با تاکید بر اهمیت شکوفایی اقتصادی کشور گفت: اگر اقتصاد در دست یک عده‌ی قلیلی باشد هرگز ایران به جایگاه شایسته خود نخواهد رسید، یعنی 500 نفر یا 2 سه هزار نفر همه چیز را در دست بگیرند و بگویند که 76 میلیون نفر باید برای ما کار کند.

احمدی‌نژاد همچنین با اشاره به تحریم‌ها علیه کشورمان نیز گفت: ما در یک جنگ تمام عیار و اعلام نشده قرار داریم، می‌خواهند کاری کنند که مردم وارد اقتصاد نشوند از آن سو موانع درست می‌کنند و از این سو با آنان همراهی می‌شود، چرا که می‌دانند اگر مردم وارد  صحنه شوند همه‌ی حصارها را خواهند شکست.

وی گفت: باید انرژی 76 میلیون که 30 میلیون آنها آماده کار هستند رها شود، مقدمه‌ی برداشتن موانع این است که قدرت مردم را همه‌ اجزای حکومت اعم از قوه مجریه، مقننه ، قضاییه و همه‌ تصمیم‌گیران به رسمیت بشناسند.

رئیس جمهور با بیان این که حماسه‌ی اقتصادی محقق خواهد شد، گفت: ایمان دارم ملت ایران اگر تصمیم بگیرد که کاری انجام دهد حتما موفق خواهد شد، ما باید مدل اقتصادی‌مان را تغییر دهیم چرا که مدل اقتصادی ما به گونه‌ای است که دشمن می‌تواند روی آن اثر بگذارد.

وی با اشاره به موضوع هدفمندی یارانه‌ها و با بیان اینکه مقاومت‌ها در مقابل آن زیاد است،گفت: زمانی‌ که ما خواستیم هدفمندی را اجرا کنیم گفتیم که اجازه دهید تمام آن اجرا شود، اما از روز اول فشار آوردند، مشکلات ناشی از تحریم‌ها را به آن نسبت دادند، مگر قانون هدفمندی چه گناهی کرده است؟ هدفمندی یارانه‌ها را ملت ایران به اجرا درآوردند.

وی ادامه داد: اگر هدفمندی یارانه‌ها به طور کامل اجرا می‌شود 250 هزار تومان در ماه می‌شد به مردم داد، می‌گویند اگر این کار را ا نجام دهیم مردم تنبل می‌شوند که البته آنان قیاس به نفس می‌کنند، بعد از آن طرف می گویند که به بیکاران پول دهید که البته ما با این موافقیم اما وقتی می‌خواهیم پول مردم را به خود آنها بدهیم نمی‌گذارند، در حالی که قانون هدفمندی در تمام دنیا به عنوان اولین الگوی ایرانی به رسمیت شناخته شد.

رئیس جمهور با انتقاد از مخالفان ادامه اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها گفت: می‌گویند طرح شکست خورده و به ضرر ملت ایران بوده است، اما وقتی ما می‌خواهیم آن را اجرا کنیم می‌گویند که آن بعد تبلیغاتی دارد اجرای آن بعد تبلیغاتی دارد، از طرفی می‌گویند بد بوده و از این طرف می‌گویند تبلیغاتی.

احمدی‌نژاد تاکید کرد: من ایمان دارم که اگر همه شیاطین جمع شوند و بخواهند مانع حرکت ملت ایران شوند این مردم آنها را زیر پا له خواهند کرد و به قله‌ها خواهند رسید.

وی در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: خداوند انسان را خلق کرده است و تحولات جهان را فرصتی قرار داده است تا انسان به تعالی و کمال دست پیدا کند، دنیا به خودی خود اصالت ندارد و ابزار و فرصتی است برای انسان، تا با مجاهدت خود به زندگی جاوید و به قله برسد.

وی با بیان این که رمز پیروزی، کار در راه خدا است گفت: شکوفایی حقیقت انسان بر پایه‌ی کار در راه خداست و ملت ایران نمونه‌ی اعلای کار برای خداوند است و یک تاریخ مجاهدت برای عدالت ، کرامت انسانی و مقابله با ظلم دارد.

احمدی‌نژاد با بیان این که اگر کار برای خدا باشد انسان شفاف و اندیشه‌ی او زلال و قلبش سرشار از محبت و مهربانی می‌شود اظها رکرد:‌ امروز مهمترین مسئولیت ما ساختن ایران و برافراشتن پرچم توحید و عدالت است، هر مکتبی برای اثبات خود نیازمند نمونه‌سازی است و ایران باید برای اثبات توحید و عدالت ساخته شود، ساختن ایران پاسخ به یک نیاز تاریخی برای ساختن مکتب اسلام ناب محمدی (ص) است.

رئیس جمهور تاکید کرد: ایران نقطه امید ملت‌های عالم است و باید زمینه ساز حکومت جهانی امام عصر(عج) شود، ملت ایران با یک حضور حماسی و تاریخ ساز و انتخاباتی برجسته حماسه‌ی سیاسی برپا کرده و دشمنان را مایوس خواهند کرد.

احمدی‌نژاد ضمن اشاره به تشکیل ستاد معادن و ستاد کشاورزی و اضافه شدن 38 هزار مگاوات به ظرفیت نیروگاههای برق و قرار گرفتن ماهواره‌ی بومی در مدار 36 هزار کیلومتری به عنوان طرح‌های ملی تعدادی از طرح‌هایی که قرار است در سمنان اجرایی شود را نیز برای مردم سمنان تشریح کرد.

رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود،‌ با بیان اینکه سدهای ساخته شده و در حال ساخت استان سمنان کفاف آب‌آشامیدنی، صنعت و کشاورزی استان را نمی‌دهد گفت: دولت در این زمینه دو تصمیم تاریخی گرفته است که عبارتند از انتقال آب از شمال و جنوب کشور به استان‌هایی که پیرامون کویر مرکزی ایران هستند.

احمدی‌نژاد افزود: طرح انتقال آب از شمال کشور را کلنگ‌زنی کردیم اما عده‌ای که کاری از دستشان برنمی‌آید در این مسیر موانع ایجاد کردند و ایراداتی گرفتند، در حالی که دولت بدون اتکاء به بودجه عمومی کشور این طرح را شروع کرده بود، دستگاه‌های مختلفی در این زمینه بر دولت سخت‌گری و حتی تهدید کردند اما دولت ایستاد و استدلال کرد و در حال حاضر کار به خوبی پیش می‌رود، اکنون 3 هزار میلیارد تومان در این زمینه سرمایه‌گذاری شده است و کار شروع شده است.

وی همچنین با بیان اینکه عملیات اجرایی آب از جنوب کشور به زودی آغاز می‌شود تصریح کرد: این عملیات نیز توسط بخش خصوصی انجام می‌شود که دولت هم در این زمینه کمک‌هایی به بخش خصوصی انجام می‌دهد، من امیدوارم این دو طرح حداقل تا 20 سال آب مورد نیاز به صورت مطمئن تامین کند.

به گفته احمدی‌نژاد، دولت مصوباتی را که قول داده است تا لحظه آخر دنبال می‌کند ووام ازدواج نیز به زودی راه می‌افتد.

رئیس جمهور در پایان سخنرانی خود خاطرنشان کرد: به دلیل سفر خارجی که در پیش دارد و همچنین سفری که به یکی دیگر از استان‌های کشور دارد از شهرهای دیگر استان سمنان دیدار نمی‌کند.

انتهای پیام /
برچسب ها: سفر ، استانی ، سمنان ، دولت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۵۰
محمد ثقفی

اقدام جالب یک وزیر درباره پلاک قرمزها

خراسان نوشت:

بر اساس گزارش یک نهاد نظارتی، یکی از وزرای اقتصادی در نامه ای به نیروی انتظامی، از فرمانده آن خواسته بوده که به محض رویت خودروهای دولتی متعلق به این وزارتخانه در جاده های کشور، اقدام به توقیف و انتقال این خودروهای پلاک قرمز به پارکینگ حتی در صورت داشتن برگه ماموریت کنند.
 
وی همچنین از رییس دفتر خود خواسته است شخصا با توجه به عدم نیاز به تردد این گونه خودروها در ایام نوروز، علت صدور برگه های ماموریت را در این ایام بررسی و رسیدگی کند.

کد خبر:154292 -
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۳۸
محمد ثقفی

کشف حجاب دوباره نیکی کریمی+تصویر

alt

به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت:

 

پس از حضور مجدد نیکی کریمی بدون حجاب اسلامی در محافل بین المللی، دبیرخانه جنبش «مقابله با عریانگری در سینمای ایران» بار دیگر در این رابطه اقدام به صدور بیانیه نمود.

به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت، متن این بیانیه به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم 
با صلوات بر محمد و آل محمد(ص)، دبیرخانه «جنبش مقابله با عریانگری در سینمای ایران» با عرض تأسف در مورد ترویج بی قیدی و بی بند و باری هدف دار، توسط برخی از سینماگران کشور، به استحضار می رساند حضور مجدد خانم نیکی کریمی با پوششی منافی عفت و شأن زن مسلمان ایرانی در محافل بین المللی، برنامه ریزی هدف داری از سوی ضد انقلاب است که در صدد عادی سازی و مشروعیت بخشیدن به پروژه کشف حجاب نرم، در جامعه ایران اسلامی می باشد. بها دادن اغراق آمیز به یک بازیگر ساده و متوسط سینمای کشور در قالب فراهم سازی شرایط حضور وی در جشنواره های خارجی و محافل بین المللی، آن هم در نقش یک صاحب نظر و عضوی در هیئت داوران، در واقع بازیگردانی دشمنان نظام برای برجسته سازی یک شخصیت هنری و تبدیل وی به عنوان تریبون ضد ارزش های نظام و اسلام است. تأسف بار این است که در سال گذشته این بازیگر به عنوان داور جشنواره های داخلی نیز برگزیده شده بود.

alt

نیکی کریمی در جشنواره ابوظبی

alt

alt

نیکی کریمی در جشنواره ترکیه

این در حالی است که معاونت سینمایی وزارت ارشاد از لابی گری خود برای حضور سینما و سینماگران ایرانی در عرصه های بزرگ جهانی سخن می گوید. به نظر می رسد، این دست رفتارهای مدیریتی تا کنون عوارضی جز مقبول سازی آکادمی صهیونیستی اسکار و مطرح ساختن یک بازیگر محبوب ضد انقلاب را در پی نداشته و جا دارد، مدیران این عرصه در نحوه عملکرد خود به طور عاجل تجدید نظر نمایند تا بیش از این تمامیت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران خدشه دار نگردد.

 

alt

جای تعجب نخواهد داشت اگر در آینده نزدیک این بازیگر زن سینمای ایران و مورد نظر ضد انقلاب را در تریبون های دشمنان قسم خورده نظام ببینیم که نظیر عناصری همچون گلشیفته فراهانی به نقش آفرینی می پردازد.

لذا از مسئولین مربوطه درخواست می گردد، قبل از آنکه بار دیگر، حرمت و شأنیت بانوان ایرانی و طهارت فرهنگی کشور مورد اهانت قرار گیرد، تدابیری بیندیشند که ضمن حفظسیاستجذب حداکثری، پروژه های جریان های ضد ایرانی را ناکام بگذارند. 
حسبنا الله و نعم الوکیل 
دبیرخانه جنبش مقابله با عریانگری در سینمای ایران

منبع:حدید نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۲۵
محمد ثقفی


اگر رئیس جمهور شوم تا یکسال آینده مشکل گرانی حل می‌شود

نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت: ائتلاف اکثریت اصولگرایان قبل از زمان ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری به نظری واحد می‌رسد.

 به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، "محمدرضا باهنر" دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در نشست خبری با اصحاب رسانه که صبح امروز پنج شنبه 15 فروردین برگزار شد در پاسخ به سوالی درباره ائتلاف اکثریت اصولگرایان اظهار داشت: این ائتلاف، ائتلافی باز است و هر فردی که خود را در معرض انتخاب شدن قرار بدهد و شرایط متصل شدن به جبهه اصولگرایی را داشته باشد می‌تواند برای اضافه شدن به ائتلاف ما درخواست بدهد و سپس درخواست وی بررسی خواهد شد.

وی ادامه داد: ما از ابتدا پیشنهادمان برای انتخابات ریاست جمهوری این بوده که اصولگرایان بنشینند و ائتلافی بزرگ تشکیل بدهند.

این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آینده در پاسخ به سوال احتمال تجمیع دو ائتلاف گفت: ائتلاف 1+2 زود شروع کردند و فعلا نیز در را برای پیوستن کاندیداهای دیگر باز نکرده‌اند و پیشنهاد ما این است که جبهه اصولگرایی توسط مدیریتی واحد اداره شود.

نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری تصریح کرد: اعضای ائتلاف 1+2 اعلام کردند که از میان خودشان یک نفر را بعنوان کاندیدا معرفی می‌کنند و ائتلاف ما نیز گفتیم که قبل از ثبت نام به نظری واحد می‌رسیم البته جبهه پایداری و دیگران نیز اگر بخواهند وارد این سازوکار شوند ما از آنان استقبال می‌کنیم.

باهنر درپاسخ به سوالی درباره اینکه آیا جبهه پیروان خط امام و رهبری برنامه مدونی برای دولت آینده دارد یا خیر گفت: این کار در جبهه پیروان به صورت جدی انجام نشده است اما ما معتقدیم توسعه کشور بر مبنای برنامه‌های 5 ساله است و دولتی که سرکار می‌آید مجری برنامه‌ای مصوب خواهد بود.

وی اظهار داشت: البته اگر دولتی بخش‌هایی از برنامه را قبول نداشته باشد مطابق قانون می‌تواند درخواست اصلاح آن را بدهد و مهم این است که دولت، سیاست‌های اجرایی خود را برای اجرای برنامه به صورت جدی دنبال کند.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی درباره احتمال حضور خاتمی به عنوان کاندیدا در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اظهار داشت: ما بارها گفته‌ایم که باید تمام گرایش‌هایی که در چارچوب قانون اساسی کشور فعالیت می‌کنند و آن را قبول دارند می‌توانند در انتخابات حضور داشته باشند البته این حضور نباید فقط در انتخابات باشد بلکه آنان باید در تمامی مسائل سیاسی حضور داشته باشند.

باهنر افزود: این جریان‌های سیاسی هم نیاز خودشان است که از صحنه حذف نشوند و هم نظام و مردم نیاز دارند که صداهای مختلف درچارچوب قانون اساسی فعال باشد.

وی تصریح کرد: براساس برخی اخبار و شنیده‌ها حاکی از نیامدن خاتمی است و ما نیز از دعوت‌هایی که اخیرا از وی شده اطلاع داریم اما این خود خاتمی است که باید سبک سنگین کند.

باهنر تأکید کرد: اگر بعضی از رؤسای جمهور گذشته تصور کنند که آمار سونامی وار 20 میلیونی برای آنان مجددا جمع می‌شود، به نظر ما این اتفاق نخواهد افتاد.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی براینکه آیا شعار انتخاباتی وی مشخص شده یا خیر اظهار داشت: ما اهل شعار نیستیم بلکه تلاش می‌کنیم برنامه داشته باشیم و نگاهمان به آینده است.

باهنر ادامه داد: به نظر ما مسئله معوق مانده حال حاضر اعتدال گرایی، عقل گرایی و خرد گرایی در نظام اجرایی و عملگرایی است.

باهنر تصریح کرد: دولت آینده باید در چارچوب و قوانین برنامه‌هایی پیش برود و براساس عقل گرایی، خرد گرایی، اعتدال و عملگرایی حرکت کند.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی درباره اینکه اعضای جبهه پیروان از مدت‌ها قبل اعلام کرده بودند که با جامعتین هماهنگ و همراه هستند و جامعتین نیز از کاندیدای آنان حمایت خواهد کرد اما اخیرا برخی واکنش‌ها از سوی جامعتین مطرح شده است گفت: جبهه پیروان سه نفر را در معرض انتخاب قرار داد و سپس با دو نفر دیگر یعنی حجت‌الاسلام پورمحمدی و ابوترابی فرد مذاکره کردیم و آنان نیز به ما پیوستند، البته این دو شخص عضو جامعه روحانیت مبارز هستند اما کاندیدای آنان نیستند.

نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری اظهار داشت: جامعه روحانیت مبارز سازوکاری را که ما برای انتخابات تعریف کردیم، پذیرفت؛ جامعتین تاکنون وارد مصداق‌ها نشده و بحث سازوکار مطرح است.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری درباره انتخاب عنوان ائتلاف اکثریت اظهار داشت: نامگذاری‌ها به معنای نادیده گرفتن دیگران نیست و تاکنون ائتلاف ما با 5 نفر عضو بزرگترین ائتلاف است و جبهه پیروان نیز خود از 15 تشکل رسمی سابقه دار و ثبت شده در وزارت کشور تشکیل شده است و قاعدتا سایر ائتلاف‌ها حتی ائتلاف1+2 این ادعا را ندارند که آنان تشکل سیاسی دارند اما یکی از آقایان عضو این ائتلاف ستادهایی را در سطح کشور دارد.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در ادامه نشست خبری خود درپاسخ به خبرنگاری مبنی بر اینکه تشکیل ائتلاف‌های متعدد در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به علت عدم وجود رقیب جدی در این عرصه برای اصولگرایان است، گفت: به نظر ما انتخابات آینده سه قطبی خواهد بود. یک قطب اصولگرایان، یک قطب اصلاح طلبان و در قطب دیگر دولت قرار خواهد داشت.

وی ادامه داد: بنابراین هر قطب با دو قطب دیگر رقیب خواهد بود، ما ادعا نداریم که همه کاندیداها اصولگرایان را زیر پوشش خودمان داریم اما تلاش می‌کنیم به سمت "مدیریت واحد" حرکت کنیم؛ بنابراین اینکه الزاما کاندیدای اصولگرایان یک نفر باشد را اعلام نمی‌کنیم.

باهنر در پاسخ به سوال خبرنگاری که درباره برنامه ائتلاف آنها برای سامان دادن به وضعیت اقتصادی کشور سوال پرسید عنوان کرد: ما در کشور با سه چالش اقتصادی روبرو هستیم یک گرانی، دو بیکاری و سه تولید. 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: قرار بود براساس برنامه توسعه پنجم مشکلات بیکاری حل شود اما دولت در تحقق این مسئله موفق نبود. 

وی با بیان اینکه بیکاری و گرانی دو چالش پیش روی خانواده‌های در سال 91 بود گفت: بنگاه‌های تولیدی نیز در این سال با مشکلات بسیاری برای فراهم کردن شرایط تولید و کسب و کار روبرو بودند؛ اینکه آیا این مشکلات اقتصادی سریعا قابل جبران است باید گفت: در مورد مسئله گرانی باید سریعا تلاش شود اما بعید می‌دانم به طور کامل در کوتاه مدت حل بشود.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین درباره رفع مشکل گرانی اظهار داشت: نقدینگی کشور 7 برابر افزایش پیدا کرده است که این همچون یک انبار بزرگ پشت سد اگر به سمت تولید کشیده نشود به اتفاقاتی هم چون بورس‌بازی و مشکلات ارزی که شاهد آن بودیم منجر خواهد شد، ما در طول یک سال و یا شاید یک سال و نیم دیگر می‌توانیم این مشکل را حل کنیم.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در مورد مسئله اشتغال نیز گفت: دولت قول داده بود 2 و نیم میلیون شغل ایجاد کند اما به یک میلیون شغل هم نرسید و حتی بعضی از بنگاه‌های اقتصادی از بین رفتند؛ فکر می‌کنم این مسئله نیز ظرف یکی دو سال بتواند به ریل خود بازگردد.

وی همچنین درمورد مسئله تولید تصریح کرد: نرم افزارهای رفع مشکلات تولیدی در برنامه قانون پنجم آمده است که انشاء الله دولت آینده براساس آن عمل خواهد کرد.

عضو ائتلاف اکثریت اصولگرایان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سران فتنه 88 فتنه گر هستند یا مفتون، عنوان کرد: به نظر من اتفاقات قبل و بعد از انتخابات 88 را باید از یکدیگر جدا کرد، من آن 13 میلیون رأیی که به کاندیدای مقابل احمدی نژاد داده شد را کاملا قبول دارم اما اتقافاتی که بعد از انتخابات رخ داد و ضربه سنگینی به نظام ما وارد کرد اتفاقاتی بود که فتنه نامیده شد و به معنای واقعی هم فتنه بود.

باهنر ادامه داد: مشکل ما در فتنه 88 با واژه‌ها نیست که چه کسی فتنه گر بود و چه کسی مفتون هر دوی اینها مقصر هستند و باید مسئولیت ضربه‌هایی که به کشور در آن دوره وارد شد را بپذیرد.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی همچنین عنوان کرد: البته بعد از فتنه 88 حماسه 9 دی رخ داد که مشکلات بوجود آمده را حل کرد اما کسانی که در این فتنه حضور داشتند باید خودشان را، هوای نفسشان را و مواضعشان را کنترل می‌کردند.

نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در ادامه این نشست خبری درپاسخ به سوال باشگاه خبرنگاران مبنی براینکه نظر شما درباره ایده تقسیم وظایف مربوط به "مسائل خارجی" و "مسائل داخلی" بین رئیس جمهور و معاون اول وی چیست گفت: ما درباره وظایف رئیس جمهور و معاون اول قانون شفاف و دقیقی داریم؛ بنابراین رئیس جمهور براساس اختیارات تعریف شده حق دارد یک نفر را بعنوان معاون اول انتخاب بکند و آن فرد به طور کامل در انجام وظایف با رئیس جمهور هماهنگ باشد. بنابراین این مسئله‌ای که شما مطرح می کنید نیاز به اصلاح قانون دارد و برای تحقق آن تغییراتی قانونی مورد نیاز است.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین درپاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه نظر شما درباره جریان انحرافی و فعالیت‌هایی که انجام می‌دهد چیست گفت: من داستانی را تحت عنوان "جریان انحرافی" قبول ندارم؛ جریان به گروهی گفته می‌شود که دارای سرمایه اجتماعی سنگین باشد بنابراین بهتر است این گروه را "حلقه انحرافی" بنامیم، فکر هم می‌کنم این گروه راضی نیستند به آنها جریان گفته شود.

وی در این باره افزود: رویکرد این گروه رویکرد اتحاد و انسجام نیست اینها به دنبال شهرت طلبی و مطرح شدن در رسانه‌ها و اذهان عمومی هستند به هردلیلی می‌خواهند مطرح شوند حتی اگر به آنها فحش داده شود؛ این را هم باید بگویم این گروه پشتوانه وسیع اجتماعی ندارد به همین دلیل نمی‌تواند کاری از پیش ببرد البته باید مراقب آنها بود.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی درباره برنامه‌های ائتلاف اکثریت اصولگرایان برای بهبود رابطه با آمریکا اظهار داشت: ما در چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران تصویب کرده ایم که در سال 1404 کشوری توسعه یافته و دارای تعامل با همه دنیا به استثنای رژیم اشغالگر قدس باشیم.

باهنر ادامه داد: چرا که ما این رژیم را مشروع نمی دانیم اما بقیه کشورها از نظر ما مشروع هستند.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه ما با برخی از آنها اختلاف منافع داریم گفت: برای مثال جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مسلمان در مورد مسائل مسلمانان جهان، شیعیان، صلاح‌های کشتار جمعی، و ... حساسیت دارد اما کشوری مثل آمریکا برعکس این موارد را حساسیت دارد بنا بر، این اختلافات آمریکا و دیگران هزینه‌هایی را {به کشور ما} تحمیل می کنند.

عضو ائتلاف اکثریت اصولگرایان در مورد این اختلاف منافع بین ایران و آمریکا گفت: ما برای این اختلافات هزینه‌هایی را می‌پردازیم اما در اینجا این نکته مطرح است که آیا مسئولین اجرایی حق دارند پاسخ این هزینه‌ها را با ادبیات غیر دیپلماتیک و غیراخلاقی بدهند.

وی اضافه کرد: همچنین تا وقتی آمریکا باید این پنجه بکس خود را از زیر دستکش حریر درنیاورد و وقتی صحبت از گفتگو می‌کند تحریم‌های دارویی که این چنین به مردم ما فشار آورده است را اعمال می‌کند؛ این چه درخواست رابطه‌ای است! 

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: ما حاضریم گفتگویی که عادلانه و براساس یک بده بستان واقعی باشد را انجام دهیم.

این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سوالی مبنی براینکه شما چه تدابیری خواهید انجامید که در دولتتان به سفارت های سایر کشورها حمله نشود گفت: ما با رفتارهای غیرقانونی از هر دسته و گروهی که باشد مخالفیم و آنها را محکوم می‌کنیم؛ اگر کشوری در کشور ما سفارت دارد خاک آن کشور است و هیچ کس حق ندارد به آن تعدی کند مگر جرمی و یا جنایتی مرتکب شده باشد که در این صورت براساس قوانین موضوعه کشورمان عمل و با آن برخورد می‌کنیم، ما به حقوق سیاسی همه کشورها در نظام جمهوری اسلامی احترام می‌گذاریم.

باهنر در ادامه این نشست خبر در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره مذاکرات کشورمان با گروه 1+5 اظهار داشت: به نظرم گروه 1+5 زمان را می خرد اما محور صحبت‌ها از قبل مشخص شده است و جمهوری اسلامی سوالات آنان را پاسخ داده است اما سوالات ما را پاسخ نداده‌اند.

وی ادامه داد: مسئله هسته‌ای کشورمان کاملا حقوقی است و تسلط بر فناوری غنی سازی جزو حقوق و اختیارات تمامی کشورها است.

باهنر تأکید کرد: جمهوری اسلامی از این فناوری استفاده غیرصلح‌آمیز نخواهد کرد و مقام معظم رهبری در این باره فتوا دادند و کشورهای غربی اگر جایگاه رهبری انقلاب را در میان مردم ایران بدانند مطمئنا درباره حقوق هسته ای کشورمان دچار اشتباه نخواهند شد.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت باید فتوای مقام معظم رهبری درباره حرام بودن استفاده از سلاح‌های اتمی بعنوان سند بزرگ بین‌المللی به ثبت برسد چرا که ایشان بعنوان بزرگترین مرجع شیعه جهان اسلام راه را مشخص کرده‌اند.

نایب رئیس جبهه خط امام و رهبری با بیان اینکه جمهوری اسلامی در راستای شفاف سازی فعالیت هسته‌‌ای خود تاکنون همکاری‌های سازنده و خوبی را داشته است ادامه داد: ما به این همکاری‌ها ادامه می‌دهیم البته مشروع به اینکه آنان دست از این خصومت‌ها و ضد حقوق بشری خود علیه ملت ایران بردارند. ما تاکنون فعالانه در تمامی مذاکرات حضور داشته‌ایم و در آینده نیز حضور خواهیم داشت و امید داریم که گروه 1+5 به دنبال تلف کردن وقت نباشد.

وی در پاسخ به سوالی درباره احتمال عقب نشینی از مذاکرات اظهار داشت: ملت بزرگ ایران تحت هیچ شرایطی عقب نشینی از حقوق خود را نخواهد پذیرفت و جهان نیز ما را بعنوان کشوری هسته‌ای می‌شناسد. 

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در پاسخ به سوالی درباره ایرانیان خارج از کشور اظهار داشت: معتقدم که ایرانیان خارج از کشور بعنوان سرمایه جدی برای جمهوری اسلامی تلقی می‌شوند و اگر انگ ضد انقلاب بودن را به آنها بچسبانیم واقعا بی‌انصافی است.

وی تصریح کرد: بسیاری از این ایرانیان در خارج از کشور در مراکز مهم و بزرگ علمی به فعالیت مشغولند و می‌توانند بعنوان سفیران جمهوری اسلامی در سطح جهان حضور داشته باشند.

باهنر تأکید کرد: معتقدم قیمت سرمایه نیروی انسانی ما از معادل نفتمان بیشتر است و باید ایرانیان خارج از کشور را به عنوان شهروند جدی ایرانی بحساب آورد.

وی در پاسخ به سوالی درباره بهداشت و درمان گفت: دولت‌های نهم و دهم خدمات زیادی داشتند و با گفتمان عدالت محوری سرکار آمدند اما در نهایت این گفتمان به یارانه نقدی تبدیل شد من معتقدم که می‌توانیم خدمات را با بهره‌وری بهتری به مردم ارائه دهیم.

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: ما می‌توانیم با یک چهارم یارانه ای که به مردم می‌دهیم درمان را در کشور مجانی کنیم البته انجام این اقدام کارهای اجرایی سنگینی لازم دارد؛ در کشور ما مقوله سلامت پیچیده است و شأن ملت ایران بالاتر از این است که بخواهند برای مسائلی همچون درمان درد و رنج بکشند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۴۵
محمد ثقفی


سایت نزدیک به دولت: درخواست جوانان برای عکس یادگاری با مشایی، مورد موافقت وی قرار گرفت! در جریان سفر سرزده دکتر احمدی­نژاد و هیئت همراه به استان خوزستان، جمعیت عظیمی از مردم که از سفر رئیس ­جمهور محبوب آگاه شده بودند، با حضور در نمایشگاه هوایی دزفول به استقبال از رئیس جمهوری و همراهان وی شتافتند. مردم و جوانان و نظامیان مستقر در نمایشگاه و بویژه خلبانان حاضر در نمایشگاه با مشاهده مهندس مشایی شروع کردند به ابراز علاقه و احساسات، و دور ایشان حلقه زدند. نظامیان با ادای احترام نظامی از ایشان نیز به گرمی استقبال کردند. شدت اشتیاق مردم برای دیدار با مهندس مشایی به اندازه ای بود که گروه محافظ دچار مشکل شد. بر اساس این گزارش، جوانان دزفولی و بازدیدکنندگان در حمایت از مهندس مشایی شعار «مشایی مشایی حمایتت می کنیم؛ زنده باد بهار» سر دادند. جوانان دزفولی، که از دیدار با مهندس مشایی به وجد آمده بودند، از مهندس مشایی درخواست کردند تا با ایشان عکس یادگاری بگیرند . با موافقت وی جمعیت زیادی از جوانان و نظامیان به گرفتن عکس یادگاری با ایشان اقدام ­کردند. دزفول از شهرهای بسیار مذهبی استان خوزستان است که در جنگ تحمیلی به پایتخت مقاومت ایران ­ملقب شد. این شهر از معدود شهرهایی است که بیشترین خانواده­های شهدا را در خود جای داده است. حمایت و استقبال دیروز جوانان، خانواده­ها و خلبانان دزفولی از فرزند ایران صحنه ­های به یادماندنی را به تصویر کشید. خلق این صحنه ­های به یادماندنی در حالی اتفاق می­افتاد که اردوگاه مخالفان دولت طی چند سال گذشته حمله های بی سابقه و ناجوانمردانه­ای را علیه مهندس مشایی انجام دادند. حمایت­های مردمی از مهندس مشایی این حقیقت را آشکار می­سازد که مردم بهاری ایران مرعوب تهدیدهای زمستانی نشده اند و می­رود که در روزهای آینده فصل بهار، استقبال از «مرد بهاری؛ مهندس مشایی» شهرهای دیگر کشور را نیز دربرگیرد. کد خبر:153977 -
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۲ ، ۰۶:۲۵
محمد ثقفی

احمدی‌نژاد سال ۲۰۰۶ هدف تیراندازی مامور آمریکایی قرار گرفت!

«مأمور اطلاعاتی آمریکا هنگامی که احمدی نژاد در نزدیکی هتل محل اقامت خود در جریان برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل بود، از سوی یک مأمور اطلاعاتی آمریکا هدف شلیک قرار گرفت... احمدی نزاد فقط برگشت و سوار ماشین شد». این بخش هایی از کتابی است که قرار است به زودی در آمریکا منتشر شود.
کد خبر: ۳۰۹۹۱۶
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۲۲:۴۸
مامور سازمان اطلاعات آمریکا در جریان بازدید محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران از نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر سال 2006 میلادی بطور تصادفی به سوی وی تیراندازی کرده است. این مطلب را روزنامه «دیلی میل» روز پنج شنبه گزارش داده است.

به گزارش «تابناک»، این روزنامه می نویسد هنگامی که مامور اطلاعاتی آمریکا در خودروی متعلق به کاروان خودروهای «جرج دبلیو بوش»، رییس جمهور سابق آمریکا می خواست تفنگی را در جای خود بگذارد، این تفنگ بطور تصادفی تیراندازی کرد. گلوله به سوی احمدی نژاد شلیک شد که در آن زمان در حال سوار شدن در خودروی خود بود.

به نوشته دیلی میل، این رویداد در کتابی به نام "Deep State: Inside the Government Secrecy Industry" که در ماه آوریل به معرض فروش گذاشته خواهد شد، به طور مفصل شرح داده شده است. مولفان این کتاب «مارک امبیلدر» و «دی.بی گریدی» هستند.

بر اساس این گزارش، این رویداد فوراً طی یک یادداشت اداری به اطلاع تعدادی از مقامات عالی رتبه دولت آمریکا رسانده شده است. در این یادداشت نوشته شده «مامور اطلاعاتی آمریکا هنگامی که محمود احمدی نژاد در نزدیکی هتل "اینترکنتیننتال" در حال سوار شدن در خودروی خود بود، به وضوح به طور تصادفی از تفنگ به سوی  وی شلیک کرد».

به گزارش «دیلی میل»، در بخشی از این کتاب گفته می شود: «وقتی شلیک رخ داد همه متوقف شدند. ایرانی ها به ما و ما به ایرانی ها نگاه می کردیم. مأمور شروع به عذرخواهی کرد. احمدی نزاد فقط برگشت و سوار ماشین شد».

نویسندگان این کتاب همچنین گفته اند دولت رییس جمهور آمریکا به خاطر واکتش احتمالی رییس جمهور ایران نگران بوده و می ترسیده وی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در ان زمان در حال بحث در خصوص اعمال تحریم ها علیه کشور وی بخاطر برنامه هسته ای بود، اعلام کند سرویس های اطلاعاتی آمریکا برای ترور وی تلاش کردند. اما احمدی نژاد از آن زمان اشاره ای به رویداد مذکور نکرده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۲۳
محمد ثقفی

کدام بخش از سخنان رهبر انقلاب در مطبوعات جهان بازتاب یافت؟

همان گونه که انتظار می رفت، بیانات مهم امروز مقام معظم رهبری در حرم حضرت امام رضا (ع) بازتاب بسیار گسترده ای در میان مطبوعات و رسانه های جهان پیدا کرده است؛ به ویژه با توجه به اینکه نکات مهمی درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سخنرانی ایشان مطرح شد. اما در انتشار سخنان رهبر انقلاب، مطبوعات بین المللی به دو دسته کلی تقسیم شده اند.
کد خبر: ۳۰۹۹۱۲
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۲۲:۲۹
همان گونه که انتظار می رفت، بیانات مهم امروز مقام معظم رهبری در حرم حضرت امام رضا (ع) بازتاب بسیار گسترده ای در میان مطبوعات و رسانه های جهان پیدا کرده است؛ به ویژه با توجه به اینکه نکات مهمی درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سخنرانی ایشان مطرح شد. اما در انتشار سخنان رهبر انقلاب، مطبوعات بین المللی به دو دسته کلی تقسیم شده اند.

به گزارش «تابناک»، از اولین دقایق پس از سخنرانی مهم مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی، مطبوعات گوناگون بین المللی اقدام به بازتاب نکات مورد اشاره ایشان کردند. در این میان، بخشی از مطبوعات و رسانه های جهان، بخش هایی از سخنان رهبر انقلاب که به اقدام متقابل ایران در صورت حمله احتمالی رژیم صهیونیستی اختصاص داشت را برجسته کرده اند و بخشی دیگر، از سخنان ایشان نشانه هایی مبنی بر آمادگی ایران برای مذاکره با آمریکا را یافته اند.


در میان دسته اول، می توان به خبرگزاری «رویترز» اشاره کرد که می نویسد آیت الله خامنه ای، رهبر ایران روز گذشته هشدار داده که در صورت حمله رژیم صهیونیستی به زیرساخت های هسته ای ایران، جمهوری اسلامی شهرهای اسرائیلی تل آویو و حیفا را نابود خواهد کرد. رویترز پس از اشاره به این سخنان، خاطرنشان ساخته که در حال حاضر باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در سرزمین های اشغالی به سر می برد و درباره تأمین امنیت رژیم اسرائیل به این رژیم تضمین داده است. 

سایت خبری «آروتز شوا» نیز به نقل قول بیانات رهبر انقلاب پرداخته و به نقل از ایشان می نویسد: «رهبران رژیم صهیونییستی هر از چندگاه ایران را به حمله نظامی تهدید می کنند. آن ها باید بدانند که اگر مرتکب چنین اشتباه بزرگی شوند، جمهوری اسلامی تل آویو و حیفا را نابود خواهد کرد». این سایت همچنین به سخنان روز قبل مقام معظم رهبری در جریان پیام نوروزی ایشان اشاره کرده که از مردم خواسته بودند آمادگی بیشتری در مقابل فشارهای غرب از خود نشان دهند. 

سایت شبکه خبری «ان بی سی نیوز» نیز تیتر تهدید ایران به نابودی شهرهای اسرائیلی در مسئله هسته ای را برای مطلب خود انتخاب کرده و همچون رویترز، تلاش کرده میان این سخنان و سفر باراک اوباما به سرزمین های اشغالی ارتباطی برقرار کند. این سایت همچنین به طور مختصر به آخرین تحولات مربوط به مذاکرات هسته ای ایران اشاره کرده است. 


روزنامه «تایمز هند» از دیگر مطبوعاتی است که با این خط خبری به بازتاب بیانات رهبر انقلاب پرداخته است. این روزنامه پس از انتشار بخش های مذکور از سخنان ایشان، اشاره کرده ایران دارای موشک هایی است که قابلیت رسیدن به قلمرو رژیم اسرائیل را دارد و همچنین دارای روابطی نزدیک با دشمنان این رژیم در منطقه، از جمله حزب الله لبنان و نیروهای مقاومت در غزه است. 

بلومبرگ، هاآرتص، خبرگزاری ترند، حریت، میدل ایست آنلاین، آیریش اگزمینر، خبرگزاری فرانسه، فاکس نیوز، یدیعوت آحارانوت و دیلی استار لبنان از جمله دیگر مطبوعاتی هستند که با این خط خبری به موضوع پرداخته و بیانات مقام معظم رهبری را از این جنبه مورد توجه قرار داده اند. 


اما در میان دسته دوم، روزنامه «واشنگتن پست» تیتر «رهبر ایران با مذاکرات هسته ای مخالف نیست» را برای مطلب خود انتخاب کرده و می نویسد آیت الله خامنه ای در یک سخنرانی طولانی و جامع، اشاره کرده با مذاکرات هسته ای (با آمریکا) مخالف نیست؛ هرچند نسبت به نتیجه آن نیز خوشبین نیست. این روزنامه همچنین می نویسد به گفته رهبر ایران، آمریکا باید ثابت کند مذاکرات صرفاً تاکتیکی برای فریب افکار عمومی نیست. 


سایت شبکه خبری «سی بی اس نیوز» نیز از همین جنبه به بیانات رهبر انقلاب پرداخته است. این سایت با اشاره به بخش های مذکور از سخنان مقام معظم رهبری، نکات مطرح شده در این سخنرانی را نشانه ای احتمالی از نرم شدن موضع ایران در رابطه با مذاکرات دوجانبه با آمریکا دانسته است. از سوی دیگر، این سایت اشاره می کند که یکی از مقامات ارشد دولت اوباما نیز در گفت و گو با خبرنگاران اظهار داشته اوباما نیز مخالفتی با مذاکرات دوجانبه با ایران ندارد. 

در نهایت، سایت شبکه خبری «الجزیره» نیز از همین دیدگاه به موضوع نگریسته و از عدم مخالفت، اما در عین حال عدم خوش بینی رهبر انقلاب به مذاکره با آمریکا سخن گفته است. این سایت اشاره می کند که به گفته آیت الله خامنه ای، تا زمانی که واشنگتن از اعمال تحریم ها علیه ایران دست برندارد، چنین مذاکراتی نتیجه نخواهد داشت. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۱۹
محمد ثقفی

بدهی 2 میلیارد دلاری «رویال داچ شل» به ایران

غول نفتی رویال داچ شل، که تنها به فاصله اندکی قبل از شروع تحریم اتحادیه اروپا بر علیه کشور، تجارت خود با ایران را قطع کرد، اکنون از بابت تحریم متضرر شده است و 2.3 میلیارد دلار به ایران بدهکار است.
کد خبر: ۳۰۹۷۷۲
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۸

غول نفتی رویال داچ شل، که تنها به فاصله اندکی قبل از شروع تحریم اتحادیه اروپا بر علیه کشور، تجارت خود با ایران را قطع کرد، اکنون از بابت تحریم متضرر شده است و 2.3 میلیارد دلار به ایران بدهکار است.

به گزارش تابناک، رویترز در مطلبی با اشاره به این موضوع نوشته است: جزئیات این موضوع که از سوی رگولاتوری بایگانی شل بدست داده شده است، اولین مورد از افشاگری ضرر تجاری این شرکت با ایران در سال 2012 است. در حالی که تا میانه سال میلادی قبل و قبل از شروع تحریم این شرکت به خرید نفت از ایران مشغول بوده است.

بر اساس آمار بخش تجاری این شرکت، خرید نفت ایران در سال 2012 توانسته است درآمد خالصی به مبلغ 481 میلیون دلار و زیان خالصی برابر با 6 میلیون دلار را برای شل رقم بزند. در همین حال خرید میعانات و محصولات پتروشیمی ایران از سوی شل درآمد ناخالص 631 میلیون دلاری و زیان 4 میلیون دلاری را رقم زده است.

مقامات این شرکت اذعان کرده اند که مبلغ هیچ یک از این قراردادها پرداخت نشده است و کلیه مراودات تا پیش از تحریم ها علیه ایران متوقف شده است.

مقامات این شرکت همچنین بیان کرده اند که: در حال حاضر شرکت شل در حدود 2336 میلیون دلار به شرکت ملی نفت ایران بدهکار است و 11 میلیون دلار طلبکار. این شرکت تمامی مراودات تجاری خود را همزمان با اعمال تحریم های اتحادیه اروپا با ایران به حال تعلیق درآورد اما موفق به تسویه حساب با شرکت ملی نفت ایران نشد. شرکت شل همچنین نمایندگی خود در تهران را نیز تعطیل کرده است.

معضل پرداخت بدهی و تهاتر با محصولات کشاورزی

از سویی شرکت شل و مقامات آن از ارائه جزئیات بیشتر در خصوص مراودات تجاری خود با ایران و چگونگی پرداخت بدهی های خود به ایران سرباز زده اند. پیش از این مقامات شرکت شل عنوان کرده بودند که به دنبال بررسی گزینه های متفاوت برای پرداخت بدهی ایران هستند که از جمله آنها بستن قرارداد تهاتر با کالاها و محصولات کشاورزی از طریق شرکت بزرگ آمریکایی کارگیل است.

شرکت شل از جمله منتقدان تحریم نفتی ایران بوده است و در همان اوایل شروع تحریم مدیر عامل این شرکت عنوان کرده بود که از دیدی صرفا تجاری تحریم نفتی ایران به معنی بازنده بودن مشتریان اروپایی است، زیرا این امر تنها منجر به بالا رفتن بهای نفت خواهد شد.

همچنین در ابتدای سال 2012 مدیر عامل رقیب اصلی شل، یعنی توتال نیز انتقاد خود را از اعمال تحریم بر علیه ایران ابراز کرده بود و گفته بود که تحریم منجر به روانه شدن نفت ایران به بازارهای دیگر میشود.

شرکت توتال که در سال 2011 49 میلیون بشکه نفت از ایران خریداری کرده بود و مجموع خرید این شرکت از محصولات پتروشیمی ایران برابر با 4.8 میلیون دلار بوده است، در ابتدای سال 2012مراودات خود با ایران را متوقف ساخت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۱۸
محمد ثقفی

اظهارات جدید اوباما و نتانیاهو درباره برنامه هسته ای ایران

در پایان اولین روز سفر باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به سرزمین های اشغالی که با موضع گیری ها و اظهاراتی درباره برنامه هسته ای ایران نیز همراه بوده، مطالب اول مربوط به ایران در میان اکثر قریب به اتفاق مطبوعات جهان به این موضوع اختصاص یافته است. بازتاب بیانات مقام معظم رهبری در آستانه سال نو، از دیگر مطالب مربوط به ایران در مطالب امروز مطبوعات بین المللی است.
کد خبر: ۳۰۹۷۹۸
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰
در پایان اولین روز سفر باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا به سرزمین های اشغالی که با موضع گیری ها و اظهاراتی درباره برنامه هسته ای ایران نیز همراه بوده، مطالب اول مربوط به ایران در میان اکثر قریب به اتفاق مطبوعات جهان به این موضوع اختصاص یافته است. بازتاب بیانات مقام معظم رهبری در آستانه سال نو، از دیگر مطالب مربوط به ایران در مطالب امروز مطبوعات بین المللی است. 


به گزارش «تابناک»، در این رابطه، سایت شبکه خبری «الجزیره» از وعده اوباما به مقامات اسرائیلی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای خبر داده است. این سایت می نویسد باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا وعده داده از طریق همکاری نزدیک با رژیم اسرائیل، هر اقدام ممکن را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای انجام دهد. وی که در جریان یک کنفرانس خبری مشترک با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل سخن می گفته، اظهار داشته هرچند ایالات متحده ترجیح می دهد موضوع ایران را از طریق دیپلماتیک حل و فصل کند، اما در صورت شکست اقدامات دیپلماتیک، همه گزینه ها روی میز خواهد بود. وی همچنین گفته تعهد آمریکا به امنیت رژیم اسرائیل بسیار سخت و شدید است. 


در همین زمینه؛ خبرگزاری «رویترز» نیز اظهارات بنیامین نتانیاهو را در کنفرانس خبری مذکور بازتاب داده که گفته به اعتقاد وی، اوباما نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای مصمم است. با این حال، وی در بخش دیگری از اظهارات خود گفته رژیم اسرائیل نمی تواند حق دفاع از خود را به دیگران واگذار کند و به این ترتیب، گزینه حمله احتمالی این رژیم به صورت یکجانبه به تأسیسات هسته ای ایران را رد نکرده است. رویترز می نویسد اوباما نیز در بخش هایی از سخنان خود ضمن تأکید بر این موضوع گفته زمانی که پای تصمیمات مهم برای انجام اقدامات نظامی به میان بیاید، هر دولتی حق دارد تصمیم خود را به تنهایی بگیرد.


البته به جز این اظهارات، نتانیاهو بار دیگر ادعاهایی را نیز درباره ماهیت و سرعت برنامه هسته ای ایران مطرح کرده که در روزنامه «واشنگتن اگزمینر» بازتاب یافته است. به نوشته این روزنامه، نتانیاهو مدعی شده ایران کمتر از یک سال تا رسیدن به «مرحله مصونیت» هسته ای فاصله دارد. به ادعای وی، رسیدن ایران به این مرحله می تواند این کشور را در مقابل حمله نظامی مصون سازد. واشنگتن اگزمینر این اظهارات نشانگر آن است که نتانیاهو با زمان بندی ارائه شده در این زمینه از سوی اوباما موافقت ندارد. نتانیاهو گفته هرچند ایران برای ساخت سلاح هسته ای به یک سال زمان نیاز دارد، اما زمان موردنیاز رژیم اسرائیل برای جلوگیری از این امر، کمتر از یک سال است. 


اما در میانه این مباحث، سایت شبکه خبری «راشا تودی» گزارشی را به نقل از روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» منتشر کرده که در آن ادعا شده ایالات متحده در حال حاضر برنامه ای را برای انجام «حملات نقطه ای» علیه ایران آماده کرده است. در این گزارش به نقل از یک مقام ارشد امنیتی رژیم اسرائیل آمده ایالات متحده به طور بسیار جدی برنامه هایی را برای انجام عملیات نظامی علیه ایران تهیه کرده است. این مقام اسرائیلی مدعی شده بر اساس طرح تهیه شده آمریکا، اگر این کشور در نهایت تصمیم به حمله به ایران بگیرد، قادر خواهد بود عملیات هایی را علیه تأسیسات هسته ای ایران انجام دهد، بدون آنکه ضرورتاً یک جنگ گسترده منطقه ای بروز کند. 


در نهایت، بیانات روز گذشته مقام معظم رهبری در پیام تبریک سال جدید، مورد توجه شماری از مطبوعات و رسانه های بین المللی قرار گرفته است. سایت خبری «آروتز شوا» در این زمینه می نویسد همزمان با آغاز سال جدید در ایران، آیت الله خامنه ای، رهبر ایران از مردم خواسته در مقابل تحریم های فزاینده غرب مقاوم و استوار باشند. این سایت همچنین به نامگذاری سال جدید از سوی رهبر انقلاب اشاره کرده و می نویسد به گفته رهبری ایران، در صورتی که مردم ایران آمادگی بیشتری در مواجهه با فشار غرب از خود نشان دهند، سال جدید به فصل نوینی از جنبه سیاسی و اقتصادی برای ایران تبدیل خواهد شد. 

سایت شبکه خبری «فرانس 24» نیز از دیگر رسانه هایی است که سخنان رهبر معظم انقلاب را بازتاب داده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۱۶
محمد ثقفی

اگر غلطی از رژیم صهیونیستی سر بزند ایران، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد/به مذاکره خوشبین نیستم،البته مخالفتی هم ندارم

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین روز از سال 1392 ، عصر امروز در جمع گسترده و پرشور هزاران نفر از زائران و مجاوران حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در سخنان بسیار مهمی به ارزیابی دستاوردها و پیشرفتهای زیربنایی بزرگ ملت ایران در سال 1391 برغم ایجاد موانع عملی و تبلیغات گسترده و پرحجم از جانب بدخواهان ملت پرداختند.
به گزارش سرویس سیاسی باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری؛حضرت آیت الله خامنه‌ای ضمن بیان نکات اساسی در خصوص موضوع مذاکره با آمریکا، همچنین الزامات حماسه اقتصادی به ویژه لزوم رهائی از وابستگی به نفت و توجه جدی به سیاست‌های کلان اقتصادی، و اقدام هوشمندانه پیش از اجرای نقشه دشمن را تبیین کردند و در خصوص حماسه سیاسی نیز انتخابات ریاست جمهوری را مظهر آن دانستند.
 
ایشان  تاکید کردند: در انتخابات باید همه سلیقه ها و جریان‌های سیاسی معتقد به نظام جمهوری اسلامی حضور داشته باشند و با عنایت پروردگار و همت ملت ایران، مشارکت گسترده ای نیز تحقق یابد زیرا انتخابات ریاست جمهوری در همه مسائل اصلی کشور تاثیر گذار است.
 
 حضرت آیت ا... خامنه ای در سخنان خود ضمن تبریک مجدد سال نو به ملت ایران ، ارزیابی نقاط قوت و ضعف کشور در سال گذشته و برنامه ریزی  بر اساس این ارزیابی کلان را یک ضرورت برشمردند و افزودند: همانگونه که انسان در مسائل فردی و شخصی نیازمند ارزیابی و محاسبه دائمی است ، در مسائل کشور نیز ارزیابی و محاسبه ملی ، کاری  با اهمیت است، زیرا قابل عبرت گرفتن وبهره گیری برای آینده است .

 ایشان با اشاره به زیرنظر بودن عملکرد و موفقیت های ملت ایران از جانب  ملتها و نخبگان کشورهای مختلف برای استفاده از تجارب آن و همچنین نگاه دقیق دشمنان ، به دستاوردها و احیاناً نقاط ضعف ایران خاطر نشان کردند: از این نظر نیز ملت ایران باید نگاهی کلان و واقع بینانه و ارزیابی صحیحی از شرایط کشور  داشته باشند .

رهبر انقلاب اسلامی، ارزیابی شرایط کشور با نگاه صرف به مسائلی همچون  گرانی ها ، کاهش تولید در برخی واحدهای تولیدی و فشارهای اقتصادی را  ارزیابی ناقص و نادرست خواندند و تاکید کردند : نگاه صحیح آن است که در میدان عظیم پرچالش ملت ایران ، در کنار نقاط ضعف ومشکلات ، پیشرفتها و دستاوردهای بزرگ نیز دیده شوند که در این صورت نتیجه ی چنین ارزیابی کلانی، سربلندی و قهرمانی ملت ایران است.
 
حضرت آیت ا... خامنه ای با اشاره به اظهارنظر صریح مقامات آمریکائی مبنی بر اعمال تحریم برای فلج کردن ملت ایران افزودند: در این صحنه پرچالش، ملت ایران توانسته است با هوشمندی و ظرفیت وقدرت بالا ، تهدیدها را تبدیل به فرصت کند و همانند قهرمانی ورزشی ، از یک هماوردی سخت و همراه با زحمت و تلاش وخستگی ، پیروز خارج شود و تحسین همگان را نیز برانگیزد . 
 
 ایشان خاطرنشان کردند : اگر چنین نگاهی به کشور و شرایط آن باشد ، قطعاً قهرمان این صحنه عظیم ، ملت ایران است .
رهبر انقلاب اسلامی افزودند : موفقیت ها و دستاوردهای ملت ایران در این عرصه پرچالش به گونه ای است که حتی تحسین هوشمندان نکته بین و نخبگان سیاسی و دانشگاهی دنیا در کشورهای مختلف از جمله کشورهای بدخواه ایران را نیز برانگیخته است .
 
حضرت آیت ا... خامنه ای به گروهی هم که همواره از پیشرفتهای ملت ایران ناخرسند هستند ، اشاره و تاکید کردند : این گروه که همان دشمنان ملت هستند از دو شیوه برای مقابله با پیشرفتها استفاده می کنند : 1-مانع تراشی عملی همچون تحریم وتهدید و مشغول کردن مسئولان ، نخبگان و ملت به کارهای فرعی وغیر اولویت دار 2- تبلیغات گسترده و پرحجم برای پنهان کردن پیشرفتهای ملت ایران و بزرگنمائی برخی نقاط ضعف.

 ایشان سال 91 را از این منظر یکی از پرکارترین سالها برای بدخواهان ملت ایران برشمردند و افزودند: آنها هدف خود را فلج کردن وبه زانو درآوردن ملت اعلام کرده اند ، بنابراین اگر ملت ایران در مقابل همه این فشارها ، سرپا و بانشاط بایستد و به پیشرفتهای بیشتری دست یابد ، آنها بی آبرو خواهند شد .

 رهبر انقلاب اسلامی سپس دو سوال را مطرح کردند:1- لانه اصلی توطئه برضد ملت ایران کجاست ؟ 2- دشمنان این ملت چه کسانی هستند ؟

حضرت آیت ا... خامنه ای در پاسخ به سوال اول تاکید کردند : مرکز اصلی توطئه ها بر ضد ملت ایران ، آمریکا است و امروز بعد از گذشت 34 سال ، هر گاه که نام دشمن برده  می شود ، ذهن ملت ایران به سرعت متوجه آمریکا می گردد . ایشان افزودند : مسئولان آمریکا باید در مورد این موضوع بدقت تامل کنند واز خود بپرسند که چرا ذهن ملت ایران در خصوص دشمن ، همواره متوجه  آمریکا است ؟
 
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در خصوص دشمنان ملت ایران ، خاطرنشان کردند : علاوه بر آمریکا که دشمن درجه اول و مرکز توطئه است ، دشمنان دیگری هم وجود دارند ، که دولت انگلیس خبیث از جمله آنها است ، اما از خود استقلالی ندارد و با دنباله روی، نقش مکمل دولت آمریکا را دارد .
 
حضرت آیت ا... خامنه ای ، در این بخش از سخنان خود ، نکته ای را هم به  دولت فرانسه گوشزد کردند و افزودند: جمهوری اسلامی ایران با دولت و ملت فرانسه مشکلی نداشته است اما دولت فرانسه در سالهای اخیر و بویژه از زمان سارکوزی ، سیاست دشمنی آشکار با ملت ایران را در پیش گرفته است که این سیاست غلط همچنان ادامه دارد و این کار ، غیرمدبرانه و ناهوشمندانه است .
ایشان به رژیم صهیونیستی نیز اشاره و خاطر نشان کردند: رژیم غاصب صهیونیستی در حد و اندازه ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به حساب بیاید .
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برخی تهدیدهای سردمداران رژیم صهیونیستی  مبنی بر حمله نظامی به ایران ، تاکید کردند : اگر غلطی از آنها سر بزند ، جمهوری اسلامی ایران ، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد .

حضرت آیت ا... خامنه ای خاطر نشان کردند :آمریکائیها دائماً برای این چند دشمن ملت ایران ، تعبیر نادرستِ "جامعه جهانی" را  بکار می برند در حالیکه " جامعه جهانی " بهیچ وجه درصدد دشمنی با ایرانی و ایران اسلامی نیست .
 
ایشان بعد از تبیین دشمنان واقعی و معدود ملت ، به تشریح اقدامات خصمانه آنها در سال 91 پرداختند و افزودند : آمریکائیها بر خلاف اظهار دوستی های ظاهری به ملت ایران ، از اوایل سال گذشته تحریم های شدید و گسترده نفتی و بانکی را برضد ایران آغاز کردند و اصرار دارند که با وجود این اقدامات خصمانه ، دشمن تلقی نشوند .

رهبر انقلاب اسلامی این سیاست را ادامه همان سیاست "پنجه چدنی زیر دستکش مخملی" دانستند و خاطرنشان کردند : آآنها بر خلاف این ظاهر فریبی ها ، حرکت برنامه ریزی شده ای را آغاز کردند و انتظار داشتند  بعد از چند ماه ، ملت ایران تسلیم زورگوئی آنها شود و دست از فعالیت ها ی فزاینده علمی خود بردارد اما آنچه که اتفاق افتاد خلاف خواسته و پیش بینی بدخواهان بود.

حضرت آیت ا... خامنه ای با اشاره به اظهار خرسندی مقامات آمریکائی از تاثیرگذاری تحریم ها و اظهارات برخی مقامات ایرانی در این ارتباط ، افزودند : تحریم ها اثر گذاشته اما آن اثری را که آنها بدنبال آن بودند ، نداشته است.

ایشان خاطر نشان کردند : اگر تحریم ها اثر گذاشته است ، علت آن اشکال اساسی در وابسته بودن اقتصاد کشور به نفت است و بر همین اساس باید اقتصاد بدون نفت از  برنامه های اصلی و اولویت های دولت آینده باشد .

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان چندین سال قبل خود مبنی بر لزوم رسیدن به شرایطی که امکان بستنِ درِ چاههای نفت و اداره کشور بدون نفت وجود داشته باشد، افزودند : درآن زمان برخی آقایانی که به تعبیر خودشان تکنوکرات هستند ، در مقابل این سخن لبخند
معنا داری زدند و گفتند مگر چنین چیزی امکان دارد ؟
حضرت آیت ا... خامنه ای تاکید کردند: رسیدن به اقتصاد بدون نفت امکان پذیر است اما شرط آن برنامه ریزی صحیح و اجرا ، است .
 ایشان بعد از تشریح اقدامات خصمانه دشمنان در عرصه اقتصادی  در سال 91 ، به تلاشهای آنها در عرصه سیاسی نیز اشاره کردند و افزودند : یکی از اقدامات بدخواهان ملت ایران در عرصه سیاسی ، تلاش برای منزوی کردن نظام اسلامی بود که برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران با حضور سران و مسئولان بلند پایه جنبش عدم تعهد و تحسین ایران بدلیل پیشرفتهای شگرف علمی و فناوری و اقتصادی ، طراحی دشمنان را با شکست کامل مواجه کرد .

رهبر انقلاب اسلامی ایجاد تردید در ملت ایران و جدائی آنان از نظام اسلامی را یکی دیگر از اقدامات بدخواهان در عرصه سیاسی برشمردند و تاکید کردند: حضور متراکم و پرشور و شوق مردم در راهپیمائی 22 بهمن و ابراز احساسات آنان به اسلام و انقلاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان بود.

حضرت آیت ا... خامنه ای برخی تلاشهای ناموفق در عرصه امنیتی و کوشش برای کاهش نفوذ و قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را از دیگر اقدامات خصمانه بدخواهان دانستند و افزودند : حضور قدرتمندانه ایران در پشت صحنه  جنگ هشت روزه غزه و به زانو درآمدن رژیم صهیونیستی در مقابل مبارزان فلسطینی و همچنین اقرار بدخواهان  به غیرقابل حل بودن مسائل منطقه ای بدون حضور ایران، موجب  بی نتیجه شدن دشمنی ها در این عرصه ها شد.

ایشان تاکید کردند : همه این فشارها و دشمنی ها بویژه تحریم ها در کنار برخی از آثار منفیِ آن، آثار مثبت بزرگی نیز داشته است که مهمترین آن ، فعال شدن نیروهای درونی و استعدادهای ملت ایران و تحقق کارهای عظیم و زیربنائی در سال گذشته است .
 حضرت آیت ا... خامنه ای سپس به برخی از پیشرفتها و دستاوردهای بزرگ و زیربنایی سال 91 که در شرایط تحریم ها تحقق یافته است اشاره کردند و افزودند: کشف منابع جدید نفت و منابع جدید اورانیوم ، ایجاد و توسعه نیروگاهها و پالایشگاهها ، اقدامات زیربنائی در بخش راه و در حوزه انرژی ، دستاوردهای مهم علمی و فناوری از جمله پرتاب ماهواره ناهید و پرتاب کاوشگر پیشگام به همراه موجود زنده ، ساخت جنگنده فوق پیشرفته ، تولید داروهای حساس و نوترکیب، کسب رتبه اول در حوزه نانو فناوری در منطقه ، کسب مقام های برجسته علمی ، افزایش سرعت پیشرفت علمی ، رشد تعداد دانشجویان در کشور ، موفقیت های علمی در سلول های بنیادی و انرژی های نو و انرژی هسته ای ، بخشی از پیشرفتهای شگرف جوانان و دانشمندان ایرانی در سالی است که قرار بود ملت ایران بر اثر تحریم ها فلج شوند .

ایشان تاکید کردند : درس بزرگ موفقیت ها و دستاوردهای سال 91 ، این است که یک ملت زنده هرگز بر اثر تحریم ، فشار و سخت گیری دشمن به زانو در نخواهد آمد .

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند : سال 91 ، در واقع یک میدان تمرین و رزمایشی بود که ملت ایران توانست توانائی ها و پیشرفت های خود را نشان دهد و در عین حال برخی نقاط ضعف را نیز بشناسد .

حضرت آیت ا... خامنه ای در بیان نقاط ضعف اقتصادی کشور در سال گذشته افزودند : وابستگی کشور به نفت ، بی اعتنائی به سیاستهای کلان اقتصادی و گرفتار شدن به سیاستهای روزمره از جمله نقاط ضعفی هستند که لازم است مسئولان کشور، بخصوص دولت آینده به آنها توجه کنند و بدانند که کشور باید سیاست اقتصادی کلان ، روشن ، برنامه ریزی شده و مدون داشته باشد .

ایشان یکی دیگر از درس های سال 91 را مشخص شدن بنیه قوی کشور دانستند و خاطر نشان کردند: هر اندازه که بنیه کشور قوی باشد و مسئولان با وحدت وهمدلی و بر اساس تدبیر عمل کنند ، تاثیر اقدامات خصمانه دشمنان به حداقل خواهد رسید .

 رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه علاوه بر اقتصاد ، موضوعات مربوط به امنیت ، سلامت مردم ، پیشرفتهای علمی ، استقلال و عزت ملی نیز از مسائل مهم کشور هستند ، افزودند : ملت ایران با موفقیت های خود در سال گذشته ثابت کرد که وابسته نبودن به آمریکا و قدرتهای بزرگ نه تنها موجب عقب ماندگی نیست بلکه موجب پیشرفت می شود .

حضرت آیت ا... خامنه ای بعد از ارائه ارزیابی کلان از شرایط واقعی کشور درسال 91، دو نکته معطوف به آینده را با درس گرفتن از مسائل سال گذشته ، مورد اشاره قراردادند .

 خواندن دست دشمن از پیش و اقدام فعال و هوشمندانه در مقابل طراحی های او اولین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند.
 
حضرت آیت ا... خامنه ای در این خصوص افزودند : اقدام دانشمندان جوان ایرانی در تامین سوخت غنی شده بیست درصد راکتور تحقیقاتی تهران بمنظور تولید رادیو دارو ، یک نمونه از این پیش دستی های هوشمندانه است که باید به همه         مسائل اساسی کشور تسّری یابد .

ایشان پیشدستی در کارهای عملی را وظیفه بزرگ اخلاقی و عاقلانه دولت ها ، صنعت گران ، کشاورزان ، سرمایه داران و کارآفرینان ، پژوهشگران،  طراحان  علمی و صنعتی ، استادان دانشگاهها، مدیران اقتصادی و پارک های علمی و فناوری دانستند و تاکید کردند:
وظیفه همه این است که کشور را در برابردشمنان، مستحکم ، غیرقابل نفوذ و غیرقابل تاثیرپذیر کنند
 .
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند : این موضوع ، یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است .
دومین نکته ای که حضرت آیت ا... خامنه ای در این بخش از سخنان خود  به آن اشاره کردند ، موضوع پیغام های مکرر و اظهارات مقامات آمریکائی برای مذاکره دوجانبه بود.

ایشان افزودند: آمریکائی ها مدتی است که از طرق گوناگون پیغام می دهند که خواهان مذاکره جداگانه با ایران در خصوص موضوع هسته ای هستند اما من بر اساس تجربه های گذشته به چنین گفتگوهائی خوشبین نیستم .

 رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه در دیدگاه آمریکائیها گفتگو به معنای مذاکره برای رسیدن به راه حل منطقی نیست ، خاطرنشان کردند: از نظر آمریکائیها گفتگو بمعنای  وادار کردن طرف مقابل برای قبول حرف آنها است ، بنابراین ما همواره این نوع گفتگو را تحمیلی می دانیم و جمهوری اسلامی ایران نیز زیر بار تحمیل نمی رود.

حضرت آیت ا... خامنه ای با تاکید مجدد بر خوشبین نبودن به چنین گفتگوئی افزودند : البته من مخالفتی هم ندارم.
 
ایشان سپس چند موضوع را برای آمریکائیها ، به صراحت بیان کردند.
 موضوع اولی که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند ، پیغام های مکرر آمریکائیها مبنی بر نداشتن قصد تغییر حکومت ایران بود .
حضرت آیت ا... خامنه ای در این خصوص تاکید کردند : ما هیچگاه نگران قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی از جانب شما نیستم زیرا آن زمانی که این قصد را داشتید و به صراحت هم می گفتید ، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید و بعد از این هم نخواهید توانست .
 
ایشان به موضوع دوم ، یعنی تاکید آمریکائیها مبنی بر صداقتشان در پیشنهاد مذاکره اشاره و خاطر نشان کردند : ما بارها گفته ایم که بدنبال سلاح هسته ای نیستیم اما آمریکائیها می گویند باور نمی کنیم. در این شرایط چرا ما باید حرف آمریکا را در مورد صادقانه بودن پیشنهاد مذاکره ، باور کنیم .

رهبر انقلاب اسلامی افزودند : برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره یک تاکتیک آمریکائی برای فریب افکار عمومی دنیا و مردم ایران است و اگر اینگونه نیست ، باید آمریکائیها این موضوع را در عمل ثابت کنند.

حضرت آیت ا... خامنه ای در همین بخش به یکی از تاکتیک های تبلیغاتی آمریکائیها اشاره و خاطرنشان کردند : آنها در مواردی گفته اند که برخی افراد از طرف رهبر ایران با آمریکا مذاکره کرده اند ، در حالیکه این سخن ، دروغ محض است و تاکنون هیچ کس از طرف رهبری با آمریکا مذاکره نکرده است .

 ایشان افزودند : فقط در چند مورد ، دولتهای مختلف ، در برخی موضوعات مقطعی ، با آمریکا مذاکراتی انجام دادند که در همان مذاکرات هم دولت موظف به رعایت خطوط قرمز رهبری بود و امروز نیز ، باید این خطوط قرمز رعایت شود .
موضوع سومی که رهبر انقلاب اسلامی در مورد مذاکره با آمریکا ، به آن اشاره کردند ، تمایل نداشتن آمریکائیها برای به نتیجه رسیدن و پایان مذاکرات هسته ای بود .

حضرت آیت ا... خامنه ای افزودند : اگر آمریکائیها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته ای ایران دارند ، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف کنند .
 
ایشان با تاکید بر اینکه اجرای مقررات نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز می تواند نگرانی ها را  از بین ببرد ، خاطرنشان کردند : تجربیات و شرایط صحنه نشان می دهد که آمریکائیها بدنبال حل این موضوع نیستند و می خواهند با باقی ماندن آن، بهانه ای برای فشار به ملت ایران و به قول خودشان فلج کردن ملت داشته باشند اما به کوری چشم دشمنان، ملت ایران فلج نخواهد شد .
نکته آخر رهبر انقلاب اسلامی در این موضوع، ارائه یک راه حل به آمریکائیها بود.
 
حضرت آیت ا... خامنه ای گفتند : اگر آمریکائیها صادقانه می خواهند ، قضایا تمام شود ، راه حل پیشنهادی ما این است که در گفتار و عمل ، دست از دشمنی با ملت ایران بردارند .

ایشان با یادآوری سیاست های خصمانه آمریکا بر ضد ملت ایران در 34 سال گذشته و شکست آن سیاستها تاکید کردند ، اگر این سیاستها ادامه پیدا کند باز هم شکست خواهند خورد.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنان خود به موضوع بسیار مهم انتخابات ریاست جمهوری در 24 خردادماه اشاره کردند و افزودند : انتخابات مظهر حماسه سیاسی، اقتدار نظام اسلامی، مردم سالاری اسلامی، اراده ملی و آبروی نظام است .
 
حضرت آیت ا... خامنه ای مشارکت گسترده مردم در انتخابات را با اهمیت برشمردند و تاکید کردند: حضور گسترده مردم و شور انتخاباتی علاوه برتامین امنیت کشور ، تهدیدهای دشمنان را بی اثر و آنان را نا امید خواهد کرد.

ایشان با تاکید بر ضرورت حضور همه جریانها و سلیقه های سیاسی معتقد به نظام اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری افزودند: انتخابات مخصوص یک جریان و سلیقه خاص سیاسی نیست بلکه وظیفه و حق همه کسانی که دل در گرو منافع ملی و استقلال کشور دارند ، حضور در انتخابات است .

رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: روی گردانی از انتخابات مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند .

حضرت آیت ا... خامنه ای ، رأی مردم را تعیین کننده نهائی در انتخابات دانستند و افزودند :تشخیص مردم در شناخت اصلح مهم است و مردم باید با تحقیق از افراد مورد اطمینان و دقت در کاندیداها ، به فرد اصلح برسند .
 
ایشان با تاکید بر اینکه رهبری در انتخابات یک رای بیشتر ندارد و کسی هم از این رای اطلاع نخواهد داشت ، خاطر نشان کردند : هرگونه سخن یا اظهار نظر ی مبنی بر اینکه رهبری به فرد خاصی نظر دارد ، نادرست است .

 رهبر انقلاب اسلامی به مردم توصیه کردند : مراقب باشند تا در شناخت فرد اصلح تحت تاثیر نسبت ها و اظهارات در رسانه های گوناگون از جمله پیامک های انبوهی که رواج پیدا کرده ،قرار نگیرند .

حضرت آیت ا... خامنه ای با تاکید بر لزوم تمکین همه در برابر قانون خاطر نشان کردند : حوادث سال 88 از آنجا آغاز شد که عده ای نخواستند به قانون و رأی مردم تمکین کنند و در مقابل، مردم را به شورش های خیابانی دعوت کردند که یکی از خطاهای جبران ناپذیر بود.
ایشان افزودند : خوشبختانه سازوکارهای قانونی برای رفع هرگونه شبهه ای وجود دارد بنابراین همه باید به انتخاب اکثریت مردم ، تمکین کنند .
رهبر انقلاب اسلامی در خصوص ویژگیهای رئیس جمهور آینده تاکید کردند : رئیس جمهور آینده باید ضمن اینکه دارای امتیازات رئیس جمهور قبلی باشد ، از نقاط ضعف او نیز به دور باشد .

حضرت آیت ا... خامنه ای افزودند : باید انتخاب مردم در انتخابات ریاست جمهوری نشانگر پیشرفت و تکامل و انتخاب بهترین ها در هر دوره نسبت به دوره های قبل باشد .

ایشان در پایان خاطرنشان کردند : کسانی که وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری می شوند باید پایبند به انقلاب اسلامی وارزشها، پایبند به منافع ملی ومعتقد به اداره کشوربا عقل جمعی و تدبیر باشند.

پیش از سخنان رهبر انقلاب ، آیت ا... واعظ طبسی نماینده ولی فقیه در خراسان و تولیت آستان قدس رضوی ضمن خوش آمد گویی به زائران امام رضا (ع) به نامگذاری امسال اشاره کرد و گفت : در سال " حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی" ملت هوشیار و بصیر ایران در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی به موفقیت های بزرگی دست خواهد یافت و مشکلات را با تلاش و همدلی پشت سرخواهد گذاشت.
برچسب ها: رهبر ، انقلاب ، رضوی ، امام رضا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۵۴
محمد ثقفی
آب پاکی اوباما روی دست نتانیاهو:

اسرائیل در موقعیتی متفاوت از آمریکا است / هر کشوری تصمیمات خود را می‌گیرد

رئیس جمهور آمریکا در سفر خود به سرزمین‌های اشغالی در خصوص تصمیم کشورش برای اقدام نظامی علیه ایران گفت: هر کشوری تصمیمات خود را می‌گیرد و اسرائیل در موقعیتی متفاوت از آمریکا است.
به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل از شبکه بی‌بی‌سی ؛ باراک اوباما در کنفرانس خبری مشترک با بنیامین نتانیاهو در سرزمین‌های اشغالی گفت: درباره تصمیم خطیری همچون دست زدن به اقدام نظامی، هر کشوری تصمیمات خود را می‌گیرد و اسرائیل در موقعیتی متفاوت از آمریکا است.
                                        

وی در ادامه با تکرار و اعلام چندین باره حمایت کشورش از صهیونیست‌ها خاطر نشان کرد: آمریکا همیشه در کنار اسرائیل باقی خواهد ماند و اتحاد ما ابدی و برای همیشه است.

در همین حال "بنیامین نتانیاهو"، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی هم در کنفرانس خبری مشترک با رئیس جمهور آمریکا با تکرار ادعاهای گذشته خود گفت: دیپلماسی و تحریم‌ها تاکنون برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نکرده‌اند، باید تهدیدی معتبر و روشن برای اقدام نظامی علیه ایران هم وجود داشته باشد. 

                                              

برچسب ها: اوباما ، نتانیاهو ، سفر ، اسرائیل
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۵۱
محمد ثقفی

50 جمله تاریخی از 50 شخصیت سیاسی جهان در سال1391

در این خبر 50 جمله تاریخی و مهمی که شخصیت های سیاسی دنیا در سال 1391 اظهار داشتند را می توانید بخوانید .
به گزارش سرویس بین‌ الملل باشگاه خبرنگاران-

1-بشار اسد: مخالفان مسلح اکنون در وضعیتی به سر می برند که بیشتر شبیه تلاش برای باقی ماندن است؛ اکنون این اطمینان وجود دارد که توطئه در مراحل پایانی است.

2-اوباما: گزینه نظامی برای ایران نداریم.جنگ با ایران راه حل مشکل نیست.

3-محمد مرسی: من متعهد می‌شوم تا به آرمان‌های انقلاب 25 ژانویه و خون شهدای این کشور که راه را برای به وجود آمدن این حادثه تاریخی هموار کردند، پایبند باشم.

4-هوگو چاوز: من نمی‌خواهم بمیرم، لطفا نگذارید من بمیرم.

5-محمود عباس: دولت اسرائیل سعی کرده عامدانه بافت تاریخی بیت المقدس را تغییر دهد تا  یک پاکسازی نژادی علیه فلسطینیان انجام شود.

 6-فرانسوا اولاند:حمله نظامی فرانسه به مالی به تأیید شورای امنیت سازمان ملل نیز رسیده است، 

7-دیوید کامرون: پاپ «فرانسیس» در اشتباه است!

8-حامد کرزای: آمریکا آمده ونمیرود،برادران خواست های خودرا از آن بخواهید.

9-آصف علی زرداری: بدون رهنمود رهبر ورئیس جمهور ایران خط لوله صلح اجرا نمی شد.

10-بان کی مون: به عنوان رهبر معظم و همچنین رهبر مذهبیِ نه تنها ایران بلکه این منطقه، شما می‌توانید نقش بسیار مهمی ایفا نمائید.

11-اخضر ابراهیمی :طرح جدید برای حل بحران سوریه ندارم.

12-ولادیمیر پوتین: زندانیان در گوانتانامو شکنجه و افراد به مدت طولانی در این زندان نگهداری می‌شوند. مقامات آمریکایی می‌گویند این زندان تعطیل خواهد شد اما تعطیل نشد، آمریکا زندان‌های مخفی زیادی در جهان دارد.


13-کوفی عنان: پس از کناره‌گیری از سمت دبیرکلی تصور می‌کردم بازنشستگی آسان‌تر از این باشد، اما فهمیدم کار سختی است. در واقع باید آن کاری را که نلسون ماندلا گفت انجام دهم و یک روز از بازنشستگی، بازنشست شوم.

14-حسنی مبارک: از تظاهرات خشونت آمیز بر علیه مرسی ناراحتم!

15-خالد مشعل: ایران به مقاومت، کمک تسلیحاتی و مالی کرد.

16-کیم جونگ اون: اوباما بهم زنگ بزن!

17-رجب طیب اردوغان: در هر دوره‌ای از بحران سوریه، آمریکا یک موضع اتخاذ کرده و هنوز موضع واحدی در باره سوریه در پیش نگرفته است.

18-اسماعیل هنیه: فلسطین از نهر تا بحر نه حتی یک وجب کمتر.

19-شیمون پرز: اسرائیل مایل به مذاکره با حماس است.

20-میت رامنی: ما با همکاری اسرائیل و ترکیه تلاش داریم شرایط را در سوریه به گونه ای تغییر دهیم که حکومت بشار اسد سرنگون شود.

21-بنیامین نتانیاهو: تحریم‌ها برنامه هسته‌ای ایران را متوقف نخواهد کرد.

22-اوو مورالس: هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا مانند یاسر عرفات وسیمون بولیوار مسموم شده است.

23-هنری کیسینجر: آمریکا می‌خواهد تهران همپیمان واشنگتن باشد!

24-منصف المرزوقی: پافشاری عربستان در تحویل ندادن بن علی فراری، پذیرفتنی نیست و در واقع پناه دادن به یک دزد و قاتل فراری سیاست اسلامی نیست.

25-فیدل کاسترو: آمریکا 50 سال مردم کوبا را تحریم کرده اما به اهداف خود نرسیده است.

26-سرگئی لاوروف: هر کسی که می خواهد [بشار] اسد از سمت خود استعفا دهد نزد وی برود و او را برای این کار متقاعد کند.

27-الهام علی اف: من در سال 2006 در آمریکا نیز حمایت خود از برنامه هسته ای ایران را اعلام کرده و از این پس نیز حمایت خواهم کرد.

28-حمد بن جاسم: امیدوار بودیم با دادن سلاح به مخالفان سوریه ناآرامی‌ها در این کشور پایان یابد.

29-تونی بلر: 10سال بعد از جنگ عراق مردم هنوز از من متنفرند.

30-نوری المالکی: فتنه طائفی به پشت دروازه های عراق رسیده است و اگر برخی بر آتش فتنه و طائفه ای در عراق بدمند دوران طائفه ای در کشور بازخواهد گشت.

31-سیلویو برلوسکنی: به گواردیولا ویلای کنار دریاچه پیشنهاد دادم اما باز هم سرمربی گری میلان را قبول نکرد !

32-ملک عبدالله بن عبدالعزیز: خون فرزندان امت اسلامی به دلیل تفرقه ریخته می شود.

33-آنگلا مرکل: در حال حاضر دنیا با شدیدترین بحران اقتصادی خود پس از بحران بزرگ دهه 1920 روبروست.

34-زین العابدین بن علی: عینک و داروهای خود را به عربستان نبردم، فکر میکردم به تونس باز میگردم!

35-هیلاری کلینتون: موضوع ایران دشوارترین موضوع دوران ۴ ساله وزارتم بود. 

36-گوئیدو وستروله: مسلح ساختن مخالفان سوری آتش جنگ را در منطقه شعله‌ور می‌کند.

37-نیکلاس مادورو: پنتاگون و سیا در چهارچوب سیاست قتل های هدفمند مقام های آن دسته از کشورهای مستقل دنیا را که در برابر زیاده خواهی های آمریکا ایستادگی می کنند، به قتل می رسانند.

38-نبیل العربی: ایست های بازرسی ، دیوار حائل ، عملیات نظامی و محاصره نوار غزه از نتایج صلح خاورمیانه است!

39-یوکیا آمانو : به مذاکرات با ایران درباره یک رویکرد ساختاری برای حل کلیه مسائل باقی مانده ادامه خواهیم داد.

40-سید حسن نصرالله: ایران با وجود تمامی توطئه‌ها قدرتمند است و به آرمان‌های خود درباره مسئله فلسطین و قدس پایبند است و پایبندی ایران به موضوع فلسطین فراتر از چانه‌زنی‌های سیاسی است.

41-ویلیام هیگ : سوریه به مقصد شماره یک گروه‌های تندرو تبدیل شده است.

42-عمر البشیر: هیچ خیانتکار، مزدور و یا شیطان پرستی بر سودان حکومت نخواهد کرد.

43-ولید المعلم: قطار گفتگو با معارضین سوری راه افتاده است،اصلاحات از طریق سلاح نیست، از طریق گفتگو است.

44-راشد الغنوشی: عادی‌سازی روابط تونس و اسرائیل ناممکن است.

45-نیکولا سارکوزی: مسئولیت کامل شکست خود در انتخابات ریاست جمهوری را می پذیرم.

46-جان کری: آمریکا آماده گفتگو با ایران است.

47-ملک عبدالله دوم"پادشاه اردن": من واقعا نسبت به تکه تکه شدن سوریه نگرانم، چرا که این کشور در ماه‌های گذشته شاهد افزایش موج خشونت‌های قبیله‌ای بوده است.

48-کاترین اشتون: مذاکرات با ایران واقعی و دقیق است.

49-احمد داود اوغلو: ما بدون جنگ ، بدون اعلام دشمنی با هیچ کس و بدون بی احترامی به کشوری، مجددا بوسنی را به دمشق و بنغازی را به ارزروم وصل خواهیم کرد.

50-هو جین تائو: در اصلاحات سیاسی از غرب پیروی نمی کنیم.


برچسب ها: سیاسی ، جمله ، تاریخ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۵۰
محمد ثقفی
متن پیام نوروزی پر از بهار احمدی نژاد

رییس جمهور در پیام نوروزی به مناسبت حلول سال 1392 با تبریک فرا رسیدن بهار و سال جدید به ملت سرافراز ایران و مقام معظم رهبری با بیان اینکه سال 92 سالی سرشار از عزت و برکت خواهد بود و روند سازندگی و پیشرفت همه جانبه کشور با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت اظهار داشت: تلاش ملت ایران تا یأس کامل و شکست دشمنان و رسیدن به قله های آرمانی و تحقق عدالت جهانی ادامه خواهد داشت و این ملت با پرکردن نقاط ضعف خود و با درایت ، تلاش و همبستگی، مسیر رو به کمال را در همه عرصه‌ها با شتاب بیشتر ادامه خواهد داد و رودخانه زلال ملت به اقیانوس نزدیک تر خواهد شد. بدون شک پیروزی از آن ملت بزرگ خواهد بود.

متن کامل پیام نوروزی رییس جمهور به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

فرا رسیدن بهار عزیز و نوروز سرافراز را به بهار حقیقی انسان ها، امام عصر(ع)، رهبری معظم انقلاب،‌ ملت بزرگ ایران در هر کجای جهان که هستند، ‌خانواده گرانقدر شهیدان و ایثارگران، همه مردان و زنانی که در حوزه جغرافیای نوروز و ایران فرهنگی زندگی می کنند و بالاخره به جامعه بشری صمیمانه تبریک عرض می‌نمایم.

سال 91 سالی مهم و سرشار از شادکامی ها و شیرینی ها و پیروزی ها برای ملت و جامعه بشری و در برخی موارد هم همراه با تلخکامی ها بود.

حرکت پرشتاب ملت در عرصه های گوناگونِ علمی، صنعتی، کشاورزی، فنآوری، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و ورزشی ادامه پیدا کرد و هر روز دستآورد جدیدی در اختیار ملت ایران قرار گرفت. برای اولین بار موجود زنده به فضا فرستاده شد و صدها ابتکار و نوآوری ثبت شد، که انشاء‌الله گزارش پیشرفت ها را در وقت مناسب تری به استحضار شما مردم عزیز خواهم رساند.

جایگاه و عظمت ملت شایسته ایران که سهم اول را در خلق تمدن و فرهنگ جهانی دارد ارتقاء پیدا کرد و یک بار دیگر بر مسئولیت تاریخی او در تحولات جهانی و برای استقرار عدالت و صلح تاکید شد.

در نقطه مقابل، بدخواهان ملت ایران با یک هماهنگی آشکار از خارج و داخل و به دلیل ایستادگی ملت و دولت بر حقوق اساسی، آنها را تحت فشار کم نظیر اقتصادی و جنگ روانی قرار دادند تا پیروزی¬ها و دستاوردهای تاریخی در دوره دولتهای نهم و دهم را مخدوش کنند.

از یک سو با اقدامات یک جانبه سیاسی و اقتصادی و ایجاد محدودیت های گسترده در مبادلات خارجی کشور و تحمیل شوک های متعدد، به تصور خام خود تلاش کردند انسجام اقتصادی کشور را بر هم بزنند و از سوی دیگر با تبلیغات گسترده عامل مشکلات را خود ملت و دولت برآمده از ملت معرفی نمایند.

گرچه فشارهای سنگین و کم سابقه به بخش هایی از اقتصاد کشور و برخی از اقشار عزیز اجتماعی وارد شد لیکن بدخواهان نیز به اهداف غیرانسانی خود نرسیدند. با ایستادگی و هوشمندی ملت و تلاش شبانه روزی خادمان آنان در دولت ریشه های اقتصاد کشور مستحکم تر شد و با غلبه بر محورهای اصلی برنامة دشمنان، برنامه پیشرفت کشور مسیر اصلی خود را بازیافت. بدخواهی ها ادامه دارد و البته تلاش ملت نیز تا یأس کامل و شکست دشمنان و رسیدن به قله های آرمانی و تحقق عدالت جهانی ادامه خواهد داشت. بدون شک پیروزی از آن ملت بزرگ خواهد بود.

در عرصه بین المللی نیز تحولات به نفع ملت ایران در حرکت است. بیداری عمومی و عدالت خواهی جهانی رو به گسترش است و ملت ایران هر روز والاتر و عزیزتر می شود.

به فضل الهی و ایمان و پاکی ملت، سال 92 سالی سرشار از عزت و برکت خواهد بود و روند سازندگی و پیشرفت همه جانبه کشور با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت. ملت با پرکردن نقاط ضعف خود و با درایت و تلاش و همبستگی، قله های علمی، فنآوری و اقتصاد و فرهنگ و سیاست را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد.ملت بزرگ مسیر رو به کمال را در همه عرصه ها با شتاب بیشتر ادامه خواهد داد و رودخانه زلال ملت به اقیانوس نزدیک تر خواهد شد.

دولت نیز تا آخرین لحظه مسئولیت با همان تعهد و شتاب گذشته در جهت خدمت به مردم و به نتیجه رساندن طرحها و پروژه ها و رفع مشکلات تلاش خواهد کرد.

اینجانب از همه ملت عزیز به ویژه جوانان به خاطر بزرگواری، صبوری، هوشمندی و استقامت کم نظیر و لطف بی پایان به فرزندان و خادمان خودشان و از رهبری معظم انقلاب اسلامی و کسانی که رفاه و آسایش خود را وقف آسایش و رفاه مردم کردند سپاسگزاری می کنم. امسال یک فراز مهم از عزت آفرینی ملت ایران، عرصه انتخابات است. انتخابات صحنه اعمال اراده ملت و متعلق به ملت است که قانون اساسی به عنوان مهمترین میثاق ملی آن را به رسمیت شناخته است. کشور باید با تکیه بر اراده ملت اداره شود.کشور متعلق به ملت و میزان رأی ملت است.

انتخابات ریاست جمهوری بالاترین نماد مردم‌‌سالاری و نقطه اوج آن است. اراده آحاد ملت برای انتخاب یک نفر، به عنوان نماینده همه ملت، متجلی و متمرکز می شود.

یک انتخابات پرشور و با مشارکت نزدیک به صددرصدی و انتخاب یک رییس جمهور با رأی قاطع و بالای ملت است که همه معادلات داخلی، منطقه ای و بین المللی را به نفع ملت ایران و دیگر ملتها و به نفع عدالت و صلح و محبت و آزادی دگرگون خواهد کرد. از این جهت یک مسئولیت تاریخی و تعیین کننده بر عهده مردم و مسئولین است.

انرژی عظیم ملت که تجلی قدرت خداست به طور متحد و هدفمند آزاد می شود و همه مناسبات را اصلاح و موانع و فشارها و مشکلات را برطرف خواهد کرد. بطور طبیعی در نوع نگاه و برنامه و سلایق داوطلبان و گروههای مختلف تفاوت وجود دارد.

تصمیم گیر نهایی ملت است. همه سلایق و برنامه ها عرضه می شود، اما ملت تصمیم می گیرد و با انتخاب خود راه آینده را معین می کند.همه باید تابع تصمیم ملت باشند.

امام راحل عظیم الشأن فرمودند که فقط یک رأی دارند و حق انتخاب با ملت است. مقام معظم رهبری نیز فرموده اند که فقط یک رأی دارند و حق انتخاب با ملت است. همه باید به حق ملت احترام بگذارند. دولت به عنوان برگزار کننده انتخابات، بدنبال انتخاباتی پرشور و شکوه و حداکثری و نهایت سلامت است.

همه برای تحقق این هدف مسئولند و باید از یک سو انگیزه های سازنده را تقویت کنند و از سوی دیگر از هر سخن و اقدامی که موجب کاهش انگیزه آحاد ملت می شود به شدت اجتناب نمایند.

اینجانب شخصاً نهایت حساسیت را به کار خواهم برد و همچنان که بارها و بارها به مسئولین استانی و غیر استانی گفته ام از کوچکترین تخلفی اغماض نخواهم کرد.

من به آینده بسیار امیدوارم و مطمئنم که ملت بزرگ قله افتخار دیگری را فتح و عظمت خود را بار دیگر آشکار خواهد کرد.اما کلام آخر درباره بهار و نوروز است.

بهار آیت بزرگ خداوند و نشانی از حیات طیبه است. انسان برای زندگی بهاری و در بهار سرشار از زیبایی، بهار توحید و عبودیت و آزادی و بهار عدالت و عشق و کرامت خلق شده است.

همه پیامبران الهی و صالحان به دنبال شکوفایی حقیقت انسان و رساندن او به انسانیت اصیل و بالاترین مدارج هستی بوده اند.

متاسفانه تا کنون آنچه بوده عموما زمستان بی عدالتی و بداخلاقی و جهل و تحقیر انسانها بوده است.

بشریت هنوز طعم بهار انسانی را که در قامت بلند و نورانی انسان کامل، امام عصر(ع) متجلی است نچشیده اند. هر نوروز یک میعاد و تجدید میثاق موحدان و عاشقان با بهار، البته در سطحی بالاتر و افقی وسیع‌تر است. شادی همگانی و نرمی قلوب و جوشش محبت و عشق در لحظه تحویل سال بهترین نشانه از حضور و عنایت گل سرسبد هستی و عینیت عشق و محبت، یعنی امام زمان علیه السلام به همه نوروزیان و بهاریان و همه ملت ها، اقوام و نژادها است.

ملت ایران هزاران سال به دنبال بهار حقیقی بشریت بوده است و با برپایی جشن آسمانی و انسانی نوروز هر ساله در فضایی از ایمان و عطر گل نرگس و قرآن و عشق، عهد خود را با بهار و برای رسیدن به بهار تجدید می کند.

هفت سین ایرانی و رنگ و مشخصات پرچم ایران هم جلوه ای از بهار حقیقی و خواست تاریخی ملت ایران برای رسیدن به بهار است.

نوروز یک سرود است، سرود زیبائی. نوروز یک ترانه است، ترانه مهربانی . نوروز یک سروش است، سروش آسمانی . نوروز یک درود است، درود بر بهار انسانی:

سلام بر تو ای بهار انسان ها سلام بر تو ای خرّمی دوران ها

توسرآمدی، سَروَری، سَیّدی، سالاری چهار"سین" از هفت "سین" ایرانی

تو سبزی، تو سرخی، تو سپید تو خود بهار عشقی و هفت"سین" امید

"سین"، سبز، ریزش خزانه، رویش جوانه؛ در پایش زمینه، در زایش زمانه

"سین"، سپید، زلال جلوه "بود"؛ نمایش هَمایش هستی، عشوه "وجود"

"سین"، سرخ، روی گونه، پای لب؛ بوسة‌ یک جان عاشق، جسمِ تب

تو رنگِ سرخِ حسینی ، ترانه وفا؛ سپید چو روی ماه، مدیحه‌ زهرا(س)

تو رنگ "علی" را دوست می داری؛ منم کنار سبزینه دلت جاری

توسرخی، سفیدی، سبز می مانی تورنگ رایت مردمان ایرانی

زمانه ترا صدا می کند بشنو! به قصیده فریاد و غزل های پنهانی!

السلام علیک یا رَبیَع الاَنام و نَضْرَةَ الاّیام

بار دیگر فرا رسیدن نوروز دل انگیز باستانی را تبریک عرض می کنم. پاسداشت آئین الهی - انسانی نوروز، فریاد"زنده باد زندگیِ" ملت هایی است که در پرتو معرفت ایرانی، حقیت توحید الهی و مهر محمدی(ص) را جستجو می کنند. لحظه تحویل سال، لحظه تجدید میثاق با تک سوار عشق و حقیقی ترین بهار هستی، موعود امم و منجی بشر است. غریو بلندی که زمین و زمان از زمزمه انسان پژواک می دهند که

" می آید بهار" که؛ زنده است یار، که؛ "زنده باد بهار"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۱۱
محمد ثقفی

شلیک دو فروند موشک از غزه به مناطق صهیونیست نشین

منابع خبری از اصابت دو فروند موشک از غزه به مناطق صهیونیست نشین خبر دادند .
به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل از شبکه تلویزیونی المنار لبنان ؛ این شبکه لحظاتی پیش از شلیک دو فروند موشک از غزه به مناطق صهیونیست نشین در جنوب فلسطین اشغالی خبر داد .

میکی روزنفلد، سخنگوی پلیس رژیم صهیونیستی با اشاره به شهری که به مرز غزه بسیار نزدیک است گفت :  یک راکت به سدیروت اصابت کرد و خساراتی وارد کرد، راکت دوم نیز به یک زمین خالی اصابت کرد. اوباما در سفر قبلی خود به اسرائیل در سال 2008، وقتی که سناتور بود، از این شهر دیدن کرده بود.

اوباما چهارشنبه برای نخستین بار از زمان انتخاب به سمت ریاست جمهوری آمریکا وارد اسرائیل شد. وی قرار است پنجشنبه صبح به وقت محلی برای گفتگو با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به رام الله سفر کند. 

این دومین حمله راکتی به فلسطین اشغالی از زمان پایان درگیری هشت روزه بین اسرائیل و مبارزان جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در ماه نوامبر محسوب می شود. درگیری اسرائیل و حماس در ماه نوامبر با برقراری آتش بس به میانجیگری مصر که تقریبا تاکنون رعایت شده است، پایان یافت.  

مبارزان فلسطینی بیست و ششم فوریه نیز یک راکت شلیک کردند که نزدیک شهر ساحلی عسقلان در جنوب فلسطین اشغالی اصابت کرد. مبارزان فلسطین حمله راکتی را واکنشی به شهادت یک زندانی فلسطینی پس از بازجویی توسط اسرائیلی ها دانستند. 

            
                                            


برچسب ها: موشک ، غزه ، اوباما
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۱۵
محمد ثقفی
بانویی از جنس «ام وهب» و «خنساء»/ مادر و پسری که رهبر انقلاب را به تجلیل واداشتند

گروه فرهنگی: قریب هزار و چهارصد سال از ظهر روز دهم محرم سال 61 هجری می‌گذرد و اینهمه سال فرصتی کافی در اختیار بشریت گذاشته است تا تاثیرگذاری همه زیبایی‌های آن روز را سالهای بعد به چشم خود ببیند.

دو روز پیش، در روز میلاد بانوی صبر و وقار، پیامبر کربلا، زینب کبری(س) زنی چشم از جهان فرو بست که اگرچه «مریم فرحات» نام داشت اما به القابی چون «ام وهب فلسطین» و «خنساء فلسطین» مفتخر شده بود.

کسی که با دست خود پسر هفده ساله‌اش را بدرقه می‌کند تا با انجام عملیات استشهادی عروج کند، چه کم از ام وهب دارد؛ و کسی که سه پسرش به شهادت رسیده‌اند و یکی دیگر 11 سال است که در اسارت رژیم صهیونیستی‌ست چرا نباید به نام «خنساء» -یکی از زنان صدر اسلام  که دو برادر و چهار فرزند او به دست کفار به شهادت رسیدند و خنساء این شهادتها را برای خود افتخار می‌دانست- خوانده شود.

27 اسفند چنین زنی، پس از چندی تحمل بیماری، به فرزندان شهیدش پیوست.

 

این ملت پیروز می‌شود

جمعه 17 اسفند ماه 1380 ام فرحات یکی دیگر از فرزندانش را برای انجام عملیات شهادت طلبانه آماده می کرد. مادر و فرزند در مقابل دوربین قرار می گیرند. پسر چند قدمی را با اسلحه ای در دست و پیشانی بندی بر سر و لباس نظامی بر تن راه می رود. آنگاه در کنار مادر قرار می‌گیرد و مادر او را می بوسد و در کنار فرزند آمادگی خود را برای شهادت پسر 17 ساله اش اعلام می کند.

پسری که اینچنین با مادر وداع می‌کرد، محمد فتحی فرحات بود که در تاریخ 17 اسفند ماه 1380 طی عملیات شهادت طلبانه در شهرک صهیونیست نشین عتصمونه در جنوب نوار غزه پس از کشتن حدود 7 اشغالگر و زخمی کردن دهها تن دیگر، طی یک درگیری به شهادت رسید.

آخرین وداع ام فرحات با فرزند شهیدش (محمد)

 

چهار روز بعد از آن بود که رهبر انقلاب در درس خارج فقه خود به این حماسه اشاره کرده و فرمودند:

«...بنده‌ منظره‌ اون‌ مادری‌ که‌ با پسرش‌ وداع‌ می‌کرد، دیروز در تلویزیون‌ دیدم‌. بسیار هم‌ دلم‌ پر از غم‌ شد هم‌ دلم‌ پر از امید شد. غم‌ بخاطر اینکه‌ انسان‌ ببیند که‌ دنیای‌ اسلام‌ چه‌ گوهرهای‌ ارزنده‌ای‌ را دارد و نمی‌شناسد مثل‌ اون‌ مادر و دارد و قدردانی‌ نمی‌کند مثل‌ اون‌ پسر. اون‌ مادر می‌گفت‌ اگر صد تا پسر مثل‌ این‌ فرزندم‌ داشته‌ باشم‌ همه‌ را در این‌ راه‌ می‌دهم‌. اینها را نمی‌شناسد دنیای‌ اسلام.‌ این‌ گوهرهای‌ گرانبها را قدر نمی‌داند. غم‌ از این‌ جهت‌ و امید از این‌ جهتی‌ که‌ ملتی‌ که‌ این‌ روحیه‌ درش‌ هست،‌ روحیه‌ آن‌ مادر و آن‌ پسر که‌ می‌آیند جلوی‌ تلویزیون‌ و خودشان‌ را نشان‌ می‌دهند و با هم‌ خداحافظی‌ می‌کنند و این‌ مادر می‌داند که‌ این‌ بچه‌ بناست‌ برود تا دو ساعت‌ دیگر به‌ قتل‌ برسد، این‌ جوان‌ رعنا را می‌فرستد بطرف‌ میدان‌ جنگ‌. ملتی‌ که‌ این‌ شجاعت‌ را دارد این‌ ملت‌ قابل‌ این‌ است‌ که‌ بماند قابل‌ این‌ است‌ که‌ پیروز شود...»

ام فرحات همچنین یکی از اعضای حماس در مجلس قانونگذاری فلسطین بود. فعالیت، رشادت و حماسه آفرینی این مادر فلسطینی چون خاری در چشم صهیونیستها بود تا آنجا که آنها چهار بار منزل وی را بمباران کردند.

 

 

راهی که خون دل مادران فلسطینی بر پای آن ریخته شده است

به همین مناسبت اتحادیه بین المللی امت واحده بیانیه‌ای بدین شرح صادر کرده است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الى ربک راضیة مرضیة فأدخلی فی عبادی وادخلی جنتی

جناب آقای دکتر خالد قدومی

نماینده محترم حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در ایران

سلام علیکم؛

با خبر شدیم روز گذشته، امّ الشهدا مریم فرحات ـ مادر سه مجاهد شهید فلسطینی ـ پس از مبارزه ای سخت و طولانی با بیماری، جان به جان آفرین تسلیم کرد. بی شک پیروزی هایجریان مقاومت در فلسطین، مدیون شیر زنانی چون «ام نضال مریم فرحات» بوده است که حمیت و غیرت اسلامی را همراه با شیره ی جان خود به فرزندان شان اهدا کردند تا نسل های جدید مجاهدان چون اسلاف صالح خود راه روشن آزادی قدس عزیز را از یاد نبرند. برای ملت سربلند ایران مریم فرحات یاد آور شیر زنانی است که در راه آرمان های انقلاب اسلامیایران، از جان و مال و عزیزترین عزیزانشان گذشتند و اگرچه زیر بار مصیبت کمر خم کردند لکن خم بر ابرو نیاوردند.

آن زمان که رهبر معظم انقلاب تصاویر خداحافظی «مریم فرحات» و محمد  ـ فرزندش ـ را قبل از عملیات استشهادی دیدند، بحق پیش بینی کردند که چنین ملتی شایسه پیروزی است.امروز نیز بارقه های پیروزی بر دشمن صهیونیستی ثمره مجاهدت های چنین زنانی است که حتی در آخرین لحظات پیش از مرگ خود نیز جوانان فلسطینی را به تبعیت از راه مقاومتدعوت می کنند.

اتحادیه بین المللی امت واحده ضمن عرض تسلیت به شما به نمایندگی از ملت مبارز فلسطین در ضایعه از دست دادن این کوه مقاومت و استقامت، یاد آور می شود رحلت «ام نضال»در شرایطی که برخی بی شرمانه سخن از ارائه تضمین به رژیم صهیونیستی برای ممانعت از شکل گیری انتفاضه سوم سر می دهند، یک بار دیگر یادآور آن است که تنها راه آزادی قدسشریف راه مقاومت مسلحانه و پرهیز از سازش و مذاکره با رژیم سفاک صهیونیستی است؛ راهی که خون پاک شهیدان و خون دل مادران فلسطینی بر پای آن ریخته شده است.

والعاقبه للمتقین

اتحادیه بین المللی امت واحده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۱۰
محمد ثقفی
سخنرانی احمدی‌نژاد در جشن نوروز ترکمنستان

 با تعامل و همکاری همگانی می توانیم امنیت و صلح منطقه و منافع کشورهای خود را تأمین کنیم و برای امنیت و پیشرفت جهان گام برداریم.
 
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری، محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری ایران پیش از ظهر امروز (پنج‌شنبه) در چهارمین جشن جهانی نوروز که در عشق آباد پایتخت ترکمنستان برگزار شد، ضمن تشکر از رییس جمهور، دولت و ملت ترکمنستان برای برگزاری این جشن گفت: حیات انسان مانند نهری است که تازه به تازه نو می شود و همه عالم وجود، به همین ترتیب هر لحظه حیاتی تازه می یابد.

وی نوروز را جلوه ای ممتاز از حیات توصیف کرد که هر سال ظهوری دوباره دارد و گفت: حیات طبیعت نمایشی از نفخه حیات در عالم است و خداوند منشا حیات است که دائم روح حیات در عالم می دمد.

احمدی نژاد حیات را منشا زیبایی و خداوند را زیبایی مطلق دانست و اظهار داشت: زیباترین جلوه زیبایی خدا، انسان تکامل یافته است.

رییس جمهور تصریح کرد: بهار انسانی که فوق بهار طبیعی است شکوفایی حیات انسانی است حیاتی که سرشار از زیبایی هاست و عقل به عنوان جوهر انسان در نقطه اوج این زیبایی هاست و به همین دلیل پیامبر گرامی اسلام(ص) که عقل کل است واجد همه زیبایی های عالم است.

وی حیات و بهار انسانی را سرشار از نشانه ها دانست و گفت: یکتاپرستی، پاکی، عدالت، مهربانی، گذشت، خدمت به خلق و اخلاق نیکو، اکرام یتیمان، احترام به والدین، حمایت از مظلوم و ایستادگی در برابر ظالم همه از نشانه های بهار انسانی و گواه رشد و بالندگی انسان هستند.

رییس جمهور تصریح کرد: رویش هر یک از این ویژگی ها و نشانه ها، رویش گلی در حیات و بهار انسانی است و رویش همه آنها نویدبخش حلول بهار انسانی است که در آن جز عقل، پاکی، آزادی و محبت یافت نمی شود.

احمدی نژاد با بیان اینکه با حلول بهار انسانی همه عالم بهار می شود، خاطر نشان کرد: بهار انسانی که در راه است جاودانه خواهد بود؛ تاریخ انسان اگر چه همواره با زمستان سخت بی عدالتی همراه بوده ولی هرقدر هم که این زمستان سرسخت باشد نمی تواند مانع آمدن بهار باشد و بهار می آید چرا که وعده خداست.

وی با اشاره به اینکه باید برای آمدن بهار انسانی که به معنای همه گیر شدن عشق، عدالت و آزادی در سایه حاکمیت صالحان و انسان کامل است تلاش نمود؛ رمز پیش افتادن و نزدیک شدن بهار انسانی را عدالت ورزی، آزادیخواهی و مهرورزی دانست.

احمدی نژاد با بیان اینکه ملت های ما از گذشته های بسیار دور به دنبال بهار بوده و به فرهنگ بهار تعلق دارند، گفت: فرهنگ بهار، فرهنگ زندگی در روشنایی، حرکت در مسیر کمال و نو به نو شدن دائم است که در آن رنگ، زبان، نژاد، مذهب و ملیت فقط علامت شناسایی است و انسانها همه از یک ریشه و دارای هویتی الهی و انسانی هستند و رتبه و جایگاه هر کس در نزدیکی او به نشانه های بهار است.

رییس جمهور اضافه کرد: در هر نوروز دوستی ها تجدید شده، همکاری ها گسترش یافته و افق های بالاتر در تحکیم روابط به نفع ملت های ما هویدا می شود.

وی اظهار داشت: امروز علی رغم آرمان ها و امیدها در برخی کشورهای منطقه و بعضی کشورهای جهان شاهد ناامنی و مصائبی هستیم که ریشه در دخالت در تحریک دولتهای مستکبر دارد، که منافع امنیت و قدرت خود را در فقر، ناامنی و ضعف دیگران جستجو می کنند.

رییس جمهور تصریح کرد: مستکبران با خلق مشکلات و روشن کردن آتش درگیری ها تلاش می کنند خود را از بحران های داخلی جدا کنند، اما گسترش بحران های داخلی و بیدار شدن ملت ها بزودی فرصت ها را از آنها گرفته و آنان راهی، جز تن سپردن به فرهنگ بهار نخواهند داشت.

احمدی نژاد با بیان اینکه با تعامل و همکاری همگانی می توانیم امنیت و صلح منطقه و منافع کشورهای خود را تأمین کنیم و برای امنیت و پیشرفت جهان گام برداریم، خاطر نشان کرد: البته همه باید مراقب باشیم تا استعمارگران بدسابقه نتوانند در منطقه، پایگاه جدیدی به دست آورند یا به نام دوستی و خیرخواهی ملت ها برای آنان ناامنی ایجاد کرده و استقلال منافع ملت ها را به یغما ببرند.

رییس قوه مجریه با بیان اینکه می توانیم با تکیه بر استعدادهای طبیعی و انسانی خود در پیشرفت ملت هایمان حامی و پشتیبان یکدیگر باشیم، گفت: خداپرستی و عشق به ارزشهای الهی و انسانی همبستگی ما را تضمین می کند و فرهنگ بهار و نوروز و پیوستگی جغرافیایی، بیش از پیش ما را به یکدیگر نزدیک می کند.

احمدی نژاد اظهار داشت: با آمدن بهار حقیقی انسان جنگ افروزی و فاصله بین ملت ها پایان یافته و موانع رشد و کمال انسان ها از میان می رود؛ می توانیم با تکیه بر اشتراکات ملتهای منطقه و با عشق ورزی و عدالت ورزی، آمدن بهار حقیقی انسان را تضمین کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۷
محمد ثقفی

کاخ سفید منفجر می شود!

موشک های دوربرد و راهبردی کره شمالی با هدف گرفتن کاخ ریاست جمهوری ایالات متحده آن را منفجر می کنند .
به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران ؛ یک فیلم تبلیغاتی جدید که به تازگی در کره شمالی پخش شده، صحنه هایی را به تصویر می کشد که در آن ساختمان کاپیتول (مقر کنگره آمریکا) و کاخ سفید در آتش می سوزد.این فیلم چهار دقیقه ای که «طوفان آتش بر مقر جنگ خواهد بارید» نام دارد، بر پایگاه اینترنتی رسمی کره شمالی که اخبار و تبلیغات رسانه های حکومتی را پخش می کند، منتشر شده است.

در صحنه نخست این فیلم جت های جنگنده آمریکایی، بمب افکن های بی-52 و ناوهای هواپیمابر به تصویر کشیده شده و یک راوی زن در این فیلم هشدار می دهد: «ثانیه به ثانیه، فتیلۀ یک جنگ هسته ای در حال سوختن است».

این نوار ویدیویی همچنین کاخ سفید سپس ساختمان کاپیتول را در حال انفجار نشان می دهد و در مقدمه گزارش آن آمده است: "برد موشک های راهبردی ما، حد و مرزی ندارد".ویدیوی دیگری که اوایل ماه گذشته در کره شمالی پخش شد، شهر نیویورک را نشان می داد که پس از حمله ای موشکی در آتش می سوزد. ویدیوی دیگری هم دو هفته بعد از آن پخش شد که سربازان آمریکایی و باراک اوباما رئیس جمهور این کشور را در میان شعله های یک انفجار هسته ای به تصویر می کشید.

پیونگ یانگ، پس از رأی گیری در سازمان ملل برای اعمال تحریم ها علیه کره شمالی، امریکا را به حملات دفاعی تهدید کرده است.کره شمالی به رغم قطعنامه ها و تحریم های بین المللی، در ماه فوریه سومین آزمایش هسته ای خود را انجام داد.

                  
برچسب ها: کره ، کاخ ، سفید ، انفجار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۵۵
محمد ثقفی
سال ۹۲ "سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی"/ تکریم و احترام ایام فاطمیه بر همه ما لازم است + فیلم

رهبر معظم انقلاب با نامگذاری سال 92 به عنوان سال «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، چشم‌انداز سال جدید را امیدوارانه و همراه با حضور جهادی ملت ایران در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی توصیف کردند.

 

به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام آغاز سال 1392، با اشاره به حرکت رو به جلوی ملت ایران در سال گذشته به ویژه در مواجهه اقتصادی و سیاسی با جهان استکبار، چشم‌انداز سال 92 را امیدوارانه و همراه با پیشرفت و تحرک و ورزیدگی و حضور جهادی ملت ایران در عرصه های سیاسی و اقتصادی دانستند و تاکید کردند: با این نگاه، سال 92 را "سال حماسه ی سیاسی و حماسه ی اقتصادی" نامگذاری می کنیم.

متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتک سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.

 

Get the Flash Player to see this player.


تبریک عرض میکنم به همه‌ی هم‌میهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همه‌ی ایرانیان در هر نقطه‌ای از جهان که هستند، و به همه‌ی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانواده‌های شهدا، جانبازان و خانواده‌هایشان، و همه‌ی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همه‌ی مسلمانان عالم، مایه‌ی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هم‌میهنان عزیزمان عرض میکنم توجه داشته باشند که ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تکریم و احترام این ایام برای همه‌ی ما لازم است.

ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یک پایان و یک آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمده‌ی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده کنیم و برنامه‌ریزی کنیم؛ اما حتماً نگاه ِبه پشت سر و راهی که طی کرده‌ایم هم برای ما مفید است، برای اینکه ببینیم چه کرده‌ایم، چگونه حرکت کرده‌ایم، نتائج کار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.

سال ۹۱ مثل همه‌ی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقب‌ماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با کش و قوس‌ها همراه است، با فراز و نشیب‌ها همراه است؛ مهم این است که از نشیبها خارج شویم، خودمان را به اوجها برسانیم.

آنچه که در طول سال ۹۱ از جنبه‌ی مواجهه‌ی ما با جهان استکبار آشکار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه که دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنه‌ها و عرصه‌های مختلف بود؛ عمدتاً عرصه‌ی اقتصاد و عرصه‌ی سیاست بود. در عرصه‌ی اقتصاد، گفتند و تصریح کردند که میخواهند ملت ایران را به‌وسیله‌ی تحریم فلج کنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج کنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردیم؛ که تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم ان‌شاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم کرد.

در زمینه‌ی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشکلاتی ایجاد شد؛ بخصوص که اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌ها انجام گرفت که به نقشه‌های دشمن کمک کرد؛ لیکن در مجموع، حرکت مجموعه‌ی نظام و مجموعه‌ی مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و ان‌شاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.

در عرصه‌ی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینه‌ی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بین‌المللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونه‌هائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.

در زمینه‌ی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال ۹۱ ــ آنچه را که لازمه‌ی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکم‌تر در صحنه حاضر شدند. یک نمونه‌ی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحه‌ی تحریمها بود، که نمونه و مستوره‌ای از وضعیت و روحیه‌ی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینه‌ها برای حرکتِ رو به جلو و ان‌شاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، و هم در همه‌ی زمینه‌های حیاتیِ دیگر.

سال ۹۲ برابر چشم‌انداز امیدوارانه‌ای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آینده‌ی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان ان‌شاءالله بهتر و امیدبخش‌تر خواهد شد.

البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پیشِ‌ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصه‌ی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصه‌ی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی، یک مسئله‌ی بلند‌مدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمه‌ی دوم سال ۹۱ سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این کار ریل‌گذاری شد ــ که بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامه‌ریزی کنند و حرکت خوبی را آغاز کنند و ان‌شاءالله با همت بلند و با پشتکار پیش بروند.

در زمینه‌ی امور سیاسی، کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است؛ که در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و  به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامه‌ریزی میکند. ان‌شاءالله  مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آینده‌ی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید  وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسه‌آفرینی باید  به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» نامگذاری میکنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسه‌ی اقتصادی و حماسه‌ی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.

به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز .
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۵۴
محمد ثقفی
طنز: سال 91 چگونه گذشت؟/ دو: اردیبهشت
مردی که اسم کوچکش تبلیغات بود!/ قول با شرف یا قول بدون ‌شرف؛ مسئله این است!

طنز، محمدرضا شهبازی:  در سال 91 کلی اتفاق ریز و درشت به وقوع پیوست که در این سلسله مطالب فقط قرار است به برخی از آنها اشاره شود. اینکه چرا به برخی دیگر اشاره نمی‌شود را شما بگذارید پای ضیق وقت وگرنه هیچ دوشواری دیگری وجود ندارد! در ادامه و در دومین مطلب، برخی اتفاقات اردیبهشت 91 مرور شده است. مرور طنزگونه حوادث ماه‌های بعد را در روزهای بعد تعطیلات(هر روز، یک ماه) بخوانید.

 

وحدتی که همیشه در سن رشد است

نمی‌دانم تا حالا «وحدت» را از نزدیک دیده‌اید یا نه؟! «وحدت» از آن چیزهایی است که چشمم کف پاش(!) همیشه خدا در سن رشد است و سرعت رشد بالایی هم دارد. به همین خاطر هم ممکن است در فاصله دو دیدار چنان تغییر بکند و تغییر قیافه بدهد که اصلا نشناسیدش. بنابراین اگر یک وقت او را دیدید و از تعجب شاخ درآوردید که این دیگر چه جور وحدتی است، اصلا جا نخورید!

حالا قضیه این وحدت هم که برخی افراد در انتخابات مجلس نهم از آن دم می‌زدند یک چیزی بود در همین مایه‌ها.

البته در مرحله اول باز می‌شد از خطر انحراف و فتنه یک چیزهایی گفت و وحدت را موجه جلوه داد، اما در مرحله دوم که دیگر مشخص شده بود هیچ خبری از فتنه و انحراف نیست، معلوم نبود چرا برخی گروه‌ها بر وحدت تاکید می‌کردند و حاضر نبودند جریان اصولگرا خالص شود.

در اینباره چند فرض محتمل است:

الف) دوستانی که بر وحدت تاکید داشتند مطمئن نبودند که انتخابات به مرحله دوم رفته است.

ب) این دوستان فکر میکردند شورای نگهبان با آنها شوخی کرده است و هنوز چند کاندیدا وجود دارد که احتمالا در لحظات پایانی رو میشود و احتمال دارد در بین آنها منحرف و فتنه گر باشد.

ج) خب بالاخره انسان است دیگر، کار از محکم کاری که عیب نمی‌کند، شاید احتمال می دادند که یکی از خودشان...

به هر حال مرحله دوم انتخابات مجلس برگزار شد و طبیعتا حتی یک نفر انحرافی و فتنه گر هم به مجلس راه نیافت، چون اصولا کسی که نامزد نشده باشد نمی تواند پیروز انتخابات باشد! البته جمع ساکتین فتنه جمع بود!

 

کسی که نام کوچکش تبلیغات بود!

اما یکی از پدیده های انتخابات مجلس شورای اسلامی، شخصی بود به نام علی اصغر خانی. او را پیش از انتخابات کمتر کسی می‌شناخت اما کم‌کم شرایط به گونه‌ای پیش رفت که بعد از انتخابات کمتر کسی بود که او را نمی شناخت.

کافی بود شما در شهر تهران بخواهید روی صندلی‌ای بنشینید، باید مواظب می‌شدید که پوستر تبلیغاتی او قبلا رویش چسبانده نشده باشد. اگر می‌خواستید به شاخه یک درخت نگاه کنید و از سبزی زیبای آن در بهار لذت ببرید، باید شاخه ای را انتخاب می‌کردید که عکس او از آن آویزان نشده باشد. خلاصه کار به جایی کشید که مردم راضی شدند تعهد بدهند که به او رای خواهند داد به شرطی که وی دست از تبلیغات سرسام آورش بکشد. اما چون او دست نکشید، مردم هم به او رای ندادند!

 

نوستراداموس هستم از تهران!

یکی دیگر از پدیدهای انتخابات، محمدرضا باهنر بود. باهنر که در دور اول پیش بینی کرده بود 22 یا 23 نفر از لیست جبهه متحد به مجلس راه پیدا کنند، در کمال خونسردی اینبار پیش بینی کرد که 20 نفر از این لیست در دور دوم به مجلس راه خواهند یافت.

در همین زمینه کنگره جهانی تناوب اعداد ریاضی برگزار شد تا دانشمندان مطمئن شوند همچنان بعد از یک، دو، سه و چهار، عدد بیست قرار ندارد! بعد از اینکه دانشمندان از این قضیه مطمئن شدند هیچ اتفاق خاصی نیافتاد و همه رفتند پی کارشان.

گفتنی است محمدرضا باهنر از جمله افرادی است که اگر همینطور به نماینده مجلس بودن ادامه دهد معلوم نیست آیندگان بتوانند تشخیص دهند او عضوی از مجلس است یا مجلس عضوی از اوست!

 

قول با شرف یا قول بدون ‌شرف؛ مسئله این است!

پیرمرد اولی: آقا این مستمری ما رو هم ندادن بریم نیم کیلو ناخن مرغ بگیریم ها!

مرد دومی: گور بابای مستمری آقا. تو این وضعیت کی به مستمری فکر میکنه؟ ای این مستمری رو سر قبر من بذارن!

پیرمرد اولی: ای بابا، چرا آخه؟

مرد دومی: آقا در این شرایطی که سازمان تامین اجتماعی رو هواس شما به فکر مستمری هستی؟ من اینجا از طرف همه مستمری بگیران و چند ده میلیون نفر تحت پوشش تامین اجتماعی اعلام میکنم که هیچ چیز برای ما از مشخص شدن اینکه بالاخره مرتضوی قول شرف داده بود یا قول خالی، مهمتر نیست!

پیرمرد اولی: برو بابا تو هم دلت خوشه ها! من دنبال ضامن میگردم سه میلیون وام ودیعه مسکن رو بگیرم اونوقت تو گیر مرتضوی هستی؟

مرد دومی: همین دیگه. همین شما افراد بی‌مسئولیت هستید که باعث میشید مدیران فکر کنند باید برای افراد تحت پوشش تامین اجتماعی کار کنند تا دغدغه های اونا برطرف بشه. در حالی که مهمترین وظیفه دولت و مجلس اینه که قضیه رئیس تامین اجتماعی رو آنقدر کش بده که پاره بشه، یعنی حل بشه! الان و در شرایط خطیر کنونی هیچ چیز به این اندازه مهم نیست!

پیرمرد اولی: ببینم تو قیافه‌ات چقدر آشناس! اسمت چیه؟

مرد دومی: مخلص شما... مرتضوی هستم!

در همین راستا در اردیبهشت سال 91 قضیه استیضاح وزیر کار بخاطر انتصاب مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی کلید خورد. هرچند این کلید موقتا با قول شرف(بنابر روایتی قول بدون شرف!) مرتضوی ملغی شد، اما چند ماه بعد افتضاحی بالا آورد که بیا و ببین!

 

قانوم نظارت بر نمایندگان با قابلیت اجرا در کودکستان

تا پیش از این مردم فکر می کردند که اگر قرار باشد بر چیزی نظارت شود، نظارت کننده باید با آن چیز فرق داشته باشد. یعنی معمولا در این تاریخ چند هزار ساله بشر اینطور بوده است. بعد از چند هزار سال تعدادی از آگاهان دور هم جمع شدند و کلی فکر کردند و کم‌کم معلوم شد که هیچم اینطور نیست و در برخی موارد می‌شود یک چیز بر خودش نظارت کند.

بعد هم برای اینکه کلمه چیز از گزاره خبری بالا خارج شود، مجلس شورای اسلامی را جای آن گذاشتند. نمایندگان مجلس هم یک عالمه کیف کرده بودند که قرار است خودشان بر خودشان نظارت کنند چون حتی در زمان پیش از دبستان هم که وظایف مهمی مثل نمایندگی برعهده شان نبود، با زهم یکی دیگر بر رفتار و کردار آنها نظارت می‌کرد چه رسد به الان!

خلاصه آنها بعد از کلی کیف کردن نزدیک چند سال طول دادند تا قانون نظارت بر نمایندگان را تصویب کنند. آنها اعتقاد داشتند در حالی که چند هزار سال طول کشیده است تا آن گزاره فوق به ذهن بشر برسد، حالا این چند سال زمین ماندن امر بزرگان که چیزی نیست!

خلاصه این قانون در اردیبهشت 91 تصویب و ابلاغ شد و از خوبی هایش این بود که هم می‌شد در مجلس اجرایش کرد و هم در کودکستان! فقط مثلا باید «کسر از حقوق» تبدیل می‌شد به «حذف ساندویچ زنگ تفریح» یا اینکه بجای «جلسه علنی» می‌گذاشتند «سر صف صبحگاه»! می‌گویید نه؟ به چند مورد از تنبیهات در نظر گرفته شده در این قانون توجه بفرمایید:

  الف ـ تذکر شفاهی بدون درج در پرونده

     ب ـ تذکر کتبی با درج در پرونده

     پ ـ اخذ تعهد کتبی مبنی بر عدم تکرار تخلف

     ت ـ کسر حقوق از یک ماه تا یک سال به میزان یک دوم

     ث ـ محرومیت از عضویت در مجامع و شوراها یا کمیته های تحقیق و تفحص

     ج ـ محرومیت از نامزدی برای عضویت در هیأت رئیسه مجلس و هیأت رئیسه کمیسیونها

     چ ـ اعلام یک یا چند تخلف نماینده در جلسه غیرعلنی توسط رئیس مجلس

     ح ـ اعلام یک یا چند تخلف نماینده در جلسه علنی توسط رئیس مجلس

 

 

سوال اساسی یک مرد که راس بود

چند روز قبل از اینکه مردم قزوین پوز همه اقوام در پایبندی به رسوم را بزنند و بروند پنجاه بدر(بر وزن سیزده بدر)! یکی از شخصیت های مهم که کلی در راس است پوز همه را در همه چیز زد.

او با گفتن جمله «معلوم نیست تئوری ساکتین فتنه از کدام کره نازل شده است» نشان داد که خیلی مرد است و از دست هیچ کس هم هیچ کاری ساخته نیست!

اما چون این آقا کلا خوب حرف می‌زند، به غیر از حمید رسایی(نماینده مردم تهران در مجلس) که خروشیدن علیه ساکتین فتنه و زنده نگه داشتن 9 دی را کنترات بعهده گرفته است، کسی علیه آن آقا صحبت مهمی انجام نداد.

 

دموکراسی یا یکی مال من- یکی مال تو

البته تا پیش از این هم خیلی ها اعتقاد داشتند که اصولا دموکراسی غربی یکجور بازی است اما در روسیه دارد این بازی کمی تکراری می‌شود. اردیبهشت پارسال پوتین و مدودوف پستهای ریاست جمهوری و نخست وزیری را به روش یکی مال من- یکی مال تو، تقسیم کردند و اینبار پوتین رییس جمهور شد و مدودوف نخست وزیر.

از آنطرف چند هزار کیلومتر آنطرف تر هم اتفاق دیگری افتاد که نشان می داد این بازی نه تنها تکراری که حتی می تواند خیلی کثیف باشد. در فرانسه سارکوزی رفت و فرانسوا اولاند رییس جمهور شد.

فساد اخلاقی اولاند و زنش(که البته برای با هم بودن نیازی به ازدواج نمی بینند!) ثابت کرد که فرانسه علاوه بر اینکه مهد آزادی است و به همین دلیل علیه حجاب قانون تصویب می کند، مهد خیلی چیزهای دیگر هم هست. البته خود مردم فرانسه خیلی به این موضوع حساسیت نشان ندادند چراکه رییس جمهور قبلی و زنش هم همچین چیزی بودند و این مسئله برای فرانسوی ها مثل سوار پژو شدن مسئله ای عادی است!

آنقدر عادی که وقتی زن سارکوزی به زن اولاند توصیه می‌کند که با رسمی کردن ازدواجشان قال قضیه را بکند، هیچ کس به روی خودش نمی‌آورد!

 

وقتی اصلاحات به روی خودش نیاورد

ماریو مونتی نخست وزیر ایتالیا گفت: «ارتش این کشور باید مخالفانی را که نسبت به سیاستهای اقتصادی دولت معترض هستند سرکوب کند.»

بعد از این صحبت، محمد خاتمی راهش را کج کرد و در حالی که سوت می زد به پنجره طبقه ششم ساختمان در آنطرف پیاده رو نگاه کرد!

اکبر گنجی همچنان به اعتصاب غذای هفت ساله خود ادامه داد و در کمال خونسردی زنده ماند!

سعید حجاریان مقاله ای درباره لزوم آزادی پشه‌ها در ایران و دیکتاتوری مگس کش ها نوشت.

میرحسن موسوی به روی خودش نیاورد.

مهدی کروبی چون متوجه قضیه نشده بود، کسی هم انتظار واکنش از او را نداشت.

عطاالله مهاجرانی به کم بودن حق‌الحضورش در بی‌بی‌سی فارسی اعتراض کرد.

موسوی خوئینی‌ها در حالی که مقداری خاکستر روی سر و صورتش می‌ریخت از کادر خارج شد.

شیرین عبادی خفه خون گرفت و...

 

مطلب مرتبط:

 

طنز: سال 91 چگونه گذشت؟/ یک: فروردین// فیلمی که اگر رو می‌شد از قلاده‌های طلا هم بیشتر می‌فروخت!/ هنگام سوار شدن به مترو مایو همراه داشته باشید!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۵۳
محمد ثقفی
پیام دوستانه اوباما به مردم ایران:
عید نوروز مبارک اما فشارها ادامه خواهد داشت! + فیلم

گروه بین الملل: باراک اوباما رییس جمهور امریکا مانند سالهای گذشته، پیام نوروزی برای ایرانیان ارسال کرد.

به گزارش رجانیوز، اوباما روز دوشنبه در یک پیام ویدیویی به مناسبت عید نوروز بار دیگر خواست های دولت آمریکا را در زمینه برنامه هسته ای ایران تکرار کرد.

با تبریک عید نوروز به مردم ایران گفت که از زمانی که رییس جمهور شده است تلاش کرده است از عید نوروز به عنوان فرصتی برای گفتگو با مردم و دولت ایران استفاده کند.

اوباما در این پیام با تکرار ادعاهای آمریکا در زمینه برزنامه هسته ای ایران از ایران خواسته است تا با شفاف سازی در زمینه برنامه هسته ای خود زمینه حل و فصل مساله هسته ای خود را فراهم کند.

وی گفت: زمان آن رسیده است که دولت ایران اقدامات فوری و ملموسی برای کاهش بحران ها و تلاش برای حل دائمی مسئله هسته ای اش بکار بگیرد.

رییس جمهور آمریکا با تکرار این مساله که اولویت این کشور حل مساله هسته ای ایران از راه های مسالمت آمیز است تاکید کرده است در صورت بهبود روابط ایران و آمریکا، ایرانیان می توانند از فرصت های روابط گسترده با آمریکا و جهان بهره مند شوند.رییس جمهوری آمریکا ابراز امیدواری کرده است که فصل بهار زمینه ای برای آغاز حل مساله هسته ای و روند بهبود در روابط ایران و آمریکا شود.

 

Get the Flash Player to see this player.



اوباما در عین حال تهدید کرده است که ادامه مسیر کنونی ایران در زمینه برنامه های هسته ای به انزوا و فشارهای بیشتر خواهد انجامید.

این پیام اوباما نیز نشان می دهد که وی تنها سعی کرده با لفاظی و یک اقدام نمایشی، دست به جلب اعتماد مردم ایران بزند اما در این کار نیز بسیار ناشیانه عمل کرده و اگرچه در ابتدای پیام خود تاکید کرده که بر  حل و فصل موضوع هسته ای ایران از طریق گفتگو اصرار دارد اما در انتهای پیام خود به نقض این ادعا پرداخته و با لحنی تهدید مانند از ادامه فشارها بر مردم ایران سخن گفته است!

اوباما توضیح نداده که حرکت کنونی ایران در مسیر هسته ای شدن که طبق آخرین گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز انحرافی در آن به سمت تسلیحات هسته ای دیده نشده است،  به چه علت منجر به نگرانی امریکاست و مردم ایران برای چه باید فشارها و تحریم های اتحادیه اروپا و غرب را در این  مسیر شاهد باشند؟

مواضع و رفتارهای دوگانه امریکا طی سالهای بعد از انقلاب اسلامی بگونه ای بوده است که این دولت در میان مردم ایران فاقد حداقل های اعتبار شده است؛ ادعای گفتگو با ایران به همراه شدید ترین تحریم ها و فشارهای بین المللی باعث شده تا علیرغم گذشت 34 سال از انقلاب، "مرگ بر امریکا" یکی از شعارهای اصلی مردم ایران باشد و تلاشهای نخ نما شده و ناشیانه اوباما مانند ارسال پیام نوروزی برای مردم ایران، بیشتر جنبه طنز در افکار عمومی ایرانیان داشته باشد.

هم چنین بر پایه خبری که عصر ایران منتشر کرده است، ادعای اوباما درباره انزوا و فشارهای بیشتر به ایران در حالی است که روز گذشته روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشت که مقامات و تحلیلگران آمریکایی از اینکه تحریم ها مردم و دولت ایران را خسته کرده و ناامید کند، دلسرد شده اند و معتقدند تحریم ها نتوانسته تغییری در عزم و اراده ایران وارد کند.

گفتنی است در نخستین روز سال 88 نیز زمانی که تنها ساعاتی از پیام تبیریک نمایشی اوباما خطاب به ایرانیان می گذشت، رهبر معظم انقلاب در جمع پرشور زوار حرم رضوی علیه السلام فرمودند:

"آنها می‌گویند بسوی ایران دست دراز کرده‌ایم و ما می‌گوییم اگر آمریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد... تغییر نباید لفاظی و با نیت ناسالم باشد و اگر می‌خواهید ضمن حفظ همان اهداف قبلی، فقط سیاستها و تاکتیکها را عوض کنید این یک خدعه است نه تغییر و اگر تغییر واقعی مورد نظر شماست باید در عمل مشاهده شود و به هر حال همه مسئولان آمریکایی و دیگران بدانند که ملت ایران را نمی‌شود فریب داد یا ترساند. حرف ما این است که تا وقتی دولت آمریکا روشها، سیاستها، اقدامات و جهت گیریهای خصمانه سی سال گذشته را دنبال می کند ملت ما نیز همان ملت سی سال گذشته است که روز بروز قوی تر، آبدیده تر و با تجربه تر شده است."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۴۹
محمد ثقفی
در عرصه بین الملل و مقابله با استکبار، اصل بر تهاجم است/ اگر رییس جمهور زودتر به مصر سفر می کرد، از تحولات منطقه بیشتر بهره می بردیم

دکتر کامران باقری لنکران وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت نهم طی گفتگویی به تشریح موقعیت جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی و بویژه بعد از بیداری اسلامی پرداخت.

به گزارش رجانیوز، وی که با صابرنیوز  گفتگو کرده است، ضمن پرداختن به بایدها و نبایدهای حرکت در عرصه بین المللی، نیم نگاهی نیز به وضعیت داخلی و گروه های مختلف داشته است؛ هر چند وی معتقد است برخی از داخلی ها با گروه های انقلابی تنها اختلاف سلیقه ندارند و با فاصله گرفتن از اصول و مبانی نظام اسلامی، خواسته یا ناخواسته به دشمنان در داخل کشور  کمک می کنند. متن کامل این گفتگو را می خوانید:

 
دکتر لنکرانی پیرامون مسائل بین المللی اظهار داشت: درگیری اصلی گفتمان انقلاب اسلامی با دشمنان خارجی است و در این مسیر هر حرکتی غیر از تهاجم محکوم به شکست است، یعنی اینکه ما در عرصه بین المللی موضعمان باید تهاجمی باشد، به دلیل اینکه ظرفیت های انقلاب اسلامی از نظر ایجابی به خوبی هنوز شناخته نشده است، متاسفانه برخی که در عرصه بین المللی وارد می شوند، مواضعشان نهایتا به موضع گیری های سازشکارانه ختم می شود و نتیجه اش می شود که به نفع نظام حاکم جهانی از بخشی آرمان ها دست می کشند.
 
وی گفت: حرکت های خوبی در عرصه ی سیاست بین المللی از جانب نظام اسلامی ما در طی سی و چهار سال بعد از انقلاب اسلامی و به ویژه در سال های اخیر اتفاق افتاده است، خوبی این حرکت ها این بوده که گفتمان انقلاب اسلامی در مخالفت با نظام سلطه جهانی ترویج شود و باعث شده شناخت مردم از جنبه ظلم ستیزی و استکبار ستیزی انقلاب اسلامی در سطح بین المللی خیلی بیشتر شود و اینها دست آوردهای مهمی است و قابل انکار هم نیست.
 
برخی از تصمیم گیری ها در عرصه بین المللی در سطح باقی مانده و به عمق نرسیده است

باقری لنکرانی پیرامون نقاط ضعفی که در سطح بین المللی وجود دارد، افزود: یکسری نقاط ضعفی در عرصه بین المللی داریم که باعث شده بسیاری از این موضع گیری ها در سطح باقی مانده و به عمق نرفته است و یا پیگیری نشده لذا خیلی از عرصه ها که می توانست ظرفیتی برای انقلاب اسلامی به بار بیاورد و یا برخی از مداخلات که می توانست جریان سازی کند، به موقع انجام نشد.

وی در ادامه پیرامون تحولات مصر گفت: به عنوان مثال یک سال از پیروزی  مردم مصر  گذشت، اولین رئیس جمهوری که به مصر مسافرت کرد، نخست وزیر ترکیه بود و بعد از آن یکسری از سران عرب به مصر رفتند و با یک برنامه ریزی حساب شده این انقلاب مردمی را که می توانست طلیعه دار یک حرکت بزرگی در جهان اسلام باشد را سعی کردند از مسیرش منحرف کنند و نهایتا منجر به این شد که ما می بینیم نسل جوان مصر دچار ابهام شدند و به خوبی تفاوت دیدگاهها را متوجه نمی شوند و به همین دلیل خیلی از صحنه های ناپسند در همان میدان التحریر که نماد بیداری اسلامی مردم مصر بود دیده می شود که بخش مهمی از آن مربوط می شود به این ابهامی که در این فضای سیاسی مصر بوجود آمد و در این ابهامی که بوجود آمد فصل مهمی از آن مربوط به کسانی بود که سعی کردند انقلاب مردم مصر را مصادره به مطلوب کنند.
 
مدتی قبل از اینکه خیزش مردم مصر شروع شود سفر رئیس جمهور کشور ما به لبنان اتفاق افتاد و آن استقبال بزرگ مردمی را به همراه داشت، این امر می توانست سر فصل یکسری اقدامات منطقه ای باشد و همان استقبال مردمی می توانست در مصر هم تکرار شود، تاخیر در سفر رئیس جمهور کشور ما به مصر منجر به این شد که سفر اخیر مصر آن جلوه مردمی که سفر لبنان داشت را به هیج وجه نداشته باشد.

در صحنه بین المللی و مقابله با استکبار، اصل بر تهاجم است

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت نهم پیرامون سفر گذشته رئیس جمهور کشورمان به لبنان اظهار داشت: در سفر لبنان صحنه هایی پیش آمد که جای تقدیر دارد از جمله این صحنه که جنگنده اسرائیلی در فضا در حال پرواز بود و رئیس جمهور کشور هم به صحبت کردنش ادامه می داد و یا صحنه ای که در نزدیکی مرز اسرائیل رئیس جمهور کشور اسلامی ایران رفت و سخنرانی کرد،  احمدی نژاد با این کار شجاعت دینی خود را به نمایش گذاشت، ولی در همان سفر دیدم که یک فرد را پر رنگ کردند،  یعنی افتتاح پروژه های جنوب لبنان توسط شخصی انجام شد که بالاخره مومنین جنوب لبنان نسبت به او انتقاد جدی داشتند و این یک نقطه ضعفی بود و آغاز یکسری از گسست ها شد و می توانست این اتفاق رخ ندهد هر جایی که به جای دفاع از هویت و مبنا و ارزش ها، صحنه کار تبدیل به دفاع از اشخاص شد عقب گرد کردیم، به هر حال در صحنه بین المللی و در مقابله با استکبار، اصل بر تهاجم است و تعاملات هم باید مبتنی بر تهاجمات انجام بگیرد.

لنکرانی پیرامون استراتژی حرکت در عرصه داخلی کشور نیز گفت: در رابطه با عرصه داخلی ملا صدرا رضوان الله تعالی علیه یک جمله ای دارد که می فرماید:"شما نسبت به همراهان خودتان باید مثل عقاب باشید و همتتان را بلند بگیرید، با کسی دشمنی را مبنا قرار ندهید و مثل لاشخور به دنبال اختلافات درونی نگردید."
 
تفاوت سلیقه ها نباید منجر به این شود که طرف مقابل خود را شیطان فرض کنیم

باقری لنکرانی در ادامه اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب اخیرا در سفر خراسان شمالی فرمودند که  ممکن است که سلیقه های افراد با یکدیگر متفاوت باشد اما این تفاوت سلیقه ها نباید منجر به این شود که ما طرف مقابل خودمان را شیطان فرض کنیم، ایشان تصریح کردند که نباید همان فریادی را که بر سر امریکا و اسرائیل کشیده می شود ما بر سر دوستان خودمان بکشیم، سلایق ما ممکن است که متفاوت باشد و انتقادهای جدی نسبت به یکدیگر داشته باشیم ولی سطح برخورد باید متفاوت باشد.

برخوردها در عرصه داخلی و خارجی باید متفاوت باشد و این دو صحنه را نباید با هم مخلوط کرد

سخنگوی جبهه پایداری تفاوت های برخوردها در عرصه داخلی و بین المللی گفت: باید برخوردهایمان در دو عرصه داخلی و بین المللی تفاوت داشته باشد و این دو صحنه را نباید با یکدیگر مخلوط کنیم. نگاه دینی این آموزش را به ما می دهد که برخورد تهاجمی ما  و "اشداء علی الکفار ما"، واقعا "اشداء علی الکفار" باشد و واقعا باورمان بر این باشد که تمام کسانی که در جبهه انقلاب اسلامی تعریف می شوند ولو اینکه با سلایق مختلف هستند اما این ها به هر حال برادران و خواهرانی هستند که بالاخره ارزشمند هستند منتهی ما اختلاف سلیقه با برخی از این آقایان داریم و ما سلیقه آنها را نمی پسندیم و به رفتار و عملکردشان انتقاد جدی داریم ولی معنای این انتقاد این نیست که ما رفتارمان با اینها مانند رفتار ما با آمریکا باشد بلکه رفتار ما باید با اذعان به این باشد که ای برادر من! شما دارید اشتباه می کنید.
 
در عرصه داخلی با گروهی روبرو هستیم که به  تعبیر قرآن، منافقینی هستند که از کفار بدتر اند.

عضو شورای مرکزی جبهه پایداری پیرامون منافقین داخلی گفت: البته در عرصه داخلی با یک گروهی روبرو هستیم که به تعبیر امام خمینی (ره) و تعبیری که از قرآن کریم برخواسته، منافقینی هستند که از کفار بدتر هستند.
 
منافقین داخلی سه دسته هستند، دسته اول از آنها رسما نمایندگی دشمن خارجی را در داخل انجام می دهند، دسته دوم افرادی هستند که این قدر منافع خودشان برایشان مهم است که حاضرند به خاطر منافع خودشان همه مصالح ملی و منافع مردمی را زیر پا بگذارند مثل اتفاقی که در سال 88 افتاد و یک عده به خاطر اینکه  جایگاه خودشان را حفظ کنند و از منیت شان دست نکشند حاضر شدند منافع ملی را زیر سوال ببرند، دسته سوم، افرادی هستند که در چهره مومنین ظاهر می شوند ولی در واقع این افراد بیش از آن که  مبانی دینی را دنبال کنند به دنبال قدرت طلبی های فردی خودشان هستند که حساب این افراد نیز قطعا از دوستانی که با آنها اختلاف سلیقه داریم جدا می باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۴۸
محمد ثقفی
شاهکارهای همکاران فراری خاتمی/

پیش نویس تبریک عیدانه اوباما برای ایرانیان را هم اکنون بخوانید

این ما بودیم که به رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد دادیم در پوشش پیام تبریک عید نوروز به کشورهای فارسی زبان منطقه بخش مهمی از خواسته‌های ما را مطرح کند.
به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری تحلیلی رویداد، یکی از فراریان جریان فتنه در اروپا به منظور ارائه کارنامه فعالی از تیم اصلاح طلبان فراری، به تشریح بخشی از خوش رقصی‌های ایشان پرداخته است.

این عنصر فتنه‌گر اظهار داشت: دوستان داخل فکر می‌کنند ما در اروپا و آمریکا دائما در حال سیاحت و عیش و نوش و خوش‌گذرانی هستیم، در جلساتشان از ما انتقاد می‌کنند که عملکرد موثری نداشته‌ایم و هرچند وقت یکبار هم به ما غری می‌زنند یا شماتتی می‌کنند در حالی که می‌دانند در اینجا (کشورهای غربی) چه پوستی از کله ما کنده می‌شود!

چقدر فعالیت می‌کنیم و چقدر توسط غربی‌ها تحقیر می‌شویم و توسط عوامل اطلاعاتی رژیم(جمهوری اسلامی) تعقیب و اذیت و آزار می‌شویم، قطعا ما از دوستان داخل فعال‌تر و موثرتر بوده‌ا‌یم، چون آنها صرفا به بهانه حاکمیت فضای امنیتی در کشور همه کارها را زمین گذاشته و مشغول کار و کسب و زندگی خودشان شده‌اند و بعضی از آنها هم کار و کاسبی نان و آب داری راه انداخته‌اند و ویلاهای ییلاقی خریده‌اند اما به ما که می‌رسند توقع دارند از همین جا حصر سران جنبش را رفع کنیم و از همین جا بدنه اجتماعی جنبش سبز در داخل کشور را زنده و پا به کار نگه داریم و کل ضعف‌ها و اختلافات آنها را بپوشانیم!

این عضو سابق حلقه همکاران نزدیک محمد خاتمی در ادامه درد و دل های خود گفته است: در حالیکه آنها (فتنه‌گران داخل) می‌دانند که بیش از 50 درصد گزارش اخیر احمد شهید بر مبنای مطالبی که ما داده بودیم تنظیم شده، می‌دانند در پیگیری‌های آژانس انرژی اتمی از رژیم و تشدید فشارهای غرب و تحریم مقامات، این ما بودیم که از چندین کانال روی آژانس تاثیر گذاشتیم!

در پرونده 3هزار میلیاردی این ما بودیم که نگذاشتیم رژیم از محاکمه متهمین آن پرونده و احکام صادر شده استفاده تبلیغاتی کند بلکه نتیجه اقدامات را به طرف بار منفی برای رژیم سوق دادیم.

این فتنه‌گر ضد انقلاب برای ارائه کارنامه درخشانی از اصلاح طلبان فراری مقیم خارج ادامه داده است: اخیرا هم از کانال دوستان مستقر در آمریکا به رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد دادیم در پوشش پیام تبریک عید نوروز به فارسی زبانان منطقه بعضی از خواسته‌ها و اهداف ما را بیان کند و در همان جا گفته‌ایم که رعایت حقوق بشر در ایران، آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر سران جنبش سبز، کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای و به‌جای آن پرداختن به مشکلات اقتصادی مردم را مطرح کند .

گفتنی است؛ پیش از این اطلاعات زیادی در مورد تلاش فرستادگان اصلاح‌طلب به خارج برای تشدید تحریم‌ها علیه مردم و فروش اطلاعات کشور به بیگانگان و خوش رقصی برای آمریکا، اسرائیل و مرتجعین منطقه منتشر شده بود که اظهارات این عضو قدیمی حلقه همکاران خاتمی نیز مهر تاییدی بر همان اطلاعات است.

انتهای پیام/


مطالب مرتبط :
دیدار خاتمی با جاسوس سازمان سیا در داووس + عکس
سوءاستفاده محافل قدرت از امکانات حکومتی زمینه‌ساز فتنه و انحراف است
برچسب ها: خاتمی ، فتنه ، نوروز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۱۹
محمد ثقفی
حضور چندباره قالیباف در برنامه‎های زنده تلوزیونی/ آیا این فرصت در اختیار دیگر کاندیداهای انتخاباتی نیز قرار داده می شود؟

 گروه سیاسی: کمتر از 72 ساعت پس از هشدارهای صریح آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان در خطبه های نماز جمعه تهران مبنی بر لزوم توجه صدا و سیما در دعوت نکردن از کاندیداهای انتخاباتی در رسانه ملی؛ محمد باقر قالیباف  یکی از اعضای ائتلاف 2+1، در یک برنامه زنده تلوزیونی در شبکه تهران حضور یافت.

در این برنامه عضور ائتلاف انتخاباتی 2+1 به صورت تک سخنران به سوالات مجری برنامه پاسخ داده و به ارائه گزارش کار خود در شهرداری تهران پرداخت و در سخنانی  "شبه انتخاباتی" سعی کرد تا همه کارهای عمرانی شهرداری تهران در سال گذشته را به سمع و نظر مخاطبان برساند، اما نکته مهم در این میان آنجاست که با توجه به احتمال حضور وی در انتخابات پیش رو، فرصت سخنرانی در یک برنامه تلوزیونی زنده به دیگر کاندیداهای احتمالی انتخابات آینده نیز داده خواهد شد؟

در پایان این برنامه از این برنامه قالیباف درپاسخ به مجری برنامه که گفت با این حساب تمایلی برای ادامه کار در شهرداری ندارید، اظهار کرد: چنین حرفی نزدم . من بچه جبهه هستم و آماده کار و فعالیت. مهم نیست سنگرش کجا باشد مهم این است که کاری درست و خوب را تحویل دهیم ، هرکجا که باشد خدمتگزارم!

گفتنی است پیش از این شهردار تهران در یک جمع دانشجویی به شدت نسبت به حضور متعدد خود در برنامه های تلوزیونی مورد نقد قرار گرفته بود.

از طرف دیگر، حضور قالیباف در ساعات پر بیننده رسانه ملی مسبوق به سابقه است و پیش از این نیز وی در برنامه های مختلفی مانند پارک ملت، گفتگوی ویژه خبری و ... حاضر شده و به ارائه نقطه نظرات خود در رابطه با موضوعات مختلف پرداخته است.

آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران با اشاره به این مساله،‌ تاکید کرده بود: "من واقعاً جایز نمی‌دانم رسانه ملی از کسانی که در معرض کاندیداتوری هستند مصاحبه کند. چرا که این نوعی تبلیغات است،‌ تبلیغات زودرس است. بعضی‌ها از این تخریب‌ها نتایجی گرفته‌اند، تخریب اشخاص خلاف شرع است. خلاف قانون است و خلاف اخلاق است، هرکسی که این کار را انجام دهد، صلاحیت برای هیچ پستی ندارد."

به نظر می رسد این قبیل اقدامات ناعادلانه رسانه ملی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که پیش از این نیز با تریبون دادن به کاندیداهای احتمالی این عرصه مانند حسن روحانی، علی اکبر ولایتی و ... همراه شده بود، نه تنها بازتاب مثبتی در افکار عمومی ندارد که همراه با نوعی "اعتبار زدایی" از این رسانه در میان مردم است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۱۶
محمد ثقفی
در میان بزرگان علمی حتی نزدیک به آقای‌ خامنه‌ای هم نمی‌بینم/ مرجعیت باید خلاء‌ عدم‌ حضور بقیه‌الله (عج) را پر‌کند و این تنها با‌ اعلمیت در‌ فقه و اصول میسر‌ نیست
 آیت‌الله سید جعفر کریمی شاگرد، همراه و یار دیرین حضرت امام خمینی «ره» از معدود فرزانگان حوزه‌های علمیه قم و نجف است که از محضر علمی عمده اساتید برجسته و مراجع بزرگ شیعه در طول بیش از شصت سال گذشته بهره برده و با تسلط عمیق و گسترده بر مبانی و فتاوی حضرت امام، محور حوزه استفتاء امام در نجف و ایران و بعد از امام، محوریت پاسخگویی به استفتائات مرحوم آیت‌الله العظمی اراکی و مقام معظم رهبری «مدظله» را عهده‌دار بوده است و با توجه به ایفای این نقش در طول نزدیک به پنجاه سال می‌توان وی را به عنوان مسلط‌ترین اصحاب حضرت امام در مقوله نظرات فقهی این مراجع به حساب آورد.
میزان اعتماد حضرت امام به آیت‌الله کریمی تا آنجا بود که هنگام مهاجرت از نجف اشرف، ایشان را همراه چند نفر دیگر، وصی خود قرار می‌دهند و همچنین تنقیح تعدادی از مهم‌ترین کتاب‌های فقهی امام به عهده ایشان قرار می‌گیرد و بعد از پیروزی انقلاب علاوه بر عضویت در مجلس خبرگان و تصدی سمت‌های حساس قضایی حضرت امام تا پایان عمر بالا‌ترین اعتماد را در حوزه پاسخگویی استفتائات به ایشان داشتند. آیت‌الله سید جعفر کریمی با چنین پیشینه و دستمایه فقهی از قدرت استنباط فقهی و توان علمی مقام معظم رهبری «مدظله» با قاطعیت و صراحت سخن می‌گوید و ادامه راه امام و دفاع از میراث امام را در پیروی از ولایت فقیه می‌داند....

متن کامل گفت‌وگوی خواندنی آیت الله کریمی با پاسدار اسلام در ادامه آمده است:

 

جنابعالی از حدود۵۰ سال پیش با امام در ارتباط بوده اید و لذا شنیدن خاطرات شما از این دوران طولانی می‌تواند برای ثبت در تاریخ بسیار مغتنم باشد. ابتدا شمه‌ای از شرح حال خود را بفرمایید تا وارد بحث اصلی شویم.

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در سال ۱۳۱۰ در بحبوحه یکه تازی رضاخان در یکی از روستاهای بابل به نام امیرکلا متولد شدم.

چه سالی وارد حوزه شدید؟

در هفت هشت سالگی در زادگاهم به مکتب می‌رفتم و قرآن و بعضی از کتب فارسی را آموختم و بعد از شهریور ۲۰ جامع المقدمات را شروع کردم و تا سال ۲۶ در حوزه بابل ادامه تحصیل دادم و در سال ۲۷ به قم آمدم و تا آذر ۳۳ در قم اشتغال به تحصیل داشتم و در آنجا لمعه، رسائل، مکاسب، کفایه و یکی دو سال آخر را هم درس خارج آقای بروجردی و مرحوم آشیخ مهدی امامی امیری شرکت می‌کردم.

پس از این مرحله به نجف مشرف شدید؟

بنده تا سال ۳۳ در قم بودم. تابستان‌ها به شمال و خدمت پدر و مادرم می‌رفتم. اواخر شهریور ۳۳ در شمال بودم و بعد آمدم قم. یکی دو ماهی نگذشته بود که مرحوم پدرم تلگراف زد که گذرنامه بگیر و برو نجف. من بو بردم که ایشان فهمیده است من دارم در قم چه کار می‌کنم. من در قم در ایام تحصیل علاوه بر درس خواندن، شب‌ها مطالعه می‌کردم و بعد به منزل مرحوم واحدی می‌رفتم. بعضی از شب‌ها مرحوم نواب هم می‌آمد و خلاصه با جماعت فدائیان اسلام سر و کار داشتم. منزل مرحوم واحدی در کوچه انواری بود و مرحوم نواب اکثراً به آنجا وارد می‌شد. ما هم در جمع فدائیان اسلام تحرکاتی داشتیم و به گمان خودم پدرمان هیچ اطلاع نداشت. حساب می‌کردم ایشان که همراه من نیست تا از جریان مطلع شود و دلهره پیدا کند و مطلبی را هم در این باب به ایشان عرض نمی‌کردم. آن تلگراف را که زد، حدس زدم یکی از بستگان ما که آن وقت در ارتش و از فرماندهان نظامی زمان مصدق بود، از وضع من اطلاع پیدا کرده و احتمالاً پدرم را در جریان امر قرار داده است.

ایام بعد از جریان ۲۸ مرداد بود و سرتیپ آزموده داشت مصدق را در لشکر ۲ زرهی محاکمه می‌کرد. بعد هم به فکر افتادند فدائیان اسلام را بگیرند و اگر می‌ماندم، شاید به سراغ من هم می‌آمدند و از شاید یک کمی هم بیشتر! تلگراف مرحوم پدر را که دریافت کردم، با مرحوم آسید احمد زنجانی، پدر آقاموسی زنجانی مشورت و نزد ایشان استخاره کردم. بحمدالله استخاره مساعد آمد. با مرحوم استادمان آشیخ مهدی امامی امیری هم مشورت کردم. ایشان فرمود: «حالا که پدرتان موافق است، برای رفتن به نجف اقدام کن. اگر آنجا را برای ادامه تحصیل مساعد دیدی، به تحصیل ادامه بده و اگر مساعد ندیدی، زیارت می‌کنی و برمیگردی».

بالاخره در آذر ۳۳ راهی نجف اشرف شدم و از چنگ ساواک ایران گریختم. در نجف بودم تا امام به آنجا آمدند.

پس تقریباً یازده سال قبل از امام به نجف رفتید.

بله، در این فاصله درس مرحوم آقای شاهرودی، درس مرحوم میرزاهاشم آملی و مختصری هم درس مرحوم آمیرزا آقای اصطهباناتی و درس مرحوم آسید یحیی یزدی و... رفتم.

از کی با امام آشنا شدید؟

آشنایی مستقیم که در خدمت ایشان باشم، از روز اول ورود امام به کاظمین بود. من در نجف در مدرسه بروجردی ساکن بودم و در آنجا عصر‌ها مکاسب و کفایه تدریس می‌کردم. یک روز گرم تابستان رفتیم درس بگوییم که مرحوم آشیخ نصرالله خلخالی سراسیمه آمد به مدرسه و تا ما را دید، گفت: «خدا را شکر که شما را دیدم.» پرسیدم: «باز چه شده؟» گفت: «به من از منزل آقای خوئی تلفن زده اند که آقای خمینی به کاظمین آمده است.» رابطه آشیخ نصرالله و بیت آقای خوئی حتی قبل از آمدن امام به نجف هم خوب نبود. آشیخ نصرالله شک داشت که نکند او را سر کار گذاشته اند و می‌گفت آقای خمینی به کاظمین آمده است، یعنی چه؟ تا این را گفت، گفتم: «آشیخ! بفرمایید تلفن های بغداد به نجف و کاظمین مستقیم است یا از تلفنخانه به خانه‌ها وصل می‌کنند؟» گفت: «از تلفنخانه وصل می‌کنند». گفتم: «کاری ندارد. تلفنخانه نجف را بگیر و سئوال کن که در فلان ساعت از کاظمین به منزل آقای خوئی تلفن زده اند یا نه؟ و اگر بله، از کجا و چه کسی بوده است؟» گفت: «خوب گفتی.» و از تلفن مدرسه آقای بروجردی تماس گرفت و سئوال کرد.

آن‌ها دو دقیقه بعد جواب دادند که این تلفن از مسافرخانه عبدالامیر جمالی در کاظمین بوده و شماره اش هم این است. آشیخ نصرالله شماره را گرفت و زنگ زد. خدا رحمت کند حاج آقا مصطفی را، در مسافرخانه نشسته بود. بعد از سلام و علیک گفت: «بله، ما آمد‌ه ایم و پدرمان وضو گرفت و به حرم مشرف شد. من دیدم خسته‌‌ام، اینجا نشسته‌ام». آشیخ نصرالله پرسید: «صاحب مسافرخانه آنجاست؟» جواب داد: «بله». گفت: «تلفن را به او بدهید.» آقا مصطفی تلفن را داد به عبدالامیر جمالی که رفیق آشیخ نصرالله بود. شیخ نصرالله به او گفت: «مرد حسابی! شخصیتی مثل آقای خمینی که جایش در مسافرخانه نیست. ایشان را به منزل خودت ببر. برای ایشان در آنجا جای مناسبی درست کن. ما هم فردا صبح می‌آییم خدمت ایشان». عبدالامیر جمالی خانه‌اش را آماده کرد و وقتی امام از حرم برگشتند، ایشان را با آقامصطفی برد خانه خودش.

ما به فکر افتادیم که مقدمات بسیج طلبه‌ها را برای دیدار با امام، آن هم در محیطی که بعضی‌ها حتی جرئت نمی‌کردند اسم امام را هم ببرند، چه رسد به اینکه به دیدن ایشان برود، فراهم کنیم. خلاصه عده‌ای را برای رفتن به کاظمین بسیج کردیم، بعضی‌ها را با مینی بوس و بعضی‌ها را با سواری بردیم. هزینه‌اش را هم تماماً آشیخ نصرالله پرداخت. خدا رحمتش کند. خیلی زحمت کشید. طلبه‌ها را آماده کردیم که صبح به سمت کاظمین بروند و من و حاج شیخ نصرالله هم فردا صبح بعد از نماز راه افتادیم و خدمت امام در کاظمین رفتیم و دیدیم ایشان تازه دارند صبحانه تناول می‌کنند. در آنجا من از نزدیک خدمت امام رسیدم و در معیت ایشان بودم تا روزی که در مرز صفوان درمرزکویت با هم خداحافظی کردیم که ایشان بناداشتند به کویت بروند که نشد.

پس شما هم روزی که امام به طرف کویت حرکت کردند، همراه ایشان بودید؟

بله.

مدتی که امام در نجف بودند، درس ایشان هم تشریف می‌بردید؟

من قبل از آمدن امام، درسی را که رویش حساب می‌کردم درس آقای آملی بود.

کدام آقای آملی؟

آمیرزا هاشم آملی اصولشان را نوشته و یک جلد هم چاپ کردم و بنا داشتم که بقیه را هم چاپ کنم. امام که وارد نجف شدند، هر جلسه‌ای را که خدمت ایشان بودیم، بیشتر جذبشان می‌شدیم. من همه کار‌هایم را‌‌ رها کردم و از‌‌ همان روز اول به انجام خدمت در بیت امام پرداختم. امام اشتهار علمی داشتند و لذا شب‌ها طلبه‌ها در منزل ایشان جمع می‌شدند و جلسات علمی خوبی شکل گرفت، به طوری که افراد از آن به بعد که می‌آمدند، برای استفاده علمی می‌آمدند، نه اینکه فقط بخواهند آقای خمینی را از نزدیک ببینند.

امام نشان دادند که قدرت علمی بالایی دارند و مسائل علمی‌ای که مطرح می‌شوند، چیزی نیستند که ایشان در پاسخگویی در بمانند. ایشان صحبت می‌کردند و مسائل حلاجی می‌شدند. بعد از ده دوازده روز هم درس را شروع کردند و ما در درس ایشان شرکت می‌کردیم.

خدا را شکر که آن روز مرا هدایت کرد که خدمت به اسلام، خدمت به آقای خمینی است در کار علمی و انقلابی‌اش و لذا به کارهای ایشان پرداختم. هر نوع کاری بود، انجام می‌دادم و در درس ایشان هم شرکت می‌کردم. درس مرحوم آقای حکیم را از قبل می‌رفتم و آن را هم ادامه دادم. درس مرحوم آقای خوئی هم حدود ۲۵ سالی شرکت کردم. قبلاً به‌طور مرتب می‌رفتم و بعد از آمدن امام دیگر چندان تعهد حضور سر وقت در درس آقای خوئی را نداشتم، ولی در هر حال شرکت می‌کردم، اما عمدۀ حضور تفهّم و با دقت، سر درس امام بود..

از چه زمانی حوزه استفتای امام را در نجف شکل دادید؟

قبل از فوت مرحوم آقای حکیم ـ یادم نیست مرحوم آشیخ نصرالله خلخالی یا مرحوم آقامصطفی که با ما نشست و برخاست داشت و بحث می‌کرد و به اطلاعات من پی برده بودـ مرا به امام معرفی و مؤلفات امام را به ما واگذار کرد تا بررسی و تحقیق و چاپ کنیم، منجمله تحریرالوسیله و زبده الاحکام را... در این گیر و دار مرحوم آقای حکیم فوت کرد. تا آن زمان، امام اجازات و استفتائات و قبوض را به خط مبارک خودشان می‌نوشتند. با فوت مرحوم آقای حکیم و مساعی جمیله مرحوم آشیخ نصرالله خلخالی، مقلدین آقای حکیم در خاورمیانه و مناطقی از پاکستان، هندوستان و افغانستان و ایران به طرف امام سرازیر شدند و دیگر حجم استفتائات به قدری بود که امام نمی‌رسیدند خودشان بنویسند. یک یا دو ماه بعد از فوت آقای حکیم بود که ما دعوت شدیم تا استفتائات را بنویسیم و خدمت امام ارائه بدهیم و هر چه را پسندیدند که هیچ، نپسندیدند اصلاح کنند و ما مجدداً بنویسیم و بفرستیم که مهر کنند.

آقای رضوانی بود و بنده و مرحوم آقای خاتم. سه نفری از سال ۹۰ قمری شروع کردیم به نوشتن استفتائات، و می‌فرستادیم خدمت امام، ملاحظه می‌فرمودند و هر جا که نیاز به اصلاح بود، اصلاح می‌کردند و برمی‌گرداندند و ما یادداشت می‌کردیم و روی ورقه استفتا می‌نوشتیم و می‌رفت خدمت ایشان و مهر می‌کردند و برای صاحبش می‌فرستادیم. وقتی ما سه نفر استفتائات را شروع کردیم، بعد از مدتی آشیخ عبدالعلی قرهی از نجف راهی ایران شد. آقای رضوانی رفت جای ایشان تا دفتر را اداره کند و من و آقای خاتم تنها شدیم. که بعد از آن حاج احمدآقا، آقای قدیری را معرفی کرد که آمد و با ما همکاری کرد.

 در همین اوان بود که کتاب بیع امام را به ما دادند که بررسی و تحقیق و چاپ کنیم. مسوده اولی را که به ما دادند، نوشته امام در قم بود. امام در قم، بیع را درس فرموده و تا قسمت‌های زیادی نوشته شده در قم بود. در نجف که این درس را شروع کردند، هر جا که نسبت به درس قم نظر جدیدی داشتند، در حاشیه می‌نوشتند و همین نسخه را به ما دادند که بعد ازبررسی و اصلاح عبارات این کتاب را چاپ کردیم. انصافاً کتاب البیع امام در نجف خوب، دقیق و بی‌غلط چاپ شد.

وقتی کسی به بیت امام می‌آمد، از دفتر روی یک تکه کاغذ می‌نوشتند که چه کسی آمده است و چه تقاضایی دارد و کاغذ را می‌دادند دست مش‌حسین که ببرد در اندرونی و امام ببینند و جواب بدهند. روز اول، آقای رضوانی روی یک تکه کاغذ بزرگ دو سه کلمه نوشت و داد دست مش‌حسن که ببرد. امام فرمودند: «برای این مطلبی که شما نوشته‌ای، یک بند انگشت کاغذ کافی است.» خود امام این پیغام‌ها را روی تکه کاغذهایی که از نامه‌ها و پاکت‌هایی که برای‌شان می‌آمد و سفید بود، جدا می‌کردند، می‌نوشتند. ما که این چیز‌ها را از امام می‌دیدیم، کوشیدیم برای چاپ کتاب ایشان حتی‌الامکان کاغذ کمتری مصرف کنیم و لذا سر سطرها و میان تیتر‌ها کم شد. در قم که چاپ کردند، این را جبران کردند و انصافاً زیبا‌تر چاپ شد. بعد از چاپ کتاب بیع، امام به بحث خلل پرداختند. بحث خلل را هم بررسی کردیم، منتهی در زمان حضور امام در نجف به چاپ نرسید و هجمه سازمان امنیت عراق به بیت امام و فکر بیرون رفتن از نجف پیش آمد. بعد‌ها آقای رضوانی آن مسوده را چاپ کرد. بحث خلل، چاپ شدۀ نجف نیست، بلکه چاپ شدۀ پس از دوره نجف است، منتهی بررسی و تحقیق آن را من و آقای خاتم انجام داده بودیم.

امام به جای دفتر استفتائات، از تعبیر حوزه استفتائات استفاده می‌کردند. حضرتعالی تا آخر در این حوزه بودید؟

بله، من و آقای خاتم تا روزی که ایشان به مرز صفوان رفتند و ما در مشایعت ایشان بودیم، در حوزه استفتائات بودیم. مدتی هم در صفوان ماندیم و به خیال اینکه امام وارد کویت شده‌اند، برگشتیم نجف، ولی مطلع شدیم که نگذاشته‌اند امام به کویت بروند و برگشته و شب را در بصره مانده‌اند. صبح هم از بصره به بغداد آمدند تا راهی پاریس شدند. تا امام در نجف حضور داشتند، جلسات استفتا دایر بود و من و آقای خاتم ادامه می‌دادیم.

بعد که به ایران آمدید چطور؟

قبل از حرکت امام به پاریس، یک روز آقای فرقانی یک پاکت آورد و به من داد که پشت آن نوشته بود: «این پاکت در خدمت شما باشد و بعد از فوتم آن را باز و به محتوای نامه، هر چه که هست عمل کنید». من به‌محض اینکه این نامه را دیدم، تنم لرزید. ما همه چیز را در ذهنمان عبور می‌دادیم، الا فوت امام و زنده ماندنمان بعد از فوت ایشان را. حرفی نزدم. شبی که امام عازم کویت بودند، بنده و آقای خاتم و آقای رضوانی را خواستند. این نامه را برای چهار نفر فرستاده بودند. مرحوم حاج شیخ حبیب الله اراکی، آقای رضوانی، آقای خاتم و بنده. ما را خواستند و فرمودند: «پاکت‌هایی را که خدمت آقایان داده‌ام وصیتنامه من است. من فردا صبح از اینجا می‌روم. پاکت را باز کنید و به آنچه نوشته‌ام عمل کنید.» اما الحمدلله امام به پاریس رفتند و به سلامت به ایران بازگشتند.

شما پاکت را باز نکردید؟

نخیر! وقتی امام به ایران برگشتند، من در فروردین ۵۸ به ایران برگشتم. خدمت امام رسیدم و عرض کردم: «این مدتی را که در نجف بودم، به خاطر شما بود،. حالا که شما به ایران آمده‌اید، اجازه بدهید من هم برگردم.» من به ایران آمدم و امانت‌هایی را که امام به بنده سپرده بودند و حدود ۸ میلیون تومان می‌شد، وسط کتاب‌هایم پنهان کردم و با خودم آوردم. روز دوم ورودم به قم آن‌ها را به منزل آقای یزدی بردم و تحویل امام دادم. امام فرمودند: «مثل اینکه آقایانی در جلسه استفتا شرکت می‌کنند، شما هم بروید و شرکت کنید.» گفتم: «چشم!» در قم رفتیم و دیدیم آقایان راستی، قدیری و ملکوتی مشغول پاسخگویی به سئوالات هستند. ما هم شدیم نفر چهارم. به کار ادامه دادیم تا آقای خاتم را هم فرستادند. من و آقای خاتم و آقای قدیری و آقای ملکوتی تا زمانی که امام رحلت فرمودند، بودیم و بعد تبدیل شد به شرکت در جلسه استفتای مرحوم اراکی.

در این مدت که در قم در جلسات، استفتا شرکت می‌کردیم، اوایل استفتائات زیاد نبود، اما به تدریج زیاد شد. استفتائات نوشته می‌شد، هفته‌ای یک روز این‌ها را در پوشه می‌گذاشتیم و من به تهران خدمت امام می‌آوردم و امام ملاحظه و مهر می‌کردند و صبح روز بعد در حضورشان آقای رسولی و آقای رحیمیان مهر می‌کردند و به قم برمی‌گرداندند. تا این اواخر به این شکل بود.، نگاه می‌کردیم، می‌دیدیم یک جا نقطه نگذاشته‌ایم و امام نقطه گذاشته‌اند. یک جا الف نگذاشته‌ایم و امام الف را اضافه کرده‌اند، یک جا سرکش کاف زیادی بوده و امام حذفش کرده بودند. معلوم می‌شد همه این‌ها را با دقت می‌بینند. ولی درصد مواردی که امام تصرف می‌کردند، یک درصد هم نمی‌شد و همین نشان می‌داد که دفتر استفتا بسیار دقیق بود و نگاهش با نگاه امام انطباق داشت. الحمدلله! تا این اواخر نحوه کار ما اینگونه بود که رابط بین دفتر قم و تهران، بنده بودم. گاهی هم مسائلی پیش می‌آمدند که آقایان نمی‌دانستند اصلاً چه بنویسند و من وقتی به تهران می‌آمدم خدمت امام مطرح می‌کردم و جواب می‌دادند و می‌نوشتند و مهر می‌کردند.

شش ماه یا یک سال قبل از رحلت‌شان بود که به من فرمودند: «آقای کریمی! الحمدلله آقایانی که در امر استفتا با من کار کرده‌اند، کاملاً با مبانی فتاوای من آشنایی دارند. در‌‌ همان دفتر استفتا سئوالات را پاسخ بدهید و فقط اگر مواردی پیش آمد که مشکل پیدا کردید، پیش من بیاورید.» از آن به بعد استفتائات با مهر دفتر استفتا پاسخ داده می‌شدند.

پس از رحلت امام به استفتائات آقای اراکی پاسخ می‌دادید؟

من مرحوم آقای اراکی را در‌‌ همان زمان طلبگی که در قم بودم، می‌شناختم. ما زیاد به منزل مرحوم آسید محمدتقی خوانساری تردد داشتیم، ایشان هم در آنجا حضور داشتند و اکثراً هم ملازم مرحوم خوانساری بودند. نسبت به آقای اراکی شناخت داشتم و دیدم بینی و بین الله ایشان اهلیت مرجعیت را دارد و رابطه‌اش هم با امام و ولایت فقیه خوب است. شب فوت امام، من و آقای خاتم و آقای قدیری جلسه داشتیم و من پیشنهاد کردم که چون مردم نیاز به مرجع تقلید دارند، اگر صلاح می‌دانید، خوب است که آقای اراکی را معرفی کنیم. عده‌ای هم این مطلب را از ما می‌پذیرند، پس بیایید ایشان را معرفی کنیم. آقایان هم پذیرفتند. پس از فوت امام، برای انتخاب مقام معظم رهبری به تهران و مجلس خبرگان آمدیم.

شما عضو خبرگان اول بودید؟

بله، رفتیم و وقتی به قم برگشتیم آقای اراکی را معرفی کردیم. آقای اراکی در نزدیکی دفتر سابق امام جلسه استفتایی را تشکیل داده بودند. یکی دو هفته بعد از اعلام مرجعیت ایشان، سیل استفتائات به سوی دفتر ایشان سرازیر شد و من و آقای خاتم و آقای قدیری در آنجا شرکت می‌کردیم و پاسخ می‌دادیم.

بعد از آقای اراکی چه کردید؟

بنده با توجه به‌شناختی که نسبت به آقای خامنه‌ای پیدا کرده بودم و در جلساتی که خدمت ایشان بودم، با بحث‌هایی که می‌شد، دیدم بینی و بین ربّی، استعداد فوق‌العاده‌ای که در ایشان هست، در حافظه، در بُعد نظر، در توجه به متون آیات و روایات و آنچه که باید از آیات و روایات استفاده شود و در فهم کلمات ‌فقها، ایشان مافوق اقران خود هستند. لذا بعد از آقای اراکی ایشان را به عنوان مرجع تقلید معرفی کردم. بینی و بین ربّی این جور تشخیص دادم و الان هم به این معتقدم. دیدم همه لوازم مرجعیت در ایشان هست. حالا مرجع فرض بفرمایید یکی دو خط و نیم خوانده، یکی یک خط خوانده، ولی اصل لوازم مرجعیت موجود است. ما ایشان را معرفی کردیم و با پیشگامی من در این راه، آقای خاتم هم موافقت کرد که ایشان را معرفی کند و آقایان راستی، بنی‌فضل و مؤمن هم این کار را کردند. الحمدلله مرجعیت ایشان تثبیت شد و بعد از فوت آقای اراکی خلائی باقی نماند.

پس از آن در حوزه استفتای مقام معظم رهبری به کار ادامه دادید؟

بله، بعد از تصدی آقای خامنه‌ای به رهبری و بعد هم سمت مرجعیت، آقای رسولی محلاتی که خدا حفظش کند، گفت: «ما نمی‌توانیم ایشان را تنها بگذاریم. مردم استفتائاتی دارند و در اینجا می‌آید، باید به این‌ها جواب داده شود. شما که با ایشان و مبانی فقهی‌شان آشنا هستید و سال‌ها هم در استفتا کار کرده‌اید، بیایید و این کار را به عهده بگیرید». گفتم: «بسیار خوب». که تا الان پاسخگویی استفتائات ایشان ادامه دارد.

با این حساب می‌شود گفت که جنابعالی حدود ۴۵ سال است که مشغول پاسخ دادن به استفتائات شرعی ازطرف مراجع بوده‌اید.

بله، خدا بزرگان درگذشته را رحمت و بزرگان حی را حفظ کند.

یعنی در تسلط بر مبانی فقهی حضرت امام و مقام معظم رهبری و برخی دیگر از بزرگان، گمان نمی‌کنیم مثل شما کسی را داشته باشیم.

انشاءالله. خیلی از آقایان بهتر و بالا‌تر از من هستند، اما خدای منان و متعال در دوران تحصیل به من توفیق داد که خوب درس بخوانم و آنچه را که خواندم و فهمیدم به کار بگیرم. در قصه استفتائات هم مخصوصاً امام راحل خیلی برایم زحمت کشیدند. در پاسخ به سئوالات شرعی که چگونه جواب بدهیم و مسائل چگونه هستند، انصافاً امام استادیشان را در حق بنده تمام و بسیار در پیشبرد کار به من کمک کردند. خدمت مقام معظم رهبری هم که جای خود دارد. اجمالاً می‌توانم مدعی باشم که ناآگاه نیستم، اما آگاه‌تر از دیگران هم نیستم.

اشاره کردید که لوازم مرجعیت را در مقام معظم رهبری دریافتید. ابتدائاً بفرمایید آشنایی شما با ایشان از کجا و چگونه آغاز شد؟

آشنایی‌ام با ایشان از مجلس خبرگان قانون اساسی شروع شد. این آشنائی از آنجا شروع شد و بعد هم در زمان ریاست جمهوری ایشان، مسائلی را که مطرح می‌شدند، در جلساتی با ایشان درمیان می‌گذاشتم. حدود یک سال به نمایندگی از طرف امام در هیئت عالی اقتصادی دولت شرکت کردم و در کثیری از این جلسات گاهی آقای هاشمی رفسنجانی شرکت می‌کردند و گاهی آقای خامنه‌ای و من که از مرحوم آقای بروجردی گرفته تا مرحوم امامی امیری، مرحوم آقای شاهرودی، مرحوم آقامیرزاآقای اصطهباناتی، مرحوم آسیدیحیی یزدی، مرحوم آشیخ حسین آقای حلّی، مرحوم آمیرزا هاشم آملی، مرحوم آقای حکیم، مرحوم آقای خوئی و با برجسته‌ترین علما نشست و برخاست داشتم، با مبانی و طرز تفکرشان و با اصل ساختار فقه آشنا بودم و لذا وقتی آقای خامنه‌ای مطلبی را عنوان می‌کنند، دیگر ضرورتی پیش نمی‌آید که به بنده بگویند اینجا راجع به این مطلب است و آنجا راجع به آن مطلب. من تا آخر می‌فهمم نخ کار تا چه مقدار در دستشان است که این صحبت را می‌کنند. هر کسی هم که خوب در موضوعی وارد باشد، این خبرویّت را پیدا می‌کند و اختصاص به بنده ندارد. هر کسی در کار خودش همین طور است. کسی که از تجارت سر رشته داشته باشد، وقتی می‌گویند نخود قیمتش در فلان جا این قدر است و در فلان جا آن قدر، سریع قیمتش را حساب و هزینه حمل و نقل و انبارداری را اضافه می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که پس این قدر سود دارد. رشته‌های سیاسی و علمی هم همین طور است. یکی از دوستان می‌گفت من اعلمیت مرجع تقلید را با حاشیه عروه‌اش می‌فهمم و بررسی می‌کنم تا ببینم حاشیه عروه‌اش به کجا دارد می‌زند و چه می‌خواهد بگوید. از فتاوایش می‌فهمم. من هم اگر مدعی شوم بعد از آن همه تلمذ در محضر بزرگانی از علما که به برخی اشاره کردم، این را می‌توانم تشخیص بدهم، چندان گزاف نگفته‌ام.

بعد از دوره ریاست جمهوری حضرت آقا، شما در جلسات علمی ایشان هم شرکت داشته‌اید؟

بله.

طبعاً در آن جلسات، مسائل حلاجی بیشتری هم شده‌اند.

بله، همین طور است.

در مرجعیت باید به دنبال کسی برویم که خلاء عدم حضور بقیه الله را پر کند و این پر کردن خلاء، تنها با اعلمیت در فقه و اصول میسر نیست

امام در یکی از پیام‌هایشان که به «منشور برادری» شهرت یافت، در باره شرایط مجتهد جامع‌الشرایط اشاره کردند که این شایستگی فقط اعلمیت به فقه و اصول نیست، بلکه شناخت زمان و شرایط و دوست و دشمن و اشراف بر مسائل عالم و شرایط جامعه اسلامی و جامعه بشری هم جزو لوازم و شرایط جامع‌الشرایط بودن است. در بعد فقه و اصول و مبانی که اشاره فرمودید با ده‌ها تن از بزرگان و مراجع برجسته سر و کار داشته وتوانائی ایشان را هم ارزیابی کرده و به نتیجه رسیده‌اید. علاوه بر جنبه‌های تخصصی فقهی و اصولی و مبانی اجتهاد، آیا آگاهی و اشراف ایشان بر مسائل دنیا را قابل قیاس با سایر علما می‌دانید؟

بعضی خیال می‌کنند همین که کسی دماء ثلاثه را خوب بلد باشد که چیست و حکمش کدام است، لوازم مرجعیت را دارا شده است. ولی من با امام هم عقیده‌ام از این نظر که ما خلق خدا و امت رسولالله (ص) و رعیت حضرت بقیه الله‌الاعظم «ارواحنا لتراب مقدمه الفداه» هستیم. رعیت زید و عمر و بکر و خالد که نیستیم. ما در مرجعیت باید به دنبال کسی برویم که خلاء عدم حضور بقیه الله «فیما یعول و یرجع الیه» را پر کند و این پر کردن خلاء، تنها با اعلمیت در فقه و اصول که مدنظر آقایان است، میسر نیست.

در روایات داریم که گاهی آیات قرآن در حضور خلفا مورد بحث قرار می‌گرفت و یکی از ائمه معصومین(ع) را هم همراه علما احضار می‌کردند. امام(ع) گوش می‌کردند و آن‌ها هم یک چیزی می‌گفتند. خلیفه رو می‌کرد به امام (ع) که شما چه می‌گویید؟ امام (ع) می‌فرمودند: «آقایان گفتند و شما هم شنیدید.» خلیفه عرض می‌کرد که نخیر، می‌خواهم از شما بشنوم. آن وقت مطلبی را که امام (ع) بیان می‌کردند، خود علمای مخالف تصدیق و تصریح می‌کردند که ما سالیان سال این آیه را می‌خواندیم و نمی‌فهمیدیم که معنایش این است. این اعلمیت بدین معناست.

نمونه‌اش «السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَا» (۱) این‌که المنجد یا مجمع‌البحرین را کنار دستت بگذاری، از کجای لغت درمی‌آید که منظور از ایدی یعنی انگشتان از نوک تا بن انگشتان؟ در جای دیگری داریم: «أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوامَعَ اللَّهِ أَحَدًا» (۲)، امام می‌فرمودند: «کف دست را برای سجده لازم داریم. جای سجده برای خدا را نباید برای چهار شاهی مردم شریک قرار بدهید. این باشد برای خدا، سر انگشتان را برای مردم قرار بدهید».

این یک نحو آیه فهمی و روایت فهمی است که همه ندارند. من جمله مثلاً نظر مقام معظم رهبری این است که در نذر زوجه، اگر زوج حضور داشته باشد، بدون اذن زوج نافذ نیست، ولی اگر حضور نداشته باشد، شرطش اذن زوج نیست، چون در روایت آمده است که: «لا نذر للزوجه مع زوج‌ها». معنای زوجه این است که شوهر دارد، چه زوج حضور داشته باشد چه غایب باشد. نفرمود: «لا نذر للزوجه»، بلکه فرمود: «نذر الزوجه مع زوج‌ها»، یعنی علاوه برعنوان زوجیت، فرمود اگر زوجش با او هست، ولی اگر زوجش به سفر رفته، در زندان یا جای دیگری است، مع زوج‌ها صدق نمی‌کند و لذا نذرش منوط به اذن شوهر نیست. این ریزه‌کاری‌ها را از روایات و آیات فهمیدن دقتی است که اکثر فقها ندارند.

بنده وقتی این خصوصیات را در ایشان می‌بینم، گام به گام مطمئن‌تر می‌شوم که خداوند منان متعال به ایشان مواهبی داده که به دیگران نداده است. در شب‌های پنج‌شنبه که شورای افتا داریم و آقایان شرکت می‌کنند، ایشان هم حضوردارند و مطالبی را عنوان می‌کنند که می‌بینم خیلی پخته و حساب شده و کاملاً با مبانی علمی سازگار است.

کتاب البیع امام را نگاه کنید. خیلی‌ها بیع نوشته‌اند. مرحوم شیخ انصاری خیلی ملا بود. انصافاً هم کتابش در سطح بسیار بالایی است، اما کتاب شیخ انصاری به کتاب بیع امام نمی‌رسد، امام با احاطه بر آنچه دیدند و با احاطه بر آنچه که باید گفت، این کتاب را نوشتند.

در درس‌های نجف، امام گاهی که صحبت‌های مرحوم میرزای نائینی یا صحبت‌های مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی را مطرح می‌کردند، قبل از صحبت‌های خودشان، انسان تصور می‌کرد که صحبت‌های آن‌ها عرشی هستند، اما وقتی امام آن صحبت‌ها را باز می‌کردند، معلوم می‌شد که این‌ها خیلی بزرگ بوده‌اند، اما آن‌ طوری هم که گفته‌اند، نبوده‌. معنایش این نیست که آن‌ها قصور فهم داشتند، بلکه اصلاً به سراغ برخی از مسائل نرفته بودند. من برخلاف بعضی اساتید، راجع به اعلمیت مرحوم میرزای نائینی دیگران را خیلی قوی‌تر از ایشان می‌دانم.

به هر حال خداوند منان مواهبی به امام و مواهبی هم به آقای خامنه‌ای مرحمت فرمود. با ملاحظه این مواهب، من همین طور که گام به گام پیش می‌رویم، می‌بینم مواهب در ایشان روز به روز رو به ازدیاد است و خدا را شکر می‌کنم که مرا هدایت کرد و آنچه را که پیشنهاد کردم و حرفش را زدم، الحمدلله اشتباه نرفتم.

مرجعیت تنها منوط به احاطه بر مسائل فقهی نیست، مدیریت، مدبریت، شجاعت و آینده‌نگری می‌خواهد

این دقت نظر و فهم عمیق ویژه نسبت به مسائل و نکات بسیار بدیعی که ایشان از قرآن و روایات در باره امور جاری استنباط می‌کنند، انصافاً انسان را به وجد می‌آورد. آیا این توانایی، نتیجه احاطه بر فقه و احکام و معارف است و یا ریشه در مواهب معنوی هم دارد؟

همان‌ گونه که اشاره کردم زعامت و مرجعیت، تنها منوط به احاطه بر مسائل فقهی و اعلمیت نیست. مدیریت و مدبّریت و شجاعت و آینده‌نگری و مردمداری می‌خواهد، عالم را یک سفره پهن در مقابل خود دیدن می‌خواهد و درست‌چیدن مهره‌ها به‌طوری که اشتباه نشود و انسان این بازی شطرنج را نبازد، می‌خواهد. اگر همه این‌ها را داشت، می‌توان مدعی بود که جای امام زمان (عج) نشسته است، والا در کثیری از مسائل لا حول و لا قوه الا بالله!

در جنگ تحمیلی در جایی عده‌ای از آقایان که خیلی ادعایشان می‌شد، می‌گفتند چیست که دلمان را خوش کرده‌ایم و می‌گوییم جنگ اسلام و کفر؟ جنگ مسلمان است با مسلمانی دیگر. در جلسه‌ای دیدم که خیلی دارند این حرف را اوج می‌دهند، گفتم: «مطلبی را ولو این‌ که وقوعش محال باشد، فرض می‌کنیم، چون فرض محال که محال نیست. فرض می‌کنیم که الان در اهواز، خرمشهر، سوسنگرد یا آبادان لشکریان بعثی ریخته‌اند و دارند مردم را می‌کشند، خانه‌ها را غارت و خراب می‌کنند و ما هم در آنجا حاضر هستیم. از امام زمان (عج) سئوال می‌کنیم آیا از خودمان دفاع بکنیم یا نه؟ ایشان بفرمایند چه عرض کنم؟ بپرسیم با صدامیان که به ما هجوم آورده‌اند بجنگیم یا نه؟ بفرمایند چه عرض کنم؟ بپرسیم آیا به صدامیان در غارت و آدمکشی کمک کنیم؟ بفرمایند چه عرض کنم؟ آیا براستی دیوانه‌ای که همین الان از تیمارستان بیرون آمده است، چنین امام زمانی را به امام زمانی قبول می‌کند؟ در نتیجه «چه عرض کنم؟» ندارد. این‌که امام زمان ما را امر کنند که به لشکر صدام کمک کنیم، با مبنای قرآن و فقه و فرهنگ اهل‌بیت (ع) سازگار نیست. این‌ که می‌فرماید: «من قتل دون ماله ظلماً فهو شهید» یا «من قتل دون اهله ظلماً فهو شهید» یا «من قتل دون جاره ظلماً فهو شهید» یا «من سمع منادیاً ینادی یا للمسلمین فلم یحبه فلیس بمسلم» معنایش این است که حالا که دارند آبادانی‌ها را می‌کشند، ما هم برویم به کمک صدام که بیشتر بکشد؟

امام زمان (عج) قطعاً چنین امری به ما نمی‌کنند. این هم که بگویند سکوت و تحمل کنید، چنین امری هم نمی‌کنند، بلکه می‌فرمایند تا جان دارید از خودتان دفاع کنید. اگر کشته شدید، شهید شده‌اید و اگر کشتید، چون در دفاع از ناموسو خاک و خانواده‌تان بوده است، ثواب شهید را دارید. از حضار پرسیدم: «آیا این‌ طور امر می‌فرمایند یا نه؟» جواب دادند: «بله». گفتم: «از اینجاست که می‌گوییم جنگ اسلام و کفر است. جنگی است که امام زمان (عج) با ما هستند و باآن طرف نیستند.» این در کثیری از قضایا پیش می‌آیند.

اینکه ما به فکر اسلام مسلمانان هستیم، این جور نیست که صهیونیست‌ها مطلع نشده باشند. آن‌ها هم می‌دانند، همان‌ طور که ما از تصرفات امریکا که به چه کسانی کمک می‌کند یا نمی‌کند مطلع می‌شویم. وقتی آن‌ها مطلع شوند، نمی‌آیند دست ما را ببوسند، بلکه دشمن ما می‌شوند، ولی ما برای دشمنی آن‌ها نباید پشیزی ارزش قائل شویم و باید کار خودمان را انجام بدهیم. این شجاعت در بسیاری ازآقایان نیست. اصلاً از این قضایا سر در نمی‌آورند که چه می‌شود، چه نمی‌شود. اسلام باشد، ولایت‌فقیه باشد، مرجعیت شیعه باشد، آن وقت صهیونیست‌ها بچه‌های حزب‌الله را به عنوان یک عده بچه‌های شیعه در آنجا لت و پار کنند؟ اگر همه ایران هم به دفاع از آن‌ها برخیزد، تازه به وظیفه‌مان عمل کرده‌ایم.

این طرز تفکر امام بود و مقام معظم رهبری هم همین طرز تفکر را دارند. به عبارت دیگر من که در این مدت خدمت امام بودم، ملاحظه می‌کردم که ایشان چقدر به آقامصطفی علاقه داشتند و به حضور او برای آینده تا چه حد امیدوار بودند، لکن در دلسوزی برای مسلمین، آقامصطفی یکی، دیگران هم یکی. امام ابداً بین مسلمان آفریقایی، اروپایی، امریکایی، ایرانی و... فرق نمی‌گذاشتند. هرگز ندیدم که امام بفرمایند ما باید از مسلمان ایرانی دفاع کنیم و دیگران به ماچه و عیسی به دین خود، موسی به دین خود! امام چنین نظری نداشتند، بلکه همه مسلمین را ید الواحده، جمعیت الواحده و عائله الواحده می‌دیدند.

همین نظر را هم مقام معظم رهبری دارند. امام بار‌ها می‌فرمود: «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»، اما این‌ که دیگران بخواهند این را بگویند، لفظش را گفتن آسان است، اما واقعش را بخواهند بگویند، دهان‌شان یخ می‌کند. در دل مقام معظم رهبری در مقابله با آمریکا و علیه آمریکا حرف زدن سر سوزنی خوف راه پیدا نمی‌کند.

این از ایمان ایشان سرچشمه می‌گیرد؟

عرض می‌کنم. ایشان در سفری صحبت بسیار عالی‌ای کرده بودند. فردا یا پس‌فردای آن روز خدمت‌شان رسیدیم. - من در عین اینکه برای ایشان احترام قائلم، رفیق ایشان هم هستم - به ایشان عرض کردم صحبت‌های شما را شنیدم و مقیدم هر جا صحبت می‌کنید، گوش کنم. صحبت‌های شما طعم و مزه صحبت‌های امام را داشت. با این‌که شما در محضر امام خیلی حضور نداشتید و بعد از پیروزی انقلاب هم جنگ تحمیلی باعث شد که شما یک پایتان در تهران باشد، یک پایتان در جبهه و مشغول رتق و فتق امور جبهه بودید و خیلی با امام حشر و نشر نداشتید. این‌ها را از کجا یاد گرفته‌اید؟  شاید عین تعبیرشان این باشد که: «من در این جور مواقع، معاهده‌ای با خدا دارم و آن این است که می‌گویم خدا! من این بدن ضعیف، این زبان ضعیف و این مغز ضعیفم را در خدمت تو قرار داده‌ام که آنچه از من برمی‌خیزد، در خدمت دین تو و در اعتلای کلمه توحید باشد. خدایا! اگر این خدمت را از من می‌پسندی، مرا کمک کن. این قرارداد را با خدا دارم و در این جور مواقع با این روحیه پیش می‌روم».

در دوره ریاست جمهوری ایشان، سران عدم تعهد در هند جمع بودند. جمعیت بسیار زیاد بود. ایشان می‌فرمودند من فکر کردم در این جلسه‌ای که فردا صبح تشکیل می‌شود، هنگام سخنرانی سخنگوی اول، مردم تازه دارند یکی یکی می‌آیند و با هم حال و احوال می‌کنند و خیلی گوش نمی‌کنند. سخنران چهارم را هم کم‌کم خسته می‌شوند و می‌نشینند و چندان گوش نمی‌کنند. گل جلسه مال سخنران دوم یا سوم است. آقای ولایتی را که آن وقت وزیر امور خارجه بود، خواستم و گفتم بروید نوبت دوم یا حداکثر سوم را برای من بگیرید تا صحبت کنم. ایشان رفت و برگشت و گفت هر چه چانه زدم، نشد. نفر دوم یا سوم صدام است یا کس دیگری. ایشان می‌فرمودند وقتی آقای ولایتی این خبر را برایم آورد متاثرشدم. دو نفر از رفقا که قرار بود مرا در نوشتن مقاله‌ای که فردا صبح می‌خواهم بخوانم کمک کنند، شب تا دیر وقت بیدار نشستیم. آن دو نفر خوابشان گرفت و رفتند، ولی من کار را تا اذان صبح ادامه دادم و نماز صبح را خواندم و کمی برای استراحت خوابیدم. وقتی آقای ولایتی این خبر را برایم آورد، گفتم خدایا! من بنا داشتم با این تن ضعیف خدمتی در راه اسلام و مسلمین انجام بدهم. اگر خدمت مرا نمی‌پسندی و به درد نمی‌خورد، بسیار خوب! هر چه مقدر می‌فرمایی. آقای ولایتی مجدداً رفت و نیم ساعت بعد متبسم آمد و گفت: «بحمدالله آنچه را که می‌خواستیم شد و شما را نفر دوم یا سوم تعیین کردند». -تردید روی دوم و سوم از من است-

بنده این سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌ها را ناشی از چنین طرز فکری می‌دانم: «من کان لله کان الله له» و یا در آن روایت دارد: «من اراد عزاً بلاعشیره و هیبه من غیر سلطان و غنی من غیر مال و طاعه من غیر الله، فلینقل من ذل معصیه الله الی عزّ طاعته» و روایات از این قبیل زیاد داریم. اگر چنین حالتی در کسی پیدا شود، خداوند منان متعال، او را‌‌ رها نمی‌کند. به مغز و زبانش می‌اندازد و این را در وجودش به یک نحوی منعکس می‌کند که این‌ گونه صحبت کن. کثیری از سخنرانی‌های مهم آقای‌خامنه‌ای سخنرانی یک فرد عادی نیست، کما این‌ که سخنرانی‌های امام هم این‌ طور بود. صحیفه نور را ملاحظه کنید. چه کسی می‌تواند این همه با مردم صحبت کند و مطلب هم مفید از کار در بیاید؟ انسان در موارد دیگر، در جلسه دوم و سوم می‌بیند مطالب تکراری هستند و غیرمفید. خدا رحمت کند امام را. نکته‌هایی در کلامشان بود که بکر بودند و تازه و تکرار هم نمی‌شدند. آقای خامنه‌ای هم همین طورند. نیاز اسلام و مسلمین به چنین اشخاصی است. نیاز اسلام و مسلمین به مجتهدی که فقط بداند در یوم‌الشک آیا می‌شود به حساب ماه رمضان روزه گرفت یا نه، نیست. این مسئله‌ را هم باید دانست، اما نیاز مسلمین با این رفع نمی‌شود. نیاز مسلمین به مجموعه‌ای رفع می‌شود که در رأس آن، این جور امور هستند و ما بحمدالله در بحران‌هایی که پیش آمد، به فضل الهی و درایت ایشان، سربلند بیرون آمدیم.

می‌گویند انگلستان در سیاست‌بازی، پیر میکده و پیر استعمار است. آمریکا هم در کنار انگلستان ورزیده شد. مجموعه اروپا هم مجموعه‌ای هستند که با تبادل افکار ورزیده شده‌اند. این‌ها دست به دست هم دادند که ما را محو و نابود کنند. صحبت این نبود که نفت یا گندم را قطع کنند. اصل، بنای نابودی ما را دارند و بنای نابودی هر کسی را که دارد مثل ما فکر می‌کند. الان واقع جنگ سوری‌ها این است که آن‌ها دارند کفاره رفاقت با ایران را پس می‌دهند. جنگ با حزب‌الله و مقاومت هم در واقع پس دادن کفاره رفاقت با ایران است.

در برابر این همه مغزهای متفکر مارخورده و افعی شده، بلکه افعی خورده و اژد‌ها شده، هنوز مملکتی به نام ایران داریم و روی پای خودمان ایستاده‌ایم، ولو این‌ که قدر عافیت را نمی‌دانیم و متوجه نیستیم که خداوند چگونه ما راکمک کرده است. این‌ها همه عنایت‌الله است. این‌ که امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به این سئوال که شما در عبادت پروردگار، آیا خدا را دیدید؟ می‌فرمایند: «لم اعبد ربا لم اره»، من خدای ندیده را عبادت نمی‌کنم، خدا به چشم سر که دیده نمی‌شود، به دست که لمس نمی‌شود. امیرالمؤمنین(ع) خدا را با آن ابزاری که باید دید، می‌بینند.

امام با ابزاری که باید جهان را دید و شناخت، می‌دیدند و می‌شناختند و لذا امام وقتی که در حرم مطهر امیرالمؤمنین‌(ع) جلوی ضریح می‌ایستادند و می‌خواستند زیارتنامه بخوانند، دستشان می‌لرزید و با یک دست، دست دیگرشان رامی‌گرفتند. این امام نه اسلحه داشت و نه لشکری و نه طیاره‌ای و طوری بر او سخت گرفتند که در اواخر اقامت در نجف شاید بیش از پنج نفر با امام نبودند. درنجف بیشتر بیوتات با امام خوب نبودند. بهتر است مطلب را باز نکنم، اما خداوند منان متعال زیر بغل امام را گرفت و ایشان را باعزت وپیروزی به ایران برگرداند.

انقلاب پیروز شد، همه عالم، از شرق و غرب دست به دست هم دادند و جنگ را بر ما تحمیل کردند تا امام و ایران را از بین ببرند، اما: «ویابی الله الا ان یتم نوره». خداوند این چراغ را برافروخته نگه داشت.  امیدواریم تا آخر هم همین‌ طور باشد، به شرط این‌ که ما گناه نکنیم که گناه‌مان دامنگیرمان شود. خداوند منان متعال چنین رهبری را نصیب ما کرد: «شکراً لک یا الله».

من در میان همه فضلا و بزرگان علمی و اساتید، کسی را نمی‌بینم که نه‌تنها شبیه آقای خامنه‌ای، بلکه نزدیک به ایشان هم باشد. خداوند منان متعال، ایشان را بعد از امام ذخیره کرد و انصافاً هم خوب اداره کرد. همین فتنه ۸۸ واقعاً جنگ علیه نظام و نقطه اوج همدستی همه دشمنان برای براندازی نظام و شاید نقطه اوج تدبیر و اشراف ایشان هم بود. در جمع مردم ایران و علمای حوزه‌های دینی ایشان در رأس است. برو برگرد ندارد. بعد از امام، آیا کسی بهتر از ایشان می‌توانست اداره کند؟ خیر، چنین کسی را نداشتیم و نداریم.

پی‌نوشت‌ها:

۱. قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۳۸

۲. قرآن کریم، سوره جن، آیه 18

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۱۵
محمد ثقفی
نگرانی احمدی نژاد پیرامون تبدیل شدن ولایت فقیه به یک جبهه سیاسی چگونه رفع خواهد شد؟

   "نظام ولایت فقیه پشت آن به امام زمان(عج) محکم است و در واقع برای امام زمان و استقرار حکومت امام زمان(عج) است. ولایت فقیه این نیست که جبهه سیاسی برای یک عده‌ای خاص باشد که خود را پشت آن مخفی کنند و بازی‌های انتخاباتی خود را پیش ببرند، بحث از این موضوع بالاتر است. ما نباید این موضوع را بیاوریم در قالب بحث‌های کلیشه‌ای یا دم دستی."

اینها بخشی از سخنان رییس جمهور است که روز چهارشنبه در دیدار مسئولان ستاد عالی و فعالان کانون های فرهنگی و هنری مساجد بیان شده است.

به گزارش رجانیوز،‌ در این سخنان رئیس جمهور از سویی نگرانی خود از جبهه گیری برخی افراد در پشت سنگر ولایت فقیه را بیان کرده است و از سوی دیگر اعلام کرده است که ولایت فقیه را فراتر از یک اصل قانونی منحصر در قانون اساسی دانسته و با تاکید بر اینکه نظام ولایت فقیه متکی به اندیشه مهدویت و امام زمان (عج)، این اصل را یک مساله اعتقادی و فراقانونی می داند.

اما شاید بتوان نگرانی احمدی نژاد از تلاش برخی برای جبهه گیری سیاسی با عنوان ولایت فقیه را با یک راه حل ساده بر طرف کرد. بر خلاف سایر عنواینی که این روزها به راحتی و با لفاظی می توان در پشت آنها جبهه بندی کرد، جبهه سیاسی ولایت فقیه آوردگاه عمل است.

در سال های گذشته زیاد بوده اند افرادی که مدعی وجود ارتباطی صمیمی میان خود و رهبر معظم انقلاب بوده اند و حتی برای توصیف این ارتباط نزدیک از تعابیری همچون «رابطه پدر و پسر» یا «رابطه دو دوست» سخن گفته اند اما عملکرد آنها در این قبال به گونه ای بوده است که واکنش شنودگان این مدعیات، لبخند ساده آنها بوده است. 

به نظر می رسد تبعیت عملی و تلاش برای تحقق منویات ولی فقیه، به راحتی سیاسیون را در این جبهه قرار خواهد داد، بدون اینکه لازم باشد، آنها نسبت به عضویت خود در این جبهه مصاحبه کرده و بینه بیاورند.

این در حالی است که در کنار این معیار کاملا عینی و قابل سنجش، تعلل چندباره در اجرای برخی تصریحات رهبر معظم انقلاب، نامه نگاری با استناد به اصول قانون اساسی همچون اصل 57 و دیگر اصول نیز به خوبی می تواند روشن کند که آیا نگاه به ولی فقیه و ولایت فقیه، نگاهی با رویکرد زمینه سازی تحقق حاکمیت امام زمان (عج) است و یا جایگاهی قانونی در قانون اساسی.

به نظر می رسد میزان عمل هر فرد و جریان سیاسی به روشنی نشان می دهد چه کسانی ولایت فقیه را در عمل به یک جبهه سیاسی و حتی سپر برخی رفتارهای خود در سالیان گذشته تبدیل کرده اند و چه کسانی هم در عمل با اجرای به موقع منویات ولی فقیه، به وظیفه اعتقادی خود عمل می کنند و همین معیار یعنی میزان نزدیکی عمل سیاسیون به منویات رهبر انقلاب معیار حمایت و پشتیبانی و یا رویگردانی از یک چهره سیاسی در گذشته، حال و آینده افراد بوده و خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۱۳
محمد ثقفی
اعتماد به نفس عجیب خاتمی و یارانش در تدارک برای حضور در انتخابات/مگر کسی گفت تقلب شده است!؟

گروه سیاسی – مهدی خانعلی‌زاده: خاتمی آماده حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است. این گزاره، چیزی است که در روزهای اخیر به طور پشت پرده و دهان به دهان میان فعالان سیاسی وابسته به طیف اصلاحات می‌چرخد و اگرچه در ظاهر و در رسانه‌های این جریان خبری از پرداختن به این ماجرا نیست، به نظر می‌رسد هر روز بر میزان پررنگ شدن این احتمال افزوده می‌شود؛ احتمالی که تا چندی پیش غیرممکن بود اما اکنون یه یک احتمال جدی تبدیل شده است و حتی سایت اینترنتی ضد انقلاب و لندن نشین هم تبلیغات خود را برای آن شروع کرده‌اند.

به گزارش رجانیوز، اصل حضور سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری، مساله خاص و عجیبی نیست و حتی به دلیل مواضع او در دوران هشت سال ریاست جمهوری و همچنین حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، نگرانی خاصی هم از این بابت وجود ندارد؛ چرا که تجریه نشان داده مردم ایران خیلی وقت است که از خاتمی و یاران خاتمی عبور کرده‌اند و عدم صداقت او و تیم همراهش در بیان نظراتشان و عمل به خلاف آن‌ها، آنان را از چشم مردم انداخته است. 
 
پیش از این و در انتخابات مجلس هشتم نیز لیست «یاران خاتمی» در شهر تهران، حتی نتوانست یک نفر از کاندیداهای خود را وارد مجلس کند و این مساله آنقدر آشکار بود که مرتضی حاجی رئیس سابق ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان تهران در ۲۶ فروردین ماه ۸۷ و در آستانه دور دوم انتخابات مجلس هشتم در خبری که سایت نوروز منتشر نمود، درباره حذف لوگوی خاتمی از عنوان ستاد انتخابات اصلاح‌طلبان گفت: «به استنباط من دلیل اصلی این تغییر این است که هم خود کاندیدا‌ها و هم اصلاح‌طلبان ترجیح داده‌اند که لزومی ندارد این هزینه به نام آقای خاتمی انجام شود و گفته شود که از نام آقای خاتمی هم خرج کردید اما نتیجه‌ای به دست نیاوردید» و همه این‌ها در حالی بود که خاتمی در سال ۸۵ نیز از لیست اصلاح طلبان در شورای شهر حمایت کرده بود که در آن برهه نیز تنها ۳ نفر از ۱۵ نفر توانستند از سوی مردم جواز حضور در شورای شهر تهران را کسب کنند. 
 
شاید از همین رو بود که وقتی در آستانه انتخابات ۸۸ خاتمی عزم میدان کرد تا خود داعیه‏دار فتنه‏گران باشد، یاران او به اصلی‏‌ترین و جدی‏‌ترین منتقدان حضورش تبدیل شدند.‌‌ همان کسانی که سال‏‌ها پیش در حلقه آئین گرد او حلقه می‌‏زدند و او را شمع محفل خود می‌‏دانستند این بار به میدان آمدند تا بگویند که اگر نظر ما را می‌‏خواهید خاتمی مرد این میدان نیست. 
 
 
بسیاری از تحلیلگران معتقدند انصراف خاتمی در سال ۸۸ و کاندیداتوری میرحسین موسوی به جای وی تنها یک علت داشت و آن هم اطمینان خاتمی از تکرار نشدن رای دوم خرداد ۷۶ به وی، به عبارت دیگر خاتمی حتی جرات ریسک کردن در آن برهه را هم نداشت چرا که دوست نداشت اسطوره رای ۲۰ میلیونی‌اش شکسته شود؛ چنانکه نشانه‌های این موضوع در سفرهای دوره‌ای او به جنوب کشور در آستانه انتخابات ۸۸ و خصوصا عدم استقبال از وی در خوزستان و بوشهر نمایان شد. موضوعی که اعتراض خاتمی به اطرافیان را نیز به دنبال داشت و زمینه را برای انصراف وی از کاندیداتوری فراهم کرد. 
 
اما موضوعی که اساسا در این زمینه مطرح است، اعتماد به نفس خاتمی برای حضور در عرصه انتخابات بدون ملاحظه این سوابق و نقش آفرینی غیرقابل چشم پوشی در فتنه 88 است. فارغ از اینکه خاتمی تایید صلاحیت می‌شود یا خیر و حتی این مساله که اساسا امکان رای آوری برای او وجود دارد یا نه، مساله‌ای که باید مورد توجه بگیرد، پا گذاشتن بر تمام مواضع و سخنرانی‌هایی است که او از سال ۸۸ به این طرف بیان کرده و صراحتا با همراهی و هم داستانی با آشوبگران و براندازان، جمهوری اسلامی را به تقلب در انتخابات، برخورد خشن با اعتراضات مدنی و بسیاری دیگر از کلیدواژه‌هایی که صراحتا از سوی دستگاه‌های امنیتی و اندیشکده‌های آمریکایی و اسرائیلی تدارک دیده می‌شد، متهم کرده است. 
 
خاتمی در حالی در تدارک جمع و جور کردن عبای شکلاتی خود و تکاندن آن به منظور حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و به عبارتی دیگر، صحنه سیاسی ایران است که نه تنها هنوز از مواضع حمایت آمیز خود از جریان برانداز ابراز برائت نکرده، بلکه در سخنرانی‌های متعدد، سعی کرده تا فتنه بزرگ و خطرناک ۸۸ را به یک درگیری سیاسی و اختلاف سلیقه حزبی و گروهی تقلیل دهد. 
 
از سوی دیگر، خاتمی باید راهی برای اقناع حامیان خود که از میان فتنه‌گران بودند نیز پیدا کند؛ چرا که او و یارانش تا دیروز از «تقلب در انتخابات» سخن می‌گفتند و نظام را متهم به «دزدیدن آرای مردم» می‌کردند؛ پس چگونه است که اکنون به طور ناگهانی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که انتخابات در جمهوری اسلامی ایران کاملا آزاد و رقابتی است و بر مبنای همین تحلیل، آماده حضور در یک رقابت سنگین انتخاباتی و سیاسی می‌شوند؟ آیا در چهار سال گذشته، عقب‌نشینی از سوی مسئولان کشور صورت گرفته یا این اصلاح‌طلبان و در راس آن‌ها، «سید خندان» است که پس از مشاهده استواری کشور در برابر فتنه و حمایت تام و تمام مردم کشور از حاکمیت، پا پس کشیده‌اند و سعی در به فراموشی سپردن نظرات و سخنرانی‌های سابق خود هستند؟ پس در این میان تکلیف «رای‌های دزدیده شده» که مورد ادعای اصلاح‌طلبان بود و به همین بهانه، زمینه برای هشت ماه اردوکشی خیابانی فراهم شد و جان تعدادی از هموطنان و جوانان کشور از دست رفت، چه می‌شود؟ 
 
چه اخبار حضور خاتمی در انتخابات جدی باشد و چه این شایعه بنا داشته باشد تا نوعی تست فضای سیاسی کشور و زمینه‌سازی برای حضور مجدد و احیای اصلاح‌طلبان در میان گروه‌ها و احزاب فعال در کشور باشد، سیدمحمد خاتمی باید متوجه باشد که او مدت‌هاست دیگر حتی لقب «رئیس‌جمهور سابق ایران» را نیز به یدک نمی‌کشد و در میان مردم و افکار عمومی یکی از «سران اصلی فتنه» در داخل کشور است؛ اعلام موضعی که به صریح‌ترین شکل ممکن در خروش تاریخی ۹ دی به نمایش گذاشته شد. 
 
 
خاتمی به دلیل مواضع فتنه‌انگیز خود تایید صلاحیت نخواهد شد و حتی در صورت تحقق یک احتمال غیرممکن، مقبولیتی در میان مردم نخواهد داشت و رای اندکی از مردم را نیز کسب نخواهد کرد اما فارغ از همه این بدیهیات، نفس تمایل او برای حضور در انتخابات نشان می‌دهد که هنوز صدای شعارهای مردم در راهپیمایی ۹ دی و ۲۲ بهمن ۸۸ خوب به گوش خاتمی نرسیده است؛ ماجرایی که در صورت وقوع شاید این نیاز را بیش از هر زمان دیگری عیان کند که مردم یکبار دیگر نظرشان درباره مردی با عبای شکلاتی و یارانش را به شکل کاملا رسا به گوش او و اطرافیانش برسانند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۰۷
محمد ثقفی
دلیل عدم موفقیت دکتر مصدق از نظر آیت‌الله خوشوقت چه بود؟
آیت‌الله خوشوقت در چند جمله کوتاه علت عدم موفقیت دکتر مصدق را بی‌اعتنایی وی به دین و دینداران بیان می‌کند.
 
به گزارش رجانیوز،  62 سال قبل و به لطف تلاش‌های دکتر مصدق و حمایت‌های آیت‌الله کاشانی، مجلس سنا مصوبه مجلس شورای ملی را تأیید کرد تا روز ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ به عنوان روز تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران ثبت شود.
 
17 ماه بعد یعنی در سی‌ام تیرماه 1331 به خیابان‌ها ریختند و به فرمان شخص آیت‌الله کاشانی تا پای جان برای بازگشت مصدق به نخست وزیری مقاومت کردند، خود آیت‌الله کاشانی هم در برابر تطمیع و تهدید به قتل از طرف احمد قوام مقاومت کرد و حاضر نشد هیچکس جز مصدق به نخست‌وزیری برسد.
 
اما دکتر مصدق کمتر از یک هفته از این ماجرا و رسیدن مجدد به مقام نخست‌وزیری و وزارت جنگ، دست به انتصاباتی زد که همگان را به حیرت واداشت و از همین‌جا بود که شکاف میان او با آیت‌الله کاشانی آغاز شده و مصدق در توهمی خودساخته غوطه‌ور شد.
 
بحث فعالیت‌های دکتر مصدق و ارتباط او با آیت‌الله کاشانی از بحث‌های داغ دو دهه اول انقلاب بود که در کتاب‌ها و مقالات بسیاری به آن پرداخته شده است. 
 
آیت الله خوشوقت در چند جمله کوتاه علت عدم موفقیت دکتر مصدق را در بی اعتنایی وی به دین و دینداران بیان کرده و در کتاب «درّ مکنون علامه طباطبایی» چنین آمده است:
 
مصدق مردم دیندار و متدین و علما را نادیده گرفت، او خود فرد متدینی نبود - دخترها و زنش بی‌حجاب بودند - او جزو اولین کسانی بود که از دار الفنون به اروپا رفت و در فرانسه تحصیل کرد. او روشنفکر غربی بود؛ لذا به این دو دسته (علما و مردم متدین) توجهی نمی‌کرد با اینکه این دو، عنصر بزرگی در کشور ماست؛ با آیت‌الله کاشانی اختلاف پیدا کرد و ایشان را طرد کرد.
 
فدائیان اسلام به او خدمت بسیار کردند، منتها با او شرط کرده بودند که اگر نخست‌وزیر شد باید احکام اسلام را پیاده کند. ایشان هم قبول کرده بود. به همین خاطر فدائیان اسلام پای صندوق‌های رأی ایستادند که کسی رأی‌ها را ندزدد و ایشان با اینکه شاه به نخست‌وزیری او مایل نبود رأی آورد، بعد از شش ماه مرحوم نواب پیش ایشان رفت و حرف‌های پیشین را یادآوری کرد، اما او یک سال یا شش ماه دیگر مهلت خواست، به این بهانه که وضع اقتصاد خوب نیست و فعلاً نمی‌شود کارخانه‌های مشروب‌سازی را تعطیل کرد! بعد از شش ماه رابطه‌شان به هم خورد و نشد. لذا فدائیان اسلام از مصدق رو برگرداندند و عده زیادی هم با اینها برگشتند و مصدق تنها ماند و شکست خورد. در واقع عدم توجه به دین و دیندارها باعث شکست مصدق شد.
 
مردم از مصدق فاصله گرفتند، چرا که دیدند چپ و راست می‌زند، با توده‌ای‌ها ائتلاف کرد. توده‌ای‌ها هم علیه دین تبلیغ می‌کردند و مردم این را از چشم او می‌دیدند. از دخانیات تا مجلس شورای آن وقت 4تا 4تا صف میتینگ راه انداختند. لذا مراجع ترسیدند. این علامت این بود که [حکومت او] دینی و اسلامی نبود. مرحوم امام فرمودند که مصدق مسلمان نبود - صدا و سیما منتشر کرد - عملاً اینطور بودند.
 
مصدق نیرو می‌خواست، مسلمان‌ها طرفش نمی‌رفتند به سراغ توده‌ای‌ها رفت، از آن سو توده‌ای‌ها هم می‌خواستند وارد قدرت شوند؛ لذا در تمام شهرهای ایران توده‌ای‌ها راه افتادند حتی در قم که مرکز اسلامی بود، دوچرخه‌سوار کبوتر صلح به دسته‌ها زدند و در قم به نفع توده‌ای‌ها رژه رفتند.
 
او نفهمید که اینها به دردش نمی‌خورند و خطرناکند و دیندارها مفیدند. او روشنفکر غرب‌زده بود و خطر این‌ها را نمی‌دانست؛ و این‌ها هم آمدند کار خودشان را کردند خیلی خطر ایجاد شد، کمونیست‌ها ضرر زیادی زدند.
 
منبع: خبرگزاری فارس
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۰۳
محمد ثقفی
اعطای پناهندگی دولت آلبانی به منافقین

 دولت آلبانی در بیانیه‌ای برای پناه دادن به ۲۱۰ تن از اعضای گروهک تروریستی منافقین که هم‌اکنون در پایگاه «لیبرتی» مستقر هستند، اعلام آمادگی کرد.

 به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری فرانسه، دولت آلبانی روز شنبه اعلام کرد این کشور جزیره بالکان آمادگی پذیرفتن  210 نفر از اعضای گروهک مخالفان ایران (گروهک تروریستی منافقین) را که هم‌اکنون در پایگاه لیبرتی در عراق به سر می‌برند، دارد.
 
« سالی بریشا» نخست‌وزیر آلبانی در بیانیه‌ای اعلام کرد: دولت آماده است به دلایل انسان دوستانه، 210 نفر از اعضای مجاهدین خلق را در آلبانی منزل دهد.
 
این اقدام آلبانی پس از درخواست‌های متعدد دولت آمریکا و سازمان ملل برای پناه دادن به گروهک تروریستی منافقین که در پایگاه لیبرتی مستقر هستند، صورت گرفته است.
 
«مارتین کوبلر» نماینده سازمان ملل در عراق و «باربارا لیف» معاون دستیار وزیر خارجه آمریکا روز شنبه گفت‌وگوهایی را با مقامات آلبانی درباره اقدامات امنیتی و شرایط سکوت منافقین انجام دادند.
 
گروهک تروریستی منافقین سالهاست سلاح به دست گرفته و در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اقدامات تروریستی بسیار زیادی انجام داده‌اند.
 
انگلیس در اقدامی، در ژوئن 2008، گروهک منافقین را از لیست گرووههای تروریستی خارج و به دنبال آن اتحادیه اروپا در سال 2009 و آمریکا در سپتامبر 2012، این گروهک را از لیست گروههای تروریستی خارج کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۲۰
محمد ثقفی
کاترین اشتون کناره‌گیری می‌کند

کاترین اشتون اعلام کرد که تصمیم ندارد سال آتی مجددا منصب ریاست سیاست خارجه اتحادیه اروپا را بر عهده بگیرد.

به گزارش ایسنا، به نقل از سایت آلمانی فوکوس آن لاین، کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجه اتحادیه اروپا اعلام کرد: این که بخواهم برای بار دوم ریاست سیاست خارجه اتحادیه اروپا را بر عهده بگیرم، امری بعید است. این منصب باید در اختیار شخص دیگری قرار بگیرد.
 
وی با بیان اینکه مدیریت امور سیاسی اتحادیه اروپا امری آسان نیست، خاطرنشان کرد: افرادی هستند که می‌توانند آنچه را که من محقق نساختم، عملی کنند. بنابراین بهتر است که من در سال 2014 منصب خود را ترک کنم.
 
کاترین اشتون به دلیل عملکرد خود در منصب ریاست سیاست خارجه اتحادیه اروپا چند مرتبه با انتقادات شدیدی روبه‌رو شده است.
 
آلن ژوپه، وزیر امور خارجه سابق فرانسه در مارس 2012 از اشتون خواست تا عملکرد کمیساریایی را که در سال 2009 تاسیس شد، بهبود بخشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۱۸
محمد ثقفی
فردی که در برابر حرام خواری اطرافیانش ساکت بوده نمی تواند مقابل زورگویان بیاستد/ عمده کسانی که از انقلاب منحرف شدند آنهایی بودند که دست به بیت المال زده بودند

 گروه سیاسی: دکتر محمد سلیمانی وزیر اسبق ارتباطات و از چهره های خوشنامی است که در حال حاضر نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است.

وی در گفتگویی با رجانیوز، به ویژگی های نامزد اصلح در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو پرداخته است که بخشهایی از آن را برهان نیز منتشر کرده است.

سلیمانی معتقد است علاوه بر گفتمان محوری و بر برنامه بودن، جوانی و کارآمدی رییس جمهور آینده نیز باید مدنظر باشد و در شرایط فعلی تعدادی از افرادی که اعلام کاندیداتوری کرده اند حائز این شرایط نیستند.

متن کامل این گفتگوی خواندنی را از نظر می گذرانید:

مقام معظم رهبری در دیدار 19 دی با مردم قم فرمودند "اداره‌ی مملکت، کار اجرایی کوچکی نیست، بلکه کار سنگینی است که بردوش مجریان سطح بالا قرار می‌گیرد. بنابراین کسانی به میدان نامزدی بیایند که این توانایی را در خوداحساس می‌کنندو کاراجرایی را بلدند." با توجه به حجم بالای اعلام کاندیداتوری اصولگریان  این بیان رهبر انقلاب می تواند ناظر به چه موضوعی باشد؟

  
 مقام معظم رهبری یک نکته اساسی را مطرح می کنند و آن سنگینی کار بر دوش رئیس جمهور است و لازمه آن را توانائی فرد و بلد بودن کار اجرائی ذکر می کنند.
 
لذا هشداری است به افرادی که در اداره یک سازمان و مجموعه ناتوان بوده اند و همچنین افرادی که توان تحمل کار سنگین را ندارند. الان بعضی افراد مدعی کاندیداتوری را رصد کنید می بینید اینها دیگر باید بازنشسته شوند و به استراحت نسبتاً مطلق بپردازند.
 
بعضی از این افراد با سن بالا توان اجرائی 20 ساعت کار یا حتی 12 ساعت کار در شبانه روز را ندارند. رئیس جمهور باید جوان، پرکار، پرتلاش، پرتحرک، با نشاط، سر زنده، سر حال، و دارای تجربه باشد. خصوصاً رئیس جمهوری که می خواهد بعد از احمدی نژاد پرکار بیاید. فکر کنم با این فرمایش دوستانی که به مرز بازنشستگی رسیده اند یا از مرز عبور کرده اند، باید به اتاق های فکر بروند و آنجا خدمت کنند. مردم هم رئیس جمهور جوان و با نشاط می خواهند.
 
ذائقه مردم جوان پسندی است. از طرف دیگر بیان رهبری عزیز ناظر به افراد کم تجربه است که آنها هم وقت خود و مردم را تلف نکنند. خصوصاً کسانی که در عمل نشان داده اند ظرفیت کار و مدیریت را ندارند و با اندک ناملایماتی به هم می ریزند. البته باید توجه کرد که مقام معظم رهبری برای صلاحیت فردی رئیس جمهور معیارهای زیادی مطرح کرده اند که باید در جای خود به آنها توجه ویژه گردد. 
 
با توجه به مشکلات فعلی و راه حل هایی کلانی که توسط رهبر انقلاب مطرح شده ، چه پارامترهایی باعث میشود بتوان نامزدی را دارای سطح عالی اجرایی دانست؟ ضمن اینکه با توجه به اختلافات در جبهه اصولگرایی، می توان به استفاده از ظرفیت تمام ظرفیت های اصولگرایی در جایگاه خود در تیم آینده دولت پیروز امید داشت؟
 
هم چنین تعیین نامزدهای قطعی و احتمالی توسط جریان های اصولگرا  قبل از مطرح شدن سایر شاخصه ها توسط رهبر معظم انقلاب ، چه هزینه هایی را می تواند برای جامعه اسلامی و اصولگرایان ایجاد کند؟ 
 
در اقتصاد مقاومتی و در شرایط تحریم نقش رئیس جمهور بسیار محوری و کلیدی است. فردی که در عمل نشان داده است در مقام حرام خواری اطرافیان، یا بستگان، یا وابستگان یا حتی دیگران خنثی بوده است و یا با عمل خود آن را ترویج داده است، نمی تواند در مقابل شرایط سخت مقاومتی دوام بیاورد و ممکن است دست ها را بالا ببرد و تسلیم زورگویان شود.

کسی که در بزنگاه های تاریخ انقلاب اسلامی نظیر فتنه سال 1388 ساکت بوده یا باید با ذره بین دنبال کلمه ای یا جمله ای خفیف از او در محکومیت فتنه گران گشت تا شاید پیدا شود یا نشود، کسی که در یک همچون موقعیت هائی دکان دو نبش یا چند نبش باز کرده و یا کسی که حتی با فریاد " این عمار" رهبری به خود نیامد، نمی تواند معیارهای اقتصاد مقاومتی را رعایت کند، اهل پایداری نیست، او فقط بلد است لابی کند و امتیاز بدهد.

کسی که در انتخابات پیش رو، در و دیوار را از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق شهرها از عکس و پوستر خود کاغذ دیواری کند، نمی تواند مدعی ایجاد نظام اقتصاد مقاومتی باشد. این فرد فقط بلد است خرج کند و لاغیر، آن هم از کیسه خلیفه! خیر و برکتی برای مردم نخواهد داشت. 
 
در پاسخ به بخش دیگری از سوال باید عرض کنم که اگر "منشور اصولگرائی" محور وحدت باشد، بسیاری اختلافات از میان می رود ولی متأسفانه افراد محور شده اند. افراد هم تفاوت های چشم گیر دارند. باید معیارها و شاخص ها معین گردد و بر آنها تفاهم شود و بعد اشخاص با آن معیارها و شاخص ها محک بخورند. ولی بعضی دوستان می خواهند فرد معین گردد و بعد شاخص ها و معیارها را مطابق آن شخص چیده مان کنند.
 
بعضی دنبال بازسازی و بازیابی حلقه های مدیریتی از هم گسسته دولت های سازندگی و اصلاحات هستند تا با هم شریک شوند. 
 
یکی از مشکلات فعلی همین نکته است که عده ای عطش آمدن در صحنه را، به هر قیمتی دارند و پدیده نسبتاً جدیدی است. از این که تشکلها افراد را معرفی کنند حرفی نیست، ولی اینکه خود فرد خودش را به آب و آتش بزند و اعلام کاندیداتوری کند و دنبال لابی کردن بیفتد مذموم است. چنین فردی خود را مدیون هر کس و ناکسی خواهد کرد.
 
خداوند رحمت کند حضرت آیت الله خوشوقت را که به این مسأله بسیار حساس بود و تأکید داشت باید رفت دنبال افراد توانمند اصلحی که خودشان شخصاً دنبال گرفتن پست نیستند. انسان متعجب و حیرت زده می ماند که چرا بعضی افراد اینقدر عطش قدرت دارند؟ این موضوع ربطی به اصولگرا و غیر اصولگرا ندارد. شما در رسانه ها این افراد را از جریانات مختلف می توانید رصد کنید که زیر سرشان بلند و کله شان داغ شده و می خواهند به هر قیمتی به قدرت برسند و یا در دولت بعدی سهمی در حد وزیر یا معاون بگیرند. 
 
 
به نظر می رسد مسلط شدن برنامه محوری و تیم محوری در چارچوب اصول و ارزش ها، می تواند فیلتر مناسبی برای جلوگیری از حضور متعدد چهره های اصولگریان و وحدت بیشتر این جریان در عرصه انتخابات باشد. اساسا چرا اصولگرایی بیشر دچار شعار زدگی و شخص محوری است؟
 
 
 مطمئناً باید یکی از معیارها برنامه باشد. البته برنامه بر اساس گفتمان مهم است و باید قید بیاورد و جنبه شعاری نداشته باشد و بعداً قابل مطالبه باشد. معمولا عرصه انتخابات عمدتاً دچار شعار زدگی و شخص محوری می شود و کسی هم راه کاری عملی برای پرهیز از این موضوع پیدا نکرده است. بدیهی است نقش رسانه ها مهم است.
 
متأسفانه عمده رسانه های موجود به نحوی گرایش و وابستگی به یکی از جریانات دارند و عملاً کشور موفق نمی شود بحث برنامه محوری را جایگزین فرد محوری کند. 
 
بیماری دیگری هم وجود دارد و آن  تخریب رقیب است. شما الان رسانه های مختلف را نگاه کنید. چگونه ناجوانمردانه به جبهه پایداری و اعضاء آن می تازند و از هیچ تهمت و افترا و دروغی هم ابا ندارند. اگر چه این تخریب های ظالمانه موجب شده و می شود تا مِهر جبهه پایداری بر دل مردم بیشتر بنشیند و روز به روز به صورت فوج فوج به طرفداران آن افزوده شود. 
 
آیا سهم دهی به گروه های دارای وزن اجتماعی و اعلام کابینه و تیم دولت (بر اساس همان سهم دهی) می تواند وحدت پایداری را ایجاد کند یا می توان ادعا نمود که وحدت پایدار در گرو وحدت حول گفتمان حضرت امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب به عنوان جانشینان امام معصوم خواهد بود و نخبگان باید به تبیین مواضع ایشان بپردازند تا نظریه پردازی های خودشان؟
 
 
تجربه نشان داده است که در امور مدیریتی کشور تقسیم سهام مدیریتی و سهام طلائی بین گروههای سیاسی خیر و برکتی برای مردم نداشته است. آب و نانی برای عده ای داشته است که خورده اند. تجربیات دولت سازندگی و دولت اصلاحات نشان داد که نباید به اداره کشور به صورت سهمی نگاه کرد و الاّ عدّه ای حرام خور می شوند و وقتی حرام خور شدند به جان ملت و نظام و رهبری می افتند. 
 
شما ملاحظه کنید عمده کسانی که خودشان را از قطار انقلاب اسلامی پیاده کردند آنهائی هستند که دست به بیت المال و جیب مردم بردند. اصل این نظام مقدس است و هر گروهی بخواهد سهم طلبی کند مردم مقابل آن می ایستند.
 
لذا بجای وحدت، تفرقه و دعوا درست می شود که این یکی می گوید سهم من کم است و آن دیگری سهم خود را افزایش می دهد و دعوا پایان ناپذیر می شود و آنچه بر زمین باقی می ماند کار و خدمت برای مردم است. گفتمان انقلاب اسلامی همان گفتمانی است که امام خمینی و مقام معظم رهبری بیان کرده اند و بسیار شفاف و زلال است. اتفاقاً آنهائی که دنبال مدل تقسیم سهم هستند می خواهند این گفتمان را آلوده کنند، برای آینده خودشان.
 
گفتمان امام و رهبری و انقلاب اسلامی یک بسته کامل و جامع است. نخبگان باید ادعاها، رفتارها، عملکردها، بیانیه ها و شعارها را با این گفتمان محک بزنند و به اطلاع مردم برسانند. این وظیفه نخبگان است که متأسفانه فعلاً کمرنگ است. البته یک دلیل آن انحصار رسانه ای است. مردم این گفتمان را بارها تجربه کرده اند، نفع آن را برده اند، با آن آشنا هستند و به آن عشق می ورزند. ولی نخبگان نباید بگذارند کسانی زلال بودن آن را گل آلود کنند. 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۱۵
محمد ثقفی
بازخوانی انتقادات "یادگار امام" به سیاست های دولت سازندگی و هاشمی

گروه تاریخ انقلاب اسلامی: سیداحمد خمینی فرزند امام راحل در آخرین روزهای اسفند 73 فوت می کند. این در حالی است که در یکسال گذشته، لبه تیغ انتقادات ایشان متوجه دولت هاشمی رفسنجانی و سیاست "سازندگی" شده بود.

به گزارش رجانیوز، مقام معظم رهبری و سید احمد خمینی را می توان دو منتقد بزرگ سیاست های دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی برشمرد که در برهه های گوناگون، سیاست های هاشمی رفسنجانی را به نقد کشیده اند. انتقاداتی که بیان آنها خصوصا از جانب "فرزند امام خمینی" برای هاشمی که خود را یار امام خمینی  می دانست به شدت سنگین بود.

حاج سیداحمد خمینی در مهرماه سال 73 در نقدِ سیاست دولت سازندگی مبنی بر بازگشت سرمایه داران بزرگ به کشور و در دست گرفتن نبض اقتصادی کشور می گوید: "متأسفانه امروز هم خون مستضعفین را سرمایه داران بزرگ و کوچک می مکند. بعضی خیال می کنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایه داران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند. این گونه نمی شود. امام راحل از اول گفته اند که روحانیت به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است، زیرا آنها نمی گذارند مردم مستضعف زندگی عادی و سالمی داشته باشند، مشکل ما تنها این نیست که دولت های غربی با ما مخالف هستند، اگر ما با سرمایه داران بزرگ به طور سنجیده ای برخورد می کردیم آنها نمی توانستند در برابر دولت و ملت یک مسئله ای را ایجاد کنند، از موقعی که سرمایه داران تحت لوای بخش خصوصی به تخریب اقتصادی مشغول هستند، هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم و مستضعف انداخته و هر روز سیاست های اقتصاد دولت به بازی گرفته می شود هرگاه سرنخ این تخریب ها دنبال شد، چند نفر سرمایه دار بزرگ را در پشت صحنه می بینیم. اگر ما با سرمایه داران همانند منافقین برخورد می کردیم اوضاع کشور به این صورت درنمی آمد، یک عده سرمایه دار زالو صفت به این بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان این ملت افتاده اند. کسی منکر این نیست که اقتصاد دولتی مضراتی دارد اما به این بهانه نباید لجام گسیختگی اقتصاد حاکم شود"

علی لاریجانی(رئیس وقت صدا و سیما) در خاطرات خود، واکنش دولت به انتقادات اینچنینی حاج احمدآقا را اینگونه بیان می کند:

"عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. موضعگیری‌های اخیر علیه سیاست‌های دولت، موجب نگرانی وزرا شده است. آیت‌الله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه از گرانی‌ها ابراز نگرانی کرده و گفته بودند باید با این مسئله مبارزه جدی شود. ظاهراً آیت‌الله مشکینی هم گفته‌اند گرانی یک جو کاذب نیست؛ یک واقعیت است و مردم بیشتر از آن که از کمبودها شکایت کنند، از بی‌عدالتی ناراحت هستند. این مطالب در کنار سخنان منتشره از حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمدآقا خمینی، واکنش‌هایی در دولت داشت. آنها احساس می‌کردند این فضا مانع توسعه کشور می‌شود."

این انتقادات فرزند امام در حالی بود که رهبر معظم انقلاب نیز، بارها از شیفتگی دولت سازندگی برای استقبال از مرفهان و سرمایه داران و غفلت از خدمت به محرومین اینگونه هشدار داده بودند:" هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی تلاش سازندگی مقدمه آن است. ما نمی خواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی این باشد که عده ای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و عده ای فقیرتر شوند. این به هیچ وجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست." (72/1/1)

حاج سیداحمد خمینی در سخنانی دیگر با انتقاد شدید از سیاستِ استقراض خارجی دولت سازندگی می گوید: " آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟! … یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول های موجود را هزینه می کردند. دوستان انقلاب و نظام مرتبا حرص می خوردند و مضرات دریافت وام های سنگین خارجی را گوشزد می کردند اما آقایان در مصاحبه های خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می گفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.

حالا اعلام می شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی ها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن وبعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می شود و یک نفر هم نیست که این روزنامه ها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمی گفتید ما صنار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم؟"

*یکی دیگر از مواردی که مورد انتقاد شدید سیداحمد خمینی قرار می گیرد "عدم نقدپذیری" و "ایجاد خفقان سیاسی" توسط دولت سازندگی است که در آن "مخالفت با دولت و انتقاد از آن" به "مخالفت با رهبری و "تضعیف نظام" تعبیر می شد . حاج احمد آقا در نقد این مسأله چنین میگوید: " دیدگاهی که بیان ضعف‌ها را باعث تضعیف نظام می‌داند، دیدگاه اشتباهی است، نقد یک حرکت و سیاست بد دقیقا عین حمایت از نظام است و رسانه‌ها و دستگاه‌های خبری کشور باید در این زمینه به نحو احسن ایفای نقش نمایند. متاسفانه بعضی‌ها به غلط معتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در یک گوشه‌ای از کشور انتقاد شود، نظام تضعیف شده است. این تفکر غلط به تدریج کار را به جایی می‌رساند که مسئولی در منطقه‌ای از کشور عمل خود را عین اسلام و حرف خود را حکم اسلامی دانسته و باورش می‌شود که اسلام و انقلاب همان است که من مسئول فکر می کنم. این باورهای غلطی است… اینگونه روحیات و نفوذ آن به جامعه مقدمه دیکتاتوری است و رسالت رسانه‌های خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کنند."

گفتنی است پیش از این و در سالهای اول دولت سازندگی نیز رهبر انقلاب، چندین بار و در مناسبتهای مختلف عنوان کرده بودند که " تذکر و انتقاد دوستانه و برادرانه به معنای عدم حمایت نیست." و " دیگر آنکه‌ در نظام‌ اسلامی‌ اگرچه‌ رسم‌ و سنت‌ انتقاد و نصیحت‌ مشفقانه‌ به ‌مسؤولین‌، یکی‌ از مواهب‌ الهی‌ و مفاخر اسلامی‌ و مایه‌ی‌ رشد و ارتقاء و پیشرفت‌ امور و مصداق‌ بارز فریضه‌ی‌ امر به معروف‌ است‌ و باید در جامعه‌ بماند و توسعه‌ و کیفیت‌ بیابد."

 

مطلب مرتبط:

دولت هاشمی سخنان سیداحمد را ضد توسعه می دانست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۰۴
محمد ثقفی
تقوای سیاسی و امانتداری در حفظ پیغام خصوصی؛ درس بزرگی که آقاتهرانی به خبرگزاری سازمان تبلیغات داد

  همزمان با افزایش تلاش‌های برای رواج فضای بی‌تقوایی در عرصه سیاسی کشور با هدف خارج کردن رقبای سیاسی از گردونه رقابت، پاسخ حجت الاسلام آقاتهرانی به سوال خبرگزاری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، نمونه‌ای قابل توجه از رعایت تقوای سیاسی از سوی این استاد برجسته اخلاق و سیاستمدار اهل تقوا را به نمایش گذاشت.

به گزارش رجانیوز، روز گذشته و در ادامه تلاش‌ها برای انتساب حوادث 22 بهمن قم به جبهه پایداری، خبرگزاری وابسته به سازمان تبلیغات تلاش کرد با انتشار مصاحبه‌ای از حجت الاسلام آقاتهرانی، اینگونه القا کند که دبیرکل جبهه پایداری در این رابطه تذکر دریافت کرده است، این در حالی است که قاتهرانی در پاسخ به شیطنت خبرنگار مهر، پاسخ قابل تاملی را بیان کرد که به نظر می‌رسد یک الگوی دینی مناسب برای رفتار سیاسی جریان متبوع خبرگزاری سازمان تبلیغات باشد.
 
 
خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی که مدتی است به جای استفاده از منابع قابل توجهی که در اختبار دارد، برای «ترویج و تبلیغات اسلامی» این منابع بیت المال را به تشریح فعالیت‌ها و اقدامات شهردار تهران و پیگیری پروژه‌های سیاسی برخی احزاب و گروه‌ها اختصاص داده است، روز گذشته اقدام به انتشار مصاحبه‌ای کرد که در آن مدعی شده بود مرتضی آقاتهرانی دبیر کل جبهه پایداری در واکنش به سئوالی مبنی بر اینکه آیا وی در خصوص اتفاقات روز 22 بهمن شهر قم تذکری دریافت کرده است، از پاسخ به این سوال امتناع کرده و بدلیل سری بودن جلسه این پیغام را علنی نکرده است.
 
آقاتهرانی در پاسخ به شیطنت خبرنگار مهر گفته بود: « این موضوع سری بوده و جلسه علنی نبوده است.»
 
این در حالی است که بنا بر اطلاع خبرنگار رجانیوز، علنی کردن پیغام مورد اشاره‌ای که آقاتهرانی از آن امتناع کرده بود، زمینه بسیاری از اتهامات و بداخلاقی‌های روزهای اخیر در قبال جبهه پایداری را از بین می‌برد، با این حال این استاد اخلاق با چشم پوشی از ظرفیت بوجود آمده برای بهره‌جویی سیاسی خود، ترجیح داد محتوای این پیغام علنی نشود تا نمونه‌ای از رعایت تقوای سیاسی را در شرایطی که برخی جریانات مدعی اصولگرایی از تلاش‌های غیرشرعی برای اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند به نمایش بگذارد.
 
به نظر می‌رسد واکنش تقوامدارانه دبیرکل جبهه پایداری و امانتداری نسبت به یک پیغام خصوصی، مهمترین درس عملی باشد که این استاد اخلاق به جریانات متبوع خبرگزاری سازمان تبلیغات داده است، چنانکه این جریانات، یکی از ارکان اصلی رفتار سیاسی خود را استناد به پیغام‌های درگوشی و البته اثبات نشده قرار داده و خصوصا از رقابت‌های انتخاباتی سال 84 تلاش کرده‌اند همواره با بهره‌جویی سیاسی از برخی اقوال و پیغام‌های خصوصی اثبات نشده، امورات جریان سیاسی خود را پیش ببرند، امری که البته همواره با واکنش منفی بدنه اجتماعی جریان انقلابی همراه بوده است.
 
این در حالی است که اگر بنا بر اعلام برخی از پیغام‌های خصوصی و تذکرات به سازمان تبلیغات و یا چهره‌های برجسته این جریانات قرار می‌گرفت، شرایط فعلی سیاسی این جریانات به گونه دیگری رقم خورده بود.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۰۳
محمد ثقفی
میرتاج‌الدینی در نامه‌ای به آیت‌الله یزدی:

مصافحه‌ای بین احمدی‌نژاد و مادر چاوز مشاهده نکردم/عکس منتشر شده به دنبال القاء این مورد است

معاون اجرای قانون اساسی رییس جمهوری در نامه‌ای به آیت‌الله یزدی در مورد ملاقات احمدی‌نژاد با مادر "هوگو چاوز" گفت: براساس "الشاهد یری ما لایری الغائب" مشاهدات خود و دوستان حاضر را منعکس کرده‌ام و موردی از مصافحه یا آنچه که عکس منتشر شده آن‌را القاء می‌کند، مشاهده نکردم.
به گزارش حوزه دولت باشگاه خبرنگاران به نقل از  پایگاه اطلاع رسانی دولت، در نامه حجت‌الاسلام "سیدمحمد رضا میرتاج الدینی" به آیت‌الله "یزدی" رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آمده است: بیانات حضرتعالی را که در رسانه‌ها منعکس شده بود، ملاحظه کردم؛ بدینوسیله به استحضار می‌رسانم اینجانب همیشه از نصایح علماء و اساتید محترم استقبال کرده و آن را بر دیده منت می‌گذارم.

معاون اجرای قانون اساسی رییس جمهوری افزود: از هدیه مشفقانه شما تشکر می‌کنم و دوست دارم فرصت پیش آمده را زمینه‌ای برای بازشناسی ارزش‌های اخلاقی در رفتار سیاستمداران قرار دهم.

در ادامه این نامه آمده است: علاقه‌مند بودم قبل از بیانات به حضور رسیده و توضیحات لازم را ارایه کنم لکن دفتر جنابعالی این امکان را فراهم نیاورد و نیز به عنوان یک شاگرد و طلبه انتظار داشتم پس از تبیین و فحص کامل از آنچه اتفاق افتاده بود تذکر و نظر ارشادی اعلام می‌فرمودید کما اینکه دراین خصوص توضیحاتی که به یکی از اعضاء جامعه مدرسین ارایه دادم بعضی از شبهه‌ها برطرف شد.

میرتاج‌الدینی در ادامه خاطرنشان کرده است: آنچه در موضوع ملاقات آقای رییس جمهور با مادر آقای چاوز گفته بودم براساس مشاهدات خود و سایر همراهان بوده و از محضرعالی استدعا دارم نماینده‌ای تعیین فرمایید تا مساله به طور کامل بررسی شود تا هر کجا کاستی یا خلافی در گفتار بنده و یا سایر موارد اتفاق افتاده باشد با تمام شجاعت به اصلاح آن اقدام کنم.

معاون اجرای قانون اساسی رییس جمهوری در ادامه یادآورشده است: بنده در این صحنه حضور داشتم و براساس "الشاهد یری مالایری الغائب" مشاهدات خود و دوستان حاضر را منعکس نموده‌ام؛ من هیچ موردی از مصافحه یا آنچه که عکس منتشر شده آن‌ را القاء می‌کند مشاهده نکردم.

در این نامه تصریح شده است: برای اطمنیان بیشتر و احتمال اینکه شاید غفلتی داشته باشم، از افراد دیگر از جمله آقای صالحی وزیر امور خارجه و آقای اسماعیلی‌پور مترجم این مراسم که دیپلماتی مومن و بازنشسته است و نزدیک‌ترین فردی که در کنار رییس جمهوری حضور داشت سوال کردم، همگی حرف بنده را تایید کردند؛ مصاحبه آقای صالحی هم منتشر شده است و فکر نمی‌کنم مواردی چون عکس و القائات اشخاص غیرحاضر حجت شرعی برای داوری و حکمیت باشد.

در ادامه نامه میرتاج‌الدینی آمده است: حال از محضر جنابعالی به عنوان یک شاگرد سوال می‌کنم در شرایطی که دشمن به دنبال ایجاد اختلاف و تشدید تنش در جامعه است و اطلاع‌رسانی به موقع مانع از بعضی موضع‌گیری‌های شتا‌بزده می‌شود سکوت و کتمان حقیقت روا و جایز بود؟

معاون اجرای قانون اساسی رییس جمهوری خاطرنشان کرده است: شما به جهت اطلاع‌رسانی، بنده را مورد عتاب قرار داده‌اید؛ آن را به جان می‌پذیرم لکن انتظار دارم براساس شهادت اینجانب و جمعی از افراد حاضر و براساس ˈضع امراخیک علی حسنهˈ احتمال عدم وقوع را هم به احتمالات اضافه فرموده و به وجه احسن آن حمل فرمایید و نیز به سایت‌هایی که بداخلاقی‌های زیادی در این خصوص داشتند و با انتشار موارد جعلی در غبارآلود کردن جامعه تلاش کردند، تذکری عنایت فرمایید.

میرتاج الدینی در نامه خود به رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آورده است: از سوی دیگر آثار مثبت و فراوان این سفر که بیانگر گسترش قدرت نرم جمهوری اسلامی و عمق نفوذ ایران اسلامی در آن سوی دنیا و در حیاط خلوت آمریکا و تشکیل جبهه بزرگ جهانی علیه آمریکا و از آرمان‌های امام راحل عظیم‌الشان (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) است، شایسته است در تحلیل کلان نادیده انگاشته نشود.

در ادامه این نامه آمده است: در پایان آنچه که گفته‌ام از سر احساس مسوولیت و براساس اطلاعاتی است که داشتم؛ خدا را شاکرم که همواره کوشیده‌ام از جاده صدق و راستی و از مسیر ولایت و رهبری دور نشوم و اگر حضرتعالی شناختی نسبت به حقیر نداشته باشید، می‌توانم افرادی که مورد وثوق جنابعالی هستند معرفی نمایم که شناخت کافی از مواضع گذشته و حال اینجانب را دارند.

معاون اجرای قانون اساسی رییس جمهوری در پایان نامه خود تاکید کرده است: از محضر اساتید مکرم آموخته‌ام که اگر جایی خطایی سر زد نسبت به اصلاح و جبران آن اقدام نمایم و بی‌شک این انتظار از کسانی که الگوی ما هستند بیشتر و اولی است.

انتهای پیام/ش

برچسب ها: میرتاج الدینی ، آیت الله یزدی ، مصافحه ، احمدی نژاد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۳۵
محمد ثقفی
«خانم اژدها» کیست؟

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) امروز از شناسایی یک فروند هواپیمای «یو-2» متعلق به نیروی هوایی آمریکا پیش از ورود به خاک ایران خبر داد.

 به گزارش خبرگزاری فارس امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران از شناسایی یک فروند هواپیمای جاسوس آمریکایی در مرز‌های ایران و هشدار به این هواپیما پیش از ورود به حریم هوایی کشورمان خبر داد.
 
امیر فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء (ص) در نشست خبری امروز خود ضمن اعلام این خبر گفت: یکی از افتخارات سال 91 ما کشف و شناسایی و رهگیری یکی از تکنولوژیکی‌ترین هواپیماهای شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات به نام u2 است. این هواپیما دارای رادارهای پهلونگر، مستقیم، فراطیفی و شنود الکترونیکی است که می‌تواند تا عمق کشور هدف را رصد کند.
 
وی ادامه داد: در حوالی ظهر 22 بهمن ماه سال 91 یک فروند هواپیمای شناسایی U2 که قابلیت رادارگریزی دارد در منطقه عمومی دریای عمان قبل از نزدیکی به مرزهای ایران اخطار هوایی ما را دریافت می‌کند.
 
اسماعیلی تاکید کرد: در این هنگام هواپیما پاسخ می‌دهد و به اخطار ما تمکین می‌کند و بلافاصله از مرزهای ما دور می‌شود و ما شاهد دورشدن منطقه پروازی این نوع هواپیماها از مرزهای هوایی ایران هستیم.
 
اما تنها مرور توانایی‌ها و ویژگی‌های این پرنده جاسوس آمریکایی است که نشان می‌دهد خبری که امروز اعلام شد تا چه از اهمیت برخوردار است.
 
«خانم اژدهایی» که برای جاسوسی تربیت شده بود
 
هواپیمای «لاکهید یو-2» که به «خانم اژدها» هم گفته می‌شود، یک هواپیمای شناسایی با ارتفاع پرواز بالاست. این نوع هواپیماها در حال حاضر تحت فرماندهی نیروی هوایی آمریکا فعالیت می‌کنند، اما پیش از آن یکی از مهمترین ابزارهای شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) به شمار می‌رفت. این هواپیما با تجهیزات بسیار پیشرفته‌ای که روی آن نصب شده، قادر است در ارتفاع بسیار بالا (70هزار پا)، در تمام شرایط آب و هوایی به صورت 24 ساعته به جمع‌آوری اطلاعات بپردازد. این هواپیما علاوه بر استفاده‌های نظامی و جاسوسی برای تحقیقات ارتباطی و تنظیمات ماهواره‌ای نیز به کار گرفته می‌شود.
 
 
نمونه‌های اولیه این هواپیمای شناسایی در دوران جنگ سرد به کار گرفته شد. «لاکهید یو-2» در آن زمان ساعت‌های متمادی در آسمان شوروی، جمهوری چین، ویتنام شمالی و کوبا پرواز داشته به جمع‌آوری اطلاعات پرداخته است.
 
این هواپیما که بارها مورد به روزرسانی شده، از معدود هواپیماهایی است که به دلیل قابلیت‌های بالایی که دارد، بیش از 50 سال است که در نیروهای هوایی آمریکا مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. نیروی هوایی آمریکا از «یو-2» در نبرد عراق، افغانستان و همچنین برای پشتیبانی نیروهای ناتو استفاده کرده است.
 
مدل‌های اولیه «یو‌ 2» زمانی در پروازهای خود در آسمان شوروی شناسایی شدند. از آن زمان بود که آمریکا به فکر ایجاد تغییراتی در این پرنده افتاد که نهایتا منجر به تولید مدل TR-1 از این هواپیما شد که قابلیت‌های ضدراداری فوق‌العاده‌ای به آن بخشید.
 
این هواپیما تک‌سرنشین از لحاظ موتوری هم تغییرات گسترده‌ای داشته و به مرور موتور بسیار پرقدرت F118 جنرال الکتریک جایگزین موتورهای J57 Pratt & Whitney شده که در نمونه‌های اولیه روی این هواپیما نصب بود.
 
ارتفاع پرواز این هواپیما به حدی بالاست که خلبان آن باید از لباس‌های فضانوردی استفاده کند. این لباس‌های علاوه بر تأمین اکسیژن برای خلبان، از وی در برابر خطر از دست رفتن فشار هوای کابین خلبان در ارتفاع بالا محافظت می‌کند. ارتفاع بالای پرواز امکان ردیابی این هواپیما را بیش از پش دشوار می‌کند.
 
این هواپیما از چندین حسگر مختلف برای شناسایی بهره می‌برد. این حسگرها در نقاط مختلف هواپیما از جمله دماغه، پشت کابین خلبان، بال‌ها و بدنه هواپیما نصب شده‌اند. «یو 2» قادر است به صورت همزمان به جمع‌آوری سیگنال، تصویربرداری و نمونه‌برداری از هوا بپردازد. حسگرهای تصویربرداری این هواپیما قادر به ثبت عکس و فیلم، تصاویر الکترو اپتیک و عکس‌برداری راداری هستند. «یو 2» قادر است هم از داده‌های در خط دید و هم از داده‌های فراتر از خط دید بهره‌گیری کند.
 
 
اما یکی از ویژه‌ترین تجیهزاتی که روی مدل‌های جدید این هواپیما نصب شده، دوربین‌های بیرون از کابین ساخت شرکت «سونی» است. این دوربین جهت جایگزینی تصاویر دیجیتال به جای تصاویر صرفا در بازه دید است، که در زیر هواپیما نصب شده از آن برای برداشتن تصاویری بسیار دقیق از زمین به خصوص در حین فرود، استفاده می‌شود.
 
این هواپیما تا پیش از آنکه در اختیار نیروی هوایی و دریای آمریکا قرار گیرد، در اختیار سازمان سیا بود. سازمان سیا از این هواپیما از در قالب پروژه «خانم اژدها» استفاده می‌کرد. این پروژه سری بود و خلبان‌های نیروی هوایی آمریکا برای آنکه بتوانند خلبانی این هواپیما را بر عهده بگیرند، باید از سمت خود استعفا داده و به عنوان یک شهروند عادی در سیا استخدام می‌شدند. هر هواپیما هم یک شماره سریال منحصر به فرد داشت که در اسناد سیا با آن شماره به آن اشاره می‌شد.
 
از این هواپیما در عملیات حمله ناتو به لیبی هم استفاده شد. در مجموعه حملات ناتو به لیبی این هواپیما وظیفه حراست اطلاعاتی از منطقه «پرواز ممنوع» را بر عهده داشت.
 
«یو-2» پس از 50 سال فعالیت در خط اول ناوگان شناسایی نیروی هوایی آمریکا قرار بود سال 2012 بازنشسته شود، اما قابلیت‌های این هواپیما و نبود جایگزین مناسبی برای پر کردن خلا ناشی از باشنستگی ناوگان «یو‌-2»‌ها پنتاگون را به بازنگری در این تصمیم و تمدید دوره فعالیت آن تا سال 2014 واداشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۰۹
محمد ثقفی

چه کسانی از عکس حاشیه‌ساز احمدی‌نژاد حمایت کردند؟ + اسناد

طی چند روز گذشته از حاشیه مراسم گرامی‌داشت هوگو چاوز عکسی در رسانه‌های خارجی و بین‌المللی منتشر شد که به سرعت این عکس تبدیل به تیتر یک بسیاری از رسانه‌ها شد.
به گزارش خبرنگار وبگردی باشگاه خبرنگاران،فارغ از درست یا جعلی بودن عکس مورد نظر، بسیاری از رسانه‌ها و افراد نسبت به انتشار این عکس موضع گرفتند و اظهار نظرهای مختلفی در این‌باره صورت گرفت.

نکته قابل توجه در این میان استقبال زاید‌الوصف "اصلاح‌طلبان" شاخه خارج از کشور  از این عکس است. عکسی که نه صحت آن و نه عدم تایید صحت آن هنوز به اثبات نرسیده است مورد توجه گسترده "ضد انقلاب خارج‌نشین" قرار گرفت تا ماهیت تقابل همیشگی و خفته آن‌ها که پیش از این هم به اثبات رسیده بود بیش از پیش رخ بنماید. جالب توجه اینکه افرادی که به اظهار نظر مثبت پرداخته‌اند عمدتا در مورد مسائل اخلاقی افراد بسیار بدسابقه و شهره به بی‌اخلاقی هستند.

"ابراهیم نبوی" به اصطلاح طنزنویس که بی‌اخلاقی در آثارش موج می‌زند ضمن استقبال از عکس مورد اشاره اینگونه می‌نویسد: " مرسی( تشکر) احمدی‌نژاد که رفتار احمقانه دست ندادن با زنان روسای جمهور جهان را جبران می‌کند. خوشحالم که یک مسوول سیاسی ایرانی با مسائل انسانی مثل آدم برخورد می‌کند. من که دشمن احمدی‌نژاد نیستم من دشمن تحجر و تعصب و حماقت‌ام...." (!)



در ادامه این تایید و تشویق ضد انقلاب خارج‌نشین از این عکس، "آرش سیگارچی" خبرنگار "صدای آمریکا" در این زمینه اینگونه اظهار نظر می‌کند: " در آغوش کشیدن خانواده یک متوفقی اصلا چیز غریبی نیست. کاملا یک واکنش انسانی است . همه‌مان آغوش برای همدردی گشوده‌ایم." (!)



"حسین نورانی‌نژاد" رئیس کمیته اطلاع رسانی "حزب منحله مشارکت" و از محکومان فتنه 88 و از حامیان "کمپین نه به حجاب اجباری" هم هست در مطلبی که در صفحه فیس‌بوک شخصی خود نوشته از این حرکت غیر معمول و عجیب حمایت تمام قد و کاملی می‌کند.

وی که به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به جهت اقدام علیه امنیت ملی دارای سوابق محکومیت است در فیس بوکش با توهین به نیروهای ارزشی نوشته است :"   اینکه احمدی نژاد آغوشش را برای تسلای کسی با فرهنگ متفاوت از خودش نبست ، شایسته تقدیر است" (!)
 
از دیگر سو "مسیح علی‌نژاد" خبرنگار "روزنامه‌های زنجیره‌ای دوران اصلاحات" که اکنون در خدمت بنگاه شایعه پراکن "بی‌بی‌سی" مشغول به فعالیت است به این موضوع پرداخته و می‌نویسد : " این عکس فارغ از آنکه از احمدی نژاد خوشمان بیاید یا نه برای من ستایش برانگیز است".




اینها تنها نمونه‌هایی بود از مواضع این جریانات به حاشیه تصاویر دیروز اما بررسی مجموع این حمایت گسترده از رفتار خارج از عرف و معمول توسط  اعضای شبکه خارجی حلقه فتنه‌گران و از همکاران سابق روزنامه‌های موسوم به زنجیره‌ای که از لحاظ گستردگی پرشمارتر از شاخه داخلی بود.


برچسب ها: هوگو ، چاوز ، احمدی نژاد ، فتنه ، فیس بوک
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۴۷
محمد ثقفی

انهدام جنگنده‌های متجاوز با غرش "رعد" سپاه

سامانه پدافندی "رعد" مجهز به موشک‌های طائر2 است و می‌تواند اهداف را در فاصله 50 کیلومتری و در ارتفاع 75هزار پا مورد هدف قرار دهد.
به گزارش خبرنگار دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران، جدیدترین سامانه پدافند هوایی سپاه پاسداران، به نام "رعد" که در رژه نیروهای مسلح سال 91 در جوار حرم امام راحل(ره) به نمایش گذاشته شد، مجهز به موشک‌های طائر2 است و می‌تواند اهداف را در فاصله  50 کیلومتری و در ارتفاع 75 هزار پا مورد هدف قرار دهد.

همزمان با چهارمین روز از هفته دفاع مقدس سال 91، نخستین تصاویر شلیک موفقیت‌آمیز سامانه پدافندی رعد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.

سامانه موشکی پدافند هوایی رعد، پس از شلیک موفقیت‌آمیز توانست هدف پروازی را منهدم کند.
 
این سامانه، جدیدترین سامانه موشکی پدافند هوایی در اختیار نیروی هوافضای سپاه پاسداران است که با هدف مقابله با جنگنده‌های پیشرفته بیگانه و آمریکایی ساخته شده است.

انتهای پیام/
مطال

برچسب ها: سامانه ، پدافندی ، هوایی ، ضد هوایی ، رعد ، سپاه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۴۰
محمد ثقفی
آقای رئیس‌جمهور! عوض شده‏اید، چون اولویتتان عوض شده است؛ ما از این قهقه‌ها همین را می‎فهمیم

رجانیوز: جناب آقای دکتر احمدی نژاد! سلام.

عکس‌هایی که از جشن دیروز با حضور شما منتشر شد، بهانه خوبی شد تا ناگفته هایی را که در این حدود چهار سال مجال طرحش فراهم نشده بود را بیرون بریزیم و خیلی خودمانی با شما، با رئیس‌جمهوری که انتخابش کردیم تا آرمان‌های حضرت روح‌الله را زنده کند و سربازی بی ادعا و توقع باشد برای رهبر انقلاب،‌ سخن بگوییم. 

دکترجان! 
 
خنده های مکرر شما و همراهانتان در جشنی به بهانه استقبال از نوروز و با هدف اعطای نشان فرهنگ به یار و همنشین این سال های شما سوژه ای وسوسه انگیز برای عکاسان رسانه های خبری بود، سوژه ای که بلافاصله به عکس های پرتعداد در رسانه های مختلف مبدل شد.
 
ما نیز این خنده ها را دیدیم و یقین کردیم که این خنده ها نه به عدالت طلبی کار دارد، نه ربطی به مبارزه با الیگارشی قدرت وثروت و نه ربطی گفتمان سوم تیر. این خنده‌ها به غفلت و میل ماندن به قدرت بیشتر شباهت دارد تا عدالت طلبی.
 
بخند دکتر، بخند... بخند اما بدان آنچه مبنای سوم تیر بود و گفتمانش را شکل می‌داد، قاموس امام بود که در دوران هاشمی و خاتمی به محاق رفت و این سوم تیر بود که آنرا احیا کرد. در آن قاموس، خرج‌های میلیاردی برای دعوت از رقصندگان رنگارنگ و آنگاه ردیف کردن هیات دولت برای تماشای هنرنمایی آن‌ها و قهقهه مستانه سردادن، ارزش که نبود هیچ، لکه ننگ بود. 
 
وقتی مردمی که در گذشته با یک سیلی صورتشان را تا مدت‌ها سرخ نگه می‌داشتند، این روز‌ها و شب‌های منتهی به‌‌‌ همان نوروزی که تو و محبوبت به استقبالش رفته‌اید، باید با چند و یا چندین سیلی صورت آبروداری را سرخ نگهدارند، نمی‌توانیم به خود بقبولانیم که انسانی عدالت‌‎طلب و با درد و غصه محرومین، مهم‌ترین دغدغه‌اش استقبال از نوروز و نصب نشان فرهنگ به نمایندگی از ملت ایران! بر سینه محبوب باشد. 
 
 
دکترجان! 
 
خوش رقصی رقصندگان در برابر رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به اسم زنده کردن آداب و رسوم ایرانی و بزرگداشت ملت ایران و فرهنگ تاریخی آنان، پیشکش شما و مرد بهاری همیشه همراه‌تان. لطف کنید به فکر درد و نیاز واقعی امروز مردم باشید. به جای جشن نوروز و وقت گذرانی در آن، جلسه تنظیم بازار تشکیل بدهید. به جای جشن درخت زندگی و کف و سوت زدن برا چند بازیگر، ستاد مبارزه با فساد تشکیل بدهید و شخصا بر آن نظارت کنید. به جای اشک ریختن برای اهدای نشان به اسفندیار مشایی، به میان مردم بروید و از مشکلات امروز آن‌ها باخبر شوید. به جای برگزاری همایش‌های میلیاردی در جزیره کیش و دعوت از خوانندگان پاپ، بر سر سفره مردم بروید و از اوضاع و احوال معیشت آنان کسب اطلاع کنید، دل ما برای آن رئیس جمهور مردمی،‌ ساده زیست و دلسوز برای محرومان که شب و روزش را سفر به این روستا و آن منطقه محروم یکی کرده بود، تنگ شده است، رئیس جمهوری که دیگر آنگونه نیست و این روزها اولویتش استقبال از نوروز و کاشت درخت صلح و همایش جوانان در کیش وقشم است.
 
 
بغض کردن و اشک ریختن برای اهدای نشان درجه یک فرهنگ به فردی که هر کاری کرده باشد، انصافا جز اهدای وام‌های چند ده میلیونی به بازیگران برای برگزاری نمایشگاه‌ها و گالری‌های سطح پایین، هیچ فعالیتی در عرصه فرهنگ و هنر این مملکت و این سرزمین و مردمان این کشور نداشته است، با کدام دلیل و حجت شرعی و عقلی صورت می‌گیرد؟ برگزاری مراسم‌ میلیاردی برای تقدیر از فردی که در خوشبینانه‌ترین حالت یک مدیر اجرایی در کشور است مانند هزاران مدیر دیگر، آن هم در این اوضاع اقتصادی که مردم از خودشان نجابت به خرج می‌دهند و برای ایستادگی بر پای آرمان‌هایشان، هزینه تحریم و فشارهای اقتصادی را به جان می‌خرند، کجای گفتمان عدالت قرار می‌گیرد؟ کجاست آن احمدی‌نژادی که روی زیلوی یک کلبه روستایی می‌نشست و برای وضعیت نامناسب زندگی مردم اشک می‌ریخت؟ 
 
چه اتفاقی افتاده که محمود احمدی‌نژاد که زمانی به دنبال رسیدگی به وضعیت بهداشتی در فلان روستای دورافتاده در دور‌ترین مناطق محروم ایران بود، اکنون به جایی رسیده که برای بقا در قدرت، دست به دامان فلان دخترک بازیگر و فلان پیرمرد ملی‌گرا شده است؟ اشک ریختن برای محرومیت ملت بزرگوار ایران کجا و اشک ریختن برای اسفندیار مشایی در یک مراسم تشریفاتی پرهزینه کجا؟ واقعا این،‌‌ همان احمدی‌نژاد است؟ 
 
 
آقای رئیس‌جمهور! 
 
این‌ها نشانه است؛ نشانه از اینکه شما و اولویت‌هایتان عوض شده‌اید. اولویت شما چیز دیگری شده است، این را از تعطیلی سفرهای نیم بند استانیتان در این اواخر هم می‌شد فهمید، از کت و شلوار ترو تمیزی که جای کاپشن دوست داشتنی احمدی‌نژاد را گرفت و از حضور هفتگی‌ در جشن‌های هنرمندان و خوانندگان و رقصندگان. تو عوض شده‌ای!؟ نمی دانیم، اما این را خوب می دانیم که احمدی نژاد جشن های اینچنینی،‌ احمدی نژاد سوم تیر نیست، احمدی نژاد امروز، نسبتی با گفتمانی که در سوم تیر خودش آنرا احیا کرد ندارد.
نمی دانیم عوض شده ای یا نه، اما این را خوب می‌دانیم که این قهقهه پر از غفلت، قهقه‌ای از سر درد و عدالت طلبی نیست؛ قهقه‌ای است با طعم تلاش برای بقا در قدرت، آنهم به هر قیمت...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۱ ، ۰۵:۴۳
محمد ثقفی

بازداشتگاه کهریزک رسمی و قانونی بود/ من زیان‌دیده اقدامات خودسرانه مأموران هستم

متهم ردیف اول پرونده کهریزک با بیان اینکه "من خودم زیان‌دیده این اقدامات خودسرانه مأموران هستم"،‌ گفت: کهریزک در آن زمان یک بازداشتگاه رسمی و قانونی و اصلا مخصوص نگهداری اراذل و اوباش نبود.
 به گزارش خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران "سعید مرتضوی" پس از پایان سومین جلسه دادگاه در جمع خبرنگاران، اظهارداشت: من 20 و 21 تیر ماه سال 88 برای دفاع از رساله دکترا در مرخصی بودم و به خاطر انتقاداتی که آقای روح‌الامینی مطرح کرده بود به وکیل‌ وی و دادگاه در این باره توضیح دادم.
 
متهم ردیف اول پرونده کهریزک ادامه داد: بهمن 87 زمان دفاع پایان نامه‌ام بود که به خاطر ماموریت مهمی به خارج از کشور رفته بودم که پیگیر امور مربوط به نیابت‌های منتسب به منافقین باشم، این ماموریت از طرف قوه قضاییه بر عهده من گذاشته شده بود.
 
مرتضوی گفت: در طی این ماموریت که با تعدادی از مقامات عالی نظام به خارج از کشور رفته بودم که از حضور در جلسه دفاع پایان نامه‌ام بازماندم.
 
متهم ردیف اول پرونده کهریزک اذعان داشت: به دلیل شرایط کاری که نتوانسته بودم از رساله دکترا در بهمن 87 دفاع کنم به دانشگاه پیشنهاد دادم که زمان دفاع از رساله دکترا را به بعد از انتخابات موکول کنند از این رو تاریخ دفاع از رساله‌ام به 21 تیر 88 موکول شد.   
 
وی افزود: در تاریخ 20 و 21 تیرماه 88 برای دفاع از رساله دکترا مرخصی گرفتم و از 6 ماه قبل تا آن زمان نیز به مرخصی نرفته بودم که اسنادش در دادستانی موجود است.  
 
مرتضوی ادامه داد: رساله دکترای بنده درباره استفاده از روان‌گردان‌ها بود که حتی منشاء رفع نواقص قانونی مواد مخدر در قوانین جاری  کشور شد.
 
متهم ردیف اول پرونده کهریزک تصریح کرد: زمان دفاع از رساله دکترا قابل تمدید نبود و من در دادسرای تهران حدود 50 معاون داشتم که تقسیم کار شده بود و برای موضوعات آن روزها نیز برای خودم جانشین تعیین کرده بودم در ایام سال 88 حتی شبانه روز به منزل نمی‌رفتم تا بتوانم به امور رسیدگی کنم به همین خاطر دو روز مرخصی نمی‌توانست مشکلی را در کارهایم ایجاد کند.  
 
مرتضوی با اشاره به جلسه سوم دادگاه اظهار داشت: در این جلسه درباره دو مورد اتهامی اولی که در کیفرخواست مطرح شده بود دفاع کردم پس از آن در دفاع از اتهام ناروای معاونت در قتل توضیحاتی را ارائه دادم.
 
وی اضافه کرد: پس از توضیحات بنده رئیس دادگاه از وکلا و شکات درخواست کرد که توضیحات خود را درباره دفاعیات من مطرح کنند پس از توضیحات وکلای شکات دادگاه از طرفین خواست که اگر شهود و گواهانی دارند به دادگاه احضار کنند.  
 
متهم ردیف اول پرونده کهریزک تصریح کرد: بنا به این درخواست دادگاه من می‌توانم تعدادی از مامورین را که در جریان وقایع سال 88 بودند به عنوان گواه به دادگاه بیاورم.  
 
وی با بیان این که قضات کوچکترین اتهامی در وقایع سال 88 مرتکب نشده‌اند، افزود: قضات مسئول رسیدگی به امور قضایی هستند و فقط قرار متناسب با نوع اتهام را صادر می‌کنند که اگر در این مورد تخلفی را مرتکب شده باشند می‌توان آن‌ها را مورد مواخده قرار داد.  
 
مرتضوی گفت: قضات هیچ دخالتی در بازداشت متهمان نداشته‌اند ولی اگر دربازداشت‌ها ماموران جرائمی را مرتکب شده‌اند که قضات از آن‌ها آگاه نبودند نمی‌توان قضات را متهم کرد و این امر غیرقانونی و غیرشرعی است.
 
وی درباره شرایط بازداشتگاه کهریزک ادامه داد: بازداشتگاه کهریزک در آن زمان یک بازداشتگاه رسمی و قانون بود و اصلا مخصوص اراذل و اوباش نبود چرا که در قانون هم چنین عناوینی برای زندانیان تعریف نشده است.  
 
مرتضوی گفت: متهمان مواد مخدر در بازداشتگاه کهریزک نگهداری می‌شدند و در سال‌های قبل این بازداشتگاه مخصوص بند نسوان بود و خانم‌هایی که مرتکب مفاسد اخلاقی می‌شدند در بازداشتگاه کهریزک نگهداری می‌شدند.  
 
مرتضوی ادامه داد: در این بازداشتگاه از دادسراهای مختلف متهمان متفاوتی حضور داشتند و فقط مختص به متهمان خاصی نبود.
 
وی افزود: دفاعیات امروزم را در 20 بند و 43 صفحه به دادگاه ارائه دادم و نسخه‌ای از آن را بنا به درخواست دادگاه در اختیار شکات و وکلایشان قرار دادم تا اگر مطلبی غیر از شکایات اولیه دارند به دادگاه ارائه دهند.  
 
مرتضوی با بیان این که امیدوارم نتیجه دادگاه مبتنی بر عدل و انصاف باشد تصریح کرد: زمان جلسه بعدی هنوز مشخص نشده است چرا که تحقیقات دادگاه ادامه دارد و قرار است تعدادی شهود و آگاه به دادگاه احضار شوند. ههچنین امروز فرصت دفاع به قاضی حیدری‌فر  و حداد نرسید.  
 
متهم ردیف اول پرونده کهریزک در پاسخ به انتقادات عبدالحسین روح‌الامینی گفت: من توضیحاتم را به صورت مبسوط در اختیار دادگاه قرار داده‌ام روح الامینی هم ارتباط خوبی با رسانه‌ها دارد و هم خودش رسانه دارد، وی می‌گوید که ما مسئولیت‌پذیر نیستیم و آثاری از پشیمانی و ندامت در ما نمی‌بیند در صورتی که من در جلسه قبلی دادگاه تبیین کردم که خود روح الامینی بعد از حادثه کهریزک پیگیر سرنوشت فرزندش شد.  
 
متهم ردیف اول پرونده کهریزک تصریح کرد: در آن زمان حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای وزیر وقت اطلاعات به خانواده‌ها هشدار می‌داد که نگذارید فرزندانتان به اغتشاشات بروند. 
 
روح الامینی چه اقدامی برای جلوگیری از رفتن فرزندش به اغتشاشات کرده بود تا وقتی که پلیس امنیت درباره فرزندش اعلام نظر نکرده بود آقای روح المینی چه کاری انجام داد او حتی با نزدیک ترین دوستانش این موضوع را در میان نگذاشته بود.

مرتضوی ادامه داد: افرادی که خودسرانه باعث بوجود آمدن این حادثه شدند مسببان اصلی این پرونده بودند و من خودم زیان دیده این اقدامات خودسرانه مأموران هستم چرا که به خاطر این اقدامات خودسرانه اکنون قضات این پرونده بعد از شکایت خانواده‌ها، زندگی و شغلشان دچار آسیب و خطر شده است.

انتهای پیام/
برچسب ها: متهم ، ردیف ، اول ، مرتضوی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۳۹
محمد ثقفی
تحلیل سوزنچی درباره عکس منتشر شده احمدی‌ن‍ژاد و مادر چاوز
بر فرض صحت، این اقدام احمدی‌نژاد با خاتمی قابل مقایسه نیست/ مشکل احمدی‌نژاد را جای دیگری باید یافت

استاد دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام در یادداشتی به ماجرای "عکس منتشر شده از احمدی ن‍ژاد و مادر چاوز" پرداخته و با اشاره به مواضعی که درباره آن اتخاذ شده است، آن مواضع را مورد نقد و تحلیل قرار داده است.

به گزارش رجانیوز، حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین سوزنچی در این یادداشت که در سایت شخصی وی منتش شده است، به نقد مطلب حجت الاسلام زائری در پایگاه اطلاع رسانی الف پرداخته است که در آن رفتار احمدی‌نژاد را به دست دادن خاتمی به زنان تشبیه کرده و آورده است: " «راستی برادران و خواهران ارزش‌گرا و آرمانخواهی که به خاطر سر سوزنی احتمال خطا و اشتباه در دوره سازندگی و اصلاحات کشور را به هم می‌ریختند به کدام پستو خزیده‌اند؟»

این استاد سابق دانشگاه امام صادق علیه السلام در نقد خود با فرض صحت این عکس، به تفاوت‌های این رفتار احمدی‌نژاد و خاتمی اشاره کرده و در ادامه به اشکالات پرداختن به این موضوع پرداخته است.

متن کامل این یادداشت در ادامه آمده است:

 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (سوره مائده، آیه۸)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید در زمره کسانی باشید که برای خدا قیام می‌کنند و به قسط و عدل شهادت می‌دهند؛ و بدی‌های گروهی موجب نشود که شما (در قضاوتتان در مورد آنها) از مسیر عدالت خارج شوید؛ عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است؛ و از خدا بترسید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید کاملا آگاه است.

کسانی که آخرین یادداشت سیاسی مرا دیده‌اند، از شدت دلخوری حقیر از کار خلاف شرع و اخلاق و ‌قانونی که چندی پیش آقای احمدی‌نژاد مرتکب شد، آگاهند. امروز با عکسی از ایشان مواجه شدم که حدس زدم بلافاصله خبرساز می‌شود و بعد یادداشتی از برادر عزیزمان آقای زائری در سایت الف مشاهده کردم که بر ناراحتی‌ام افزود. لذا تذکر چند مطلب را ضروری دیدم:

  • آیا عکس مذکور واقعی است؟

آقای میرتاج الدینی، که همراه رئیس جمهور بوده، همین امشب صحت آن را تکذیب کرد و در هیچ یک از فیلم‌هایی که از مراسم مذکور گرفته شده، و کثیری از آنها در فضای مجازی موجود است، من تاکنون این صحنه را نیافتم. البته سایت الف، منبع عکس را خبرگزاری رویترز معرفی کرده است؛ حداقل باید گفت: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (سوره حجرات، آیه ۶)» ای مومنان، اگر فاسقی برای شما خبر مهمی آورد بررسی کنید که مبادا ندانسته گروهی را به چیزی متهم کنید و فردایش پشیمان شوید.

  • اکنون فرض می‌کنم که افراد بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این عکس درست است؛ پرداختن به این عکس در فضای کنونی چه فایده‌ای دارد؟

یادآوری می‌کنم که نمی‌خواهم از آقای احمدی نژاد دفاع کنم، بلکه می‌خواهم درباره موج بیهوده‌ای که احتمالا بر سر این عکس در کشور بپا شود، هشدارهایی بدهم.

مطلبم را از یادداشت آقای زائری شروع می‌کنم، چرا که به نظر می رسد سخن ایشان، یکی از تحلیلهایی است که بسیار رواج خواهد یافت و هرکس این عکس را ببیند ابتدا این تحلیل را ارائه می‌کند. ایشان در لفافه، این عکس را به عنوان یک سند قطعی بر انحراف آقای احمدی‌نژاد قلمداد کرده و آن را با فیلمی مقایسه کرده‌اند که چند سال قبل در مورد دست دادن آقای خاتمی با یک زن پخش شد و مورد انکار ایشان قرار گرفت؛ و بعد گفته‌اند: «راستی برادران و خواهران ارزش‌گرا و آرمانخواهی که به خاطر سر سوزنی احتمال خطا و اشتباه در دوره سازندگی و اصلاحات کشور را به هم می ریختند به کدام پستو خزیده‌اند؟»

الف) در مورد این مقایسه چند مطلب را باید توجه کرد:

۱) دفتر آقای خاتمی، نه بلافاصله، بلکه بعد از گذشت چند هفته، آن فیلم را تکذیب کرد. البته بعد از اینکه تکذیب کرد، باید حمل بر صحت می‌شد و اگر کسی بعدش بر آن اصرار می‌کرد، اقدامش قابل دفاع نبود. اما در اینجا همان روزی که عکس پخش شد، تکذیب شد. پس به لحاظ سندیت، فعلا هر دو واقعه تکذیب شده‌اند و بعد از تکذیب، این گونه جنجال‌ها روا نیست. اما می‌خواهم بر فرض اینکه هر دو واقعه رخ داده باشد، ببینم کدام ارزش پرداختن داشت و کدام ندارد؟

۲) آقای خاتمی، مثل بنده و آقای زائری، ملبس به لباس روحانیت است، و همه می دانند عمل صاحبان این لباس زیر ذره‌بین مردم است تا غیر آنها. اگر یک غیرروحانی خطایی کند، فقط برای خودش بد است؛ اما اگر من روحانی خطایی کنم، مردم به حساب دین می‌گذارند و چه‌بسا اقدام مرا مجوزی برای تخلف خود قرار دهند؛ لذا حساسیتش بیشتر بود.

۳) آقای خاتمی در آن وضعیت، در شرایط عادی بود، و مخاطبش یک خانم جوان با لباس زننده، و براحتی می‌توانست دست ندهد. برای بنده چنین موقعیتی پیش آمده: چند سال قبل در اجلاس یونسکو در هند، خانمی که نماینده کُره بود، بعد از سخنرانی به سمت من آمد و دستش را دراز کرد. من با احترام به وی یک «excuse me» گفتم. بلافاصله دستش را عقب کشید و عذرخواهی کرد که: «نمی‌دانستم در فرهنگ شما این کار خوب نیست!» و با هم صحبت کردیم و اصلا ناراحت نشد، یعنی مخاطب خارجی این را در مورد من که یک فرد عادی هستم می‌فهمد، آیا در مورد آقای خاتمی نمی‌فهمد و آقای خاتمی نمی‌توانست دست ندهد؟!

اما آیا وضع آقای احمدی‌ن‍ژاد همین طور بود؟ ایشان در یک مجلس ختم رسمی خارجی حضور دارد. کسی که مقابلش ایستاده مادری است با فرهنگی متفاوت، که گریان و فوق‌العاده متاثر است. (چاوز ۵۸ سال داشت سن مادرش را خودتان تخمین بزنید.) اگر تصویر واقعی هم باشد، در همان تصویر دستهای احمدی نژاد بسته است و دست مادر چاوز در طرفین انگشتان اوست. اینها نشان می‌دهد که آقای احمدی‌نژاد هنگامی که مادر چاوز دستش را به سمتش آورده، برای دست ندادن، دستهای خود را بسته (که در موارد مشابه این برخورد را از ایشان دیده‌ایم) اما مادر چاوز که تحت تاثیر احساسات بوده و احمدی‌نژاد را به جای پسر خود می‌دیده (به فیلم مراسم توجه کنید: دست زدن ممتد فقط برای احمدی‌نژاد است و او تنها رئیس جمهوری بود که تابوت چاوز را بوسید) دست او را گرفته و سرش را به سمت سر وی انداخته است. از وقتی که این صحنه را دیدم با خود می‌گفتم اگر ما بودم چه می‌کردیم؟ وضعیت را درست تصور کنید: (۱) مادر عزاداری حدودا ۸۰ ساله، (۲) روابط صمیمی احمدی‌نژاد و چاوز برای مادر چاوز، که وی را به یاد پسرش می‌اندازد،  (۳) یک مجلس رسمی که در عرفشان اینکه افراد، شخص عزادار را در آغوش بگیرند کاملا عادی است، (۴) احمدی‌نژاد اصلا به خاطر احترام گذاشتن به چاوز رفته و بی‌اعتنایی او به مادر چاوز در آنجا چگونه فهمیده می‌شود؟

با همه این حرفها نمی‌خواهم بگویم کار احمدی‌نژاد درست بود، بلکه می‌خواهم نشان دهم که تصمیم‌گیری در این موقعیت چقدر سخت و متفاوت است.

۴) مشکل ما با آقای خاتمی با مشکلی که با احمدی نژاد داریم متفاوت است. مشکل آقای خاتمی این بود که به بهانه آزادی، در مسیر عقب راندن دین از صحنه رفتارها و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی گام برمی‌داشت (و برمی‌دارد) و آن فیلم هم در همین راستا فهمیده می‌شد ولذا باید با آن برخورد می‌شد تا عادی سازی نشود؛ به همین دلیل هم بود که تکذیبیه دفتر ایشان آن اندازه طول کشید و اگر آن هشدارها و اعتراضها نبود، معلوم نبود تکذیبیه‌ای بدهند؛ اما مشکل آقای احمدی‌نژاد این نیست که بخواهد دین را از عرصه تصمیم‌گیری‌های اجتماعی کنار بگذارد، بلکه مشکل اصلی‌اش این است که با بهره‌گیری از ادبیات امام زمانی، به سمتی می‌رود که گویی می‌خواهد دین منهای روحانیت و شیعه بدون ولایت فقیه را ترویج کند؛ و با این مشکل او باید جنگید و به وی اجازه نداد که جرات کند صریحا با اساس ولایت فقیه و روحانیت درافتد.

ب) پرداختن به این موضوع و محکوم کردن آن در شرایط فعلی چه سودی دارد؟ اگر رفتارش رفتاری بود که مثل رفتار خاتمی تفسیر می‌شد، قطعا باید محکوم می‌شد؛ اما همه می‌دانیم که هرکس (دوست یا دشمن) اگر با خود خلوت کند، این رفتار وی را (به فرض واقعی بودن عکس) با توجه به شرایطی که این رفتار در آن بروز کرده، به حساب عادی‌سازی دست دادن با نامحرم نمی‌گذارد. پس فایده محکوم کردن آن چیست؟

فایده معلوم آن، تقویت فضای علیه احمدی‌نژاد در میان متدینان است. آیا ما، هرچقدر هم از احمدی‌نژاد ناراحت باشیم، به این کار مجازیم؟ آیه اول بحث را دوباره یادآوری می‌کنم. بدی‌های یک نفر نباید ما را بدان سو بکشاند که در مورد او از حق و عدل خارج شویم. ما در مقابل هر جریان انحرافی‌ای که بخواهد نظام را به بیراهه ببرد، می‌ایستیم، اما در این ایستادنمان، از هر وسیله‌ای استفاده نمی‌کنیم. ما شیعه‌ی آن امامی هستیم که در منطق او هدف وسیله را توجیه نمی‌کرد. اگر از احمدی‌نژاد دلخوریم، که هستیم، نباید جایی که مطمئن نیستیم که انحرافی رخ داده، فقط به خاطر دشمنی با او از کاه کوه بسازیم.

 اما خوب است تذکر دهم که حمله به احمدی‌نژاد به بهانه مذکور، برای دو گروه دیگر هم فایده دارد که چه‌بسا از چشم بسیاری، مخفی بماند:

۱) کسانی درصددند که از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند. همه می‌دانیم که بسیاری از ما و یگر کسانی که به احمدی‌نژاد رای دادیم، دغدغه دین و ارزشهای دینی داشتیم. بحث از اینکه آیا وسوسه قدرت احمدی‌نژاد را هم از ما گرفته یا نه، بماند برای وقتی دیگر؛ اما خیلی‌ها درصددند به متدینان القا کنند که: «ببینید اشتباه می‌کردید؛ ببینید که اگر به خاطر دینداریتان به کسی رای دهید بعدا پیشمان می‌شوید؛ و …» ما نباید به گل‌آلود کردن این آب کمک کنیم.

۲) کسانی که از وقوع نزاع و به‌هم خوردن آرامش در کشور خرسند می‌شوند؛ کسانی که هرگونه درگیری بین متدینان و رواج بازار تهمت و شایعه علیه مسئولان نظام و … را به نفع خود می‌بینند. این طرف عده‌ای به تعصب متهم می‌شوند و آن طرف عده‌ای به لاابالی‌گری، و معلوم است که سود این دعوا به جیب چه کسانی می‌رود!

خلاصه کلام، از منظر دینی، دامن زدن به این موضوع، موجه نیست، چراکه طبق آیه‌ای که ابتدای بحثم نوشتم، خلاف تقواست؛ در نتیجه، کسانی که به آن دامن خواهند زد، اگر مشخصا جزء دو دسته فوق نباشند، ساده لوحانی خواهند بود که در زمین دشمن بازی می‌کنند. والسلام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۱۳
محمد ثقفی
کشف خودکارهای تروریستی در مرز زابل

فرمانده هنگ مرزی زابل از کشف 10 قبضه خودکار تروریستی در مرزهای شرقی کشور خبر داد.

به گزارش ایسنا، سرهنگ محمود امیری در تشریح جزئیات این خبر گفت: ماموران مستقر در هنگ مرزی زابل با همکاری سربازان گمنام امام زمان (عج) از ورود عده‌ای از تروریست‌های مسلح افغان به خاک کشور مطلع شده و اقدامات خود را در این زمینه آغاز کردند.
 
وی ادامه داد: ماموران با ایجاد کمین در محل و در فرصتی مناسب هنگامی که تروریست‌های افغان قصد ورود به خاک کشور را داشتند با آنان درگیر شده که در این درگیری تروریست‌ها با به جاگذاشتن تعدادی از تجهیزات خود اقدام به فرار از منطقه کردند.
 
فرمانده هنگ مرزی زابل به ایسنا گفت: ماموران در بازدید از محل 10 قبضه کلت خودکاری به همراه 19 تیغ خشاب را کشف و ضبط کردند.
 
وی زمان اجرای این عملیات را حدود 15 روز پیش اعلام‌کرد و گفت: احتمال می‌رود که این تروریست‌ها با هدف ایجاد اخلال در کنگره سردار شهید میرحسینی و 2000 شهید دیگر که با حضور مسئولان عالی رتبه استانی برگزار شد، به کشور ورود کرده باشند.
 
به گفته امیری برد این فشنگ‌ها حدود 10 متر است و تنها در مواردی نظیر ترور کاربرد دارند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۵۳
محمد ثقفی
حمله ناگهانی به یکی از قضات دادسرای تهران

دادیار اظهارنظر یکی از دادسراهای تهران به طور ناگهانی با ضربات قمه مجروح شد.

 
فرهاد شهبازوار وکیل قاضی شرفی در گفت و گو با خبرنگار قضایی فارس اظهارداشت: قاضی شرفی سه روز قبل از حادثه احساس می‌کرد که تحت تعقیب یک موتور سوار قرار دارد و حتی این موضوع را به حفاظت اطلاعات قوه قضائیه نیز خبرداد.
 
وی افزود: ساعت 11:30 شب پانزدهم اسفندماه زمانی که قاضی شرفی به سمت منزلش در سعادت آباد در حرکت بود، دو نفر موتور سوار به وی حمله کرده و او را با قمه مجروح کردند.
 
شهبازوار تأکید کرد: قاضی شرفی گمان می‌کند که این حمله از سوی افرادی باشد که اخیراً به پرونده آنها در رابطه با جعل و کلاهبرداری رسیدگی کرده است.
 
وکیل قاضی شرفی تصریح کرد: وی از ناحیه سر به شدت مجروح شده و هنوز هم پس از گذشت چند روز قادر به حرکت نیست.
 
وی از برخورد نامناسب اداره آگاهی گلایه کرد و گفت: روز اولی که ما برای شکایت به آنجا رفتیم برخورد مناسبی را از پرسنل اداره آگاهی شاهد نبودیم که علیرغم  اینکه دستور مستقیم بازپرس را به رئیس پلیس آگاهی تهران دادیم اما رسیدگی درستی را شاهد نبودیم.
 
شهبازوار در ادامه خاطرنشان کرد: دیروز به ما خبر دادند که برای شناسایی متهمین به اداره آگاهی مراجعه کنید البته بهتر بود که مامورین آگاهی برای انجام تحقیقات به منزل قاضی شرفی می‌آمدند نه اینکه از من بخواهند موکل خود را به آگاهی ببرم، به هرحال ایشان یک مقام قضائی است.
 
وی در پایان تأکید کرد: مقامات مسئولی که بررسی پرونده‌های باندی را برعهده دارند باید در درج سوابق متهمین در بانک اطلاعاتی اداره آگاهی دقت لازم را داشته باشند ضمن اینکه نیروی انتظامی در کشف جرم و تحقیقات مقدماتی باید سریعتر عمل کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۴۹
محمد ثقفی
پارازیتی که بچه حزب اللهی‌ها درست کردند

 وحید یامین پور در صفحه شخصی خود در گوگل نوشت:

در الگوی shannon-weaver عامل پارازیت در فرآیند انتقال پیام مورد تاکید قرار گرفته؛در ارتباطات اجتماعی آگهی بی موقع و اضافی را پارازیت می نامیم. این پارازیت امروزه یک خبر خاص است که توجهات را به خودش معطوف می کند. مخاطب علاقمند شنیدن یک خبر است و ناگهان یک نویز یا پارازیت اصل خبر را مخدوش میکند و مخاطب را می پراند. نویز و پارازیت یک سیاست شناخته شده در عالم رسانه ای امروز است. نمونه ی دقیقش در خصوص عکس احمدی نژاد در مراسم خاکسپاری چاوز است.
 
نزدیک به 60 کشور در مراسم تدفین چاوز شرکت کرده اند. حضور احمدی نژاد در آن مراسم و واکنش کاملا متمایز مردم و خانواده ی چاوز نشان از عمق نفوذ ایران اسلامی در آنسوی دنیاست. تشکیل یک جبهه ی بزرگ بین المللی علیه امریکا و با نمود آشکار رهبری معنوی ایران.احمدی نژاد اینجا نماینده ی اسلام و نماینده ی جمهوری اسلامی است نه یک شخصیت حزبی. چرا باید اصل این اتفاق بزرگ که بیش از پیش امریکا و جبهه ی استکبار را عصبانی میکند تحت الشعاع یک عکس قرار گیرد. 
 
عکسی که منتشر شد کاملا آگاهانه و به موقع بود. یک پارازیت که اصل ماجرا را به حاشیه می راند و جالب است که ماموریت این پارازیت برعهده ی جریان حزب الله گذاشته شد. این همان جنگ روانی و رسانه ایست که بچه حزب اللهی ها دنبالش می گردند... فهمیدنش کمی پیچیده است.
 
پ ن: منظور من از اینکه آن طلبه یکساعت پیرزن را به دوش کشیده همین ماموریتی بود که بر شانه های حزب الله افتاد!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۴۴
محمد ثقفی
عذرخواهی آموزش و پرورش از جامعه روحانیت

رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی اعلام کرد: این سازمان هیچ گونه شائبه وهن یا احیاناً بی احترامی به نهاد روحانیت را تحمل نمی کند و حمایت از حوزه های علمیه و نهاد مقدس روحانیت را وظیفه خود می دانیم.

به گزارش مهر، حجت الاسلام محی الدین بهرام محمدیان درباره مطلب منتشر شده در یکی از نشریات رشد، گفت: حمایت از حوزه‌های علمیه و نهاد مقدس روحانیت، به‌ویژه شورای نگهبان و سایر اجزای نظام جمهوری اسلامی را وظیفه خود می‌دانیم و هیچ شائبة وهن یا احیاناً بی‌احترامی، چه از روی تقصیر و چه از سر قصور را برنمی‌تابیم.
 
وی ادامه داد: یقینا با افراد خاطی یا کم‌توجه به موضوع، برخورد قانونی می‌کنیم.
 
محمدیان اضافه کرد: بدون مجامله درباره مطلب نقل‌شده، سردبیر نشریه و مسئولین مربوطه به ‌رغم حسن‌سابقه و داشتن چهرة موجه فرهنگی و انقلابی، به‌ دلیل اهمال از مسئولیت خود برکنار شده‌اند تا بررسی کامل در چگونگی انتشار مطلب و عوامل تصمیم‌گیر انجام پذیرد.
 
به گزارش مهر، یکی از نشریات رشد در آخرین شماره خود، مطلبی طنزگونه نسبت به جامعه روحانیت در قالب پرسش و پاسخ معلم و شاگرد منتشر کرده بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۲۷
محمد ثقفی
توهین نشریه آموزش و پرورش به شورای نگهبان و حوزه علمیه+سند

 "ندای انقلاب"- ماهنامه آموزشی، تحلیلی و اطلاع رسانی رشد معلم که توسط دفتر انتشارات ‏تکنولوژی وزارت آموزش و پرورش نشر و توزیع می شود. روز گذشته در شماره ۲۷۲ و دوره سی و یکم خود اقدام به نشر ‏مطالبی علیه شورای نگهبان و حوزه علمیه قم کرده که این امر نشان دهنده بی توجهی مسئولان وزارت آموزش و پرورش در ‏مطالب نوشته شده در نشریات وابسته به خود است.‏ 

                   

پیش از این رسانه های وابسته به جریان سلطنت طلب و لندن نشیان با مسخره کردن شورای نگهبان و حوزه علمیه قم و جامعه ‏مدرسین سعی بر این داشتند که این نهادهای ارزشی نظام را زیر سوال ببرند.‏ 

              

وزارت آموزش و پرورش در حالی روز گذشته این مطالب را در ماهنامه خود که برای معلمان، دانشجویان و اساتید دانشگاه های ‏تربیت معلم سراسر کشور توزیع می کند، منتشر کرده که با توجه به نزدیکی انتخابات هجمه دشمنان و عوامل خارجی و جریان ‏انحرافی به شورای نگهبان و حوزه علمیه قم بیشتر شده است.‏ 

حال انتشار این مطالب در ماهنامه وزارت آموزش و پرورش سوالی را در ذهن افکار عمومی ایجاد می کند که آیا مسئولان این وزارت خانه نسبت به درج این مسائل بی توجه هستند و یا به اشتباهی با جریان انحرافی و رسانه های بیگانه قصد همراهی دارند؟‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۲۷
محمد ثقفی
انقلاب جنسی چه بر سر زنان آمریکا آورد +‌ عکس

 آزادی جنسی که از آن به عنوان یک انقلاب یاد می شود یکی از افتخارات معاصر تمدن غرب است. انقلابی که اولین و بیشترین قربانیان آن را زنان و دختران تشکیل می دهند. گذشته از نتایج غیر مستقیم اجتماعی، مادران تنها، فرزندان رها شده، بیماری های جنسی و هرج و مرج احساسات در افراد و نیز سقط جنین گسترده از نتایج مستقیم این آزادی بوده است که بیشترین صدمه را به جسم و روح زنان به خصوص در آمریکا وارد ساخته است.

 
به گزارش مشرق ، آزادی جنسی که از آن به عنوان یک انقلاب یاد می شود یکی از افتخارات معاصر تمدن غرب است. انقلابی که اولین و بیشترین قربانیان آن را زنان و دختران تشکیل می دهند. گذشته از نتایج غیر مستقیم اجتماعی، مادران تنها، فرزندان رها شده، بیماری های جنسی و هرج و مرج احساسات در افراد و نیز سقط جنین گسترده از نتایج مستقیم این آزادی بوده است که بیشترین صدمه را به جسم و روح زنان به خصوص در آمریکا وارد ساخته است.


.


انقلاب جنسی با شعارهای فریبنده زنان را هدف قرار داده بود.


انقلاب جنسی، زن و جامعه آمریکا
آیا انقلاب جنسی برای زنان آمریکا خوب بوده است؟ به هیچ وجه. در حقیقت، اگر به واقعیت‌ها دقت کنیم آشکار خواهد شد که انقلاب جنسی برای زنان آمریکایی یک نگون بختی بزرگ بوده است. در آمریکای امروز به مردان آموزش داده می شود که به زنان همچون کالای جنسی بنگرند و جامعه به شدت بی بند و بار شده است. در نتیجه، آمریکا در میان کشورهای جهان بالاترین رتبه را در بارداری نوجوانان دارد و هر ساله 19 میلیون نفر نیز به کسانی که به بیماری های مراقبتی دچار شده اند افزوده می شود.

بیش از نیمی از تمامی کودکانی که از زنان زیر 30 سال متولد می شوند؛ زنازاده هستند و با این حال مردم آمریکا از هم پاشیدن واحد اجتماعی خانواده را همچنان تماشا می کنند. با این وجود اگر کسی به زنان آمریکایی در مورد پوشش مناسب و پرهیز از بی بندوباری و حفظ خود برای ازدواج و زندگی مشترک تذکری دهد به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد. در صورتی که این اصول رعایت می شد آمریکای امروز دیگر با مشکل بیماری های جنسی، بارداری نوجوانان و سقط جنین مواجه نبود.


سراب رهایی وعده داده شده از سوی انقلاب جنسی به زنان هم اکنون در جامعه آمریکا نمودار شده است.

 
انقلاب جنسی حدود سه دهه است که جامعه ی آمریکا را تحت تاثیر قرار داده و رفتارها و رویکردهای مربوط به روابط جنسی، خانواده و جامعه را تغییر داده است. هدف از انقلاب جنسی، ایجاد شادی و لذت از طریق رابطه جنسی بدون تعهد بود؛ اما اکنون نتیجه ای به جز ناامیدی و ناراحتی به جای نگذاشته است. 

از اواسط دهه 1970، نظم اجتماعی سنتی در مورد روابط جنسی در آمریکا از میان رفت و متحول شد و روابط جنسی کنترل شده میان زن و شوهر تغییر رویه داد و راهی را در پیش گرفت که اکنون به ایدز و بیماری های مقاربتی منجر شده است. جامعه آمریکا از سنت های بسیار مورد اطمینان خود به شدت بیگانه شده و از ازدواج کردن برای زندگی، به طلاق به عنوان راهی برای زندگی رسیده است.


مدافعان انقلاب جنسی سودای خام شادی و لذت بیشتر را در سر می پروراندند.

اکنون برای این جامعه سقط جنین جزو حقوق بشر و نشانه افتخارآمیز شخصیت و آزادی محسوب می شود و در حقیقت، سقط جنین به یک انتخاب بدل شده است. بنابراین در این عصر کودکان به راحتی مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و زنان به راحتی در معرض تجاوز قرار می گیرند و از میان رفتن احساس شرم از رفتارهای نادرست جنسی موجب شده است که افراد بیشتر دست به خشونت جنسی بزنند و جامعه کمتر شاهد رفتارهای تعهدآمیز و عاشقانه باشد. 

نتیجه این آموزش به زنان آمریکا که آنها باید آزاد باشند و این طرف و آن طرف بچرخند و با هر کسی که خواستند رابطه جنسی داشته باشند شرایط اسفناکی است که امروزه برای زن آمریکایی و جامعه این کشور به وجود آمده است. در ادامه به علایم این وضعیت اسفبار به وجود آمده برای زنان آمریکا می پردازیم. 


صحبت از آنچه که راهکار واقعی رهایی زنان از وضعیت فعلیست؛ با چماق روشنفکری و آزادی سرکوب می شود.

طلاق و کاهش نرخ ازدواج
بر اساس آمارها پس از وقوع انقلاب جنسی، نرخ طلاق در آمریکا به سرعت افزایش یافت به نحوی که درسال 1970، 4 درصد از کل جمعیت بزرگسالان کشور مطلقه بودند حال آن که این آمار درسال 1992 به 11 درصد افزایش یافت و امروزه بر اساس گزارش های مستند، بیش از 30 درصد از ازدواج ها به طلاق می انجامد. بر اساس اعلام مرکز تحقیقی پیو هم اکنون تنها 51 درصد آمریکایی های بالای 18 سال متاهل هستند. در حالی که در سال 1960 این آمار 72 درصد بود. 

در آمریکای امروز بیش از نصف زوج ها قبل از ازدواج با هم زندگی می کرده اند. نرخ طلاق در میان زوج هایی که در اولین ازدواجشان زندگی می کنند بسیار بیشتر از سایرین است. آمریکا بالاترین نرخ طلاق را با فاصله بسیار زیاد از دیگر کشورهای جهان داراست که نشان دهنده سستی و ناپایداری شدید نهاد خانواده در فرهنگ اجتماعی کنونی آمریکاست. 
 

بیش از 50 درصد زایمان های زنان زیر 30 سال حاصل ازدواج نبوده است.


بیماری های جنسی
بر اساس شرایط فیزیولوژیک جسمی، این زنان هستند بیشترین احتمال ابتلا به بیماری های مقاربتی را دارند و به همین دلیل سالانه 24 هزار زن آمریکایی به دلیل بیماری های مقاربتی نازا می شوند. در آمریکا سالانه 19 میلیون نفر به بیماری های مقاربتی دچار می شوند. تقریبا نیمی از آنها افرادی هستند که در گروه سنی 15 تا 24 سال قرار دارند. آمریکا سالانه 17 میلیارد دلار برای درمان بیماری های جنسی هزینه می کند. در سال 2011 بیش از 4/1 میلیون عفونت کلامیدیایی در آمریکا گزارش شده بود که 33 درصد افراد مبتلا زیر 20 سال سن داشتند. 

تخمین زده می شود که یک نفر از هر 6 آمریکایی که سنی بین 14 تا 49 سال دارد دچار ویروس تبخال تناسلی است. در آمریکای امروز نزدیک به 50 درصد از دانش آموزان دبیرستانی حتما سکس را تجربه کرده اند و یک نفر از هر 4 دختر نوجوان آمریکایی حداقل به یک بیماری مقاربتی دچار است. 24 درصد از نوجوانانی که دچار بیماری های مقاربتی هستند اعلام کرده اند که هنوز هم به رابطه جنسی بدون در نظر گرفتن اصول محافظتی ادامه می دهند. بدین ترتیب سلامت جسمی و جنسی زنان آمریکایی که مهمترین عامل موثر در زندگی فردی و اجتماعی ایشان محسوب می شود در اثر بی بندو باری به شدت در خطر قرار گرفته است.


از هز 6 زن آمریکایی، یک نفر تجاوز جنسی کامل را تجربه کرده است.


بارداری دختران نوجوان
گفتیم که در آمریکای امروز نزدیک به 50 درصد از دانش آموزان دبیرستانی حتما رابطه جنسی را تجربه کرده اند. بر این اساس جای تعجب نیست که بدانیم مطابق برآوردها، هرساله 11 درصد از دختران زیر بیست سال ازدواج نکرده آمریکایی باردار می شوند. به عبارت دیگر در هر 48 ثانیه یک دختر جوان ازدواج نکرده، یک فرزند به دنیا می آورد. دختران نوجوان آمریکایی در معرض تبلیغات وسیعی از طریق فیلم ها و رسانه ها هستند که رابزه جنسی و بارداری در سنین نوجوانی را موضوعی عادی نشان می دهد. 

بر این اساس است که یک نفر از هر پنج دختر نوجوان آمریکایی علاقه دارد که در دوران نوجوانی اش باردار شده و فرزندی به دنیا آورد. در میان تمامی کشورهای جهان، آمریکا دارای بالاترین آمار بارداری نوجوانان است.


فقط 3 درصد از متجاوزین به زنان آمریکایی محاکمه شده و به مکافات عمل خود می رسند.


 در حقیقت، نرخ باردار شدن دختران نوجوان در آمریکا بیش از دو برابر این آمار در کانادا، بیش از سه برابر فرانسه و بیش از هفت برابر ژاپن است. عدم آمادگی این نوجوانان برای وظایف مادری و نیز عدم بلوغ اجتماعی کافی برای قبول مسئولیت در قبال کودکان متولد شده موجب افزایش تعداد کودکان بی سرپرست شده که مورد انواع سوء استفاده ها قرار می گیرند. این پدیده نسلی از انسان های عقده ای و دچار مشکلات روانی و عاطفی را در آمریکا به وجود آورده است.

کودکان بی سرپرست
بیش از نیمی از زنان زایمان کننده زیر 30 سال آمریکایی فرزندانی به دنیا می آورند که حاصل ازدواج نیستند. هم اکنون بیش از یک کودک از هر چهار کودک آمریکایی به صورت تک والدی بزرگ می شود. تقریبا 42 درصد از تمامی مادران مجرد برای تامین غذای خو به کمک دولت محتاجند و در شرایط مالی بسیار بدی زندگی می کنند. رسیدگی کامل به این کودکان برای مادران مقدور نبوده و این کودکان در اکثر جنبه های زندگی خود با مشکل مواجه هستند.


بیشترین تعداد سقط جنین در سنین 20 تا 24 سالگی یعمی بهترین دوران برای زادآ.ری انجام می گیرد.


هرزه نگاری
یکی از پیآمدهای آزادی جنسی رواج لجام گسیخته هرزه پردازی های جنسی به صورت فیلم و تصویر بوده است. 30 درصد از حجم ترافیک اینترنتی در آمریکا مربوط به هرزه پردازی های جنسی است. آمریکا بیش از تمامی ملل دیگر در کل تاریخ در دهه های اخیر محصولات هرزه تولید کرده است. 25 درصد از تمامی کارمندانی که در محیط کار به اینترنت دسترسی دارند در حین کار به سایت های جنسی مراجعه می کنند. 

آشکار است که در این محصولات آنچه که تخریب و لگدمال می شود شخصیت و هویت زنانه است. این نوع محصولات موجب شکل گیری نگاهی سخیف و آلوده به شهوت حیوانی به وجود زن شده است که طبق آن زن هویت و شخصیتی غیر از کام دهی به هر شکل ممکن و تبعیت از شهوات دیگران چیزی ندارد. از این روست که آمارها نشان می دهند تماشای محصولات هرزه پردازی موجب افزایش جرات و قصد در افراد برای ارتکاب به تجاوز و اهانت جنسی به زنان می شود و اکثر متجاوزین جنسی دستگیر شده اعتراف کرده اند که به تماشای این محصولات عادت داشته اند.


 25 درصد کارمندان آمریکایی در ادرات با سایت های مستهجن اینترنتی مشغولند.

سقط جنین
به طور کلی از سال 1973 که دادگاه عالی آمریکا سقط جنین را تایید کرد بیش از 50 میلیون جنین در شرف تولد کشته شده اند. در صورتی که تمامی انواع سقط جنین، شامل آنهایی که توسط داروهای خاص انجام می گیرند را در نظر بگیریم سالانه بیش از یک میلیون سقط جنین در آمریکا روی می دهد. تعداد کودکانی که سالانه در اثر سقط جنین در آمریکا از بین می روند برابر با تعداد تمامی نظامیانی است که تا کنون در کل جنگ های تاریخ آمریکا کشته شده اند. گزارش شده است که 41 درصد از کل بارداری ها در شهر نیویورک به سقط جنین ختم می شود. همچنین مطالعات نشان می هد 86 درصد از سقط جنین ها به خاطر آسایش طلبی و دوری از دردسرهای بارداری روی می دهد. این درحالیست که سقط جنین تبعات جسمی و روانی عمیقی بر زنان دارد که ممکن است تا سال ها آنها را درگیر کرده و زندگی عادیشان را دچار مشکل کند. 

خشونت و تجاوز جنسی 
خشونت و تعرض فیزیکی از کتک خوردن زنان تا تجاوز جنسی کامل را در بر می گیرد. آمارها نشان می دهند که بیش از نیمی از زنان آمریکایی، در دوران کودکی یا بزرگسالی مورد تعرض جسمی قرار گرفته اند و حدود 20 درصد زنان دست کم یک بار تجاوز جنسی را در طول زندگی خود تجربه کرده اند. تقریباً سالانه 2 میلیون زن آمریکایی مورد اشکال مختلف تعرض فیزیکی قرار می گیرند. بر این اساس، شمار زنان مورد تعرض فیزیکی، به تفکیک موارد تعرض، به 6 میلیون مورد بالغ می شود. 

سالانه حدود 5/1 میلیون زن از سوی شریک زندگی خود مورد تجاوز فیزیکی یا جنسی قرار می گیرند. از هر 6 زن در ایالات متحده، یک نفر یک تجاوز جنسی کامل یا اقدام به تجاوز جنسی را در کودکی یا بزرگ سالی تجربه کرده اند. خشونت از طرف همسر، دوست پسر، دوست صمیمی و هم خانه شایع ترین شکل خشونت علیه زنان است. 76 درصد زنانی که از سن 18 سالگی مورد تعرض فیزیکی یا تجاوز جنسی قرار گرفته اند، از سوی همسر فعلی یا سابق خود، هم خانه خود یا دوست پسرِ خود مورد تعرض قرار گرفته بودند. 

بر اساس گزارش مرکز مواد مخدر و جنایت سازمان ملل از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ آمریکا پس از آفریقای جنوبی بالاترین تعداد تجاوز جنسی را دارا بوده است. وحشت از آزار جنسی، جامعه‌ زنان آمریکایی را فرا گرفته است. در آمریکا در هر دو دقیقه یک زن مورد تجاوز جنسی کامل قرار می‌ گیرد. 

در واقع در هر روز 720 زن و یا در سال 262.800 زن مورد تجاوز جنسی قرار می‌ گیرند. این درحالیست که که دختران و زنان بسیاری به خاطر ترس از آبرو، بر هم خوردن زندگی شخصی، ترس از مطرح شدن نامشان در اداره‌ پلیس یا محاکم قضایی از شکایت و یا گزارش خودداری می‌ کنند و هر روز نیز اخبار و گزارشات بسیاری از آزار و اذیت جنسی زنان توسط اساتید، پزشکان، روحانیون کلیسا و حتی پلیس منتشر می‌ شود.


 حتی زنان نظامی نیز از تجاوز جنسی مصون نیستند.


 تجاوز به عنف در کشور آمریکا، یکی از جرائمی است که کمترین میزان مجازات علیه آن اعمال می شود. 

بر اساس گزارش‌ های معتبر از هر چهار زن آمریکایی یک نفر ممکن است در طول زندگی خود مورد تجاوز قرار بگیرد. حتی زنان نظامی ارتش آمریکا نیز از تجاوز جنسی در امان نیستند. در ژوئن 2012 روزنامه های آمریکا نوشتند که از هر سه زن نظامی آمریکایی یک نفر قربانی تجاوز جنسی بوده است و تنها دادگاه  نظامی عهده دار رسیدگی به شکایاتی در این زمینه می باشد. 
در ارتش آمریکا، اگر مردی به تجاوز متهم شود، این زن شاکی است که به دروغ گویی متهم می شود و شکایت از تجاوز جنسی جابجایی در یگان نظامی و اخراج را به دنبال خواهد داشت. در سال 2011 در ارتش آمریکا نزدیک به 3200 تجاوز جنسی ، یعنی یک تجاوز در هر سه ساعت  صورت گرفته بوده است.


در آمریکا در هر دو دقیقه یک زن مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد.

عدم امنیت زنان
زنان در آمریکا از احساس امنیت پایینی برخوردارند و این در حدی است که برای حفاظت از خود به حمل اسلحه روی می آورند. در می 2012 اعلام شد شمار زنان آمریکایی که به منظور دفاع از خود اقدام به خرید اسلحه کرده و در کلاس های تمرین تیراندازی شرکت می کنند رو به افزایش است. 

آمارها نشان می داد شمار زیادی از زنان در آمریکا به منظور محافظت از خویش به سراغ خرید اسلحه رفته و به طور همزمان، به عضویت در باشگاه های تیراندازی درآمده و در کلاس های تمرین تیراندازی و شکار نیز شرکت می کنند. صاحبان فروشگاه های اسلحه در آمریکا از افزایش مشتریان زن در این فروشگاه ها به میزان هفتاد و پنج درصد خبر دادند. 
طبق آمار و ارقام منتشر شده در گزارش سالانه فدراسیون ملی ورزش تیراندازی آمریکا نیز، بیش از هشتاد و سه درصد زنان این کشور برای محافظت از خود اقدام به خرید اسلحه می نمایند.


گروه های اجتماعی فراوانی به وضعیت امنیت جسمی و روانی زنان در آمریکا معترضند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۲۰
محمد ثقفی

جزئیات استخدامی نهاد ریاست‌جمهوری/ 29 فروردین زمان آزمون استخدامی

معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست‌جمهوری جزئیات آزمون استخدامی در نهاد ریاست جمهوری را منتشر کرد.
به گزارش خبرنگار دولت باشگاه خبرنگاران، معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست‌جمهوری جزئیات آزمون استخدامی در نهاد ریاست‌جمهوری را منتشر کرد.

شرایط عمومی استخدام

1- التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

2- تدین به دین مبین اسلام یا یکی از ادیان رسمی کشور مصرح در قانون اساسی.

3- داشتن تابعیت ایران.

4-انجام خدمت دوره ضرورت یا معافیت قانونی برای برادران.

5-عدم اعتیاد به دخانیات و مواد مخدر.

6-نداشتن سابقه محکومیت جزایی مؤثر.

7-دارا بودن مدرک تحصیلی کارشناسی و بالاتر در رشته‌های تحصیلی مندرج در جدول شرایط احراز آگهی. ضمناً تاریخ فراغت از تحصیل کلیه متقاضیان شرکت در آزمون باید قبل از تاریخ انتشار آگهی باشد. (به مدارک تحصیلی معادل ترتیب اثر داده نمی شود(

8-دارا بودن سلامت جسمی و روانی و توانایی برای انجام کار که استخدام می شوند.

9-داوطلبان استخدام نباید از مستخدمان رسمی، ثابت و پیمانی یا بازخرید خدمت شده دستگاههای دولتی باشند.

شرایط اختصاصی استخدام

1-داشتن حداقل سن 20 سال و حداکثر 30 سال تمام تا آخرین روز مهلت ارسال مدارک است.

2-رزمندگان با حداقل 6 ماه حضور داوطلبانه در جبهه، جانبازان، آزادگان و همسران شهدا، جانبازان و آزادگان، فرزندان شاهد و جانباز و آزاده از شرط حداکثر سن معاف هستند.

3-داوطلبانی که به صورت غیررسمی و تمام وقت در معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری به خدمت اشتغال داشته‌اند، میزان مدت خدمت غیر‌رسمی آنها به حداکثر سن اضافه می شود.

مدارک مورد نیاز که باید از طریق اینترنت و بصورت الکترونیکی ارسال شود.

1-تکمیل برگ درخواست شغل (در سایت ارایه شده)

2-تصویر آخرین مدرک تحصیلی دانشگاهی، با فرمت JPG .

3-تصویر کارت ملی با فرمت JPG.

4-تصویر صفحه اول شناسنامه و در صورت توضیحات تصویر صفحه آخر، با فرمت JPG.

5-تصویر کارت پایان خدمت نظام وظیفه عمومی و یا معافیت قانونی دائم (ویژه برادران). تاریخ پایان خدمت یا معافیت باید قبل از تاریخ آخرین مهلت ارسال مدارک باشد. با فرمت JPG.

6-پرداخت مبلغ 90.000 ریال به حساب جاری 980 خزانه نزد بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (طبق دستورالعمل مندرج در نحوة ثبت نام)

7-عکس 4*3 جدید، با فرمت (DPI 75 JPG، حداکثر 160 کیلو بایت).

8-مدارک دال بر ایثارگری، معلولیت (معلولین عادی با ارایه گواهی از سازمان بهزیستی و حسب مورد از مراجع ذی‌ربط).

9-مدارک دال بر بومی بودن.

متقاضی شرکت در آزمون باید بعد از پایان ثبت نام الکترونیکی (اینترنتی) کد رهگیری خود را یاداشت کرده و تا پایان مراحل استخدام نزد خود نگهدارد. ضمناً "ورود مجدد به سایت و دریافت کارت ورود به جلسه آزمون و اطلاع از نتیجه آزمون فقط با استفاده از کد رهگیری امکان پذیر خواهد بود."

نحوه ارسال مدارک و مهلت ثبت نام

1-ثبت نام از طریق اینترنت انجام خواهد شد. متقاضیان واجد شرایط می بایست به سایتهای www.sanjesh.org و www.spac.ir بخش آزمون استخدامی مراجعه و فرم ثبت نام را از تاریخ21/12/1391 حداکثر تا تاریخ (28/12/1391) تکمیل کنند و نسبت به واریز مبلغ 90.000 ریال به صورت الکترونیکی و از طریق کارتهای بانکی متصل به شبکه شتاب به عنوان حق شرکت در آزمون های توانمندی عمومی داوطلبان استخدام اقدام کنند. (ایثارگران از پرداخت 50% مبلغ مذکور و فرزندان شاهد از پرداخت هزینه ثبت نام معاف هستند.)

2-ثبت نام و پرداخت وجه به هیچ عنوان موجب ایجاد تعهد استخدامی برای دستگاه نمیشود.

3-به مدارک ناقص ترتیب اثر داده نخواهد شد. ضمناً "وجوه پرداختی به هیچ وجه مسترد نمی‌شود."

4-درصورت نیاز میتوانید باشماره های 33276216 و 33272216 تماس بگیرید.

توزیع کارت و محل برگزاری و نحوة اعلام نتایج آزمون:

- کارت ورود به جلسه آزمون از طریق سایتهای مذکور از تاریخ (27/1/92) قابل دسترسی و دریافت است. زمان برگزاری آزمون 29 فروردین 92 و محل برگزاری آزمون در هنگام ارایه کارت به اطلاع داوطلبان خواهد رسید.

- نتایج آزمون بر اساس 3 برابر ظرفیت متعابا از طریق پایگاه‌های اطلاع رسانی مذکور اعلام خواهد شد.

مواد آزمون

الف) عمومی:

1-معارف اسلامی (30 سؤال) 2- زبان و ادبیات فارسی و ادبیات اداری(30 سؤال) 3- اطلاعات سیاسی و اجتماعی و مبانی قانونی (30 سؤال)

ب) اختصاصی:

1-زبان انگلیسی عمومی(20 سؤال) 2- مهارتهای عمومی فناوری اطلاعات (20 سؤال) 3- ریاضی عمومی (15 سؤال) که به تعداد (145) سئوال چهار گزینه ای طراحی خواهد شد (بدون اعمال نمره منفی)

تبصره: اقلیت های دینی از پاسخگویی به سوالات معارف اسلامی معاف می باشند و امتیاز آن در سایر موارد امتحان توزیع می شود.
انتهای پیام/
برچسب ها: استخدام ، نهاد ، ریاست جمهوری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۰۳
محمد ثقفی

توضیح درباره عکس "دختر چاوز در آغوش احمدی‌نژاد"

روزنامه ایران صبح امروز در ستون "دیگه چه خبر" خود به ارائه توضیحاتی درباره عکس منتشر شده در رسانه‌ها تحت عنوان دختر چاوز در آغوش احمدی‌نژاد پرداخته است.
به گزارش خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، بعد از سفر  رئیس‌جمهور به "ونزوئلا" برخی سایت‌های خبری عکسی را تحت عنوان "دختر چاوز در آغوش احمدی‌نژاد" منتشر کردند.






روزنامه ایران صبح امروز در ستون "دیگه چه خبر" خود به ارائه توضیحاتی  درباره عکس منتشر شده در رسانه‌ها پیرامون "دختر چاوز در آغوش احمدی‌نژاد" پرداخته است.

این روزنامه انتشار این عکس را اوج بی اخلاقی رسانه‌ای توصیف کرده است و در این‌باره می‌نویسد: دست آخر اینکه روز گذشته برخی از سایت‌ها که در "عقده‌گشایی علیه رئیس‌جمهور" سابقه درخشانی را از خود ثبت کرده‌اند و همواره از برخورد قضایی در مقابل هتک حرمت به منتخب ملت نیز ترسی ندارند، با انتشار عکس یکی از سفرهای استانی رئیس جمهور، موضوع این عکس را به مراسم "خاکسپاری چاوز" ربط داده و از تیتر دختر چاوز در آغوش احمدی‌نژاد؟! استفاده کردند.

شایان ذکر است که در عکس مذکور رئیس‌جمهور در یکی از سفرهای استانی و با لباس غیر رسمی، پسر بچه‌ای را در آغوش کشیده بود حال آن که رئیس جمهور در جریان سفر به ونزوئلا و شرکت در مراسم ختم هوگو چاوز، لباس رسمی بر تن داشته است.

ادعای مذکور به حدی مضحک است که نیازی به توضیح نیست اما برخی معتقدند هنگامی که مقامات قضایی و مدعی العموم واکنشی نسبت به دروغ‌پردازی، اتهام زنی و داستان سرایی علیه شخص اول اجرایی کشور نشان نمی‌دهند، برخی رسانه‌ها نیز هرگونه بی‌اخلاقی را در حق منتخب مردم مباح می‌دانند و ترسی از پاسخگویی در مقابل قانون ندارند.

انتهای پیام/
برچسب ها: روزنامه ، ایران ، عکس ، احمدی نژاد ، دختر ، چا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۰۰
محمد ثقفی

در دفاعیاتم به صلاحیت دادگاه ایراد گرفتم

متهم ردیف اول پرونده کهریزک گفت: در دفاعیاتم به صلاحیت دادگاه ایراد گرفتم؛ موضوع ما موضوعی نبود که با هیئت 5 نفره قضات تشکیل جلسه دهد و ایراد دیگرم مربوط به عدم صلاحیت شخص رئیس‌ دادگاه است.
به گزارش خبرنگار حقوقی قضایی باشگاه خبرنگاران "سعید مرتضوی" در جمع خبرنگاران پس از پایان جلسه دوم دادگاه کهریزک اظهار داشت: در این جلسه پس از بیان شکایات یکی از شکات باقی مانده نوبت به دفاع من رسید که بتوانم از اتهامات وارده دفاع کنم.

وی ادامه داد: در دفاعیاتم به صلاحیت دادگاه ایراد گرفتم و این ایرادات شامل این موارد است که معاون و مباشر توامان رسیدگی می‌شود، موضوع ما موضوعی نبود که با هیئت 5 نفره قضات تشکیل جلسه دهد و ایراد دیگرم مربوط به عدم صلاحیت شخص رئیس‌ دادگاه است.

این متهم ردیف اول پرونده کهریزک گفت: همچنین اتهاماتی که در کیفرخواست آمده بود ایرادات اساسی داشتم چرا که اتهامات نسبت داده شده در کیفرخواست فاقد دلایل قانونی بوده است.

مرتضوی تصریح کرد: یکی دیگر از عناوین اتهامم بازداشت غیرقانونی بود که من نسبت به این عنوان اتهامی نیز انتقاد دارم و انتقاد من به این خاطر است که قاضی صادر کننده قرار بازداشت کس دیگری بود و همچنین قرار را نیز قاضی دیگری تایید کرده بود و من در آن ایام برای دفاع از رساله دکتری در مرخصی بوده‌ام.

وی با بیان این که انتساب عنوان مشارکت خلاف موازین حقوقی است، اظهار داشت: مشارکت در جرم برای کسی صادق است که در عملیات اجرایی و عنصر مادی جرم دخالت داشته باشد در مرحله‌ای که از متهمین بازجویی می‌کردند من دخالتی نداشتم.

مرتضوی با بیان این که دادستان در پرونده دخالت نداشت پس نمی‌توان اتهام مشارکت را درباره او مطرح کرد، گفت: هم چنین در این جلسه دادگاه توضیحاتی قانونی درباره اتهام معاونت ارائه داده‌ام چرا که دادگاه قبلی قرار منع پیگیرد این اتهام را صادر کرده بود ولی شعبه 1060 قرار منع پیگیرد را شکست تا این دادگاه به اتهام معاونت رسیدگی کند.

متهم ردیف اول پرونده کهریزک با بیان این که شعبه 1060 سکوت و ترک فعل را به عنوان معاونت در جرم تلقی کرده است، ادامه داد: این تلقی بدین معناست که دادستان به خاطر اقداماتی که در کهریزک شده است نظارتی نداشته و سکوت کرده است این موضوعات شدیدا مورد انکار و انتقاد بنده بود که اسنادش را به دادگاه ارائه داده‌ام. به گفته وی از لحاظ قانونی ترک فعل و سکوت از مصادیق معاونت در جرم نیست.

مرتضوی افزود: لایحه دفاعیه خود را در چهل صفحه تنظیم کرده‌ام و توانستم در این جلسه دادگاه 25 صفحه آن را تبیین و قرائت کنم و به دادگاه ارائه دهم و بقیه دفاعیاتم به خاطر مقارن بودن وقت دادگاه با هنگام اذان به جلسه فردا موکول شد.

مرتضوی درباره علنی یا غیرعلنی بودن دادگاه تصریح کرد: علنی یا غیرعلنی بودن دادگاه برعهده طرفین پرونده نیست که بتوانند تقاضای علنی یا غیرعلنی بودن آن را مطرح کنند و این موضوع به تشخیص رئیس‌دادگاه برمی‌گردد.

وی افزود: من نیز به عنوان فردی که باید دفاع می‌کردم و از آن جایی که مسئولان اعلام کرده بودند که جلسه دادگاه علنی است خودم را برای دفاع در دادگاه علنی آماده کرده بودم و اکنون نیز آماده دفاع در دادگاه علنی هستم.

متهم ردیف اول پرونده کهریزک گفت: مردم باید در جریان جزییات این دادگاه قرار بگیرند چرا که قضات کوچکترین دخالتی در حوادث کهریزک نداشتند و اتهامات مطرح شده به خاطر اقراض سیاسی است.

مرتضوی ادامه داد: خوشحال می‌شویم که دادگاه علنی باشد تا خبرنگاران در دادگاه حضور یابند غیرعلنی‌ بودن فقط زیانش متوجه قضات است.  

متهم ردیف اول پرونده کهریزک گفت: در حال حاضر کیفرخواست منتشر شده و تنها چیزی که افکار عمومی نمی‌دانند دفاعیات قضات است؛ امیدواریم دادگاه شرایطی را فراهم کند که افکار عمومی از دفاعیات قضات باخبر شوند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۵۹
محمد ثقفی
آرگو صدای بنی‌صدر را هم درآورد!

بنی‌صدر با بیان اینکه آرگو ایرانی‌ها را بی‌منطق و خشن تصویر می‌کند گفت: این فیلم با غلط‌نمایی و جعل حقایق، پیام سازمان سیا را به مخاطب منتقل می‌کند.

 به گزارش خبرگزاری فارس، «ابوالحسن بنی‌صدر»، رئیس جمهور مخلوع ایران در مقاله درباره فیلم «آرگو» که در روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» منتشر شد، این فیلم را تحریف تاریخ و یادآور کودتای 28 مرداد خواند.
 
 
بخشهایی از این مقاله به شرح زیر است:
 
 
قصد ندارم که درباره فیلم «آرگو» بنویسم، من در ابتدا این فیلم را به عنوان یکی از دیگر از پروژه‌های سینمایی هالیوود دیدم  که قصد دارد مخاطب را با ترکیب حقیقت و تخیل همچنان مسخ خود نگاه دارد و از این طریق در گیشه خوب بفروشد.
 
در حقیقت، «آرگو»، یک فیلم خوش ساخت است، به هر حال زمانی‌که خانم «میشل اوباما»، جایزه اسکار بهترین فیلم را برای این فیلم و کارگردانش «بن افلک» اعلام کرد، در حقیقت پیام‌ «میشل اوباما» که بیشتر جنبه سیاسی داشت، در حقیقت تائید‌کننده این مطلب بود که این فیلم مورد تأیید رئیس جمهور «اوباما» نیز هست، همان‌موقع بود که احساس کردم که من هم باید نظراتم را درباره این فیلم به طور واضح و شفاف بیان کنم به خصوص که در این فیلم از من هم اسم برده شده است.
 
همان دقایق اولیه فیلم، به نقل از من عنوان می‌شود که آمریکایی‌هایی که در سفارت‌خانه بوده‌اند، به زودی آزاد خواهند شد، آن اطلاعات براساس گفتگویی بود که من با «آیت‌الله خمینی» داشتم، ایشان به من گفته بودند که این افراد طی سه، چهار روز آینده آزاد خواهند شد.
 
به هرحال، این بیانیه‌ در فضایی منتشر شد که قضاوت‌ها بر این اساس بود که دولت ایران از تصرف سفارت‌خانه حمایت می‌کند و من تنها کسی هستم که با این قضیه مخالفم، البته این مطلب چندان هم دور از حقیقت نیست.
 
برای یک شروع، بلافاصله پس از تصرف سفارت آمریکا، «ابراهیم یزدی»، وزیر امور خارجه ایران، به شورای انقلاب نامه‌ای نوشت که به نظر او تسخیر سفارت آمریکا، کودتای مشترک اسرائیل و سازمان سیا بوده است، «مهدی بازرگان»، نخست‌وزیر وقت نیز به طور کلی با این قضیه مخالف بود. 
 
در واقع، در همان روز‌های نخست، حرفی از گروگان‌گیری نبود، این مسئله به عنوان اعتراضی کوتاه مدت به سرسپردگی رژیم شاه به آمریکا و همچنین کودتای آمریکا علیه دولت مصدق که همچنان خاطره‌اش در اذهان مردم به خوبی باقی بود، انگاشته می‌شد.
 
ولی زمانی‌که قضیه در روابط میان ایرانیان و سیاستمداران خارجی آمریکا از اهمیت بیشتری برخوردار شد، این اعتراض تبدیل به یک گروگان‌گیری 444 روزه و آن شرایط بحرانی در روابط دیپلماسی ایران و آمریکا شد.
 
بلافاصله پس از اشغال سفارت، «بازرگان» استعفاء داد و من مسئولیت وزرات امور خارجه را برای مدت کوتاهی به عهده گرفتم، در طول این مدت، من تمام سفرای اروپایی و کشورهای آمریکای شمالی را فرا خواندم و به آنها متذکر شدم که اشغال سفارت‌خانه در حقیقت یک جور اعتصاب علیه دولت ایران است و از آنها خواستم که برای پایان داد به این موضوع به ما کمک کنند.
 
کمی پس از این دیدار، ایران انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرد، و من به طور آشکار در ستادهای انتخاباتی، با قضیه گروگان‌گیری مخالفت کردم و خطاب به دانشجویان اعلام کردم تصرف یک سفارت‌خانه در قلب تهران بیش از آنکه نشانه شجاعت باشد، نشانه ترس است.
 
در این زمان، روحانیونی که در تلاش بودند که کنترل حکومت را به عهده بگیرند، شروع کردند به حمایت کردن از جریان تصرف سفارت،‌ یکی از کسانی که در رأس این جریان بود، «حسن آیت» بود که به خاطر آنکه قضیه «گروگان‌گیری» را غیرقانونی، غیرانسانی و غیرشرعی دانسته بودم، به شدت از من انتقاد کرد، با همه این وجود من با 76 درصد آراء در انتخابات ریاست‌جمهوری انتخاب شدم.
 
بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که فیلم «آرگو» ایستادگی دولت ایران علیه قضیه گروگان‌گیری را کاملا نادیده گرفته و همچنین ما ایرانی‌ها را در مقایسه با آمریکایی‌های غربی، مردمی بی‌منطق و اسیر احساسات خشونت‌آمیز تصویر می‌کند.
 
آنچه که در رابطه با این فیلم مطرح می‌شود یکی برخی تحریف‌هاست و جوابگویی به ضرورتی سیاسی است که ایرانی‌ها را اینچنین بد معرفی می‌کند.
 
از این مسئله که بگذریم، نگرانی اصلی من به خاطر روشی است که در فیلم «آرگو» با استفاده از آن، به عملیات مخفی سازمان سیا مشروعیت بخشیده شده، امتناع مامور سیا (تونی مندز با بازی «بن افلک»)  از نیمه کاره رها کردن نقشه آزادسازی آمریکایی‌هایی است که در سفارت کانادا پنهان شده‌اند، این صحنه‌ها به نوعی یادآور کودتا علیه رژیم دموکرات مصدق در سال 1953 میلادی است.
 
«بنی‌صدر» در ادامه این مقاله می‌افزاید: «آرگو» بار دیگر توجه عموم مردم را به سمت یکی از وحشتناک‌ترین برهه‌های زمانی تاریخ ایران و آمریکا جلب می‌کند. به هر حال این فیلم با غلط‌نمایی، جعل کردن حقایق، به قیمت تاریخ ایران و مردم این کشور، پیام سازمان سیا را به مخاطب منتقل می‌کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۵۷
محمد ثقفی
واکنش رسمی جامعه مدرسین به پیام رییس‌جمهور/

آیت‌الله یزدی: آقای رئیس جمهور؛ موظفید در اجرائیات از ولی امر اطاعت کنید/ اطلاعات شما درباره رجعت ناکافی است

رییس جامعه مدرسین خطاب به رییس جمهور کشور گفت: آقای احمدی‌نژاد رییس جمهور محترم! شما مسئله رجعت را چقدر مطالعه کرده‌اید و آن را می‌دانید؟ این بحث مسئله حساس و مهمی است و نباید همین‌طور درباره آن اظهار نظر کرد.
به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگارن، "آیت‌الله محمد یزدی" صبح امروز در جمع خبرنگاران با اشاره به تلاش گسترده استکبار برای ترویج تفکر جدایی دین از سیاست که در برخی کشورهای اسلامی حاکم شده است افزود: امام‌(ره) با تاکید بر این مسئله از رواج این تفکر  در کشور ما جلوگیری کردند.
 
وی با اشاره به این سخن آیت‌الله مدرس مبنی بر این‌که سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ماست و این که حضرت امام‌(ره) بارها بر آن تاکید داشتند اظهار داشت: این مسئله یکی از مبانی نظام است که دارای چندین نوع تفسیر می‌باشد نخست این که  دیانت و سیاست از هم جدا نیستند و نمی‌توانند از هم جدا باشند این تعریفی است که در میان مردم وجود دارد.
 
آیت‌الله یزدی با بیان این‌که تفسیر دیگر در این عرصه این است که آیا دیانت در سیاست و یا سیاست در دیانت نقش دارد یا نه افزود: به اعتقاد قریب به اتفاق روحانیت و حوزه، سیاست نمی‌تواند نقشی در دیانت داشته باشد چرا که منابع دینی ما منابعی وحیانی و بر پایه قرآن و اهل‌بیت‌(ع) است.
 
رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با بیان این‌که در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی در استنباط احکام در عرض این مسئله  نیست گفت: توجه به شرایط زمان و مکان از این جهت اهمیت دارد که در بیان احکام دین، شرایط زمان و مکان در نظر گرفته شود و به معنی شناخت می‌باشد، نه به این معنی که حکم خدا را تغییر دهد.
 
وی در بررسی نقش دیانت و سیاست اظهار داشت: از اصول معین در نظام اسلامی این است که سیاست باید در چارچوب دیانت باشد، به این معنا که قانون اساسی و مجریان آن باید بر اساس موازین اسلامی عمل کنند،  بنابر این  در نظام اسلامی شورای نگهبان قوانین را از منظر دین بررسی می‌کند و بدون تایید این شورا قوانین جنبه اجرایی پیدا نمی‌کند.
 
عضو هیات رییسه خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: تمامی تصمیم‌گیرندگان و مجریان در عرصه‌های مختلف اقتصادی سیاسی، اجتماعی،نظامی و... باید بر این مسئله اهتمام داشته باشند و در چارچوب اصول دیانت حرکت کنند.
 
وی با بیان این‌که این مسئله در قطعیات دین اهمیت بیشتری دارد ادامه داد: هر مسئولی که در نظام اظهاراتی هم داشته باشد باید در این چارچوب باشد بویژه برخی مسایل که هر کس نمی‌تواند درباره آن اظهار نظر کند بلکه اسلام‌شناسان باید در این عرصه سخن بگویند.
 
وی افزود: مسایل اعتقادی و اصول عملی و اجتماعی باید از سوی متخصصان علم کلام، فلسفه و فقه که متصدی آن هستند بیان شود.
 
آیت‌الله یزدی،  با بیان این که فلسفه وجودی حوزه این است  که منابع دینی را بررسی و آن را تبیین کند و تصمیم‌گیرندگان و مجریان نیز بر اساس آن حرکت کنند افزود: کسانی که در این عرصه بخواهند اظهار نظر کنند چه در قوه مجریه یا قضاییه، مقننه و دستگاه‌های وابسته به آن باشند، این را مدنظر قرار دهند.
 
وی با تاکید بر اینکه مشخص است باید هر مطلب تخصصی را از متخصصان آن گرفت گفت: هر کس نمی‌تواند در مسئله‌ا‌ی که تخصص ندارد نظری دهد و آن نیز از رسانه‌ها مطرح شود به ویژه  که در علوم انسانی، حساسیت‌های خاصی وجود دارد.
 
رییس جامعه مدرسین حوزه، با اشاره به اظهار نظر رییس جمهور کشور، در پیام تسلیت برای هوگو چاوز اظهار داشت: آقای احمدی‌نژاد رییس جمهور محترم کشور در مواردی تصور می‌شود که در مسایل اعتقادی هم اظهار نظر می‌کنند یک سری اعتقادات خود دارد که فکر می‌کند از مسلمات  شیعه  است و خود را شیعه درجه یک می‌داند صحبت‌هایش را از امام زمان‌(عج) شروع می‌کند و در پایان نیز با نام آن ختم می‌کند باید بداند که این امام زمان‌(عج) امامی است که زنده و دارای نایب و وکیل است و امروز این نایب در کشور وجود دارد.
 
وی با بیان اینکه اگر انسان بگوید تابع امام زمان‌(عج)  است، ولی عمل نکند تبعیت از امام زمان‌(عج) نیست گفت: بنده بارها گفته‌ام و توسط یکی از افراد در قوه مجریه این پیام را به آقای احمدی‌نژاد داده‌ام که توجه کنید که مراجع نمایندگان امام زمان‌(عج) و مقام معظم رهبری ولی‌امرمسلمین نیز نایب امام زمان‌(عج) است و خود آنها فرموده‌اند که سخن این‌ها سخن ماست.
 
آیت الله یزدی ادامه داد: آقای رییس جمهور نظرهایی داشته و دارد که گاهی منشا نگرانی است و دوستان و علاقه مند به او نیز این نگرانی‌ها  را ابراز می کنند، که در حوزه علمیه و جامعه مدرسین نیز مطرح می‌شود ولی چون سفارش موکد ولی‌امر مسلمین این است که در شرایط کنونی کشور به دنبال حفظ آرامش باشیم و از مسایل اختلاف‌انگیز پرهیز شود از این رو افرادی که ولایی هستند سعی می‌کنند مسایل اختلافی را مطرح نکنند تا در این عرصه سوژه را بدست دوست و دشمن ندهند و آرامش را در شرایطی که به ویژه انتخابات در پیش رو است حفظ کنیم.
 
وی درباره پیام رییس جمهور به مناسبت درگذشت رییس جمهور ونزوئلا اظهار داشت: آقای احمدی‌نژاد در این باره تسلیت‌نامه مفصلی نوشته‌اند که البته این امر طبیعی است زمانی که رییس جمهور کشوری می‌میرد کشورهایی که با آن ارتباط دارند پیام تسلیت می‌گویند.
 
عضو هیات رییسه خبرگان رهبری  با اشاره به اینکه «گاندی» در استقلال مردم هند و « نلسون ماندلا »در برابر استعمارگران، نقش اساسی داشته‌اند گفت: این شخصیت‌ها امتیازاتی انقلابی و آزادی‌خواهانه دارند که موجب می‌شود امتیازاتشان فقط به خودشان مورد توجه قرار گیرد ولی این‌که آزادی‌خواهان را در ردیف شخصیت‌های بالای دینی قرار دهیم درست نیست،
 
 وی خطاب به رییس جمهور کشور گفت: آقای احمدی‌نژاد رییس جمهور محترم! شما مسئله رجعت را چقدر مطالعه کرده‌اید و آن را می‌دانید؟ این بحث مسئله حساس و مهمی است و نباید همین‌طور درباره آن اظهار نظر کرد.
 
آیت الله یزدی  با تاکید بر اینکه رجعت از اصول مهم در شیعه است خاطرنشان ساخت: آقای چاوز مسیحی کاتولیک بود، وی و مسیحیان از صلیب استفاده می‌کنندبه این معنی که آنها قائل به کشته شدن مسیح هستند و این مسئله رجعت که آقای رییس جمهور آن را درباره چاوز مطرح کرده‌اند تنها در اعتقادات مسلم شیعه  وجود دارد.
 
وی  ادامه داد: این مسئله مسئله‌ای مهم، حساس و قابل بحث است و مربوط به شما(احمدی نژاد) نیست و اطلاعات شما در این مسئله کافی نیست در این شرایط کشور طرح چنین مسایلی موجب حساسیت می‌شود.
 
رییس جامعه مدرسین  افزود: آقای احمدی‌نژاد در فرودگاه وقتی پیاده شدند در مراسم استقبال چنین تعبیری به کار برد که خداوند،حضرت مسیح‌(ع) و انسان کامل (امام زمان‌(عج))، یار ملت‌ها هستند و چاوز عمیقا به حقانیت آن ایمان داشت؛ این شعارهایی است که با مرز اعتقادات دینی هم مرزی دارد.
 
وی با اشاره به نشست روز گذشته جامعه مدرسین اظهار داشت: در این نشست اظهار نظر‌های مختلف صورت گرفت و برخی نیز نظرهای تند و حساسی اظهار داشتند و تنها نتیجه این شد که در مصاحبه‌ای مطبوعاتی واکنش جامعه مدرسین به این مسئله مطرح شود.
 
آیت الله یزدی  افزود: درست است که چاوز، انقلابی و آزادی‌خواه امتیازاتی داشته است ولی تعابیر موحد و مومن که در میان عوام مردم وجود دارد نسبت به چاوز درست نیست.
 
وی در تبیین پیام جامعه مدرسین به رییس جمهور گفت: نصیحت مشفقانه وبرادرانه  به شما این است که اطلاعات دینی شما کم است و اطلاعات شما اطلاعات عمومی می‌باشد تحصیلاتی دینی هم که ندارید باید به نظرات ولی‌امر مسلمین توجه کنید وقتی از حوزه و مراجع فاصله بگیری  این اتفاق می‌افتد.
 
آیت الله یزدی  افزود: بسیاری از طلاب جوان که پر از احساس هستند در این مسائل وقتی به ما مراجعه می‌کنند می‌گوییم که ولی‌امر مسلمین بر آرامش تاکید دارند و باید از این مسایل بگذریم و امور مهمتری است که باید به آن پرداخته شود ولی وقتی شما درباره دیگر مباحث دینی و مذهبی نظر می‌دهید می‌گوییم این چه وضع است.
 
وی با تاکید بر اینکه ایشان نباید در مسایل مذهبی اظهار نظر کند و از این شعارهای هم‌مرز و اعتقادی نگوید گفت: چرا باید هر روز کاری کند که مقدار وجهه‌ای هم که هست پایین و پایین‌تر آید ایشان توجه در مسایل اعتقادی  ندارد،اینها ریشه اصلی پایه‌های حکومت است.
 
عضو خبرگان رهبری  با بیان این‌که اصل دیانت و سیاست درست ولی معنا کردن آن اهمیت زیادی دارد و سیاست در دیانت نقشی برای جابجایی احکام ندارد افزود: اگر قرار بود حوادث سیاسی احکام دینی را جابجا کند امروز دیگر چیزی از دین باقی نمی‌ماند.
 
وی افزود: نصیحت ما به رییس جمهور این است که مدت باقی‌مانده دولت را در آرامش حفظ کنیم ولو به خاطر امور سیاسی خودداری کنیم.
 
وی در پایان ضمن تبریک سال جدید و ابراز امیدواری از توجه مردم به حفظ بزرگداشت ایام فاطمیه‌ خاطرنشان کرد: مردم احترام این ایام  ماه را  که همزمان با عید نوروز است، نگه دارند.

منبع: حوزه نیوز

انتهای پیام/

برچسب ها: شیعیان ، یزدی ، کشتار ، پاکستان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۱۵
محمد ثقفی
نامه جالب حسین درخشان به احمدی نژاد

 حسین درخشان وبلاگ نویس زندانی در نامه ای به رئیس جمهور با بیان اینکه در این سال‌ها با احمدی‌نژادی روبرو شده‌ایم که تغییر کرده است از وی خواست تا یکی از این شب‌ها که از قیل و قال‌ها و نبردها خسته شده است، بنشیند و دو ساعت در آرامش کنار همسرش، فیلم "پدرخوانده" ساخته فرانسیس فورد کاپولا را که یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما است را ببیند.

به گزارش مهر، متن نامه حسین درخشان وبلاگ نویس زندانی که در اختیار خبرنگار مهر قرار گرفته به این شرح است:
بسم‌ الله‌ الرحمن الرحیم
 
هر که خواهان عزت است بداند که عزت، همگى از آن خداست. سخن خوش و پاک به سوى او بالا مى‌رود و کردار نیک است که آن را بالا مى‌برد. و براى آنان که از روى مکر به تبهکارى مى‌پردازند عذابى است سخت و مکرشان نیز از میان برود. (فاطر/۱۰)
 
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران،
 
جناب آقای دکتر احمدی نژاد،
 
سلام بر شما. این روزها نامه نوشتن از داخل زندان به مقامات نظام رایج شده است. با خودم گفتم مگر من چه چیزی از دیگران کم دارم؟ اگر بعضی‌ها به خود حق می‌دهند از بالا تا پایین نظامی را –که هر چه هست- خود در ساختنش سهم داشته‌اند به شلاق نقد بکشند، چه اشکالی دارد یک نفر هم چندخطی را از سر خیرخواهی به رییس جمهوری که پیشتر بارها از عملکرد و  شعارهایش دفاع کرده -و چوبش را هم خورده‌ است، از توی زندان، بنویسد.
 
 
آقای رییس جمهور
 
من از معدود کسانی هستم که پس از بریدن از جریان دوم خرداد -بخاطر دیدن همدلی و همراهی‌شان با استعمارگران پس از انتخاب شدن شما- با بازکشف اهمیت و حقانیت انقلاب اسلامی در اثر سالها زندگی و سفر در اروپا و آمریکای شمالی و خاورمیانه و همین‌طور آغاز مطالعه‌ ادبیات نقد مدرنیته و ضداستعماری، به جمع طرفداران شما پیوستم. حتی در دوره‌ای، تحت تاثیر تبلیغات دروغین رفورمیستهای مدعی اخلاق و همفکران استعمارگرشان در لندن و نیویورک و پاریس و تل‌آویو، از شما متنفر بودم. ولی پس از مدتی، با خواندن و شنیدن بی‌واسطه‌ی حرفهایتان نظرم آرام آرام عوض شد. همان‌طور که نظرهای سطحی و ژورنالیستی سابقم درباره‌ی خیلی چیزها عوض شد –از کارکرد و اهمیت ولایت فقیه بگیرید تا حقانیت و مظلومیت ایران درباره‌ی برنامه‌ی هسته‌ای. این تغییرات هم نه یک شبه بود و نه –مثل خیلی‌ها که بعد از یک مصاحبه‌ی قلابی آزاد شدند- در اوین اتفاق افتاد. برعکس، روند تدریجی همدل و همراه شدن من با انقلاب اسلامی از قاهره و اردن و پاریس و لندن و برلین شروع شد. و آن‌چنان در این دفاع از حق پیش رفتم که دوستان سابقم را به کل از دست دادم و زمانی که بازداشت شدم، به شهادت اسناد وزارت خارجه در ویکی‌لیکس، کمتر صدایی از جایی به دفاع برخواست .
 
شما برای من فردی خودساخته و بزرگ‌شده در میان مردم کوچه و بازار، دست‌پاک، شجاع، مومن، صریح و مطیع رهبر بودید که گفتمان انقلاب اسلامی را زنده کردید و برای همین هم به سرعت تبدیل به منفورترین دولت‌مرد روی زمین از دید استعمارگران و همفکرانشان، و محبوب‌ترین در میان ضعیف‌نگاه‌داشته‌شدگان عالم، شدید. در این راه آن اندازه پیش رفتید که در عمل به سپر بلا و خط‌شکن رهبری بدل شدید و ایشان هم قاطعانه‌ترین و بی‌سابقه‌ترین حمایت‌ها را از شما کردند.
 
صراحت و بی‌باکی شما در آن چهارسال اول چنان بود که رقبایتان گاهی یادشان می‌رفت که دشمن‌های اصلی کجایند و عامدانه یا غافلانه، براساس منافع شخصی یا تصوری از منافع ملی، به شما بیشتر تیر می‌انداختند تا به دشمنان استعمارگر.
اما در چهارسال دوم خیلی زود همه چیز شروع کرد به عوض شدن . شما کم‌کم نه تنها سپری را که پیش روی رهبری گرفته بودید کنار بردید و پیش روی بعضی دوستان و یاران خود گرفتید. رهبر را بی‌سپر رها کردید و حتی هرازگاهی خودتان هم تیری به سمت ایشان، به عمد یا سهو، روانه کردید.
 
نمی‌خواهم شما را تحلیل روانشناسانه کنم یا در جایگاه خداوند بنشینم و درون قلب و نیت‌هایش شما را بکاوم. ولی گمان می‌کنم، به قول نیچه، آنقدر در آن سالهای اول به ورطه‌های تاریک نگریستید که تاریکی هم به شما خیره شد؛ آن‌قدر با هیولاها به شیوه‌ی خودشان جنگیدید که ....
 
حالا من و امثال من در این سال‌ها با احمدی‌نژادی روبرو شده‌ایم که از «شیفتگی خدمت» (بقول شهید بهشتی بزرگ) به «تشنگی قدرت» رسیده است .
 
گاهی با خود می‌گویم شاید منم که اشتباه می‌کنم و تحت تاثیر رسانه‌های رقیب یا دشمن قرار گرفته‌ام و شما هنوز همان احمدی‌نژاد سابق شیفته‌ خدمتید. ولی وقتی می‌بینم چطور روز به روز برای ماندن در قدرت و کنترل دولت آینده به این در و آن در می‌زنید، به حسن نیت‌تان شک می‌کنم. اگر خدمت به مردم و پیشرفت کشور برایتان این همه مهم است (که می‌دانم بوده و هست) چه اصراری دارید که حتما این خدمت و پیشرفت تنها به دست شما و یاران انجام شود؟ آیا فکر نمی‌کنید ممکن است، همان‌طور که در سال ۱۳۸۴ احمدی‌نژاد گمنامی پیدا شد و به کسانی که مثل امروز او فکر می‌کردند خادم‌تر و فهیم‌تر و شجاع‌تر و کارآمدتر از آنان وجود ندارد، ثابت کرد که اشتباه می‌کردند، کسی در سال ۱۳۹۲ هم پیدا شود که از شما –یا دست‌کم به اندازه‌ی شما- به پیشرفت این کشور کمک کند؟ آیا نمی‌بینید که عملا دارید راه کسانی را می‌روید که دنبال مادام‌العمر کردن ریاست حمهوری بودند، چون یقین داشتند که از آنها کسی بهتر نیست؟
 
از من و امثال من بهتر می‌دانید که اگر همه‌ عالم علیه شما باشند، عزتی را که خدا به شما بدهد هیچ قدرتی نمی‌تواند پس بگیرد و اگر همه‌ی دنیا هم بخواهد کسی را بدون خواست او ذلیل کند، نخواهد توانست. اگر به این ایمان دارید –که حداقل در سال ۱۳۸۴ اثبات کردید که دارید- بخاطر خدا این جنگ‌ها رها کنید. بگذارید هرکس ادعای نوکری بهتری دارد بیاید و اگر توانست دل مردم را به دست آورد، صندلی ریاست را با لبخند و صلح به او بدهید.
گفته‌اید که مدتی است بسیاری از روزنامه‌ها را نمی‌خوانید. ولی امیدوارم لااقل حواستان به رسانه‌های استعمارگران باشد که چه لذتی می‌برند از اینکه می‌بینند، در اثر این رقابت‌ها و جنگ‌های جناحی و سیاسی، اصل انقلابی که این همه خون و اشک و عرق به پایش ریخته دارد بی‌آبرو می‌شود.
 
یادتان هست داستان مادری را که در زمان خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) مجبور شد از روی عشق، پاره‌ تنش را به نامادر بسپارد تا حداقل فرزندش زنده بماند؟ شاید کار به انجا رسیده است که شما هم اگر واقعا عاشق این انقلاب بی‌همتا (به‌قول میشل فوکو) و این مردم صبور و مظلومید، باید کم‌کم کوتاه بیایید و آن را به کسانی که به گمانتان نامادرند بسپارید؛ چه بسا که در آینده نفر بعدی–مثل شما در مقایسه با نفر پیشین- حتی مادرتر از شما از آب دربیاید. کسی چه می‌داند؟
 
می دانم در این ماه‌های آخر خدمت حتی نوه‌های شیرین‌تان را کمتر از آب‌دارچی‌های نهاد ریاست جمهوری می‌بینید. ولی دلم می‌خواهم خواهش کنم، به عنوان کسی که خیلی بخاطر دفاع‌های سابقش از شما و عملکرد شما فحش خورده است، یکی از این شب‌ها که از قیل و قال‌ها و نبردها خسته شدید، بنشینید و دو ساعت در آرامش کنار خانم‌تان، یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما را با دقت نگاه کنید: «پدرخوانده»‌ی فرانسیس فورد کاپولا.
 
خوب ببینید که مایکل، پسر جوان و معصوم و سالم و فراری از فساد خانواده‌ی کورلئونه، چگونه ظرف چند سال، بدون اینکه حواسش باشد، تبدیل به چیزی می‌شود که از آن می‌گریخت. شک ندارم که صحنه‌ آخرش را هرگز فراموش نخواهید کرد که، درست در همان اتاق پدر در اول فیلم، کسانی سراغش می‌آیند و او را به لقب پدرش «دون کورلئونه‌« صدا می‌کنند و در را بر روی زن و بچه‌هایشان می‌بندند تا مشغول «کار» شوند.
 
خیلی‌ها این روزها در قنوت‌هایشان برای عاقبت بخیری شما دعا می‌کنند --و شاید بیشتر از همه خود حضرت آقای خامنه‌ای. خیلی‌ها ته دلشان هنوز شما را دوست دارند، حتی اگر به زبان نیاورند. این را بدانید.
هنوز وقت هست. هنوز امید هست. هنوز فیلم به آخر نرسیده است.
 
با احترام و آرزوهای نیک،
حسین درخشان
تهران، بند دو-الف زندان اوین
۸ اسفند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۷
محمد ثقفی
ماجرای جاسوس شدن یک کارمند ارشد دولت

 از جمله مهم‌ترین اهداف سرویس‌های اطلاعاتی در سطح جهان، تلاش جهت نفوذ در سازمان‌ها و مراکز تصمیم‌گیری کشورهای هدف و استخدام کار‌گزارن و مد‌یران مربوطه می‌باشد.

 
وجود انگیزه‌های مختلف (مالی، عقید‌تی، پست و مقام و ...) در افراد و سوژ‌ه‌ها زمینه‌ مناسب را برای تأ‌مین اهداف سرویس‌های اطلاعاتی فراهم می‌نماید.
 
به گزارش ایسنا آن‏‌چه می‌خوانید ماجر‌ای به دام افتادن یکی‌ از کارمند‌ان دولت است. معاشرت با افراد خارجی بدون در‌نظر گرفتن حساسیت‌ها، بی‌اهمیت تلقی کرد‌ن خواسته‌های افسران اطلاعاتی حر‌بف، عدم آشنایی با شگرد‌های سرویس‌های اطلاعاتی در زمینه‌ استخدام افراد به منظور جاسوسی همراه با انگیزه‌ مالی و دریافت پول از جمله مسائلی بود که‌ دشمن را در جلب هم‏کار‌ی وی موفق گر‌دانید.
 
«آقای الف» به علت ارتباط با عناصر بیگانه و انجام جاسوسی دستگیر‌ و زندانی‌ گر‌دید.
 
اگر وی با توجه به تحصیلا‌ت عالیه خود تعمق بیش‏تری کر‌ده و خطر را احساس کر‌ده بود، محققاً‌ به مدارج عالی‌تری می‌رسید. انگیزه‌ی «آقای الف» در هم‏کار‌ی با بیگانه، ندانم‌کاری و عدم توجه به کیفیت‌ نز‌دیکی با بیگانه‌ و ترس از مجازات بعدی بوده است.
 
وی تصور نمی‌کرد اطلاعاتی که‌ با بیگانه‌ می‌دهد جنبه‌ جاسوسی دارد، بلکه‌ در اوایل‌ کار‌ به خاطر ادامه‌ دوستی‌ با افسر اطلاعاتی سفارت اقدام به این عمل نموده‌ است. توجه به کیفیت‌ روابط «آقای الف» و فرد بیگانه از ابتدا روش کار‌ سرویس‌های بیگانه‌ ‌ را جهت نفوذ در سازمان‌ها و نحوه‌ آلوده نمودن افراد نشان می‌دهد شکل‌ نزدیکی‌ افسر اطلاعاتی به وی طوری انجام گرفت که‌ «آقای الف» تا مدتی‌ طولانی مطلقاً‌ تصور نمی‌کرد که‌ در چه مسیری‌ قدم گذاشته است، و وقتی متوجه حقیقت‌ موضوع شد که‌ کاملاً‌ آلوده شده بود.
 
«آقای الف» در یکی‌ از استان‌های مرکزی‌ متولد و مدارج تحصیلی را تا سطح دکتری در رشته‌ قضایی طی و از دانشکده‌ حقوق در خارج از کشور فارغ‌التحصیل گردید.
 
وی در سال 1367 در یکی از ادارات استخدام شد. چندی بعد در یکی از ضیافت‌های سفارت خارجی با پرسنل آن سفارت آشنا و روابط دوستی آن‏‌ها ادامه پیدا نمود و بالاخره این آشنایی به معاشرت‌های خانوادگی تبدیل می‌گردد.
 
پس از گسترش معاشرت پرسنل با «آقای الف» ، او از وی تقاضای کمک به منظور تثبیت وضع خدمتی خود می‌نماید و این مساله را این‏‌طور عنوان می‌نماید که چون مدتی است گزارشاتی به وزارت خارجه کشورش در مورد مسائل کلی و نوشته‌های جراید ایران نفرستاده، آیا امکان دارد در این زمینه به وی کمک کند (البته پیش‏نهاد پولی هم نمی‌کند) و «آقای الف» نیز قبول می‌کند و برای ادامه‌ دوستی این‌کار را برای وی انجام می‌دهد.
 
کم‌کم در جلسات بعدی از «آقای الف» می‌خواهد که اگر در تکمیل مطالب جراید ایرانی به موضوعات دیگری که قابل ملاحظه باشد، برخورد کرد، از وی مضایقه نکند. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که افسر اطلاعاتی (پرسنل سفارتخانه) بدون مطرح ساختن مسائل مادی مرحله به مرحله «آقای الف» را صرفاً به منظور کمک به خود و از نظر تثبیت وضع خدمتی خویش در وزارت امور خارجه کشورش به پیش می‌رود.
 
اگر «آقای الف» در همان اوایل کار متوجه نزدیکی و تقاضاهای غیرعادی پرسنل آن سفارتخانه می‌شد، مسلماً دچار انحراف نمی‌گردید. ولی او از اصول کارهای اطلاعاتی و نحوه‌ی نزدیکی بیگانگان مطالبی نمی‌دانست. بنابراین افرادی که در اموری به فعالیت و خدمت مشغولند، برای حفظ مملکت و شخص خودشان باید با خطراتی که آن‏‌ها را تهدید می‌نماید آشنا باشند. محققاً اغلب کارمندان دولت که از تحصیلات عالیه برخوردارند با این قبیل خطرات آشنا بوده ولی امکان دارد درصد محدودی به علت سهل‌انگاری و اهمیت ندادن به کیفیت کار و یا نارضایتی‌های مختلف در دام افرادی از شاغلین آن سفارت‌خانه و یا افسران اطلاعاتی بیگانگان قرار گیرند.
 
وظیفه‌ «آقای الف» این بود در آن زمانی‌که آن فرد بیگانه به او پیشنهاد جاسوسی نمود بلافاصله موضوع را به اطلاع مقامات مسوول می‌رساند. ولی به علت توسعه‌ معاشرت با فرد مذکور و مدارکی که به مرور به وی داده بود، این توهم در او وجود داشت که اگر مطالبی راجع به این موارد را به مقامات مسوول عنوان کند مسوولیت سنگینی خواهد داشت و لذا این آشنایی را ادامه داد و بیشتر در خیانت آلوده شد. علی‌هذا همان‌طوری که گفته شد «آقای الف» موافقت خود را به انجام فعالیت‌های جاسوسی به نفع دولت بیگانه اعلام نمود و در ملاقات بعدی یادداشت‌های بیشتری را ، تهیه و به پرسنل سفارت‌خانه مربوطه تحویل و در مقابل، مبلغ 3000 دلار دریافت کرد و آن فرد نیز علی‏رغم دوستی‌های گذشته با او در مقابل مبلغ دریافتی‏‌اش از «آقای الف» رسید کتبی گرفت و بدین ترتیب «آقای الف» با این سند کاملاً خود را به عنوان یک جاسوس در اختیار سفارت‌خانه‌ بیگانه قرار داد.
 
به طور کلی این سرویس‌ها سعی می‌نمایند که در اولین فرصت بر علیه این جاسوسان مدرکی در دست داشته باشند و هیچ مدرکی قاطع تر و برنده‌تر از رسید دریافت پول نیست و افسران اطلاعاتی این‌کشورها می‌دانند که اگر شخصی مانند «آقای الف» زمانی از انجام فعالیت جاسوسی پشیمان شود، از رسیدهای آن و مدارک کتبی که از او در دست دارند به عنوان تهدید استفاده کرده و به همین طریق می‌توانند برای همیشه این افراد را در اختیار خود داشته باشند.
 
کما‌این‏‌که در زمانی‌که آن پرسنل سفارتخانه مأموریتش در ایران خاتمه یافت به «آقای الف» گفت: «خود وی و یا یکی از همکارانش با او تماس خواهند گرفت.»
 
در اواخر سال 1373 «آقای الف» از طرف اداره‌ خود به اروپا اعزام و پس از دو سال و نیم، از یکی از شهرهای اروپا شخصی تلفنی با «آقای الف» تماس گرفت و از او تقاضای ملاقات کرد و یک هفته بعد در یکی از رستوران‌های شهر با یکدیگر ملاقات نمودند. «آقای الف» در این جلسه فهمید که این فرد جدید از طرف پرسنل سابق آن سفارت‌خانه در ایران با وی تماس گرفته است. ملاقات‌های آن‏‌ها تکرار گردید و تدریجاً این فرد جدید از «آقای الف» خواست که هر خبری را که تشخیص می‌دهد برای آن‏‌ها مفید است در اختیار او قرار دهد.
 
«آقای الف» طبق دستور او پیرامون روابط ایران و یک کشور اروپایی اطلاعاتی را به طرق مختلف جمع‌آوری و متناوباً در اختیار فرد جدید قرار می‌داد.
 
پس از خاتمه‌ کار «آقای الف» در اروپا فرد جدید به او گفت در تهران شخصی از طرف او با وی تماس خواهد گرفت و قرار شد اگر این شخص به «آقای الف» بگوید: آیا پروفسور را می‌شناسی، هم‏کاری خود را با وی آغاز نماید.
 
در سال 1380 پرسنل دیگر سفارت خارجی تلفنی با «آقای الف» تماس گرفت و اولین ملاقات آن‏‌ها انجام شد و این شخص جمله‌ تعیین شده‌ قبلی را با «آقای الف» گفت و قرار شد که تماس‌های خود را ادامه دهند.
 
از این مرحله به بعد «آقای الف» با توجه به موقعیت شغلی خود قلباً مایل نبود که با بیگانگان همکاری نماید و حتی چندین بار از ملاقات با پرسنل سفارتخانه مزبور خودداری کرد ولی بالاخره پرسنل مزبور همراه یکی از اتباع خود که برای بازدید از نمایشگاه وارد ایران شده بود، به دفتر «آقای الف» در محل کارش مراجعه و به اتفاق ناهار صرف کردند و قرار شد که یک هفته بعد یک‏دیگر را ببینند. در این ملاقات پرسنل مذکور مبلغ 5000 دلار به «آقای الف» پرداخت نمود و از او تقاضا کرد که در هر زمینه‌ای اطلاعاتی را که جنبه‌ محرمانه دارد برای وی تهیه نماید.
 
اما موفق به انجام این کار نشده و توسط وزارت اطلاعات دستگیر گردید است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۴
محمد ثقفی
آمریکا مظنون ابتلای شش رهبر ضدآمریکایی به سرطان+ عکس

 رسانه های ترکیه امروز جمعه، از احتمال دست داشتن آمریکا در ابتلای همزمان شش رهبر ضد دولت واشنگتن، کشورهای آمریکای لاتین به بیماری سرطان خبر دادند.

 
به گزارش ایرنا، رسانه های ترکیه امروز با انتشار اخباری در مورد درگذشت ˈهوگو چاوزˈ رییس جمهوری محبوب ونزوئلا پس از مدت ها تحمل بیماری سرطان از احتمال نقش آمریکا در مرگ وی و مبتلا شدن پنج رهبر ضد دولت واشنگتن، دیگر کشورهای آمریکای لاتین خبر دادند. 
 
 
روزنامه وطن در گزارشی تحت عنوان ˈآیا این تصادف استˈ نوشت: چطور شد که بطور همزمان شش رهبر کشورهای آمریکای لاتین که مخالف با سیاست های آمریکا هستند به یک بیماری (سرطان) مبتلا شدند. 
 
روزنامه صباح نیز در خبری در این مورد نوشت: مرگ چاوز و مبتلا شدن 5 رهبر دیگر آمریکای لاتین به سرطان شک و شبهه در مورد آمریکا ایجاد کرده است.
 
رسانه های ترکیه بر ضرورت مطرح کردن این مطلب در مجامع جهانی و انجام تحقیقات بین المللی در این باره اگر چه به عنوان یک ˈ ادعاˈ باشد، شدند. 
 
ˈهوگو چاوزˈ رییس جمهوری ونزوئلا پس از مدت ها تحمل بیماری سرطان در سن 58 سالگی درگذشت. 
کد خبر:152316 -
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۲
محمد ثقفی
تا آفتاب درخشان فاطمه‌زهرا(س) می‌درخشد، طرحهای«ضدّ زن» به نتیجه نمی‎رسد/ هزاران زن کربلایی ما ستم‌های مدرن به زن را رسوا کردند

رهبرانقلاب طی پیامی به کنگره هفت هزار زن شهید اظهار داشتند: تا آفتاب درخشان خدیجه‌ی کبری علیها‌السلام و فاطمه‌زهرا علهیاالسلام و زینب کبری علیهاالسلام می‌درخشد، طرحهای کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستم‌های ظاهری را در هم شکسته‌اند بلکه ستم‌های مدرن به زن را نیز رسوا و بی‌آبرو کرده و نشان داده‌اند که حق کرامت الاهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان باصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.

به گزارش رجانیوز، متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به کنگره هفت هزار زن شهید که امروز در افتتاح این کنگره قرائت شد، به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
 
امروز در اینجا برای تعظیم به ارتش هزاران نفره‌ی زنان شهیدی گرد آمده‌اید که در تغییر مسیر تاریخ اسلام و کشور، نقشی شایسته ایفاء کردند و سربلند به محضر خدای متعالی رفتند. لشکری از فرشتگان که از جان مقدس خویش در راه اسلام مایه گذاردند؛ تماشاچی نبودند و قدم در میدان عمل نهادند و در نقش معماران ایران جدید ظاهر شدند. اینان زنان بزرگی بودند که تعریف جدیدی از «زن» به شرق و غرب، ارائه کردند.
 
زن، در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی؛ و در تعریف غالباً غربی، بمثابه‌ی موجودی که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید است، معرفی می‌شد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود و ثابت کرد که می‌توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود، و درعین حال، در متن و مرکز بود. می‌توان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی نیز، سنگرسازی‌های جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت در آمیختند و مردانه‌ترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.
 
در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس، زنانی ظهور کردند که می‌توانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش، و در ساحت حفظ خانه‌ی سالم و خانواده‌ی متعادل، و در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد امر بمعروف و نهی از منکر و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و بن‌بستهای بزرگ را درهم بشکنند.
 
اقتدار و جذبه‌ی تازه‌ای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید، ظهور کرده است که زنان را ابتداء در جهان اسلام، تحت تأثیر قرار داد و دیر یا زود در سرنوشت و جایگاه زنان جهان، دست خواهد برد.
 
تا آفتاب درخشان خدیجه‌ی کبری علیها‌السلام و فاطمه‌زهرا علهیاالسلام و زینب کبری علیهاالسلام می‌درخشد، طرحهای کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستم‌های ظاهری را در هم شکسته‌اند بلکه ستم‌های مدرن به زن را نیز رسوا و بی‌آبرو کرده و نشان داده‌اند که حق کرامت الاهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان باصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است. به خانواده این شهیدان والامقام تبریک میگویم و امیدوارم که به برکت خون این زنان شریف و مجاهد، رسانه‌ها و هنرمندان و فرزانگان و سینماگرانی بتوانند جهاد بزرگ زن ایرانی مسلمان را به دنیا که سخت محتاج شناختن آن است، بنمایانند.
 
زن مجاهد مسلمان ایرانی، معلّم ثانی برای زنان جهان خواهد بود پس از معلم اول که زنان مجاهد صدر اسلام بودند.
سلام خدا بر بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه‌ی زهرا و بر همه‌ی زنان بزرگ صدر اسلام و بر بانوان فداکار و از جان گذشته‌ی ایران اسلامی.
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۵/اسفند/۱۳۹۱
کد خبر:152205 -
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۰۰
محمد ثقفی
فیلم: هوگوچاوز از امام زمان«عج» چه می‎دانست/ چاوز: نهایت جنگ‎های تمام عالم، همین جنگ غزه است

 هوگو چاوز به عنوان یکی از جدی‎ترین رهبران حامی آرمان فلسطین در دنیا شناخته می‎شد که حمایت‎های او از مردم مظلوم این کشور در لحظات حساس جنگ و مقاومت در مقابل اسرائیل و در حالیکه که کشورهای عرب منطقه از این حمایت دریغ می‎کردند، به یکی از دلگرمی‎های مردم فلسطین مبدل شده بود.

به گزارش رجانیوز، صرف نظر از مبانی راهبردی این حمایت ویژه دولت ونزوئلا از آرمان فلسطین آنهم در منطقه امریکای لاتین که از طرفی حیات خلوت امریکا به شمار می‎رود و از سوی دیگر با سرزمین فلسطین فاصله بسیار زیادی دارد، به نظر می‎رسد مبانی اعتقادی محکم و قوی نیز بر این حمایت ویژه تاثیرگذار بوده است.
 
چنانکه هوگو چاوز در جلسه‎ای با حضور محمودعباس، به بخش‎هایی از این مبانی اعتقادی و اعتقاد به ظهور مهدی موعود (عج) اشاره کرده و اعلام می‎کند «نهایت جنگ‎های تمام عالم، جنگ غزه است.»
 
چاوز در این سخنان که با بغض او نیز همراه است می‎گوید:
 
Get the Flash Player to see this player.
 
قدس برای ما مسیحیان واقعی سرزمین مقدس است.
آنروز با احمدی نژاد مرور می‌کردیم، آنجایی از [اسلام و] قرآن که می‌گوید آن دو برخواهند گشت؟‌
در حالی که عیسی دست امام دوزادهم را گرفته است؛ مهدی! با هم می‌آیند، مهدی!
آن‌گاه صلح همه جهان را خواهد گرفت، به عیسی و مهدی می‌گویم که زود بیایند! عجله کنند، زود باشند، عجله کنند!
چون شاهد هستیم که براستی چه خطراتی این دنیا را فرا گرفته! خدای من!
این دنیای جدید که می‌خواهد متولد شود، امروز تمام دشمنی‌ها در هر زمان و مکان در غزه جمع شده است، من معتقدم در نهایت تمام جنگ‌های تاریخ همین جنگ نوار غزه است، ما برای فلسطین می‌جنگیم، این جنگیدن به نفع ونزوئلا هم هست،‌ در واقع برای امریکای لاتین می‌جنگیم. 
 
شاید همین رویکرد خاص و ویژه چاوز به موضوع مقاومت بوده است که این روزهای واکنش‎های توام با خوشحالی و تمسخر صاحبان شعار «نه غزه، نه لبنان» را در قبال خبر درگذشت او به همراه داشته است، رویکردی که به خوبی مفهوم آزادگی را حتی برای فردی در آن سوی دنیا تعبیر و تفسیر می‎کند.
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۵۸
محمد ثقفی
احمدی‌نژاد بعد از بازگشت از ونزوئلا چه گفت
رییس جمهور با آرزوی آمرزش برای رییس جمهور فقید ونزوئلا ، او را فردی معرفی کرد که به دنبال عدالت، برادری، دوستی و کرامت انسانی یعنی همان اهداف انقلاب اسلامی بود.
 
به گزارش ایسنا، محمود احمدی‌نژاد بعدازظهر امروز (شنبه) پس از بازگشت از مراسم خاکسپاری هوگو چاوز در جمع خبرنگاران اظهار کرد: مردم می‌دانند که آمریکای لاتین قاره بزرگی است، اما متاسفانه تحت تاثیر مستکبران و استعمارگران حتی رسانه‌ها، آنطور که باید و شاید ظرفیت‌ها و استعدادها و فرهنگ و اندیشه مردم آمریکای لاتین را معرفی نکرده‌اند.
 
وی با بیان این‌که آمریکای لاتین به لحاظ استعدادهای طبیعی و انسانی کم‌نظیر است و مردمان مذهبی پاک، شجاع و عاطفی دارد، گفت: چهارصد سال استعمارگران در این منطقه حضور داشتند که جنایت‌های بسیاری را انجام دادند که در تاریخ بی‌نظیر است و چپاول‌هایی که در آنجا شده است همین‌طور.
 
وی ادامه داد: آمریکای لاتین برای کسب استقلال، عزت، پیشرفت و تسلط بر منابع خود دائما در حال مبارزه بوده‌ است و نهضت‌های زیادی در آنجا شکل گرفته که عموما به طور شدید سرکوب شده‌اند.
 
احمدی‌نژاد با بیان این‌که در 60 سال اخیر شکل مبارزات مردم عوض شده است، افزود: نیروی مردمی که آمد از طریق کودتا یا ترور سرکوب شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، موج امیدی پیدا شد و حرکت در آمریکا آغاز شد که باز سرکوب شدند.
 
رییس‌جمهور ادامه داد: در دهه جدید نیروهای مردمی با همان انگیزه‌ها، اما مجرب‌تر از گذشته و مردمی‌تر انقلابی را آغاز کردند و رهبری آن بر عهده هوگو چاوز بود. وی مردی انقلابی بود که تمام تجربیات را مرور کرده بود و می‌دانست در چه صحنه‌ای قدم برمی‌دارد .
 
وی با بیان این‌که آقای چاوز قیام کرد و مردم ونزوئلا از او حمایت و پشتیبانی کردند، گفت: آقای چاوز دنبال عدالت، برادری، دوستی و کرامت انسانی یعنی همان اهداف انقلاب اسلامی بود.
 
احمدی‌نژاد تصریح کرد: هوگو چاوز مردی مومن و معتقد است و حرکتی که آغاز کرد در آن موفق شد به طوری که امروز هر جا انتخابات نسبتا آزادی برگزار شود، یاران چاوز رای بالایی می‌آورند، دایره کشورهای انقلابی نیز روز به روز بیشتر می‌شود و امروز به بیش از 60 تا 70 کشور رسیده است. چاوز نقش محوری در این انقلاب‌ها داشت. وی تلاش بسیاری در جهت دمیدن روح خودباوری و آزاد‌ی‌بخش
 
به مردم انجام داده بود.
 
احمدی‌نژاد با بیان این‌که چاوز پیوند عمیقی بین انقلاب اسلامی و آمریکای لاتین برقرار کرد، اظهار کرد: چاوزحرکت ملت ایران و انقلاب اسلامی و امام (ره) را به خوبی می‌شناخت و این‌ها را در یک حرکت و همسو معرفی می‌کرد. ما کمتر سخنرانی‌ای از او سراغ داریم که نامی از ایران، انقلاب اسلامی و امام (ره) نبرده باشد و دامنه حرکت وی در بدنه اجتماعی و توده مردم گسترش یافته بود.
 
رییس‌جمهور گفت: آقای چاوز خدمات بسیاری به جامعه بشری کرد. وی موج انقلابی‌گری از نوع امروزش که نه وابسته به شرق و نه وابسته به غرب است،را دنبال کرد. او متکی به رای مردم و کرامت انسانی است، او خود نیز انسانی آزاده بود و به چیزی وابستگی نداشت، مردمی بود و در این مردمی بودن تظاهر نمی‌کرد و روح لطفی داشت.
 
وی با بیان این‌که چاوز با بیماری مشکوکی که گرفت از دنیا رفت، ادامه داد: برخی تصور کردند که در گذشته وی باعث شده خلاء بزرگی به وجود آید و این خلاء می‌تواند ضربه‌ای به این موج عظیم وارد کند. دوستان چاوز نگران شده بودند و دشمنان او خوشحال بودند به همین دلیل مراسم آقای چاوز از اهمیت بالایی برخوردار بود. ما نیز به عنوان وظیفه انقلابی برای برادری شجاع و مومن که همیشه از حق ایران دفاع می‌کرد و مطلقا در مقابل حق از خود مقاومت نشان نمی‌داد، در این مراسم حضور پیدا کردیم. من شهادت می‌دهم که او همواره از حق ایران دفاع می‌کرد.
 
احمدی‌نژاد ادامه داد: با حضور هیات ایرانی نیز پیوند ملت ایران با ملت‌های انقلابی نشان داده شد که مستحکم است و با این حضور اعلام کردیم که کمک می‌کنیم، این تصور به وجود نیاید که خلایی ایجاد شده است.
 
رییس‌جمهور با بیان اینکه بسیاری در آمریکای لاتین عظمت چاوز را نمی‌شناختند، تصریح کرد: از 54 کشوری که در مراسم وی حضور داشتند 33 کشور در سطح رییس‌جمهور و رییس دولت به صورت داوطلبانه حضور پیدا کرده بودند. چاوز یک شخصیت بین‌المللی بود.
 
رهبران امروز ونزوئلا و گروه‌های اجتماعی آن هم‌قسم شده‌اند که راه چاوز را ادامه دهند. بسیاری فکر می‌کردند که پس از درگذشت چاوز شعله‌های انقلابی خاموش می‌شود، اما برعکس شد و ابعاد انقلاب در آمریکای لاتین را چند برابر کرد به طوری که حالت انفجار به خود گرفت و همه آنان گفتند که ما تا آخر هستیم.
 
احمدی‌نژاد در ادامه با بیان این‌که چاوز پشتیبان رهبران انقلابی بود، یادآورشد: آنها ابتدا احساس خلاء می‌کردند، اما زمانی که در کنار یکدیگر قرار گرفتند و قدرت این کنار هم قرار گرفتن را دیدند، هم‌عهد شدند که راه چاوز راهی ریشه‌دار و انسانی است و آن را ادامه خواهند داد.
 
احمدی‌نژاد با بیان این‌که مراسم چاوز مراسمی پرشکوه بود و اینگونه مراسم‌ها را می‌توان تنها در مورد رهبران بزرگ تاریخی مشاهده کرد، افزود: رفتار چاوز امروز تبدیل به یک فرهنگ شده است. او حق‌طلب و مردمی بود، ایستادگی، شجاعت و به هیچ انگاردن مستکبران و خرد کردن ابهت آنان امروز تبدیل به یک فرهنگ شده است.
 
وی با بیان این‌که چاوز زنده و با مردم است،‌ گفت: تمام کسانی که در مراسم چاوز حضور داشتند، پیام داده بودند یا درباره او سخن می‌گفتند به چند نکته اذعان داشتند. آنها و حتی کشیشان کلیساها شهادت دادند که او یک موحد و انسانی پاک و مومن بود.
 
رییس‌جمهور همچنین افزود: همه می‌گفتند که چاوز ایران را خیلی دوست داشت. مادرش هم اظهار محبت کرد و گفت که چاوز عاشق ایران بود.
 
احمدی‌نژاد همچنین تصریح کرد: امروز تمام کسانی که راه چاوز را ادامه می‌دهند، وظیفه‌شان سنگین‌تر شده است. حرکت آزادی‌بخش در آمریکای لاتین با گستردگی بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد.
 
رییس‌جمهور در پایان با بیان این‌که روابط ملت ایران با ملت‌های آمریکای لاتین تقویت خواهد شد، ضمن آرزوی آمرزش برای چاوز، گفت: امیدوارم خداوند او را با اولیای خودش محشور کند. او همواره منتظر بود که مصلح و موعود حقیقی بیاید و آرزوهای او را نیز محقق کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۵۱
محمد ثقفی
سخنان پناهیان درباره رئیس جمهور آینده

رئیس جمهور آینده باید تقوا و همچنین درک صحیحی از پی ریزی تمدن اسلامی داشته باشد، کسانی که فقط نزدیک چشم و محیط اطراف خود را می بینند و رسالت بلند مدت و جهانی انقلاب اسلامی را متوجه نیستند، با توجه به شرایط امروز حتی در تامین اهداف حداقلی هم موفق نخواهند بود.

به گزارش صابر، هر روز به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک تر می شویم، فضای کشور هم بیش از پیش رنگ و بوی انتخاباتی به خود می گیرد، اما آنچه بیش از مصداق و شخص مهم است، گفتمان است و فضای انتخابات آینده بیش اینکه شخص محور باشد باید گفتمان محور باشد و اگر شخصی هم قرار است انتخاب شود باید دید که آیا با هدف و گفتمان انقلاب اسلامی سنخیتی دارد یا نه.
 
در هین رابطه حجت الاسلام پناهیان در گفتگویی کوتاه با صابر این گونه بیان داشت: رئیس جمهور آینده باید تقوا و همچنین درک صحیحی از پی ریزی تمدن اسلامی داشته باشد، کسانی که فقط نزدیک چشم و محیط اطراف خود را می بینند و رسالت بلند مدت و جهانی انقلاب اسلامی را متوجه نیستند، با توجه به شرایط امروز حتی در تامین اهداف حداقلی هم موفق نخواهند بود.
 
وی گفت: باید کسانی برای ریاست جمهوری کسانی به عرصه بیایند که از دورنمای بزرگ تمدن اسلامی درک درستی داشته باشند و بتوانند این آرمان را در جامعه محقق کنند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۰۷
محمد ثقفی
انتخاب نخستین گروه فضانوردان ایرانی در سال 92

رییس پژوهشکده سامانه‌های فضانوردی پژوهشگاه فضایی ایران با اعلام اجرای پروژه اعزام انسان به فضا در دو فاز زیر مداری و مداری، جزییات طرح ملی اعزام فضانورد به فضا را تشریح کرد.

به گزارش ایسنا، دکتر محمد ابراهیمی در نخستین هم‌اندیشی علوم و فناوری زیست فضایی که صبح چهارشنبه در پژوهشگاه فضایی ایران برگزار شد با بیان این که موضوع اعزام اولین فضانورد ایرانی به فضا در اسناد بالادستی تاکید شده است، گفت: در بند 9 اقدامات ملی نقشه جامع علمی کشور بر دستیابی به فناوری انسان به فضا و کسب دانش طراحی و ساخت و پرتاب ماهواره به مدار زمین آهنگ با مشارکت جهان اسلام و همکاری‌های بین‌المللی تاکید شده است. همچنین در سومین نشست شورای عالی فضایی مدیریت اجرای پروژه ملی اعزام انسان به فضا به سازمان فضایی ایران ابلاغ و مقرر شد در راستای اجرای این پروژه این سازمان از تمام امکانات و ظرفیت‌های موجود کشور و توانمندی کلیه‌ی فعالان بخش فضایی استفاده کند.

علاوه بر این اخیرا در سند جامع توسعه هوا فضای کشور که تصویب و ابلاغ شده است بر برنامه‌ی اعزام انسان به فضا تاکید شده است.

وی با بیان این که هم اکنون تنها سه کشور آمریکا، روسیه و چین موفق به اعزام انسان به فضا شده‌اند، گفت: کسب اقتدار و قرار گرفتن در شمار قدرتهای فضایی، ایجاد غرور ملی و نمایش پیشرفت های علمی و فناوری، تربیت دانشمندان، اهرم بازدارنده در مقابل تهدید‌ها، دستیابی به قابلیت و ظرفیت علمی و فناوری و صنعتی به منظور رفع نیازهای فضایی کشور و استفاده از منابع فضایی از جمله اهداف عمومی پروژه‌ی اعزام انسان به فضا محسوب می‌شود.

رییس پژوهشکده سامانه‌های فضانوردی پژوهشگاه فضایی ایران با اشاره به اهداف کلان طرح ملی اعزام فضانورد به فضا تصریح کرد: پروژه‌ی اعزام انسان به فضا در سازمان فضایی ایران در قالب دو فاز تعریف شده است، در فاز ابتدایی انجام پرواز تا سقف 200 کیلومتر به مدت 15 تا 30 دقیقه به صورت زیرمداری صورت خواهد گرفت و در فاز دوم پرواز مداری و قراردادن فضانورد در مدار زمین انجام می‌شود. البته در حین این اقدامات نیاز است که تعلیم فضانوردان هم به تناسب انجام شود.

ابراهیمی ادامه داد:‌ از دیگر اهداف کلان طرح ملی اعزام فضانورد به فضا کسب تجربه در کاوش و عملیات فضایی شامل حصول اطمینان از کنترل فضایی، قبل، حین و بعد از بازگشت به جو به وسیله سرنشین، انجام تحقیقات و آزمایشات علمی، دستیابی به فناوری‌های کلیدی کاوش فضایی، توسعه فرهنگ تعامل بین سازمانی، ایجاد زمینه برای تحقق طرح‌های کلان ملی از جمله ایجاد آزمایشگاه و ایستگاه فضایی کشورهای اسلامی، سفر به ماه و سیارات و اکتشاف کیهان است.

وی افزود: البته موضوع سفر به ماه در کمیسیون‌های شورای عالی فضایی بارها مورد بحث قرار گرفته‌ است تا شاید در آینده‌ پروژه‌های فضایی به این موضوع هم فکر شود.

رییس پژوهشکده سامانه‌های فضانوردی با بیان این که بر اساس زمان‌بندی‌ها باید انتخاب گروه اول فضانوردان ایرانی در سال 91 صورت می‌گرفت که به سال آینده موکول شده است، خاطرنشان کرد: امیدواریم با حمایت‌هایی که رییس جمهور نیز قول آن را داده‌اند بتوانیم فعالیت‌های ضروری تحقق این هدف بزرگ را از سال آینده آغاز کنیم.

وی خاطرنشان کرد: برای رسیدن به هدف اعزام فضانورد به فضا کاوشگرهای مختلفی به دنبال کاوشگرهایی که تا کنون طراحی و پرتاب شده است ساخته خواهد شد که هر کدام از آنها اهداف خاصی را دنبال می‌کنند. همچنین محموله‌هایی که بتوانند بازگشت به جو را با سپرهای حرارتی و اجزای کنترلی دقیق تحمل کنند با مشخصه‌هایی طراحی خواهد شد. البته به تدریج قطر و وزن کاوشگرها باید رشد کند تا بتوان فضانورد را در آن جا داد.

به گزارش ایسنا، ابراهیمی ادامه داد: هر کدام از این پروژه‌ها با سرفصل خود مشخص شدند و هم اکنون ابعاد و وزن تقریبی کاوشگرهای آینده به طور کامل مشخص کرده‌ایم و این که از امروز تا دستیابی به فناوری اعزام انسان به فضا باید چه فناوری‌هایی را رشد دهیم.

وی با بیان این که در حال حاضر ایده اولیه‌ی اعزام کپسول حامل انسان به فضا طراحی شده است، تاکید کرد: هم اکنون ماکت ایده اولیه کپسول اعزام به فضا جهت جا دادن شبیه‌ساز فضاپیما در آن طراحی شده است. برنامه ما این است که فضاپیما قدرت حمل سه فضانورد را داشته باشد اما پرواز اولیه‌ی فضاپیما با یک فضانورد خواهد بود.

رییس پژوهشکده سامانه‌های فضانوردی با اشاره به برگزاری نخستین علوم و فناوری زیست فضایی تصریح کرد: در جهت کسب فناوری‌ها زیست فضایی باید قدم به قدم این فناوری‌ها طراحی و مورد تست قرار بگیرند تا در نهایت از استفاده‌ی آنها در پروژه‌های فضایی اطمینان حاصل کنند.

اعتقاد ما این است که باید زیست شناسان، فیزیولوژیست‌ها، دامپزشکان و محققان پزشکی هوایی و فضایی در انجام این فعالیت‌ها سازمان فضایی را همیاری کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۰۷:۰۵
محمد ثقفی

پیام تسلیت رئیس جمهور به مناسبت درگذشت هوگو چاوز زیاده روی بود

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: آنچه در پیام گفته شده زیاده‌روی است و بهتر است پیام به صورت دیپلماتیک گفته می‌شد چرا که همتای یک رئیس‌جمهوری از کشور دیگری از دنیا رفته است.
به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران "آیت‌الله سید احمد خاتمی" عضو مجلس خبرگان رهبری در حاشیه اختتامیه سیزدهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری در جمع خبرنگاران درباره انتخابات آینده اظهار داشت: مقام معظم رهبری نصیحت‌های لازم را به بزرگان کردند و بهتر است کاندیداها مصلحت کشور را بیشتر از مصلحت خود ببینند و مدام احساس تکلیف نکنند و در اینکه بیایند هنر نیست، بلکه هنر آن است که نیایند.  
 
وی ادامه داد: کشور فقط به یک رئیس‌جمهور نیاز دارد و بهتر است همان یک نفر اعلام موجودیت کند.
 
امام جمعه موقت تهران تاکید کرد: برای نشاط و شور انتخاباتی حضور رقبا لازم است اما این مصلحت نیست که همه وارد انتخابات شوند.
 
آیت‌الله خاتمی گفت: کاندیداها بهتر است فداکاری و از حضور در صحنه صرفنظر کنند.  
 
وی در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره پیام احمدی‌نژاد پیرامون درگذشت هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا اظهار داشت: اجازه بدهید در این رابطه بعدا صحبت کنم اما آنچه در پیام گفته شده زیاده‌روی است و بهتر است پیام به صورت دیپلماتیک گفته می‌شد چرا که همتای یک رئیس‌جمهوری از کشور دیگری از دنیا رفته است.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به سوالی درباره اینکه پیام شما به احمدی‌نژاد برای مدت زمان باقیمانده از دولت دهم چیست، گفت: پیام دادن این چنینی در حوزه‌های دینی با عکس‌العمل همراه است اما بهتر است در چند ماه آخر از مواضع چالشی و تنش‌زا پرهیز کنند و گفتن تسلیت نیز حق رئیس جمهور است.


انتهای پیام/
م

برچسب ها: خاتمی ، رهبری ، مصلحت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۵۶
محمد ثقفی

تظاهرات عربستانی‌ها به "مکه" کشیده شد

منابع خبری از تظاهرات مردم شهر مکه در اعتراض به زندانی شدن زنان در عربستان خبر دادند.
به گزارش سرویس بین‌ الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از النشره:منابع خبری با اعلام این خبر افزودند مردم شهرهای مکه، ریاض، جیزان و بریده در تظاهراتی بی سابقه با حضور در خیابان‌های این شهرها به بازداشت گسترده زنان و مردان از سوی وزارت کشور و پلیس عربستان اعتراض کردند.

گفتنی است طی روزهای اخیر مقامات عربستانی فشار خود را بر تظاهرات کنندگان این کشور افزایش داده و بسیاری از این افراد را به بازداشتگاه منتقل کردند.
برچسب ها: مکه ، جیزه ، بریده ، عربستان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۵۲
محمد ثقفی
روایت مصداقی مرتضی نبوی از سیر جریان مدیریت اجرایی کشور
تکنوکرات‎ها برای انتخابات لشکرکشی کرده‎اند/سیستم امتیازات ویژه از رانت نفت، از دولت موسوی شروع و در زمان هاشمی استمرار یافت

گروه سیاسی: مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای حل اختلاف قوا، و وزیر پست، تلگراف و تلفن در دولت اول میرحسین موسوی و مدیر مسئول روزنامه رسالت است که چندی پیش در نشست "مدیریت تکنوکراسی در جمهوری اسلامی" در دانشگاه امام صادق علیه السلام سخنرانی کرد.

به گزارش رجانیوز، نبوی در سخنان خود با ذکر مصادیقی شنیدنی، به روایت سیر جریان مدیریت اجرایی کشور از دولت‌ اول میرحسین موسوی تا دولت دوم احمدی‌نژاد و ثمرات مدیریت «تکنوکرات ها» بر کشور پرداخته است.

متن کامل سخنان قابل توجه مرتضی نبوی در ادامه آمده است:

گذری بر تشکیل دولت‌ها؛ از موسوی تا خاتمی

بعد از نوسانات اول انقلاب، از سال ۶۰، نظام یک استقراری پیدا کرد و یک جریانی وقتی که داخل مدیریت‌های نظام شدند، جدید بودند. از میان این‌ها افراد تحصیلکرده آمریکا هم بودند. اکثرا عضو انجمن‌های اسلامی‌ آمریکا و اروپا بودند و برخی هم تحصیلکرده‌های داخلی بودند و به تدریج وارد صحنه‌های مدیریتی شدند.

بنده خودم در دولت اول آقای مهندس موسوی، وزیر پست و تلگراف و تلفن بودم و البته دولت اول را آقای باهنر تشکیل داده بود. پس از فرار بنی صدر، آقای رجایی رییس جمهور بودند و شهید باهنر نخست وزیر شدند. مثلا در‌‌‌ همان دولت، وزیر کشور حضرت آیت الله مهدوی کنی بودند و مهندس موسوی وزیر خارجه بود. بعد از شهادت شهید باهنر و شهید رجایی، دوره‌ای تا انتخاب رییس جمهور جدید، آیت الله مهدوی رییس جمهور شدند و دولت آقای باهنر استمرار پیدا کرد.

تا زمانی که رهبر معظم انقلاب رییس‌جمهور شدند، ابتدا آقای ولایتی برای نخست وزیری معرفی شد اما آقای موسوی نخست وزیر شدند و دکتر ولایتی جای آقای موسوی در وزارت خارجه قرار گرفت. دیگر آیت الله مهدوی‌کنی در دولت نبودند. آهسته آهسته این نظام بروکراسی اداری ما شکل گرفت و خود ما اولین کسانی بودیم که تجربه اول وزارت‌مان بود.

در این مجموعه، به تدریج دو جریان شکل گرفت که در مسائل اقتصادی با هم اختلاف‌نظر داشتند. گروه اول خود آقای موسوی، بچه‌های مجاهدین انقلاب مثل آقای بهزاد نبوی و محمد سلامتی که طرفدار اقتصاد دولتی بودند و گروه دوم مخالفین این نظر که امثال بودیم.

در دولت دوم جریان دوم حذف شد و‌‌‌ همان دوستان استمرار پیدا کردند. چهره‌های شناخته شده‌شان، آقای بهزاد نبوی، آقای سلامتی، آقای نوربخش بودند و دوستانشان در مدیریت بانک‌ها، گمرک و دیگر جا‌ها پراکنده شدند. وقتی دولت هشت ساله عوض شد و قانون اساسی تغییر کرد. نخست وزیری حذف شد و آقای هاشمی به رییس جمهوری برگزیده شد. آقای هاشمی که پشتیبان دیدگاه‌های آقای موسوی در نماز چمعه بودند. این سیستم مدیریتی که در ۸ سال آقای موسوی وجود داشت، در دولت هاشمی هم پست داشتند. اوایل دولت آقای میرحسین، آقای نوربخش کنار گذاشته شد و به مجلس آمدند. اما بعد از پذیرش قطعنامه وارد دولت شدند.

سیستم مدیریتی دولت هاشمی تبدیل به یک شبکه شد

بعد از پذیرش قطعنامه جریان موسوم به چپ از مجلس و دولت به دو گروه تقسیم شدند؛ یک قسمت گفتند که تفکر اقتصاد دولتی ما فقط برای زمان جنگ بود و عده دیگر بر عقیده خود مصمم بودند که برای عدالت، باید‌‌‌ همان تفکر مسلط شود. پس از روی کار آمدن آقای هاشمی، عده‌ای طرفدار او شدند و به دولت آمدند. مثل آقای نوربخش، آقای روغنی زنجانی - که رییس سازمان برنامه و بودجه شد - و بسیاری از وزرا هم تثبیت شدند. سپس آن جریان مدیریتی در نظام تثبیت شدند و آهسته به یک شبکه تبدیل شدند که در جاهای مختلف از هم پشتیبانی می‌کردند. مثلا اگر مدیریت بانک‌ها را نگاه کنید، اگر هم تغییر کنند، از این بانک به بانک دیگر می‌روند و به صورت شبکه آمدند. آقای هاشمی هم خیلی میدان داد. بعد از مجلس سوم، همان تیمی که در دولت آقای موسوی بودند در دو دولت آقای هاشمی جریان کارگزاران سازندگی را به وجود آوردند، که چهره‌ها شناخته شده هستند. مجلس سوم دست چپ‌ها بود و بعد از فوت حضرت امام هم، مقابل رهبری جدید قرار گرفتند و بعد هم با آقای هاشمی مخالفت کردند که طیف چپی بودند که هم چنان طرفدار اقتصاد دولتی بودند.

سیستم رانتی جذابیتی ایجاد می‌کرد که چسبندگی خود به دستگاه اجرایی را ادامه دهند

حالا چرا تبدیل به شبکه شدند و ماندگار شدند و طیف بروکرات استمرار پیدا کرد؟ شرایط زمان جنگ بود؛ اما سیستم رانتی جذابیتی ایجاد می‌کرد که چسبندگی خود را به دستگاه اجرایی، ادامه بدهند. مثلا‌‌‌ همان زمان که وزیر بودیم، با چند نرخی ارز و کالا‌ها مواجه بودیم. مثلا خودرو یک قیمت رسمی داشت و یک قیمت بازار آزاد. مثلا اگر کسی می‌توانست یک پیکان صد هزار تومانی بخرد، دم کارخانه یک ملیون تومان می‌فروخت. این امتیازات با اصرار بر اینکه نرخ ارز را ۷ تومان نگه دارند و قیمت‌های رسمی را ثابت نگه دارند، پدید آمد. ‌‌‌ همان موقع هم که زمان جنگ بود، مثلا وزیر صنایع سنگین که آقای بهزاد نبوی بود، برای مدیران هر وزارتخانه یک سهمیه خودرو می‌دادند. مثلا می‌گفتند، آقای وزیر، این ۵ خودرو را به مدیرانت بده. این یعنی یک وزیر با خودرویی با تفاوت صد هزار تومان و یک ملیون تومان؛ امتیاز درست می‌شد. آرام آرام، این سیستم مدیریت بروکراسی زیر زبان مدیران مزه کرد و به حفظ این وضعیت، گرایش داشتند. چون بیرون دولت این خبر‌ها نبود. باید به نوبت می‌رفتند و پول بریزند و.... اما این یک امتیاز شد. یا زمین‌هایی را در مناطق مختلف ارزان می‌دادند.

یادم می‌آید تا زمانی که ما بودیم، مقاومت کردیم. اما بلافاصله پس از ما، تلفن هم همین‌گونه شد. در بازار گران بود. به کارمندان و مدیران، بدون نوبت می‌دادند و در بازار می‌فروختند. یا‌‌‌ همان زمان‌ها در وزارت علوم، برای فرزندان هیات علمی، انتقال به تهران را پیش‌بینی کردند. هر دستگاهی به فراخور حال خودش، امتیازاتی تعریف کرد و به مدیران مزه کرد و تلاش کردند که در سیستم پر امتیاز بمانند. که این امتیازات از قبل رانت نفت بود.

این سیستم در دولت آقای موسوی شکل گرفت، در دولت آقای هاشمی استمرار پیدا کرد و در دولت آقای خاتمی نیز همین‌ها آمدند. مردم که به نوعی شرایط سخت اقتصادی را زیر سر این مدیران می‌دیدند، مثلا از مدیریت اقتصادی مرحوم نوربخش ناراحت بودند، دیدند که همین چهره‌ها با شعارهای متفاوت آقای خاتمی ماندگار شدند. کل جریان چپ هم همین‌ها بودند. در زمان آقای هاشمی کارگزاران جدا شد که اختلاف سلیقه پیدا کردند. مجاهدین انقلاب هم از قبل بودند. در دولت آقای خاتمی با شعارهای متفاوت و چهره منتقد آقای هاشمی امد، در عین حال که پشتیبان آن‌ها همین کارگزاران، شهرداری و آقای کرباسچی بود. مردم هم دیدند بعد از مدتی که‌‌‌ همان آش است و‌‌‌ همان کاسه. یعنی‌‌‌ همان مدیریت و‌‌‌ همان سیاست‌های آقای هاشمی استمرار پیدا کرد و همین طیف‌ها در قوه قضاییه راه یافتند و دوستانشان را در آنجا قرار دادند.

در زمان جنگ قوه قضاییه به نوعی بی‌خاصیت شده بود

البته بد نیست بگوییم که در شرایط جنگ، به نوعی قوه قضاییه بی‌خاصیت شده بود. چون برای اینکه دستگاه‌های دولتی تضعیف نشوند، نمی‌توانست پای مدیران ارشد را به قوه‌قضاییه بکشاند و اغماض می‌کرد و علت کم خاصیتی قوه قضاییه ما در آن زمان این بود و الی یوم هذا، همین گونه بود و الان دارد شرایط تغییر می‌کند و دختر آقای هاشمی به زندان می‌رود و پسرشان محاکمه می‌شود. در آن زمان جرات نداشتند سمت این جریان برود. این جریانی که به تعبیری به شبکه تبدیل شده بودند و سوراخ سمبه‌های بروکراسی و امتیازات را از شبکه بانکی و گمرک تا قوه قضاییه راه پیدا کردند و مستقر بودند و در عوض شدن‌ها فقط تغییر جا بود.

در زمان آقای هاشمی مدیران رسما گفتند که ما تافته جدا بافته‌ایم

این آن چیزی شد که ما دیدیم در جمهوری اسلامی یک اشرافیت جدیدی به تعبیر مقام معظم رهبری شکل گرفت. در زمان آقای موسوی این امتیازات کمی مراعات می‌شد. اما در دولت آقای هاشمی علنی شد و رسما مدیران گفتند که ما تافته جدا بافته هستیم و مدیران بالا‌تر باید امتیازات بیشتری داشته باشند. اتاق‌ها و دکورشون متناسب با شانشان باشد. چیزی که تحت عنوان مانور تجمل مطرح شد و این فاصله و شکاف بین کارگزاران و مردم ملموس شد و لذا یکی از انتقادات جدی مردم در پایان دولت هاشمی، عدالت اجتماعی بود که بعد رهبری در این مساله نگرانیشان را اعلام کردند و مردم فکر کردند با تغییر چهره آقای خاتمی، این طیف تغییر می‌کند که دیدند، خیر همان افراد  هستند. یعنی همان‌ها از پیوندی بین طیف چپ در مجلس و کارگزاران پدید آمد که بعد از آن، جبهه مشارکت را تشکیل دادند. در واقع پیوند حزب مجاهدین و مشارکت با کارگزاران ایجاد شد و در مناصب و امتیازات قرار گرفتند.

مثلا در جایی مثل وزارت نیرو در پروژه‌های عظیم و بودجه‌های سنگین و بعد هم ایجاد شرکت‌های نیمه خصوصی و نیمه دولتی، از امتیازات استفاده کردند. این شبکه به شدت گسترش پیدا کرد و اشرافیت جدیدی این‌بار در بروکراسی کشور شکل گرفت. نفوذ سیاسی، اقتصادی داشتند. سر بزنگاه‌های قضایی، آدم دارند و عزم هم کردند که مناصب را حفظ کنند. مثلا در انتهای دولت آقای هاشمی، آقای مهاجرانی که در لندن نشسته، پیگیر بود که ریاست جمهوری سردار سازندگی استمرار پیدا کند که رهبری و ما‌ها مخالفت کردیم که نشود. طیف مشارکت هم که سر کار آمد، دنبال این بودند که در شرایط رفراندوم، قدرت ولایت فقیه را کم کنند و به تعبیری امده بودند که بمانند؛ نه اینکه ۸ سال بمانند و دولت دست به دست شود.

البته این شرایط به وجود آمده و فاصله بین مردم، مردم را ناراضی کرد و مردم دنبال تحول بودند که رسیدیم به زمان سال ۸۴ و پایان دولت اصلاح طلبان. البته این هم عرض کنم که در سال ۷۶ هم مردم دنبال تغییر وضع موجود بودند که اتفاق نیفتاد و در سال ۸۴، آقای احمدی‌نژاد با درک دقیق از این مساله و انگشت گذاشتن بر مساله اشرافیت آمد و گفت می‌خواهم دستم را داخل دهان افعی کنم و با این‌ها برخورد کنم که مورد اقبال مردم قرار گرفت و رای آورد.

احمدی‌نژاد شجاعانه طبقه اشرافیگری ۱۶ ساله را به هم ریخت اما ...

اما خاصیت بروکراسی ما، به علت اینکه پر از این امتیازات است، هر کسی که می‌آید، خودش با شعار می‌آید، آهسته هم چرب و شیرین قدرت زیر زبان‌شان مزه می‌کند و می‌خواهد دولت پایدار باشد. آقای احمدی نژاد البته خیلی شجاعانه آن طبقه اشرافیگری که امتداد ۱۶ ساله داشت را به هم ریخت و همه را متلاشی کرد. مخالفت‌های مختلفی هم که با ایشان می‌شد، خیلی‌ها به همین علت بود. چرا که دست این‌ها را از مناصب کوتاه کرده بود. منتها ناگهان دیدیم که در دولت دوم با‌‌‌ همان ویژگی‌ها و خصوصیات شکل می‌گیرد. به نوعی باید بگوییم این نظام رانتی که با درآمد نفتی کسب می‌شود، آدم‌ها را جلب می‌کند که صندلی‌ها را حفظ کنند. البته دوستان جدید شتاب زده عمل کردند و این امتیازات از دولت سرازیر می‌شود و قوه قضاییه هم دست خودشان است.

شهرداری وقت به برخی از قضات بیش از حقوق‌شان، حق مشاوره می‌داد

مثالی عرض می‌کنم برای فهم بهتر: وقتی آقای یونسی رییس دادگستری تهران بودند، جنگ دائمی ما در روزنامه رسالت با شهرداری بود. در شهرداری آن زمان غوغا بود. در مغازه‌ها را گل می‌گرفت و ما هم افشاگری گسترده داشتیم. ما هم همیشه دادگاه بودیم. یعنی من روزی نبود که دادگاه نروم. آن زمان هم نماینده بودم. مدام هم وکیل می‌گرفتند و شکایت می‌کردند. ما هم از رو نمی‌رفتیم و علیه این مسائل کار می‌کردیم. اولین مصاحبه آقای یونسی به عنوان رییس دادگستری تهران این بود که بیشترین شکایت از شهرداری است و عزم داریم که برخورد کنیم. ما خب خوشحال شدیم و دیدیم که آب نمایی جلوی دادگستری تهران زدند و دیگر هیچ خبری از رسیدگی به تخلفات شهرداری تهران نیست! و خلاصه شهرداری برخی از قضات را به عنوان مشاور حقوقی برگزید و بیش از حقوق خودشان، حق مشاوره می‌داد و آهسته مسائل حل می‌شد!

دستگاه‌ها نماینده خودشان را می‌ساختند و وارد مجلس می‌کردند

در مجلس چگونه وارد می‌شدند؟ مجلس چهارم و پنجم نماینده بودیم. می‌دیدیم که کمیسیون‌های صنایع و نفت و بعضی کمیسیون‌های دیگر تافته جدا بافته‌اند و ربطی به مجلس ندارند. دستگاه‌ها نماینده خودشان را می‌ساختند و وارد مجلس می‌کردند و یا در مجلس یارگیری می‌کردند و می‌گفتند که در کمیسیون صنایع، هوای ما را داشته باش، ما هم هوای شما را داریم!

یک بار در نطق پیش از دستورم در مجلس چهارم گفتم که "این چه وضعی است که کمیسیون صنایع و نفت آدم دولت هستند و نه نمایندگان مردم که از حقوق مردم دفاع کند" و‌‌‌ همان موقع خیلی بر همکاران ما سخت آمد. ولی دیدیم که چگونه در سیستم رانتی شبکه سازی می‌کنند.

در حال شکل‌گیری اشرافیت جدید هستیم

این شبکه یک دور به هم خورد و الان هم در حال شکل گیری یک اشرافیت جدید هستیم و این‌ها هم بدشان نمی‌آمد که قبل از مجلس نهم، ۱۵۰ نفر نماینده مجلس طرفدار دولت و این‌ها باشند که این مساله نشد.

تقریبا دولت‌هایی که آمدند برای تداوم قدرتشان حزب تشکیل دادند. آقای هاشمی، حزب کارگزاران را که تشکیل دهنده جریان بروکراتیک بودند، ایجاد کرد. آقای خاتمی حزب مشارکت را ایجاد کرد. الان هم کارگزاران و مجاهدین و مشارکت هم با هم پیوند خوردند و باز دوباره به هم نزدیک شدند و دنبال این هستند که برگردند و مناصب از دست داده را به دست بیاروند و این سرنوشت مدیریت بروکرات یا تکنوکرات بود.

اقتصادهای رانتی فساد را بازتولید می‌کند

مرتضی نبوی در ادامه به پرسش‌های دانشجویان پاسخ داد.

سوال: قابل درک است که دولت اصلاحات و کارگزاران از قبل بودند و طبقه اشرافی تشکیل داده بودند و سرمایه دارانی ایجاد شدند تا در دولت باقی بمانند. اما پس از سال ۸۴ که آقای احمدی‌نژاد آمدند و با شعار مبارزه با مفسدین اقتصادی حضور پیدا کردند و به تعبیر شما در ۴ سال اول خیلی خوب بود و بدنه را تغییر دادند و در چهار سال دوم یک بدنه جدید در حال شکل گیری است. مساله‌ای که هست این است که بعضی در نگاه سیاسی که روسای جمهور در هنگام تحویل دولت تغییر جدی می‌کنند. مثلا خود آقای احمدی‌نژاد گویا حسن نیتی برای تغییر داشت. اما به نتیجه‌ای می‌رسند که در مدیریت کشور که گویا ما به سرمایه گذاران نیاز داریم که آدم خودمان باشند یا به تعبیر آقا شیرینی قدرت باعث می‌شود. آیا دلایل دیگری هم هست در سیستم مدیریتی یا فقط به دلیل‌‌‌ همان رانت است؟ به تعبیر دیگر ما ناچاریم که به خاطر این سیستم رانتی، همین گونه مدیریت کنیم یا الگوی نمونه‌ای داریم؟

پاسخ: اقتصادهای رانتی فساد را بازتولید می‌کند. دقیقا‌‌‌ همان سیستم قبل از انقلاب. آدم‌های پس از انقلاب که آدم‌های نمازشب خوان بودند، وارد سیستم یک مدیریت بدون زحمت می‌شوند. از طرفی هم جذابیت قدرت به شیرینی جان است که وقتی یک نفر بخواهد قدرت را از کسی بگیرد، حاضر نیست تحویل بدهد. باید خیلی خودساخته باشد که مثل حضرت امیر بگوید، از آب دماغ بز بی‌ارزش‌تر است. یعنی از جان شیرین‌تر می‌شود. این فساد در سیستم‌های رانتی بازتولید می‌شود. یعنی افراد در اقتصادهای رانتی، سعی می‌کنند استفاده کنند، در میان مردم عضو گیری کنند تا مثلا موقع انتخابات برای‌شان خرج کنند. مثلا در سال ۷۶، این‌ها محاکمه شدند. مثلا این شهرداری تهران و آقای کرباسچی، استاندارد تبلیغات را به هم زد. بیلبورد‌ها و روزنامه رنگی و... در محاکمه گفت که پیمانکاران داوطلبانه امدند و به ما کمک کردند. چه طور پیمانکار شهرداری داوطلبانه می‌آید و با شهرداری کار می‌کند؟! در حالی که مثلا پروژه‌ای یک ملیون تومان است، به او ۵۰۰ ملیون تومان بدهی! آن هم می‌فهمد که چه کسی باید جبران کند، و برایت خرج کند.

این سیستم رانتی در کشور ما (محصول) نفت است. ممکن است جای دیگری این درآمد باد آورده از منبع خدادای دیگر باشد. اما در کشورهایی که سعی می‌کنند با مالیات‌ها مدیریت می‌شود، سعی می‌شود که قدرت کارآمد‌تر باشد. رضایت عموم مردم را به دست بیاورد. ولی اینجا کارآمدی مطرح نیست. مثلا در چنین سیستمی به دانشگاه‌ها کاری ندارند. اما کدام پایان نامه و رساله‌ها به مشکلات کشور ربط دارد. البته اخیرا خیلی بهتر شده است. اما مدیران فکر می‌کردند که می‌توانند تکنولوژی را با پول نفت دربیاورند و این رانت سوء مدیریت را هم پوشش می‌دهد و از دل این سیستم، دولت پاسخگو در نمی‌آید.

در دور دوم رای اولی‌ها به داد خاتمی رسیدند

سوال: چه می‌شود که پس از شکل گیری چنین طبقات دولتی، مردم دور دوم باز هم به آن‌ها رای می‌دهند؟

۵ میلیون رای آقای هاشمی در دور دوم افت کرد. یعنی احمد توکلی در دور دوم، با انتقاد‌هایش، ۵ ملیون را از آن خود کرد. در دولت آقای خاتمی جور دیگری بود و گفتند که ما وعده اصلاحات سیاسی دادیم و نه اقتصادی. بعد هم آقای خاتمی یک آدم تبلیغاتچی حرفه‌ای بود که محبوبیتش رو علیرغم نارضایتی حفظ کرد. این رای خاتمی هم افت کرد و رای اولی‌ها به دادش رسیدند. البته نه به اندازه آقای هاشمی.

سوابق کاندیداها به تشخیص تکنوکرات بودن او کمک می‌کند

سوال: در انتخابات بعدی از کجا بفهمیم که کدام کاندیدا این اخلاق تکنوکراتی در دولتش خواهد داشت؟

سوابق مدیریتش را باید نگاه کرد. در انتخابات مجلس، چون لیست و این‌ها هست، یک حساب کتابی هست و از فیلتری رد می‌شوند. اما در انتخابات ریاست جمهوری یک چهره سر‌شناسی باشند و تایید شوند، بستگی به این دارد که با مردم ارتباط برقرار کند و نظر مردم را جلب کند. آنجا دیگر مردم نمی‌گویند که مورد تایید کیست و... پس سوابق کمک می‌کند. البته در این موضوع مشکل کلی‌تری داریم که حل نشده، این است که تشکیلاتی نداریم که بیایند داخل و کسب مهارت کنند و تجربه پس بدهند و از فیلترهایی رد شوند که بعد از تصاحب قدرت دچار تحولات عجیب نشویم. حالا حزب به فرم قبلی را نمی‌گویم، که کلوپ قدرت هستند. یعنی تشکیلاتی که داخلش تربیت و آموزش و سیر مدارج است.

سمپاد‌های کارگزاران و مشارکت در بدنه اداری هستند

سوال: الان می‌شود از جریانی اسم برد که چنین تفکری داشته باشد؟

ببینید، رئوس کارگزاران و مشارکت حذف شدند. اما سمپاد‌هایشان در بدنه اداری هستند. مثلا فرض کنید در سال ۸۸ شاید سیستم اداری اکثرا به آقای موسوی رای دادند.

مافیای اقتصادی موجود با جریان کار گزاران بی‌ارتباط نیست

سوال: مافیای اقتصادی موجود الان در بدنه دولتی با جریان کارگزاران ارتباط دارد؟

بی‌ارتباط نیست. حالا مافیا نباشد، یک شبه مافیاست. یعنی شما در این سیستم بخواهید امتیازی بگیرید، سیستمش در دولت و دستگاه‌های دولتی است. مثلا فرض کنید که قیمت ارز یک دفعه  بالا می‌رود. این ناشی از اطلاعاتی است که از بدنه دولتی بیرون می‌آید. غیر از رانت نفتی، رانت اطلاعاتی هم خیلی موثر است و اطلاعات به طور برابر عرضه شود.

لشکرکشی تکنوکرات‌ها برای انتخابات

سوال: در مورد نقش جریان تکنوکرات در انتخابات آینده توضیح دهید که آیا برنامه دارند یا خیر؟

مگر می‌شود برنامه نداشته باشند؟! این همه لشگرکشی برای چیست؟! الان مثلا رفتار اصلاح‌طلبان که نسبت به آقای هاشمی تنفر داشتند و او را عالیجناب سرخ پوش می‌نامیدند، الان او را مطرح می‌کنند. چنان چه مجلس پنجم چون از ناطق نوری خوش‌شان نمی‌آمد، رفتند پشت سر آقای خاتمی. در حالی که زخم خورده جریان چپ بودند. یعنی این ائتلاف‌ها و هماهنگی‌ها؛ منافع مشترک ایجاب می‌کند که ائتلاف اتفاق بیفتد. بوی این می‌آید که جریان مشارکت، مجاهدین و کارگزاران به وحدت برسند.

پشت چه چهره‌ای؟

مثل آقای هاشمی، - آقای خاتمی که البته بعید است - یا چهره دیگر.

امکان دارد پشت یک چهره اصولگرا ظاهر شوند؟ چون بعد از فتنه چهره مخدوشی پیدا کردند.

باید اعتماد حداقلی به او داشته باشند. اینکه احمدی‌نژاد نباشد، هر کسی بخواهد باشد، بعید است. باید کسی باشد که یک حداقلی تامین‌شان کند.

مثلا چه کسی؟ برخی معتقدند جریان دولت و مشایی با جریان اصلاح طلب و کارگزاران ائتلاف کرده است. یا مثلا جریان شهرداری و آقای قالیباف که علیرغم چهره سرداری و بسیجی، مدیریتش نشان داده که‌‌‌ همان سیستم تکنوکراتی را دارد و منافع آن‌ها را تامین می‌کند. چون در این دوره این‌ها خیلی به هم فحش دادند، شاید در صحنه نتوانند وحدت کنند.در مورد ائتلاف شهرداری با جریان تکنوکراتی قبلی چه؟

اندازه‌ای که مشهود است، می‌گویند که شهرداری از هرگونه آدم‌های بروکرات و متخصص از طیف‌های مختلف استفاده می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۱ ، ۰۵:۵۷
محمد ثقفی
پرتاب کفش به سفیر انگلیس در رام الله

شبکه های تلویزیونی عرب زبان از حمله دانشجویان فلسطینی دانشگاه برزیت به سفیر انگلیس در مناطق اشغالی، با کفش خبر دادند.

به گزارش مهر، المیادین لحظاتی پیش در خبری فوری اعلام کرد که دانشجویان دانشگاه برزیت در رام الله با پرتاب کفش به سوی سفیر انگلیس در فلسطین اشغالی، وی را وادار به خروج از دانشگاه کردند.
 
این اقدام پس از آن صورت می گیرد که رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر اقدامات تحریک آمیزی را علیه فلسطینی ها انجام داده است. شهادت عرفات جرادات اسیر فلسطینی در زندان مجدو رژیم صهیونیستی بر اثر شکنجه و حمله نظامیان صهیونیست به محفل قرآن آموزی در مسجد الاقصی و هتک حرمت قرآن کریم از جمله این موارد به شمار می رود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۱ ، ۰۵:۵۲
محمد ثقفی
ترجمه‌ شگفت‌انگیزاز سخنان احمدی‌نژاد و لاریجانی

جام نیوز- روز گذشته احمدی‌نژاد در بخشی از سخنرانی خود در مورد ارتباطات و ماهواره اظهار داشت: «ما باید چهار ماهواره از خودمان به هوا پرتاب کنیم تا هر "ننه قمری" کلید آنرا پایین نیاورد.»

 
راستی امروز باید رسانه‌های خارجی چه ترجمه‌ای ارائه می‌دادند؟ ظریفی می‌گفت رسانه‌ها نوشته‌اند: «احمدی‌نژاد در سخنان خود گفت باید ماهواره مادر (ابرماهواره) یا mother satellite بسازیم و چهار ماهواره خود را روی آن نصب کنیم.» جالب‌تر این جاست که برخی به بحث بنشینند که ماهواره مادر مانند دیتابیس پرتاب شده و ماهواره‌های دیگر را در مدار خود تنظیم می‌کند؟
 
البته این موارد مسبوق به سابقه است و گویا برخی سیاستمداران بی‌میل نیستند مترجمان غربی را اذیت کنند.
 
در ادامه مواردی از این دست ارائه می‌شود:
 
جمله احمدی نژاد به فارسی چنین بود: «غرب دست از بچه بازی بردارد و با دم شیر بازی نکند.»
 
لوماتن چنین نقل کرد: «احمدی نژاد گفت که غرب دست از لجاجت و تجاوز به کودکان بردارد و با شیرها بازی نکند.»
 
نشریه اسپانیایی ال پائیس نیز نوشت: « رئیس جمهور ایران غرب را متهم به کودک آزاری کرد و گفت که شورای امنیت نباید با شیرها بازی کند.»
 
نشریه لا کرودونیای ایتالیا نیز نوشت: « احمدی نژاد به غربی ها هشدار داد که نباید با لجبازی به کودکان تجاوز کنند و شیرها را بکشند.»
 
جمله علی لاریجانی: «با نشان دادن "لولو" ی شورای امنیت، مردم ایران رو به قبله نمی‌شوند.»
 
ترجمه نیوزویک: «علی لاریجانی گفته است که اگر شورای امنیت مثل موجوداتی که بچه ها را می ترسانند ظاهر شود، مردم ایران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمی کشند.»
 
ترجمه نشریه اسپانیایی ال پائیس: «علی لاریجانی گفت که اگر شورای امنیت چیز ترسناکی را هم به ایرانیان نشان دهد، باز هم مردم ایران به سوی عربستان سعودی نمی خوابند.»
 
ترجمه نشریه فرانسوی اومانیته: «علی لاریجانی گفت که دراز کشیدن ایرانیان به سوی مرکز اعتقادات مسلمانان بستگی به این دارد که آنها از موجودات افسانه ای بترسند، این یک داستان ایرانی است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۱ ، ۰۵:۵۰
محمد ثقفی

فرزندان «هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد» این روزها چه می کنند+تصویر

alt

به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت:

در بین فرزندان سه رئیس جمهور آخرین ایران، بچه های هاشمی رفسنجانی سیاسی ترینشان هستند، دستی بر امور اقتصاد دارند و در عرصه ورزش و امور اجتماعی هم سرک می‌کشند. به واقع حوزه های فعالیت 3 پسر و 2 دختر رئیس جمهور دوران سازندگی، بین شان تقسیم شده است. محسن کمتر سعی می کند خودش را اهل حاشیه نشان دهد و بیشتر از خود چهره ای معتدل به نمایش گذاشته است. پیش‌تر رئیس دفتر پدرش در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و صاحب همان موسسه انتشاراتی که کتب خاطرات پدرش از قبل و بعد از انقلاب اسلامی را منتشر می کرد. مدیر عامل سابق مترو اما در جریانانتخاباتسال 88- اگر چه به بهانه پاسخ به اتهاماتی که به خود، برادران و خواهرانش وارد شده بود- نامه‌های سرگشاده ای نوشت که آن اعتدال در چهره‌اش رنگ باخت و خود را از مسیرهای بدون جنجال خارج کرد.

 

alt

حتی در ازدواج دختران و پسران هاشمی هم باید قائل به تفاوتی ظریف شد. حتی در تاثیری که از ازدواجشان گرفته اند. هر سه پسران ازدواج فامیلی کرده اند، گیرم حالا این میان ازدواج مهدی با دختر محمد هاشمی- عمویش- را بتوان در جرگه ازدواج هایسیاسیردیف کرد اما محسن با دخترخاله اش ازدواج کرده و یاسر با دختر پسرخاله اش. فاطمه و فائزه اگر چه با ازدواج با فرزندان حسن لاهوتی ازدواجسیاسیکرده اند اما فائزه بیشتر به سیاست علاقه نشان می دهد تا فاطمه. فاطمه برخلاف فائزه خیلی اهل قیل و قال نیست اما این اواخر در فرودگاه امام هنگام ورود برادرش مهدی به ایران، تنه به تنه فائزه زد، او بیشتر در کارهای اجتماعی فعالیت دارد و در سال 1385 مورد تقدیر فدراسیون بین المللی تالاسمی قرار گرفت.

می‌گویند پیشنهاد اجباری شدن آزمایش تالاسمی پیش از ازدواج، درمان رایگان بیماران تالاسمی و کمک به تأسیس و راه‏اندازی مراکز درمانی تالاسمی از جمله اقدامات وی بوده است.

اما مهدی! در چهره شدن و حاشیه سازی با فائزه رقابتی سنگین دارد، مثل فائزه نتوانسته است بهمجلسراه پیدا کند یا اصلا شانسش رو در این حوزه نیازموده است که احیانا درانتخاباتمجلس ششم شکست بخورد اما در ستاد انتخاباتی پدرش درانتخاباتسال 84 فعالیت داشت و درانتخابات88 هم چنان کرد که نام او در دادگاههای متهمان حوادث پس ازانتخاباتمکرر بر زبان آمد.

مهدی که بعد ازانتخابات88 به بهانه تحصیل از ایران خارج شده و در لندن به سر می برد، مهر ماه به تهران آمد و بنا به همان اتهاماتی که بر او وارد شد روانه زندان شد، مثل خواهرش فائزه که بنا به همان جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام 6 ماه به حبس محکوم شده است و یک روز قبل از مهدی به زندان رفت. فائزه روزهای آخر دوران محکومیتش را سپری می کند و اما به خاطر اخلال در زندان پرونده دیگری هم برای او تشکیل شده است. مهدی هم که به قید وثیقه میلیاردی آزاد شده است به زودی محاکمه می شود. قاضی رسیدگی کننده به پرونده او غریبه نیست. قاضی ناصر سراج که تا یکسال پیش درگیر پرونده فساد بزرگ بانکی بود به عنوان قاضی پرونده مهدی هاشمی انتخاب شده است.

alt

 

یاسر در این میان تعلق خاطری به سوارکاری و پرورش اسب دارد. نامزد ریاست فدارسیون سوارکاری می شود و مثل مهدی که علاقه زیادی به کارهای اقتصادی دارد و اتهامات نفتی ثابت نشده هم در این زمینه متوجه اوست، ظرایف کارهای اقتصادی را خوب می شناسد و دستی بر صادرات و واردات دارد.

فعالیت فیس بوکی عماد

درباره دو دختر و یک پسر سید محمد خاتمی حاشیه های زیادی وجود ندارد. به غیر از فعالیت های فیس بوکی عماد تنها پسر رئیس جمهور دوران اصلاحات که در حوادث پس ازانتخاباتسال 88 شدت گرفته بود اندک خبری می توان درباره فعالیت این روزهای فرزندان رئیس جمهور دوران اصلاحات پیدا کرد.

شاید دلیل این حاشیه های اندک در خروج دو دختر خاتمی از ایران و زندگی شان در کشورهای اروپایی باشد.

یکی را می گویند در ایتالیا و دیگری در انگلیس. سال 84 هم حرف و حدیث هایی درباره نحوه ورود لیلا دختر بزرگ سید محمد خاتمی به دانشگاه و تحصیل او در مقطع کارشناسی ارشد منتشر شد که همو خود در نامه ای به آن ادعاها پاسخ داد و نوشت که در سال 81 دوره دکترایش را به پایان رسانده و نیازی به تحصیل مجدد در مقطع کارشناسی ارشد ندارد. نرگس، خواهر کوچکتر لیلا، هم در زمان حضورش در ایران بیشتر به تحصیل مشغول بود.

alt

ازدواج سید عماد خاتمی، فرزند 26 ساله سید محمد خاتمی در اسفند سال گذشته خبری غیرسیاسی بود که درباره این خانواده منتشر شد و بعدها هم حاشیه نگاری هایی بر آن صورت گرفت.

 

شاید از آن روی که گفته شد او شهریور ماه امسال ماه عسل خود را به اروپا رفته بود و رسانه های منتقد اصلاحات، این سفر را زیر ذره بین گرفته بودند. نه عماد، نه لیلا و نه نرگس هیچ کدام در عرصهسیاسیوارد نشدند.

لیلا دختر بزرگتر سید محمد خاتمی که در تصویرهای قدیمی پدرش هم همراه اوست از دانش آموختگان شناخته شده ریاضی کشور بود.

برای پدرم بزرگداشت می گیرند

نام علیرضا احمدی نژاد چندی پیش وقتی نوه پسری رئیس جمهور به دنیا آمد، بر سر زبان ها افتاد.

علیرضا پسر کوچکتر احمدی نژاد کمتر از مهدی شناخته شده است. یعنی به آن اندازه که مهدی حاشیه دارد و نامش در رسانه هاست، علیرضا نیست.

مهدی اما داماد اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور است و همین ازدواج کافی است که وارد عرصهسیاستشود.

فارغ التحصیل دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز است. در مقطعی گفته می شد که او در بازرسی ریاست جمهوری حضوری فعال دارد اما حکمی به نام وی نخورده است.

نقطه اشتراک مهدی و عماد را باید در فعالیت های فیس بوکی آن ها دانست.

چندی پیش در این شبکه اجتماعی عکسی از اسفندیار رحیم مشایی منتشر شد که مهدی احمدی نژاد در ذیل آن عکس نوشته بود«بعضیها هیچ هنری ندارند به جز اینکه به دیگران برچسب بزنند و چون چیزی برای اثبات ندارند اثبات خود را در نفی دیگران می دانند . فرض کنیم تمام مستکبرین و فتنه گران و منحرفین از بین رفتند ، حرف حساب شما چیه؟»

 

alt

سوای حضورش در نیویورک و اجلاس سازمان ملل و برخی سفرهای خارجی که با پدر می رود، چندی پیش ماجرای تحصیل او در شعبه دانشگاه شریف واحد کیش نیز برای او دردسر ساز شد.

گفته شد که هزینه تحصیل تمامی رشته ها در واحد کیش دانشگاه شریف نزدیک 20 میلیون تومان در هر ترم است. گیرم این وسط برخی سایت ها هزینه سکونت مهدی احمدی نژاد در یکی از برج های کیش را هم محاسبه کرده و به این رقم افزوده بودند.

بعد از این اتفاقات روابط عمومی دانشگاه شریف در اطلاعیه ای نوشت که هزینه تحصیل کل دوره به مراتب پایین تر از آن چیزی است که در رسانه ها اعلام شده است.

مهدی همین اواخر وارد دعوای لاریجانی- احمدی نژاد هم شد و در پیامی با عنوان «منطق خوارج» نوشت: «از تمام تریبون ها شبانه روز فحش و توهین سرازیر می کنند ولی تا به آن ها بگویی خودتان هستید می شوی بی ادب»


داماد اسفندیار رحیم مشایی افزود: «استدلال دوستانی که احمدی نژاد و لاریجانی را کنار هم قرار می دهند شبیه کسانی است که می گفتند علی و معاویه امت اسلامی را به تفرقه کشاندند و هر دو از دین خارجند و البته تیغشان تنها بر سر علی فرود می آید.»

مهدی احمدی نژاد در بخش دیگری از نوشته هایش، وعده می دهد که «100 سال دیگه مردم برای احمدی نژاد روز بزرگداشت نژاد رو توی تقویم» می گذارند!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۵۳
محمد ثقفی

مستند ملکه و من+معروف‌ترین فساد جنسی فرح،+تصویر

alt

به گزارش پایگاه خبری خامیان ولایت به نقل از عصر امروز، در هفته های پایانی بهمن ماه مستندی با نام "ملکه و من" از شبکه انگلیسی بی بی سی پخش شد. در این مستند مبارزی توده ای که قبل از انقلاب با شاه مبارزه کرده بود به دنبال ساخت مستندی از زندگی فرح پهلوی است. این مستند 4 سال پیش ساخته شده ولی بارها و بارها در شبکه بی بی سی بازپخش شده است.

 

او شدیدا پیگیر مصاحبه با فرح پهلوی می شود تا بالاخره اجازه ی فیلم برداری و مصاحبه را از او می گیرد. این مستند در راستای ارائه چهره ای مظلوم از فرح ساخته و آن را به نمایش در آورند. در این مستند و بلاخص زمان مصاحبه با فرح آهنگ های غمگین و غریبی پخش می شود تا بتواند احساسات مخاطبان را بازیچه قرار دهد.

در قسمتی از این مستند فرح ایمیل های مردمی که به دستش رسیده را می خواند. ایمیل هایی که این مستند را برای کسانی که این خاندان را می شناسند بیشتر شبیه به طنز می کند تا یک مستند درام. در یکی از این ایمیل ها شخصی از فرح خواستار آی پد شده است که فرح می گوید: "من جدیدا یه آیپد خریدم و می تونم اون قدیمی رو بدم بهش. فقط نمی دونم سیماش کجاست" یا در ایمیلی دیگر که جوانی خواستار صحبت با فرح شده که در این مستند فرح با او تماس می گیرد و جوان بسیار از صحبت با او خوشحال می شود.

alt

در قسمتی دیگر از این مستند فرح وقتی می شنود که برادر این دختر به دست افراد انقلابی اعدام شده به شدت متاثر می شود و می گوید: " خیلی ناراحت می شم وقتی می بینم ایرانیای بی گناه کشته میشن. " البته در این قسمت از مستند بنا بر این شیوه ی بی بی سی که تلاش می کند خود را بی طرف نشان دهد شبه ای را در ذهن مخاطبان ایجاد می کند.

به گزارش عصر امروز خیانت ها و جنایات خاندان ستمگر شاه خائن و خانواده او حکایت داستان هفتادو یک من کاغذ می خواهد که با یک مستند تصنعی و شبیه کارتون و پخش آن هم از رسانه استعمارگر پیر هیچ تطهیری برای این خاندان ظالم به ارمغان نخواهد آورد.

عصر امروز فقط جهت نشان دادن گوشه ای از خیانتهای این خاندان هرزه و ستمگر به بخشی از هرزه گری ها و ستمگری های این خاندان با استناد اشاره می نماید:

معروف‌ترین فساد جنسی فرح، کشف رابطه او با فریدون جوادی بود. «فریدون جوادی از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.»  به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح ب

alt

در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود که یکی از سربازان گارد آنها را دید. سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض می‌کند. این سرباز از لرهای خرم‌آباد بود و چون متعصب بود، نزد فرمانده‌اش سرهنگ بیگلری رفت و گفت: «ما خیال می‌کردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی می‌کنیم و نمی‌دانستیم که این‌طور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک مغازه مرخص کردند. (3)

رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظره‌ای جلوه نمی‌کرد و تنها در موقع بروز رقابت‌ها و حسادت‌ها تجلی می‌کرد. فرح نه‌تنها از فاش شدن این ماجرا واهمه‌ای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد. (4) ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری می‌کرد که به محمدرضا لطمه بخورد.»

ملکه مادر در عکس‌العمل به این ماجرای عشقی می‌نویسد: «خب چه کار می‌توانستم بکنم؟ اگر می‌خواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می‌شد. این بود که خودم فرح را خواستم که به او نهیب زدم و زنیکه گدازاده خجالت نمی‌کشی این قبیل کارها را جلوی چشم کارکنان دربار انجام می‌دهی؟» البته ملکه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافه‌گویی می‌کند. چطور ممکن است شاهی که خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی می‌پرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملکه تأییدی بر استنباط ما باشد.

فرح گفت: «درست گفته‌اند، شاه می‌بخشد؛ شیخ علی‌خان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین‌تنه‌ام را دارم!»(5) اختیار پایین‌تنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یک بار دیگر که فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یک اتاق، در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلی انصاری قرار گرفت، همین پاسخ را داد که همه «اختیار پایین‌تنه خودشان را دارند.» (6)

ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یک شب در کافه محله لاتن با وی که یک دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و «این آشنایی یک عشق آتشین بین آنها ایجاد کرد. در ابتدا، کار آنها لاس زدن‌های پاک! بود، ولی دیری نپایید که این لاس زدن‌ها تبدیل به بوسه‌های بسیار عاشقانه شد.»

این رابطه همچنان برقرار بود تا اینکه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامه‌ها فهمید که فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم که بودم، برای تو ملکه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده که دوستی ما در قلب ما هر طوری که شده است، باقی بماند.» (7)

فرح گاهی اوقات رعایت شأن و جایگاه ملکه را نمی‌کرد و با هر بی‌سر و پایی طرح مراوده می‌ریخت. از جمله با مربی اسکی‌اش که یک نجار سوئیسی بود، در حال معاشقه دیده شد. (8)

رفتار جلف فرح در کاخ یک مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح که از شاه می‌خواست استراحت بیشتری بکند با لحنی پرخا‌ش‌کنان گفت: «تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد و آن هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگل‌ها که دور و برتان می‌گردند، دست بردارید. وقتی اینجور آدم‌ها دور و برم را گرفته‌اند چطور انتظار دارید که استراحت کنم؟»(9)

درباریان شاه چنان در فساد غوطه‌ور بودند که گاه دست به اعمالی جنون‌آمیز می‌زدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، هم‌آغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمی‌گذاشت. حتی فریده دیبا در مهمانی کاخ سفید از اینکه مردان و زنان یکدیگر را در حضور هم می‌بوسند و خیلی صمیمانه با زنان یکدیگر در حضور هم می‌رقصند، سخت تعجب می‌کرد، ولی هنوز غرق در تعجب بود که «کندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم درحالی که دست‌هایش را دور کمر ژاکلین حلقه کرده بود با او رقصید.»(10)
 
پرده دری فرح در زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اسلامی و انسانی را عموم ما با جشن هنر شیراز می شناسیم ولی فرح، هنر نمایی ها و هنر پروری های(!) دیگری هم داشته است که یک نمونه آن حمایتش از آشور بانی پال بابلا (یکی از نمادهای انحطاط و استهجان و ابتذال هنر در کشور) بوده است. در زیر، قسمتی از کتاب نیمه پنهان در همین رابطه را می خوانیم. 

«آشور بانی پال بابلا یکی از هنرمندان سوپر مدرنیست !! و خیلی خیلی پیشتاز !! بود که دستی در تمام به اصطلاح هنرها داشت. شعر می گفت، نمایشنامه می نوشت، کارگردانی می کرد، ادعای فیلم سازی و عکاسی داشت. 

 

او در سال های آخر حیات رژیم پهلوی، نمایشگاه عکسی از صُوَر قبیحه و عکس هایی در ابعاد بسیار بزرگ از پایین تنه خود ترتیب داده بود، که فرح پهلوی شخصاً این نمایشگاه را افتتاح کرد و او را به خاطر "ابراز شجاعت در شکستن مرزهای رو در بایستی فرهنگی" (این عبارت دقیقاً عین گفته فرح پهلوی خطاب به آشور بانی پال بابلا، پس ازدیدار از نمایشگاه عکس او بود) مورد تفقد قرار داد و یک بورس مطالعاتی در اختیار او گذاشت و او را به فرانسه فرستاد. 

آشور بانی پال چند نمایشنامه بر روی صحنه آورد. در یکی از این نمایشنامه ها تمام هنر پیشه های زن و مرد آن لخت و عریان -به صورت مادر زاد- به صحنه می آمدند و در مقابل چشم تماشاگران هنر نمایی می کردند و در نمایشنامه ای دیگر، هنر پیشگان در حین اجرای برنامه برخی از تماشاچیان را به باد ناسزا می گرفتند و به آنان فحش های رکیک می دادند و واکنش خشم آلود بعضی از تماشاچیان را به حساب موفقیت خود در وادار کردن تماشاچی به بازی و دخالت در نمایش خود تلقی می کردند.»(11)

به گزارش عصر امروز این خودشیرینی بی بی سی برای جلب نظر فرح برای گرفتن پول بیشتر از فرح در حالی صورت می گیرد که چندی پیش خبر اخاذی بی بی سی از فرح و کلاه گذاشتن سر وی جنجالی دیگر برانگیخت: 

اخاذی بی بی سی از فرح پهلوی و افتضاح جدید سیاسی 

مدیر بخش فارسی بی بی سی ضمن زد و بند با بیوه محمدرضا پهلوی، افتضاح تازه ای را برای این شبکه دولتی انگلیس رقم زد. 

بازدید بیوه ۷۵ ساله محمدرضا پهلوی از بی بی سی فارسی به یک کلاهبرداری جنجالی انجامید. بنگاه سلطنتی انگلستان به شرطی به بیوه شاه سابق اجازه بازدید از بی بی سی فارسی را داده بود که این بازدید و حواشی آن محرمانه بماند. این شرط مورد موافقت فرح دیبا قرار گرفته بود، اما ماجرا آن طور که انتظار می رفت پیش نرفت چرا که خودنمایی فرح دیبا و طبع آزمند صادق صبا (مدیر بی بی سی فارسی) موجب بروز دردسر بزرگی شد. 

اطلاعات دریافتی از نزدیکان فرح پهلوی حاکی است، که وی در جریان بازدید پیشنهاد می کند در قبال پرداخت دو میلیون دلار به بنگاه بی بی سی تحت عنوان «کمک به گسترش اطلاع رسانی در ایران(!)»، بنگاه سلطنتی فیلم مستندی از زندگی او تولید و پخش کند. 

صادق صبا که از این پیشنهاد وسوسه شده بود، از بیوه محمدرضا پهلوی می خواهد مبلغ مورد نظر را مستقیم به خود وی بپردازد و او مضاف بر اجابت خواسته صبا پس از تولید و پخش فیلم مورد نظر، هر از گاهی خبر و تصویری از نامبرده را پخش نموده و به بهانه در پیش بودن شصتمین سالگرد سلطنت ملکه انگلیس، تصاویری از فرح دیبا در کنار ملکه را نیز پخش نماید! 

در این میان چانه زنی مختصری بین آنها به عمل می آید و در نهایت توافق می شود که فرح دیبا مبلغ دویست هزار پوند به عنوان پیش پرداخت به صبا بپردازد و اضافه می کند در صورت تحقق وعده او، دویست هزار پوند دیگر نیز بپردازد که البته برای خالی نبودن عریضه، مبلغ دیگری را به طور رسمی به بنگاه بی بی سی اهدا می کند تا موجب شک مسئولین بی بی سی جهانی به صادق صبا نشود. 

بنابر این گزارش، صادق صبا نیز دست به کار شده و تولید مستند را به یک باند خارج از بی بی سی واگذار می کند. مستندی که تولید می شود بسیار ضعیف، ابتدایی و به نوعی «ضد تبلیغ» از کار درمی آید و بنگاه بی بی سی با اصرار و تکرار تلاش می کند تولید فیلم را به یک مستندساز مستقل نسبت دهد و نقش خود در تولید آن را منتفی اعلام نماید.
 
این موضوع بر فرح دیبا گران تمام می شود و در شرایطی که از عملکرد صادق صبا بسیار خشمگین بوده؛ مدیر بی بی سی فارسی در تماسی با وی مابقی مبلغ مورد توافق (دویست هزار پوند دوم) را مطالبه می کند که بیوه پهلوی ضمن امتناع از پرداخت مبلغ، دغل بازی و کلاشی های صادق صبا را در برخی محافل خصوصی خویش مطرح می نماید و این وضعیت مناقشه ای پنهان بین صادق صبا، باند تولیدکننده فیلم و بیوه پهلوی به وجود آورده است. مسئولان ارشد بی بی سی هم که از ماجرا مطلع شده اند، در تلاش هستند رسوایی به وجود آمده را به نوعی مخفی نمایند.

(1) خاطرات فریده دیبا،دخترم فرح، ص ۴۶۱.
(2) علی شهبازی، ، ص ۲۹۷.
(3) احمدعلی انصاری، ص ۱۶۷.
(4) علی شهبازی، ، ۲۶۵.
(5) خاطرات تاج‌الملوک، ، ص ۴۶۵.
(6) احمدعلی انصاری، پیشین، ص ۱۶۷.
(7) آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره ۶۳۰، ص ۵۷ به نقل از: مجله السیی پری فرانسوی با استفاده از مصاحبه و نقل قول از بژورن.
(8) علی شهبازی، ص ۲۰۶.
(9) اسدالله علم، ص ۶۲۹.
(10) فریده دیبا، ص ۱۷۳.
 (11)نیمه پنهان، سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، جلد ششم، صفحات ۱۱۹ و ۱۲۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۴۹
محمد ثقفی

سیاستمداران غربی و پیشتازی در فساد اخلاقی +تصاویر

alt

 

به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت، در دنیای رسانه ها که موجودیت وابسته به تصورات حقنه شده و باورهای دیکته شده رواجی در اوج لذت و شیرینی دارد، امر تعدد زوجات، بویژه در قاعده ی چند زنی (Polygyny) و چند شوهری (Polyandry) هر روز بیش از پیش موجبات انحطاط جهانی را فراهم و کیان خانواده را در هم می پاشد و مسیحیت لیبرال در سیطره ی ظاهری خود بر گستره ی وسیعی از جهان مستاصل از هر زمانی می باشد؛ و رسانه ها رویکردی عربده گونه در تقابل سازکارمحور و شان مدار روابط انسانی داشته و انگ آزادی را چون شمشیر داموکلس حقوق بشر، بر گردن جوامع اصیل به ویژه جوامع اسلام (البته نه اسلام آمریکایی) استوار نموده اند.

 

این در حالی است که قریب به اتفاق بر این باورند که مشهورترین زن باره تاریخسیاسیایالات متحده آمریکا، چهل و دومین رئیس جمهور این کشور یعنی ویلیام جفرسون کلینتون معروف به بیل کلینتون می باشد.

alt

بیل کلینتون که متولد 19 اوت 1946 میلادی است و از سال 1993 میلادی تا 2001 میلادی در جایگاه شخص اول ایالات متحده ی آمریکا قرار گرفته بود، با رکورد شش ارتباط افشا شده، به همراه سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در جایگاه نخست قرار دارد.

وی قبل از آغاز ارتباط رسمی خود با خانم Hillary Diane Rodham Clinto در سال 1971 میلادی،  ارتباطی غیر رسمی با خانم Norris Church Mailer داشته است.

بیل در سال 1971 میلادی، پس از ازدواج رسمی خود با خانم Hillary Diane Rodham Clinton این ارتباط را به صورت رسمی تا به امروز حفظ نمود، اگر چه در این میان از سال 1978 میلادی تا 1990 میلادی، با خانم Gennifer Flowers به صورت غیر رسمی ارتباط داشته است.

alt

ئیس جمهور این کشور یعنی ویلیام جفرسون کلینتون معروف به بیل کلینتون می باشد.

علاوه بر این بیل کلینتون سال 1982 میلادی را با خانم Elizabeth Ward Gracen و سال 1983 میلادی را با خانم Sally Perdue سپری نمود.

آخرین ارتباط افشا شده ی کلینتون مربوط به رابطه ی او با خانم Monica Samille Lewinsky است.

رابطه ای که از نوامبر 1995 میلادی تا به آوریل 1999 ادامه داشت و تنها به دلیل سوگند دروغ جناب رئیس جمهور، ماهیتی قضایی به خود گرفت.

همانگونه که اشاره شد سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز همچون کلینتون با شش رابطه، هم مرتبه ی محسوب می شود.

جان فیتزجرالد کِنِدی سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا که طی دوران زندگی خود با شش زن ارتباط افشا شده برقرار نموده است.

alt

کندی که متولد 29 مه 1917 میلادی است و از سال 1961 میلادی تا زمان به قتل رسیدن اش درسال 1963 میلادی، اداره ی این کشور را به عهده داشت، قبل از ازدواج رسمی خود با خانم Jacqueline Lee Jackie Bouvier Kennedy Onassis در سال 1951 میلادی، با سه زن به نام های Audrey Hepburn ، Gene Eliza Tierney و Kim Novak ارتباط غیر رسمی داشته است.

همچنین جان اف کندی پس از ازدواج رسمی خود با خانم Jacqueline Lee Jackie Bouvier Kennedy Onassis در ماه مه سال 1951 میلادی، از دو خانم دیگر نیز به عنوان شریک جنسی ارتباط داشت.

خانم Marilyn Monroe که از 1954 میلادی تا به سال 1962میلادی با کندی ارتباط غیر رسمی داشت؛ و خانم Marion Mimi Alford که از ژوئن 1962 میلادی تا نوامبر سال بعد هم باش کندی بود.

alt

البته شباهت میان کندی و کلینتون به برابری تعداد ارتباطات افشاء شده ی آنها و یا مسایلی از قبیل دموکرات بودن هر دو آنها محدود نمی شود.

کندی و کلینتون هر دو در رابطه ششم خود دچار مشکل بودند و همانطور که پرونده مونیکا دورانچهل و دومین رئیس جمهور آمریکا را ختم نمود، پرونده میمی نیز اختتامیه ی دوران ریاست سی و پنجمین رئیس جمهور، ایالات متحده ی آمریکا محسوب می شود. 

اما در طول تاریخ 230 ساله  مدنیت آمریکا و حاکمیت دو حزب جمهوری خواه و دموکرات، هیچگاه جمهوری خواهان آمریکا نتوانستند به رکورد شش ارتباط با جنس مخالف برای رئیسان جمهور این حزب برسند.

بالاترین تعداد تعدد زوجات روسای جمهور این حزب مربوط به رونالد ویلسون ریگان می باشد.

ریگان به عنوان چهلمین رئیس جمهور آمریکا که از حزب جمهوری خواه این کشور می باشد و  از سال 1981 میلادی تا 1989 میلادی به عنوان نفر اول ایالات متحده در ظاهر اداره ی کشور را بر عهده داشت، با سه زن رکورد بیشترین ارتباط را در میان جمهوری خواهان رئیس جمهور از آن خود ساخته است.

alt

ریگان که متولد 6 فوریه 1911 میلادی بود و در 5 ژوئن 2004 میلادی مُرد، در طی دوران زندگی خود با سه زن ارتباط داشت؛ البته ارتباطی کاملا رسمی و نه مخفیانه.

اولین این روابط مربوط به سال1937 میلادی و ارتباط ریگان با خانم Julia Jean Turner می‌باشد؛ ارتباطی که تنها یک سال به طول انجامید و ریگان رسما از ژانویه 1940 میلادی تا به ژوئن 1948 میلادی را با Jane Wyman سپری نمود.

رونالد ریگان سال 1949 میلادی را با خانمی جدید به نام Nancy Davis Reagan آغاز نمود و تا به انتها به او اکتفا نمود و ارتباطی

alt

آنچه که گذشت اگر چه رکورد داران تعدد زوجات در آمریکا بود، اما واقعیت تعدد زوجات از وجاهتی رسمی در دنیای لیبرال برخوردار است.

به طوری که در فرانسه آزاد که فهم لیبرال و حقوق بشر را صادرات جمهوری های خویش می داند؛ و در جمهوری پنجم این کشور، ششمین رئیس جمهور با پنج رابطه دوشادوش رقبای آمریکایی از مدافعان سر سخت حقوق زنان در دنیا محسوب می شوند.

alt

رسمی با زنی دیگر بر قرار ننمود.

نیکلا سارکوزی که متولد 28 ژانویه 1955 میلادی است و به عنوان ششمین رئیس جمهور فرانسه در جمهوری پنجم این کشور تنها برای یک دوره و آن هم از 16 مه 2007 تا 15 مه 2012 میلادی بر این کشور حکومت نمود با ثبت پنج رابطه رکورد دار آزادی در مفهوم اروپایی است.

وی قبل از آغاز ارتباط خود با خانم Marie-Dominique Culioli در سپتامبر سال 1982 میلادی، ارتباطی غیر رسمی با خانم ناشناسی به نام Anne Fulda داشته است.

alt

ارتباط نیکلا با خانم Marie-Dominique Culioli تا به سال 1996 میلادی ادامه دارد؛ اما دراین میان وی ارتباط رسمی خود را خانم Cécilia María Sara Isabel Attias در دومرحله آغاز می نماد.

مرحله ی اول از سال 1988 میلادی آغاز و تا به سال 1989 میلادی ادامه می یابد.

و مرحله ی دوم که از اکتبر 1996 میلادی آغاز شد و نهایتا در اکتبر 2007 میلادی فعلا موقتا و به صورت رسمی به پایان رسیده است.

نیکلا سارکوزی قبل از پایان ارتباط رسمی قبلی خود و آغاز ارتباط رسمی جدید خود با خانم Carla Bruni-Sarkozy، در ماه های پایانی سال 2007 میلادی، عملا این سال را با خانم Laurence Ferrari سپری نمود و به این ترتیب توانست با پنج ارتباط افشا شده، بیشترین رکورد تعدد زوجات را به نام خود به ثبت برساند.

پس از فرانسوی ها، آلمانی ها با افشای 4 ارتباط توسط صدر اعظم پیشین در مقام دوم تعدد زوجات در اروپا می باشند.

بر این اساس اگر چه گرهارد فریتز کورت شرودر آلمانی که از سال 1998 میلادی تا 2005 میلادی صدارت اعظم آلمان را به عهده داشت، توانسته با ثبت چهار ازدواج رسمی رکورد داری بیشترین ارتباط را پس از فرانسوی ها از آن آلمانی ها سازد.

alt

شرودر که متولد 7 آوریل 1944 میلادی است، سال 1968 میلادی تا 1972 میلادی را در کنار خانم Eva Schubach سپری نمود.

وی پس از طلاق خانم Eva Schubach، رابطه ی جدیدی را با خانم Anne Taschenmacher در همان سال آغاز نمود؛ رابطه ای که تا به سال 1984 میلادی ادامه داشت و در نهایت به طلاق انجامید.

سومین رابطه ی رسمی شرودر با خانم Hillu Schwetje بود، رابطه ای که در ماه ژوئن سال 1984 میلادی آغاز شد و تا به سپتامبر سال 1997 میلادی ادامه داشت و در نهایت همچون دو مورد قبل به طلاق انجامید.

alt

آخرین رابطه چه گرهارد شرودر، مربوط به ارتباط او خانم Doris Schröder-Köpf می باشد. رابطه ای که پس از طلاق خانم Hillu Schwetje در سال 1997 میلادی آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد.

تفاوت وضعیت تعدد زوجات در میان مسئولین آلمانی، فرا جنسی بوده و صدراعظم فعلی این کشور یعنی خانم آنگلا مرکل با دو ازدواج شاخصی از برای این امر محسوب می شود.

خانم آنگلا دوروتئا مرکل که متولد 17 ژوئیه 1954 میلادی و دبیر کل اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان است.

 

alt

خانم مرکل که از 22 نوامبر 2005میلادی در مقام صدارت اعظم آلمان قرار دارد، اولین بانویِ صدراعظم در تاریخ آلمان محسوب

می شود. در سال 1977 میلادی با آقای اولریش مرکل ازدواج نمود؛ ازدواجی که پس از حدود پنج سال زندگی مشترک در سال 1982 میلادی به متارکه و نهایتا طلاق منجر شد.

مرکل که پس از طلاق با آقای یوآخیم زاوِر دوستی عمیقی داشت نهایتا در 30 دسامبر 1998 میلادی با وی ازدواج نمود و همراه با او به مقام صدارت اعظمی آلمان نایل آمد.

می شود.

alt

پیشتر که انسان تحت سلطه خداوند زیست می کرد، زندگی او در انبوهی از پرده ها پوشیده بود، پرده هایی از عرف و شرع که خدا برای پاره کردن و عبور از آن ها مجازات های سختی در نظر گرفته بود. در روزگار معاصر که انسان تحت سلطه خویش زندگی می کند، مجالی یافته برای دریدن پرده هایی که دور او و زندگی او کشیده شده بودند. انسان آزادانه تمام پرده ها را می درد به این امید که در ورای پرده های دریده شده آرامش یابد. تغذیه، پوشش، روابط خارج از چارچوب، تجارت، ورزش، دانش و ... عرصه ای از زندگی انسان اومانیسم نمانده که حریم های موجود در آن برداشته نشده باشد، پتانسیل های بالقوه آزادی که جان لاک و همفکرانش به انسان هدیه دادند از انسان حیوان برهنه ی خودخواه هوی پرست رباخوار شهوت رانی ساخت که برای ارضای میل آزادی خواهی خود هر روز دنبال پرده ی جدیدی برای دریدن می گردد.

منبع:مشرق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۴۸
محمد ثقفی
علت سقوط قیمت سکه و ارز چیست؟

 یک فعال بازار آتی سکه از احتمال حذف تحریم‌های سوئیفت علیه ایران خبر داد و گفت: همین عامل باعث شده است تا مردم و صرافی‌ها همه فروشنده ارز و سکه باشند و منجر به سقوط قیمت سکه شده است.

 
میثم رادپور در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، در خصوص دلایل سقوط قیمت سکه در بازار اظهار داشت: علی‌رغم اینکه بازار انتظار داشت از نشست 1+5 اخبار بد بیرون بیاید،اما خوشبختانه نتایج این نشست مثبت بوده است و همین عامل باعث شده قیمت دلار و سکه رو به پایین باشد.
 
وی افزود: آخرین خبری که شایعه شده است احتمال برداشته شدن تحریم سوئیفت برای ایران است که بر این اساس نقل و انتقال پول برای فعالان بخش خصوصی بسیار آسان‌تر خواهد بود، هر چند که ممکن است هنوز مشکلات نقل و انتقال پول بین بانک مرکزی و سایر بانکها وجود داشته باشد لذا اخباری از این دست که حاوی کاهش تحریم‌ها علیه ایران است باعث شده است تا قیمت‌ها در بازار ارز و طلا بشکند.
 
وی افزود: چون سوئیفت یک مؤسسه بخش خصوصی است به محض اینکه دستوری داده شود می‌تواند تحریم‌ها را بردارد و نیازمند بوروکراسی‌های خاص و پیچیده نیست.
 
این فعال بازار آتی سکه گفت: اعلام بانک مرکزی در خصوص شناور بودن قیمت سکه بازار را آماده کرده است تا قیمت پیش‌فروش سکه در مراحل بعدی بین یک میلیون تا یک میلیون و 50 هزار تومان باشد که حتی همین خبر نیز باعث کاهش قیمت‌ها در بازار شده است.
 
رادپور گفت: اگر به بازار سری بزنید از رفتار بازار متوجه خواهید شد که قیمت ارز و سکه در حال سقوط است چرا که همه سرمایه‌هایی که به شکل سکه یا ارز در دست مردم بود در حال حاضر با صف‌های طویل در مقابل صرافی‌ها در حال تبدیل به ریال است و حتی خود صراف‌ها هم این روزها فروشنده هستند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۰۵:۵۷
محمد ثقفی
بازخوانی یکی از حیرت انگیز ترین عملیات های حزب الله/ 1
وقتی از شانزده عضو گروه کماندویی فقط یک نفر سالم بر می گردد!

گروه تاریخ رجانیوز: تاریخ مقاومت در برابر صهیونیسم، تاریخی سرشار از نکات تلخ و شیرین است، اما به صورت مشخص از سال 1982 میلادی و تشکیل حزب الله، روند شکست هایی که از سال 1948 آغاز شده بود، رفته رفته تبدیل به منحنی رو به رشد پیروزی ها شد. اوج این پیروزی ها ابتدا آزاد سازی جنوب لبنان و بعد ها پیروزی در جنگهای سی وسه روزه و بیست و دو روزه و هشت روزه بود. در این روند، برخی نقاط درخشان دیگر هم وجود دارد که بازخوانی اش خالی از لطف نیست، از جمله عملیات معروف به «کمین انصاریه» در سال 1997. اخیرا یک نویسنده ی غربی با نام «نیکولاس بلانفورد» کتابی بسیار مفصل -و البته مفید- درباره تاریخچه حزب الله نوشته که در لبنان با عنوان «غول شیعی از بطری خارج می شود» منتشر شده است. [1]

رجانیوز طی دو قسمت، ترجمه بخشی از این کتاب که مربوط به عملیات انصاریه است را تقدیم می کند. با هم بخش نخست این ترجمه را می خوانیم:
 
 
4 سبتامبر 1997 [13 شهریور 1376]
روستای انصاریه، جنوب لبنان
در طول ده روز گذشته، غالب فرحات (که یک باغدار مرکبات بود) از صدای زوزه ی تقریبا ممتد پهپادهای شناسایی اسرائیل که در ارتفاع خیلی بالا (در حدی که دیده نمی شد) بالای باغ های پرتقال اطراف منزل او در حاشیه ی شمالی انصاریه چرخ می زدند، اعصابش خرد شده بود. انصاریه دور از محل های درگیری با اسرائیلی ها قرار داشت. روستایی کوچک بود، متشکل از خانه های مربعی شکل و سفید که بر روی یک بلندی مشرف بر دریای مدیترانه قرار گرفته، ما بین شهرهای صور و صیدا. 
تحرکات عجیبی که اخیرا حزب الله در روستا انجام می داد هم بر نگرانی فرحات می افزود، فعالیت هایی که تقریبا همزمان شده بود با آمدن آن هواپیماهای شناسایی. سر ساعت ده هر شب، یک ماشین به آرامی از نزدیک منزلش رد می شد در حالیکه چراغ های جلویی اش خاموش بود و از راه باریکی که در دو طرفش درختان کاج قرار گرفته بود عبور می کرد و بعد، چهار یا پنج نفر از آن بیرون می آمدند و می رفتند داخل باغ های پرتقالی که در دوطرف راه قرار داشت. فرحات پیش خودش حساب می کرد که آن مردان حتما در تمام طول شب داخل آن باغ ها می مانند، گرچه بعد از طلوع خورشید هیچ وقت آنها را در آنجا ندیده بود. آن شب هم آنها را دید که مثل هر شب داخل باغ های پرتقال می شوند.
در حالیکه فرحات و همسرش خلود آن شب در حال دیدن تلویزیون بودند، و چهار فرزندشان در اتاق کناری خوابیده بودند، حدود 1 میل آن طرف تر، از دریا 16 نفر با لباس های سیاه به ساحل آمدند و ساحل صخره ای را که نزدیک یک منزل دو طبقه بود در پیش گرفتند. اینها، نیروهای ویژه و نخبه از گروه «شایتیت 13» نیروی دریایی ارتش اسرائیل بودند. لباس های سیاه غیر براق به تن داشتند، پوتین های با ساق بلند هم به پایشان بود. اکثرشان هم تفنگ های اِی کِی-47 (که نیروهای ویژه ی دریایی، آن را به جهت مطمئن تر بودنش بیشتر انتخاب می کنند) در دست داشتند. دست کم یکی از آنها هم در کوله پشتی اش مواد منفجره ای که معمولا در کنار راه ها کار می گذارند به همراه داشت. طول ساحلی که آن ها درش پیاده شدند، تنها جایی بود که ساختمان های معمول را نداشت، ولی بسیار خطرناک بود. راه ساحلی را در پیش گرفتند. یکی یکی رد شدند. وقتی همه عبور کردند، شروع کردند به بالا رفتن از یک تپه در ناحیه ی شمالی انصاریه.
در همین زمان احمد -که یک رزمنده از جنبش امل بود (19 ساله، لاغر و با گونه های فرورفته)- بین درخت های کوچک یکی از باغ های پرتقال ناحیه ی شمالی انصاریه پنهان شده بود. در جایی نزدیک او هم در تاریکی، سه نفر دیگر از دوستانش که آنها عضو امل بودند کمین کرده بودند. هر چهار نفرشان تفنگ ها اِی – کِی 47 در اختیار داشتند و به نارنجک و موشک انداز هم مسلح بودند. آنها جزو گروه حمایتی ای بودند که برای پشتیبانی از نیروهای حزب الله (که تنها چند صد یارد آن طرف تر، در بین درخت های پرتقال کمین کرده بودند) در اینجا پراکنده شده بودند. 
گروه کمین حزب الله به سه گروه تقسیم شده بود. دو بخش آن 6 نفره و یک بخش اش 8 نفره بود. همه ی این بیست نفر هم دارای تجربه ی مبارزاتی بالا در جنوب لبنان بودند. فرماندهی آن گروه کمین هم آن شب به عهده ی «ابوشمران» بود که خودش هم از اهالی روستای انصاریه بود. [2]
انصاریه و روستاهای اطراف آن، به صورت سنتی پایگاه های جنبش امل بود و معمولا حزب الله در آنجاها حضور محدودی داشت. ولی چند روز قبل از آن، تعدادی از نیروهای حزب الله با فرماندهان منطقه ای امل دیدار کرده و به آنها اطلاع داده بودند که حزب الله طی چند شب، کارهای عملیاتی ای در منطقه ی شمالی روستا انجام خواهد داد. به دلایل امنیتی، جزئیات زیادی در اختیار فرماندهان امل گذاشته نشد ولی نیروهای حزب الله اعلام کردند که وقتی نیروهای امل ناگهان صدای شلیک و انفجار شنیدند، آن وقت در جریان آنچه رخ خواهد داد قرار می گیرند. نیروهی احزب الله تأکید کردند: شدیدا مراقب باشید به ما شلیک نکنید. نیروهای ما هم آنجا [در وسط درگیری] خواهند بود.
نیروهای محلی امل هم هر شب در اینجا کشیک می دادند تا [در لحظه ای که نمی دانستند کی خواهد بود] به نیروهای حزب الله کمک کنند. و در آن شب، نوبت کشیک احمد و دوستانش بود.
شانزده نیروی ویژه به سختی از تپه خود را بالا آوردند، وقتی به بالای تپه رسیدند، راه خاکی ای که کنار باغ پرتقال و درخت های کاج قدیمی بود را پیش گرفتند. نیروهای داشتند به آهستگی به راه باریک واقع در شمال روستا نزدیک می شدند.
ابوشمران –فرمانده نیروهای کمین کرده ی حزب الله – بین درخت های مخفی شده بود. یک نفر دیگر از نیروها هم حدود 4 یاردیِ نیروهای اسرائیلی قرار داشت. ابوشمران می توانست صدای نیروهای اسرائیلی که داشتند به عبری با هم حرف می زدند را بشنود، فهمید خیلی نزدیک شده اند، در حدی که می توانست آن ها را لمس کند. ولی باز هم صبر کرد تا لحظه ی مناسب برای در تور انداختنشان فرا برسد.
وقتی نیروهای ویژه ی اسرائیلی به دروازه ی آهنی ای که در کنار آن راه باریک قرار داشت رسیدند، لحظه مناسب فرا رسید. ابوشمران دستور حمله را صادر کرد و بدین ترتیب اولین بمبی که کنار جاده کار گذاشته بودند منفجر شد و صدای فوق العاده بلندی تولید کرد و باعث شد تکه های فولادی به اسرائیلی ها که آنجا تجمع کرده بودند برخورد کند و آنها را شدیدا به زمین بکوبد. هنوز گروه ویژه نتوانسته بود خودش را جمع و جور کند که انفجار دوم رخ داد و حجم بزرگی از شعله ی نارنجی رنگ ایجاد کرد. بعدش، نیروهای حزب الله که در باغ های پرتقال مخفی شده بودند با مسلسل هایشان نیروهای اسرائیلی را زیر گلوله گرفتند و نارنجک و موشک هم به سمتشان پرتاب کردند. یک ترکش به سر فرمانده نیروهای اسرائیلی برخورد کرد و در جا او را کشت.
لحظه ای بعد انفجار سوم رخ داد. انفجار سوم به دلیل برخورد گلوله با کوله پشتی گروهبان «ایتمار ایلیا» که حامل مین و بمب بود رخ داد. این بمب ها و مین ها آماده شده بود تا در کنار راه ها جاگذاری شود و این گروه ویژه تصمیم داشت تا آنها را در اطراف انصاریه جاگذاری کند. انفجار، ایلیا را تکه تکه کرد و تعداد دیگری از اعضای گروه را هم کشت. تا آن لحظه، 11 نفر از این گروه کماندویی ویژه ی 16 نفری کشته شده بودند و دست کم چهار نفر دیگر هم زخمی شده بودند.
با بالاگرفتن شدت درگیری در باغهای پرتقال، نیروهای زنده مانده ی اسرائیلی از طریق بی سیم با مرکزشان تماس گرفته و در خواست کمک و نجات کردند. صدای ملخ های هلی کوپتری که داشت شنیده می شد، به نیروهای زنده مانده ی اسرائیلی خبر می داد که کمک، نزدیک است.
[چند دقیقه بعد و با رسیدن چند هلی کوپتر اسرائیلی،] هلی کوپترهای کبرای اسرائیل هم شروع کردند به شلیک موشک ها تاوِ ضد تانک به منطقه ی باغ های پرتقال و با تیربارهای نصب شده در پایین هلی کوپتر هم شروع به شلیک تیر به سمت باغ های پرتقال [که نیروهای حزب الله در آن قرار داشتند] نمودند و بدین ترتیب محیطی آتشی فراهم می کرد که این امکان را برای دو هلی کوپتر امداد و نجات سی اچ 53 فراهم می کرد که بنشینند.
ابوشمران و گروهش [که کارشان را به خوبی انجام داده بودند] در حالیکه فقط یکی شان جراحت مختصری برداشته بود از محل کمین عقب نشینی کردند. و سریعا و بدون اینکه کسی آنها را ببیند از آن منطقه دور شدند. در این زمان، احمد و دوستانش از جنبش امل از تفنگهایشان آتش گشوند و نارنجک و موشک به سمت اسرائیلی ها پرتاب کردند. بعدش آنها هم از صحنه دور شدند. همه این اتفاقات، طی بیست دقیقه بعد از انفجار اول رخ داده بود.
با پوشش آتش هلی کوپترهای کبرا، دو هلی کوپتر امداد و نجات سی اچ 53 توانستند در یک زمین باز بنشینند و شروع کنند به سوار کردن مجروحین و تخلیه ی اجساد از محل.
پزشکانی که آمده بودند، با مأموریت وحشتناکی مواجه شدند: بعضی از اعضای واحد کماندوییِ ویژه حالا تبدیل شده بودند به تکه پاره های بدن. پزشکان هم هیچ راهی نداشتند جز رعایت رسوم یهودی و جمع آوری همه ی باقی مانده های اجساد به صورت کامل [تا بدن به صورت کامل دفن شود]. تیم نجات مطمئن بودند که دستکم دو تا از بدن ها وجود ندارد [یعنی منهدم شده] و به رغم جستجوی دقیق در تاریکی با سیستم دید درشب نتوانستند هیچ اثری از آنها پیدا کنند. در آن وقت متوجه نشدند که بقایای جسد یکی از نیروهای مفقود داخل یکی از هلی کوپترها قرار دارد. و باقی مانده های جسد آن نیروی دیگر –گروهبان ایلیا- هم که یک ترکش موجب انفجار بمبها و مینها همراهش شده بود، بالای محل نبرد تکه تکه شده است. 
نیروهای حزب الله دست از شلیک گلوله از مسلسل هایشان برداشتند، ولی تیم امداد و نجات اسرائیلی با یک تهدید تازه مواجه شد: خمپاره ها شروع کرد یکی بعد از دیگری در اطرافشان اصابت کردن، این هم به نوبه خود موجب کشته شدن یک نفر دیگر از اسرائیلی ها شد، یک پزشک از تیم امداد و نجات با درجه ی نظامی سرگرد.
 
ادامه دارد ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۰۵:۵۳
محمد ثقفی

نیمه اسفند در کربلا چه اتفاقی می‌افتد؟ + تصاویر

پانزدهم اسفند ماه جاری اتفاقی در کربلای معلی خواهد افتاد که شاید عمر ما اجازه درک مجدد آن را ندهد چرا که این حادثه آنقدر مهم است که هر انسان آزاد‌ه‌ای را مجذوب خود می‌کند.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران؛ بیست و نهم مهر ماه سال جاری بود که باشگاه خبرنگاران گزارشی با عنوان "روایت ضریحی که تا چند صباحی دیگر در قطعه‌ای از بهشت منزل خواهد گزید" منتشر کرد؛ در این گزارش مراحل ساخت ضریح جدید حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) توسط عاشقان حضرتش و همچنین عرض اردات مردم در شهر مقدس قم شرح داده شده بود.

اکنون که 133 روز از انتشار این گزارش می‌گذرد، ضریح جدید سالار شهیدان وضعیت کاملا متفاوتی به خود گرفته و مراحل پایانی نصب خود را پشت سر می‌گذارد و قرار است 15 اسفند ماه جاری با حضور خیل عظیم عاشقان حسینی در کربلای معلی پرده‌برداری شود.

آری، خداوند متعال بار دیگر توفیق ساخت ضریح مبارک سید‌الشهدا(ع) را نصیب شیعیان اثنی‌عشری کشورمان کرد تا برگی دیگر از تاریخ آبادانی حرم مطهر حسینی را مزین به نام محبان دیرین اهل بیت(ع) کنند.

اولین ضریح امام حسین(ع) در سال 371 ه.ق با سازه‌ای از چوب ساج که با عاج فیل تزئیین شده بود در مضجع شریف حضرت سیدالشهدا(ع) نصب شد.

ساخت جدید‌ترین ضریح مطهر امام حسین(ع) نیز از چهار سال پیش در ایران اسلامی و در شهر مقدس قم آغاز شد و امروز و پس از ماه‌ها چشم‌انتظاری عملیات ساخت ضریح مطهر ابا‌عبد‌الله‌الحسین(ع) به عنوان ششمین ضریح آن حضرت به اتمام رسیده و چندی پیش پس از آنکه مدتی در معرض دید عاشقان حضرتش در شهر قم قرار گرفت با بدرقه شهر به شهر عاشقان حسینی به کربلای معلی منتقل شد.

ضریح جدید حضرت‌اباعبدالله الحسین(ع)  ششمین ضریحی است که از ابتدا بر مضجع شریف و مطهر سومین امام نه تنها شیعیان بلکه تمام آزادمردان جهان آرام می‌گیرد. در ساخت این ضریح مطهر 5 هزار و 350 کیلوگرم چوب ساج، 4 هزار و 600 کیلوگرم نقره، 118.650 کیلوگرم طلا، 700 کیلوگرم ورق مسی، 250 کیلوگرم پولت‌های استیل، 200 کیلوگرم تسمه‌های استیل، 700 کیلوگرم چوب‌های تزئینی داخل و 100 کیلوگرم آهن‌آلات به کار برده شده و وزن نهایی این ضریح بالغ بر 12 هزار کیلوگرم است.

همچنین مختصات این ضریح مطهر نیز به ایند شرح است: مساحت  پلان  33.86 مترمربع، ابعاد 7.34 در 5.04 ، ارتفاع 4.94 متر، مقاومت در برابر فشار عمومی 12.8 تن بار زنده و مرده، مقاومت در برابر فشارهای جانبی 600 کیلوگرم بر مترمربع و تعداد پنجره‌ها 20 عدد است.

ضریح جدید امام حسین(ع) که ششم شهریور ماه سال جاری با حضور مسئولان کشوری و مدعوینی از چند کشور اسلامی در محل ساخت کارگاه این ضریح در مدرسه علمیه معصومه قم رونمایی شده بود، بیست و چهارم آبان ماه پس از گذشتن از تعدادی از شهرهای ایران و عراق به کربلا منتقل شد و عملیات نصب ضریح جدید امام حسین(ع) از اوایل بهمن ماه سال جاری در حرم حسینی کربلا‌ی معلی آغاز شد.

قطعات اصلی  ضریح حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) به صورت هوایی به نجف منتقل و از آنجا ـ به دلیل مسائل امنیتی ـ به صورت بسته‌بندی و با تدابیر ویژه به کربلا منتقل شد اما بخش‌هایی از ضریح (حدود ۳۰ درصد آن) روز دهم ماه محرم و مصادف با شام غربیان آل‌الله از قم خارج شد تا از طریق شهرهای تهران، ساوه، اراک، بروجرد، خرم‌آباد، دزفول، اندیمشک، شوشتر، آبادان، اهواز و در نهایت از مرز شلمچه‌ به خاک عراق منتقل شود.

عملیات بازگشایی ضریح فعلی از ۲۸ صفر آغاز و پس از باز کردن قطعات ضریح فعلی، عملیات نصب ضریح جدید ‌آغاز شد.

با خبر ورود ضریح جدید بارگاه ملکوتی سید‌الشهداء(ع) به هر کوی و برزن، عاشقان اباعبدالله(ع) برای عرض ادب و ادای احترام به ساحت مولا و مقتدایشان، به استقبال ضریح می‌شتافتند؛ استقبالی که از ساعت‌ها قبل از ورود «کاروان سفینه‌النجاه» آغاز می‌شد و فرقی هم نمی‌کرد چه ساعتی از شبانه‌روز است؛ این عشق و ارادت به سالار شهدا نه با عقل که تنها با دل قابل درک است.

این در حالی است که طبق برنامه‌های صورت گرفته ضریح جدید حضرت اباعبدالله الحسین(ع) نیمه اسفند ماه رونمایی خواهد شد.

به همین منظور، حمید آزادگان مدیر گارگاه ساخت ضریح‌ مطهر امام حسین‌(ع) در گفتگویی با باشگاه خبرنگاران گفت: ضریح جدید سالار شهیدان روز سه‌شنبه 15 اسفند ماه مصادف با 22 ربیع‌الثانی رونمای خواهد شد.

وی  افزود: مراسم رونمایی از ضریح جدید امام حسین(ع) از ساعت 15 تا 17 روز سه‌شنبه برگزار می‌شود.

همچنین طبق گفته محمود پارچه‌باف مدیر پروژه ساخت ضریح جدید امام حسین(ع) مراسم رونمایی با تلاوت آیات قرآن توسط یکی از قاریان ممتاز کشور مصر آغاز می‌شود.

همچنین بنابر اعلام مدیر پروژه ساخت ضریح جدید امام حسین(ع)، سید صالح حیدری؛ رئیس وقف شیعه عراق، حجت‌الاسلام شیخ عبدالمهدی کربلایی؛ تولیت حرم مطهر اباعبدالله(ع) و حجت‌الاسلام والمسلمین نظری منفرد؛ رئیس هیئت امنای ساخت ضریح جدید امام حسین(ع) در این مراسم به ایراد سخن خواهند پرداخت و دو تن از شعرای کشور عراق به شعرخوانی می‌پردازند و پس از این مراسم، با حضور میهمانان داخلی و خارجی رونمایی از ضریح مطهر امام حسین(ع) انجام می‌شود و در حین پرده‌برداری مداحان اهل بیت به مدیحه‌سرایی می‌پردازند.

محمود پارچه‌بافه این نکته را هم گوشزد کرده که نیم ساعت پس از رونمایی ضریح مطهر درب‌ها به روی زائران اباعبدالله الحسین(ع) باز می‌شود و مردم به زیارت ضریح مطهر نائل خواهند شد.

وی همچنین با اشاره به دعوت از شخصیت‌های کشورهای اسلامی به ویژه جمهوری اسلامی ایران برای حضور در این مراسم افزوده از بیوت مراجع عظام، شخصیت‌های علمی و دولتی از جمله علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه، سید احمد خاتمی امام جمعه تهران و آیت‌الله جنتی برای حضور در مراسم رونمایی از ضریح جدید امام حسین(ع) دعوت شده‌ است.

بنابراین پس از تقریبا 5 سال انتظار که ساخت ضریح جدید حضرت ابا‌عبدالله‌الحسین(ع) با هنرمندی هنرمندانی همچون استاد محمود فرشچیان، خوشنویس استاد سید محمدحسین موحد، قلم‌زن و زرگر استاد مصطفی خدادادزاده، نجار ضریح استاد مهدی دادیار و استاد اکبر رحیم، مهندسی ضریح، مهندس مهدی خوش‌نژاد و مهندس عبدالحمید توکلی‌بینا، برش خطوط طلا مهدی سقازاده و باقر داستان‌پور و کار سقف داخل ضریح استاد حسن ظفری‌زاده حقیقی در گوشه‌ای از بهشت منزل خواهد گزیند.

در پایان تصاویری از مراحل ساخت، انتقال و نصب ضریح جدید حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) را به نظاره می‌نشینیم تا مرحمی  بر دل مشتاق و آتشینمان باشد؛ زهی خجسته روزی که زیارت بارگاه مطهر اباعبد‌الله الحسین علیه‌السلام نصیب ما نیز شود.





































 

گزارش از: وحید عظیم‌نیا

برچسب ها: ضریح ، جدید ، کربلا ، نجف ، ایران ، عراق ، عاشقان ، اتفاق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۵۷
محمد ثقفی

یک زائر ایرانی در عملیات انتحاری بین الحرمین به شهادت رسید + تصاویر انفجار

مدیر کل عتبات سازمان حج و زیارت گفت: در عملیات تروریستی امروز که در بین الحرمین اتفاق افتاد شمار زیادی از زائران کربلا مجروح شدند و تعدادی نیز به شهادت رسیدند.
مسعود اخوان در گفتگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت: در این بین سه تن از زائران ایرانی مجروح شدند و یک تن به نام حسین قدوسی پس از انتقال به مرکز درمانی به شهادت رسید و دو مصدوم دیگر در مرکز درمانی بستری و دیگری سرپایی درمان شد./ز










برچسب ها: زائر ، عملیات ، کربلا ، انتحاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۲۷
محمد ثقفی

فرزندان "هاشمی"، "خاتمی" و "احمدی نژاد" این روزها چه می کنند؟

این روزها که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته ایم، فرزندان روسای جمهور سابق و فعلی کشور هم دستی بر آتش گرفته اند، فرزندان هاشمی رفسنجانی سوژه گفت وگوی هفته نامه های تحلیلی شده اند تا بگویند پدر را میلی به حضور در انتخابات نیست، فرزند احمدی نژاد در صفحه فیس بوک وارد دعوای پدر با لاریجانی ها می شود و می نویسد که صد سال دیگر برای پدرش بزرگداشت می گیرند و فرزند سید محمد خاتمی را خیلی خبری در این وادی نیست.

به گزارش مشرق، در بین فرزندان سه رئیس جمهور آخرین ایران، بچه های هاشمی رفسنجانی سیاسی ترینشان هستند، دستی بر امور اقتصاد دارند و در عرصه ورزش و امور اجتماعی هم سرک می‌کشند. به واقع حوزه های فعالیت 3 پسر و 2 دختر رئیس جمهور دوران سازندگی، بین شان تقسیم شده است. محسن کمتر سعی می کند خودش را اهل حاشیه نشان دهد و بیشتر از خود چهره ای معتدل به نمایش گذاشته است. پیش‌تر رئیس دفتر پدرش در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و صاحب همان موسسه انتشاراتی که کتب خاطرات پدرش از قبل و بعد از انقلاب اسلامی را منتشر می کرد. مدیر عامل سابق مترو اما در جریان انتخابات سال 88- اگر چه به بهانه پاسخ به اتهاماتی که به خود، برادران و خواهرانش وارد شده بود- نامه‌های سرگشاده ای نوشت که آن اعتدال در چهره‌اش رنگ باخت و خود را از مسیرهای بدون جنجال خارج کرد.


حتی در ازدواج دختران و پسران هاشمی هم باید قائل به تفاوتی ظریف شد. حتی در تاثیری که از ازدواجشان گرفته اند. هر سه پسران ازدواج فامیلی کرده اند، گیرم حالا این میان ازدواج مهدی با دختر محمد هاشمی- عمویش- را بتوان در جرگه ازدواج های سیاسی ردیف کرد اما محسن با دخترخاله اش ازدواج کرده و یاسر با دختر پسرخاله اش. فاطمه و فائزه اگر چه با ازدواج با فرزندان حسن لاهوتی ازدواج سیاسی کرده اند اما فائزه بیشتر به سیاست علاقه نشان می دهد تا فاطمه. فاطمه برخلاف فائزه خیلی اهل قیل و قال نیست اما این اواخر در فرودگاه امام هنگام ورود برادرش مهدی به ایران، تنه به تنه فائزه زد، او بیشتر در کارهای اجتماعی فعالیت دارد و در سال 1385 مورد تقدیر فدراسیون بین المللی تالاسمی قرار گرفت.

می‌گویند پیشنهاد اجباری شدن آزمایش تالاسمی پیش از ازدواج، درمان رایگان بیماران تالاسمی و کمک به تأسیس و راه‏اندازی مراکز درمانی تالاسمی از جمله اقدامات وی بوده است.

اما مهدی! در چهره شدن و حاشیه سازی با فائزه رقابتی سنگین دارد، مثل فائزه نتوانسته است به مجلس راه پیدا کند یا اصلا شانسش رو در این حوزه نیازموده است که احیانا در انتخابات مجلس ششم شکست بخورد اما در ستاد انتخاباتی پدرش در انتخابات سال 84 فعالیت داشت و در انتخابات 88 هم چنان کرد که نام او در دادگاههای متهمان حوادث پس از انتخابات مکرر بر زبان آمد.

مهدی که بعد از انتخابات 88 به بهانه تحصیل از ایران خارج شده و در لندن به سر می برد، مهر ماه به تهران آمد و بنا به همان اتهاماتی که بر او وارد شد روانه زندان شد، مثل خواهرش فائزه که بنا به همان جرم فعالیت تبلیغی علیه نظام 6 ماه به حبس محکوم شده است و یک روز قبل از مهدی به زندان رفت. فائزه روزهای آخر دوران محکومیتش را سپری می کند و اما به خاطر اخلال در زندان پرونده دیگری هم برای او تشکیل شده است. مهدی هم که به قید وثیقه میلیاردی آزاد شده است به زودی محاکمه می شود. قاضی رسیدگی کننده به پرونده او غریبه نیست. قاضی ناصر سراج که تا یکسال پیش درگیر پرونده فساد بزرگ بانکی بود به عنوان قاضی پرونده مهدی هاشمی انتخاب شده است.


یاسر در این میان تعلق خاطری به سوارکاری و پرورش اسب دارد. نامزد ریاست فدارسیون سوارکاری می شود و مثل مهدی که علاقه زیادی به کارهای اقتصادی دارد و اتهامات نفتی ثابت نشده هم در این زمینه متوجه اوست، ظرایف کارهای اقتصادی را خوب می شناسد و دستی بر صادرات و واردات دارد.

فعالیت فیس بوکی عماد

درباره دو دختر و یک پسر سید محمد خاتمی حاشیه های زیادی وجود ندارد. به غیر از فعالیت های فیس بوکی عماد تنها پسر رئیس جمهور دوران اصلاحات که در حوادث پس از انتخابات سال 88 شدت گرفته بود اندک خبری می توان درباره فعالیت این روزهای فرزندان رئیس جمهور دوران اصلاحات پیدا کرد.

شاید دلیل این حاشیه های اندک در خروج دو دختر خاتمی از ایران و زندگی شان در کشورهای اروپایی باشد.

یکی را می گویند در ایتالیا و دیگری در انگلیس. سال 84 هم حرف و حدیث هایی درباره نحوه ورود لیلا دختر بزرگ سید محمد خاتمی به دانشگاه و تحصیل او در مقطع کارشناسی ارشد منتشر شد که همو خود در نامه ای به آن ادعاها پاسخ داد و نوشت که در سال 81 دوره دکترایش را به پایان رسانده و نیازی به تحصیل مجدد در مقطع کارشناسی ارشد ندارد. نرگس، خواهر کوچکتر لیلا، هم در زمان حضورش در ایران بیشتر به تحصیل مشغول بود.

ازدواج سید عماد خاتمی، فرزند 26 ساله سید محمد خاتمی در اسفند سال گذشته خبری غیرسیاسی بود که درباره این خانواده منتشر شد و بعدها هم حاشیه نگاری هایی بر آن صورت گرفت.

شاید از آن روی که گفته شد او شهریور ماه امسال ماه عسل خود را به اروپا رفته بود و رسانه های منتقد اصلاحات، این سفر را زیر ذره بین گرفته بودند. نه عماد، نه لیلا و نه نرگس هیچ کدام در عرصه سیاسی وارد نشدند.

لیلا دختر بزرگتر سید محمد خاتمی که در تصویرهای قدیمی پدرش هم همراه اوست از دانش آموختگان شناخته شده ریاضی کشور بود.

برای پدرم بزرگداشت می گیرند

نام علیرضا احمدی نژاد چندی پیش وقتی نوه پسری رئیس جمهور به دنیا آمد، بر سر زبان ها افتاد.

علیرضا پسر کوچکتر احمدی نژاد کمتر از مهدی شناخته شده است. یعنی به آن اندازه که مهدی حاشیه دارد و نامش در رسانه هاست، علیرضا نیست.

مهدی اما داماد اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور است و همین ازدواج کافی است که وارد عرصه سیاست شود.

فارغ التحصیل دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز است. در مقطعی گفته می شد که او در بازرسی ریاست جمهوری حضوری فعال دارد اما حکمی به نام وی نخورده است.

نقطه اشتراک مهدی و عماد را باید در فعالیت های فیس بوکی آن ها دانست.

چندی پیش در این شبکه اجتماعی عکسی از اسفندیار رحیم مشایی منتشر شد که مهدی احمدی نژاد در ذیل آن عکس نوشته بود«بعضیها هیچ هنری ندارند به جز اینکه به دیگران برچسب بزنند و چون چیزی برای اثبات ندارند اثبات خود را در نفی دیگران می دانند . فرض کنیم تمام مستکبرین و فتنه گران و منحرفین از بین رفتند ، حرف حساب شما چیه؟»

سوای حضورش در نیویورک و اجلاس سازمان ملل و برخی سفرهای خارجی که با پدر می رود، چندی پیش ماجرای تحصیل او در شعبه دانشگاه شریف واحد کیش نیز برای او دردسر ساز شد.

گفته شد که هزینه تحصیل تمامی رشته ها در واحد کیش دانشگاه شریف نزدیک 20 میلیون تومان در هر ترم است. گیرم این وسط برخی سایت ها هزینه سکونت مهدی احمدی نژاد در یکی از برج های کیش را هم محاسبه کرده و به این رقم افزوده بودند.

بعد از این اتفاقات روابط عمومی دانشگاه شریف در اطلاعیه ای نوشت که هزینه تحصیل کل دوره به مراتب پایین تر از آن چیزی است که در رسانه ها اعلام شده است.

مهدی همین اواخر وارد دعوای لاریجانی- احمدی نژاد هم شد و در پیامی با عنوان «منطق خوارج» نوشت: «از تمام تریبون ها شبانه روز فحش و توهین سرازیر می کنند ولی تا به آن ها بگویی خودتان هستید می شوی بی ادب»


داماد اسفندیار رحیم مشایی افزود: «استدلال دوستانی که احمدی نژاد و لاریجانی را کنار هم قرار می دهند شبیه کسانی است که می گفتند علی و معاویه امت اسلامی را به تفرقه کشاندند و هر دو از دین خارجند و البته تیغشان تنها بر سر علی فرود می آید.»

مهدی احمدی نژاد در بخش دیگری از نوشته هایش، وعده می دهد که «100 سال دیگه مردم برای احمدی نژاد روز بزرگداشت نژاد رو توی تقویم» می گذارند!

منبع: خبرگزاری مهر
برچسب ها: آقازاده ، هاشمی ، خاتمی ، احمدی نژاد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۱۸
محمد ثقفی

یونایتدپرس: اسرائیل می داند ایران دیر یا زود ضربه مهم را می زند

«راه اندازی مرکز دفاع سایبری محرمانه در اسرائیل گویای این واقعیت است که ایران دیر یا زود موفق به وارد کردن ضربه مهم به اسرائیل خواهد شد».

خبرگزاری آمریکایی یونایتدپرس در گزارشی از تل آویو نوشت: اسرائیل با افزایش شدید حملات سایبری که از قرار معلوم بیشتر آن از طرف ایران است، دست و پنجه نرم می کند، به همین دلیل ارتش اسرائیل یک مرکز کنترل دفاع سایبری راه اندازی کرد.

یونایتدپرس می افزاید: آمریکایی ها از بابت فعالیت های سایبری چین بشدت نگران هستند و این اقدامات را یک تهدید امنیتی علیه سیستم های مالی و صنعتی آسیب پذیر خود تلقی می کنند اما تقریبا کل توجه اسرائیل به ایران معطوف است. روزنامه جروزالم پست به نقل از یک منبع ارشد نظامی اسرائیلی از افزایش چشمگیر حملات سایبری به زیرساخت های دیجیتالی نیروهای مسلح اسرائیل خبر داد و ایران را عامل این امر دانست.

یونایتدپرس می افزاید: تا آنجا که مشخص است، اسرائیل هنوز متحمل ضربه سختی از بابت حملات سایبری نشده، اما نگرانی جدی در این زمینه وجود دارد و مرکز دفاع سایبری کاملا محرمانه گویای این مطلب است که دیر یا زود ایران در وارد کردن ضربه مهمی به اسرائیل موفق خواهد شد.ایران از زمانی که برنامه هسته ای اش در سال 2010 هدف حمله ویروس رایانه ای استاکس نت قرار گرفت، به طور پیوسته سیستم دفاع سایبری خود را تقویت کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۱۵
محمد ثقفی

ناگفته‌های زندگی نماینده‌ای که شب‌ها در مجلس می‌خوابد/ از "کارگری" تا نمایندگی مجلس

نادر قاضی‌پور نماینده آذری‌زبان و از فعالترین نمایندگان بهارستان، میزان حقوق دریافتی خود، خوابیدن در مجلس، دلایل نماینده شدنش، سابقه فعالیت، ماجرای سه دوره رد صلاحیت، علت اظهار‌نظر راجع به هر طرح و لایحه و ... را بازگو کرد.

به گزارش خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران؛  یکی از ارکان سه‌گانه نظام جمهوری اسلامی ایران قوه مقننه است که اصل شصت و دوم قانون اساسی این نهاد را اینگونه توصیف می‌کند: "مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که به طور مستقیم و با رای مخفی انتخاب می‌شوند تشکیل می‌گردد، شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهد کرد".

نهاد قانون‌گذاری کشورمان با عمر 107 ساله خود که فراز و فرودهای مختلفی را پشت سر گذاشته است، هم‌اکنون در ایستگاه نهم مجلس بوده و با احتساب 4 نماینده میان‌دوره‌ای، 290 وکیل مردم در حوزه‌های مختلف انجام وظیفه می‌کنند.

به خوبی روشن است که یکی از ویژگی‌های بارز مجلس شورای اسلامی- که مصداق عینی مردم‌سالاری دینی به شمار می‌رود- حضور نمایندگان قومیت‌های مختلف این مرز و بوم است که هرکدام با انتخاب مردم حوزه انتخابیه‌ خود برای کل ملت وکالت می‌کنند.

در این میان هستند کسانی فارغ از هر حاشیه‌ای، دفاع بحق از حق ملت را سرلوحه کار خویش قرار داده و در این راه گام استوار برمی‌دارند.

اما مجلس هشتم و نهم صدای آشنایی داد که روزهای یکشنبه، شنبه و چهارشنبه یعنی همان روزهایی که مجلس صحن علنی داد، از رادیو سراسری به گوش ملت می‌رسد و از لابلای روزنامه‌های طیف‌های مختلف فریاد می‌زند، صدایی که بلااستثنا راجع به هر طرح، لایحه و هر موضوع اظهار‌نظر می‌کند.

از این جهت در یک فضای صمیممی پای صحبت‌های "نادر قاضی‌پور" که زبانزد عام و خاص است نشستیم که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.

در
حال حاضر نهاد قانون‌گذاری کشور در میدان بهارستان پایتخت ایران واقع شده و این نهاد علاوه بر صحن علنی که به صورت مثلث ساخته شده یک ساختمان هفت طبقه نیز داد و از آن به عنوان دفتر کار نمایندگان استفاده می‌شود و دفتر کار این نماینده نیز در طبقه دوم این ساختمان واقع شده است.

با هماهنگی قبلی بعد از جلسه علنی مجلس در دفتر کار دبیر اول کمیسیون جهاد اقتصادی، عضو کمیسیون صنایع و معادن و نایب رئیس فراکسیون کارگری مجلس حاضر شدیم تا گفتگویی داشته باشم.

دفتر کار این نماینده خارج از راهرو دفتر کاری سایر نمایندگان و در مقابل آسانسور طبقات قرار داد که بدون هیچگونه تشریفاتی فقط یک مسئول دفتر در آنجا حضور داد.

مساحت این دفتر زیاد نیست و دو میز کار به صورت T شکل در آن تعبیه شده و در گوشه آن نیز کمی با فاصله از دیوار چند قفسه برای کتاب قرار داد که علت فاصله آن‌ها با دیو ار را از وی پرسیدم.

در حالی وارد اتاق شدیم که مشغول ثبت و ضبط نامه‌ای بود که ارباب رجوع‌اش از حوزه انتخابیه آورده بود، اجازه فوت وقت نداد، فورا دعوت کرد تا در اتاق حاضر شده و گفتگو را آغاز کنیم و فورا گفتگو را با زبان شیرین آذری شروع کردیم.


در ادامه گفتگوی باشگاه خبرنگاران با نادر قاضی‌پور نماینده ارومیه که ناگفته‌های از زندگی شخصی و کاری وی است را می‌خوانیم‌:



باشگاه خبرنگاران: آقای قاضی‌پور از اینکه وقت گذاشتید تا به سوالات ما پاسخ دهید متشکریم، لطفا مختصری از زندگی خودتان بگویید؟


قاضی‌پور: من نادر قاضی‌پور متولد اول فروردین 1337 ارومیه در یک خانواده مذهبی در منطقه اوچ گنبد(سه گنبد) ارومیه به دنیا آمدم؛ دوران دبیرستان من توام بود با اشتغال، کارگری و چوپانی، باید بگویم از دوران بچگی تا به حال حتی یک بار هم از پدرم پول نگرفته‌ام بلکه خودم تامین معاش کرده‌ام.

باشگاه خبرنگاران: آقای قاضی‌پور چند خواهر و برادر دارید و فرزند چندم خانواده هستید؟

قاضی‌پور: ما 11 تا بچه بودیم از یک پدر و مادر که 3 تا از خواهر و برادرانم در دوران کودکی به رحمت خدا رفته‌اند، در حال حاضر 4 برادر هستیم و 4 خواهر، من فرزند چهارم خانواده هستم، دو برادر و یک خواهر از من بزرگتر هستند.


باشگاه خبرنگاران: اگر اجازه بدهید از وضعیت تحصیلی‌تان هم بپرسیم.

قاضی‌پور: سال 1356 دیپلم ریاضی گرفتم، در همین رشته وارد دانشگاه اراک شدم، در آن سال کلاس ما 40 نفره بود که 24 نفر از طریق کنکور آمده بودند و 16 نفر با پارتی آمده بودند بخاطر همین مسئله با رئیس دانشگاه درگیر شدم و برگشتم ارومیه، مجددا در کنکور شرکت کردم و سال 64 در رشته فیزیک کاربردی مدرک کارشناسی گرفتم، در حال حاضر نیز کارشناس ارشد مدیریت دولتی هستم.

باشگاه خبرنگاران: پس زمان دانشجویی نیز روحیه انتقادی داشتید؟

قاضی‌پور: بله، داشتم.

باشگاه خبرنگاران: آقای قاضی‌پور زمان دانشجویی شما مصادف با انقلاب بود، در این برهه چه وضعیتی داشتید؟

قاضی‌پور:‌همزمان با شروع انقلاب فعالیت‌های ما هم شروع شد و در جهاد دانشگاهی و انجمن دانشگاه بودم البته زمانی که در دانشگاه بودم در منطقه عملیات نظامی هم فعالیت داشتم، بعد از تعطیلی دانشگاه‌ها مدت مدیدی هم در جنوب کشور حضور یافتم، در زمان جنگ نیز یعنی سال 61 و 62 در لشکر 31 عاشورا بودم، چندین بار هم زخمی شدم.

باشگاه خبرنگاران: جانباز هستید؟

قاضی‌پور:بله، جانباز 30 درصد هستم.

 


باشگاه خبرنگاران: در این مدت مسئولیتی هم داشتید؟

قاضی‌پور:‌ شهریور سال 64 که لیسانس گرفتم، رفتم شهرستان پیرانشهر بخشدار بودم و از آنجا نیز رفتم به سردشت و فرماندار این شهرستان شدم.

باشگاه خبرنگاران: تا قبل از نمایندگی چه پستی داشتید؟

قاضی‌پور: بعد از فرمانداری رفتم استانداری آذربایجان غربی و در دفاتر مختلف و همزمان در چندین عرصه مشغول شدم، به عنوان رئیس دبیرخانه شورای تامین، مشاور امنیتی، رئیس ستاد حوادث، مدیرکل امور اجتماعی، مدیر‌کل رسیدگی به شکایات، رئیس ستاد انتخابات و در دفاتر مختلف بودم و تا قبل از مجلس هشتم کارمند استانداری بودم.

باشگاه خبرنگاران: آقا قاضی‌پور لطفا بفرمایید چطور شد وارد مجلس شدید؟

قاضی‌پور: بنده در دوران خدمتگزاریم هیچگونه عشق و علاقه به مجلس نداشته‌ام، در زمان ثبت‌نام کاندیداهای مجلس هفتم برخی دوستان آمدند و به اصرار ما را ثبت نام کردند ولی متاسفانه به ما صلاحیت ندادند، مردم هم دو روز مانده به انتخابات مجلس هفتم که 19 اسفند 1382 برگزار شد، رفتند و پوستر ما را در شهر نصب کردند و روز جمعه که رای‌گیری شد خیلی‌ها، هر چند که ما نبودیم ولی به ما رای دادند و اصولا باید آن انتخابات را باطل می‌کردند چون آرای باطله بیشتر از آرای صحیح بود.

باشگاه خبرنگاران: ظاهرا در آستانه انتخابات مجلس نهم نیز ابتدا رد صلاحیت شدید بعد تایید صلاحیت، درست است؟

قاضی‌پور: بله، در انتخابات مجلس هشتم نیز 4 روز قبل از برگزاری انتخابات ساعت 10 صبح روز چهارشنبه صلاحیت ما را تایید کردند در مجلس نهم نیز ساعت 12 روز چهارشنبه 2 روز مانده به انتخابات ما را تایید صلاحیت کردند، یک برگه فرستادند و گفتند مسلمان شدی (باخنده(

باشگاه خبرنگاران: وضعیت آرای ماخوذه شما به صورت بود؟

قاضی‌پور‌: مردم قهرمان ارومیه حدود 193 هزار رای دادند که دو برابر بیشترین آرای ماخوذه‌ای بود که 15 ساله‌ها نیز رای دادند.

باشگاه خبرنگاران: فکر می‌کنید چرا مردم شمار ا بار دیگر انتخاب کردند؟

قاضی‌پور: نمی‌دانم، ولی شاید به خاطر ایستادگی بنده روی گفته‌هایم بود و این مسئله باعث شد.

باشگاه خبرنگاران: آقای ‌قاضی‌پور شما تقریبا در خصوص تمامی طرح‌ها و لوایحی که در مجلس مطرح می شود اظهار‌نظر می‌کنید، آیا این موضوع دلیل خاصی دارد و لطفا بفرمائید تا چه میزان در خصوص این طرح‌ها و لوایح مطالعه دارید؟

قاضی‌پور: ببین پسرم من وظیفه‌ام دفاع کردن از حق و حقوق ملت است و باید نان حلال ببرم سر سفره‌ام. پس باید کار خودم را انجام بدهم؛ روی میز را نگاه کنید(طرح و لوایح مختلفی وجود داشت) این طرح و لوایح را باید به دقت مطالعه کنم و نقاط قوت و ضعف آن را بگویم پس باید بدون توجه به این موضوعات کارم را انجام بدهم.

وقتی برخی نماینده‌ها با خانواده‌شان هستند، من اینجا هستم و این طرح‌ها و لوایح‌ها را مطالعه می‌کنم، بنده تمام طرح‌ها و لوایح‌ها را مطالعه می‌کنم، پرسیدن را عار نمی‌دانم، از نمایندگان متخصص استفاده می‌کنم، تا دستور روز بعدی مجلس را مطالعه نکنم شب نمی‌خوابم به طور مثال الان چند لایحه وجود دارد که هنوز در دستور کار مجلس قرار نگرفته است ولی آن‌ها را کامل مطالعه کرده‌ام و اشکالات آن را نیز نوشته‌ام تا به موقع مخالفت کنم، قانون کار، لایحه اصلاح قانون نظام صنفی و ... از جمله این لوایح و طرح‌ها هستند که پیشاپیش مطالعه کرده‌ام.



 

باشگاه خبرنگاران: معمولا تا ساعت چند در دفتر کارتان هستید؟

قاضی‌پور: من اکثر شب‌ها در مجلس می‌خوابم؛ همین جا در دفتر کارم یک اتاق کوچک درست کرده‌ام اگر کارم تا بیش از ساعت 10:30 شب طول بکشد همین جا می‌خوابم.

باشگاه خبرنگاران: واقعا، شبها تنها اینجا می‌خوابید!

قاضی‌پور: بله، می‌توانید اتاقی که درست کرده‌ام را ببینید.


(ناگفته نماند فاصله فایل‌های کتاب با دیوار که در ابتدای گفتگو اشاره کردم به خاطر این موضوع بود‌، آقای قاضی‌پور در همان دفتر کار خود فایل‌های موجود را کمی با فاصله از دیوار قرار داده و پشت این فایل جای برای استراحت درست کرده است که با یک زیرانداز و چند تخته پتو و بالشت بدون هیچ‌گونه امکانات دیگری در آن جا شب را به صبح می‌رساند(.

باشگاه خبرنگاران: خانواده‌تان تهران نیستند؟

قاضی‌پور: نه، خانواده‌ام ارومیه هستند.

باشگاه خبرنگاران: پس هر سه هفته به آن‌ها سر می‌زنید؟

قاضی‌پور: نه، من هر چهارشنبه می‌روم و شنبه‌ها برمی‌گردم؛ سه شب ارومیه هستم و چهار شب تهران هستم.

باشگاه خبرنگاران: تهران خانه ندارید؟

قاضی‌پور: ما از قدیم‌الایام در تهران خانه داریم‌ ولی بعضی وقت‌ها می‌روم فقط سر می‌زنم، منزل ما طبقه دوم خانه برادر کوچکترم است که گاهی می‌روم.

باشگاه خبرنگاران: خانه‌تان کدام منطقه تهران قرار دارد؟

قاضی‌پور: شرق تهران، سمت میدان سبلان.

باشگاه خبرنگاران: علت اینکه شب‌ها در مجلس می‌خوابید چیست؟

قاضی‌پور: عرض کردم که اگر کارم تا 10:30 شب طول بکشد اینجا می‌خوابم؛ ما در این مجلس حقوق می‌گیریم پس باید کار کنیم که این حقوق حلال باشد، من باید تمام طرح‌ها و لوایحی که در دستور کار مجلس است را مطالعه کنم این کار را می‌کنم، عرض کرم تا دستور روز بعد مجلس را نخوانم، نمی‌خوابم و این به خاطر این است که من فقط از مجلس حقوق می‌گیرم و از جای دیگر حقوقی دریافت نمی‌کنم پس باید حقوقم حلال باشد.

باشگاه خبرنگاران: آقای قاضی‌پور امکان دارد بفرمایید حقوق دریافتی شما از مجلس چه قدر است؟

قاضی‌پور: در مجلس بیشترین حقوق را به من می‌دهند با در نظر گرفتن جانبازی‌ام،‌ 2 میلیون و 700 هزار تومان حقوق ماهانه‌ام است در ضمن اضافه‌کاری و حق ماموریت هم نداریم.


باشگاه خبرنگاران: یک بحث دیگری که وجود دارد و شما معمولا تکرار می‌کنید موضوع نمایندگان شهرستانی و نمایندگان تهرانی است‌، فکر نمی کنید که...

قاضی‌پور: نه من هیچ وقت دنبال بحث قومیتی کردن مسئله نیستم ولی وقتی نماینده‌ای خودش را نماینده‌تر می‌داند و 10  دقیقه صحبت می‌کند و به ما اجازه نمی‌دهند من این مسئله را می‌گویم.

باشگاه خبرنگاران: آقای قاضی‌پور سوال پایانی، چند فرزند دارید؟

قاضی‌پور: 2 تا دختر و 2 تا پسر که دخترانم خانه‌دار هستند و پسرانم هم محصل هستند

در پایان این گفتگوی صمیمی، نادر قاضی‌پور نماینده ارومیه دست نوشته‌ای در خصوص باشگاه خبرنگاران مکتوب کرد که تصویر آن در زیر آمده است:






گفتگو از: وحید عظیم‌نیا
خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران


برچسب ها: حقوق ، صلاحیت ، نماینده ، بهارستان ، مجلس ، جانباز ، قانون ، شب ، خواب
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۱۴
محمد ثقفی

تشکیل ائتلاف سه‌گانه را با سایر جریانات اصولگرا موازی کاری نمی‌دانیم/ادامه مسیر اعضای ائتلاف زیر نظر جامعتین

عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان گفت: از نظر ما تشکیل ائتلاف سه گانه هیچ گونه موازی کاری را با سایر نهادهای اصولگرا ایجاد نمی‌کند.
به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران "علی اکبر ولایتی" عضو ائتلاف سه‌گانه اصولگرایان ظهر امروز در نشست خبری با اصحاب رسانه که در پژوهشگاه باقر‌العلوم در حال برگزاری است، اظهار داشت: به دنبال خبری که حسین مظفر رئیس ستاد ائتلاف سه‌گانه چندی پیش مطرح کرد، لازم بود تا توضیحاتی را درباره آن عرض کنم.

عضو ائتلاف سه‌گانه اصولگرایان ادامه داد: خبری که رئیس ستاد ائتلاف سه‌گانه در رسانه‌ها منتشر کرد مبنی بر این بود که اعضای این ائتلاف یعنی حداد‌عادل، قالیباف و بنده هر کدام مسئولیت کارگروهی را برعهده گرفته‌ایم.

ولایتی تصریح کرد: این کارگروه‌هایی که تشکیل شده‌اند ارکان اصلی دولت آینده هستند البته در صورتی که مردم این ائتلاف سه گانه را برای انتخابات آینده برگرینند.


*تشریح مسئولیت‌های واگذار شده به هر کدام از اعضای ائتلاف سه گانه


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه حداد عادل مسئولیت کارگروه فرهنگ، علم و مسائل اجتماعی را بر عهده گرفته است، تصریح کرد: مسئولیت مطالعات و برنامه ریزی در حوزه‌های علوم، فرهنگی و اجتماعی برعهده حدادعادل است و مسئولیت حوزه‌های اقتصادی و موضوعات زیربنایی برعهده قالیباف نهاده شده و هم چنین مسئولیت امور بین‌الملل و سیاسی بر عهده بنده گذاشته شده است.

ولایتی با بیان این که هر کدام از اعضای ائتلاف سه گانه در حوزه مسئولیت خود کارگروه‌های خود را تشکیل خواهند داد، ادامه داد: از تمام افرادی که تخصص، کارآیی و تجربه لازم را داشته باشند و مردم نیز آنان را به این تخصص و تجربه قبول دارند در این کارگروه‌ها استفاده می‌کنیم.

عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان اظهار داشت: برنامه‌ریزی‌ها به صورت تفکیکی، کارشناسانه و عمل گرایانه در چارچوب آرمان‌های انقلاب و در جهت پیشرفت جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

ولایتی به شعار این ائتلاف اشاره کرد و گفت: چندی پیش اعلام شد که شعار این گروه "ائتلاف برای پیشرفت" است و این اقدام چند پیام دارد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: یکی از پیام‌های این مسئله این بود که ما سه نفر ائتلاف را تشکیل دادیم و گام های بعدی را تا انتخابات برمی‌داریم و هر کدام که به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شدیم دو نفر دیگر با وی همکاری می‌کنند.


*میان ما سه نفر رقابتی وجود ندارد و هر چه هست همکاری است


عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان افزود: ما از هم اکنون این همکاری را تمرین می‌کنیم و این گونه نیست که هر سه نفر مدعی ریاست جمهوری باشند و در نهایت نیز به رقابت‌ها میان خود ادامه بدهیم بلکه رقابتی میان ما نیست و آن چه که وجود دارد همکاری است.

وی افزود: لازمه اثبات همکاری این است که هر سه نفر آمادگی خود را برای کار کارشناسانه اعلام کنند و اعلام آمادگی ما برای انجام امور کارشناسی نشان می‌دهد که این ائتلاف به برنامه ریزی و کار کارشناسانه برای دولت آینده از ابتدای امر آمادگی کامل را دارد.

وی تصریح کرد: از همان ابتدا اعلام کردیم که هر کدام از ما سه نفر و یا هر نفری دیگری که برای کاندیداتوری وی خارج از ائتلاف به توافق برسیم از هم اکنون به معرفی اعضای اصلی کابینه که متشکل از افراد کارآمد و متخصص است، می پردازیم و آنان را در معرض معرفی مردم قرار دهیم تا مردم بدانند که همکاران ریاست جمهوری آینده چه کسانی هستند.


*مقبولیت ائتلاف سه‌گانه برای انتخابات ریاست جمهوری


وی با بیان این که از نیروهای جوان به دلیل نیروی جوانی و از افراد با تجربه و کارآمد در اداره کشور استفاده خواهد کرد، ادامه داد: محور اغلب بحث‌های انتخاباتی حول ائتلاف سه گانه بوده و مدل‌های دیگری که اخیرا دوستان خواسته‌اند تا با آن وارد انتخابات شوند تقریبا مدل برداری از این ائتلاف است و این مسئله نشان دهنده مقبولیت طرحی است که از جانب ما مطرح شده است.

ولایتی گفت: براساس این طرح هر کسی که کاندیدای انتخابات می‌شود تنها نخواهد آمد و این مسئله برای اولین بار در جمهوری اسلامی مطرح شده؛ ابداعی دیگری که توسط این ائتلاف سه گانه صورت گرفت این بود که هر فردی که کاندیدا می‌شود بتواند از خودش عبور کند و فکر نکند که توانمندی فقط از وی برمی‌آید.


*اصولگرایی یک مارک اختصاصی نیست/می‌تواند به جمع تشکیل شده بپیوندد


ولایتی نکته دیگر حائز اهمیت در این ائتلاف را دعوت عامه بودن آن دانست و افزود: هر کسی که به مبانی نظام پای‌بند است و ما او را اصولگرا می‌دانیم البته اصولگرایی یک مارک اختصاصی نیست، می‌تواند به این کارگروه‌ها و جمع تشکیل شده بپیوندد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: این روزها برخی می‌گویند معلوم نیست که این ائتلاف باقی می‌ماند یا نه؟ لذا این ائتلاف باقی خواهد ماند و با استحکام به وضعیت خود ادامه می‌دهد.

عضو ائتلاف سه گانه در نشست خبری درباره گام‌هایی که در این ائتلاف برداشته شده است گفت: به حمد خدا شاهد بودیم که ائتلاف سه گانه توانسته است در بین مردم با مقبولیت قابل توجهی دست پیدا کند.

وی افزود: این سه نفر دور هم جمع شدند تا بتوانند در اداره کشور نقش تاثیرگذاری را داشته باشند لذا هر کس که دوست دارد می‌تواند وارد این ائتلاف شود.

عضو ائتلاف سه گانه تصریح کرد: با تعدادی از دوستان که قصد ورود به انتخابات ریاست جمهوری را داشتند دیدار کردیم و امیدواریم در نهایت بتوانیم با یک مجموعه واحد و رای بالایی در انتخابات شرکت کنیم.

دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی تصریح کرد: با تعداد عناصر مطرحی که در عرصه انتخابات ریاست جمهوری مطرح هستند دیدار داشته‌ایم اما مصلحت نمی‌دانم اسامی آن‌ها را قید کنم.


*ائتلاف سه گانه در شرایط فعلی بیشترین رای را به خود اختصاص داده است


وی افزود: با توجه به نظرسنجی انجام شده ائتلاف سه گانه در شرایط فعلی بیشترین رای را به خود اختصاص داده است.

وی درباره زمان معرفی کاندیدای نهایی خود گفت: به طور حتم این موضوع قبل از انتخابات اتفاق خواهد افتاد اما اعتقاد داریم که کار در ائتلاف سه گانه باید به یک پختگی لازم دست پیدا کند و با توجه به استقبال‌های مردم از این ائتلاف نیازمند زمان کافی هستیم.

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره پیش‌بینی انتخابات آینده گفت: از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون توانسته است در همه لحظات حساس و پیچیده با موفقیت گام بردارد لذا به طور حتم انتخابات آینده نیز پرشور برگزار خواهد شد.

وی تصریح کرد: علی رغم این که در زمان جنگ جهانی دنیا به صورت دوقطبی اداره می‌شد در آینده شاهد جهان چند قطبی خواهیم بود که به طور حتم یک قطب آن از آن اسلام و ایران است.

ولایتی اظهار داشت: مخالفین جمهوری اسلامی ایران باید بدانند که همواره در محاسبات خود نسبت به ایران اشتباه کرده‌اند لذا به طور حتم ملت ایران در انتخابات آینده نیز حضور پررنگ و پرشوری خواهد داشت.


* تشکیل ائتلاف سه گانه هیچ گونه موازی کاری با سایر نهادهای اصولگرا ایجاد نمی‌کند


عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوال خبرنگار باشگاه خبرنگاران درباره ایجاد موازی کاری میان این ائتلاف و سایر نهادهای اصولگرا گفت: از نظر ما تشکیل ائتلاف سه گانه هیچ گونه موازی کاری را با سایر نهادهای اصولگرا ایجاد نمی‌کند.

وی افزود: ائتلاف سه گانه به طور حتم در انتخابات آینده با دو نهاد مهم و اساسی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین دیدار خواهد داشت و هیچ گاه بدون مشورت آن‌ها گامی را برنمی‌دارد.

ولایتی تصریح کرد: از جمله مولفه‌های مهمی که در ائتلاف سه گانه به آن اهمیت داده می‌شود هماهنگی با جامعتین است زیرا ما اعتقاد داریم این دو نهاد نقش تاثیرگذاری را در کشور و برگزاری انتخابات برعهده دارند.

عضو ائتلاف سه گانه تصریح کرد: ما از این که دوستانمان در جاهای مختلف احساس مسئولیت می‌کنند و در عرصه انتخابات ریاست جمهوری وارد عمل می‌شوند احساس خوشحالی می‌کنیم زیرا تعدد و کثرت کاندیدا موجب تقویت پایه‌های نظام می‌شود.


*جبهه پایداری با بنده صحبتی نکرده است


ولایتی در پاسخ به سوالی درباره این که آیا جبهه پایداری برای کاندیداتوری در انتخابات آتی با شما رایزنی داشته است یا خیر گفت: جبهه پایداری با بنده صحبتی نکرده است و آنان آزادند که از هر کسی که می‌خواهند، حمایت کنند و بنا ما بر گسترش همکاری با اصولگرایان است.

وی ادامه داد: ایده‌آل ما این است که همه اصولگرایان و تمامی کسانی که به مبنای نظام پای‌بند هستند بتوانند به اتفاق نظر برسند.

عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا برای معرفی فردی خارج از ائتلاف سه گانه کسی را مد نظر دارید یا خیر؟ تصریح کرد: این که ما گفتیم حتی حاضریم فردی خارج از ائتلاف سه گانه را به مردم معرفی کنیم به این معناست که این ائتلاف بسته و انحصار طلب نیست چرا که هدف ما خدمت به جمهوری اسلامی در کسوت دولتی فراگیر و منتخب مردم است بنابراین اگر چنین ادعایی را داریم باید به دنبال فردی که بیشترین مقبولیت را دارد بگردیم.


*باید به دنبال فردی که بیشترین مقبولیت را دارد بگردیم/ ما سه نفر از خودمان می گذریم


وی ادامه داد: اگر ما به چنین فردی که دارای بالاترین مقبولیت و صلاحیت با خارج از این مجموعه باشد، برسیم مطمئنا ما سه نفر از خودمان می گذریم.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوالی درباره این که با وجود استقبال اعضای این ائتلاف با پیوستن کاندیدای دیگر به ائتلاف چرا تاکنون فردی به آن نپوسته است؟ گفت: باب مشارکت دیگران در این مجموعه مفتوح است و افرادی نیز برای پیوستن اعلام آمادگی کرده‌اند.

ولایتی در پاسخ به سوالی درباره این که آیا اصلاح طلبان در انتخابات حضور پیدا می‌کنند یا خیر گفت: اصلاح طلبان و یا هر کسی که مورد تایید شورای نگهبان قرار بگیرد می‌تواند بیاید.

وی ادامه داد: مهم نیست که چه عنوانی داشته باشند بلکه مهم داشتن صلاحیت برای خدمت به مردم و تایید توسط شورای نگهبان است.

وی ادامه داد: یکی از بزرگترین فواید جمهوری اسلامی این است که اشخاص متعلق به هر جناح و یا گروهی که به مبنا و موازین نظام پایبند باشند می‌توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند.

خبرنگاری درباره تبلیغات مستقل اعضای این ائتلاف از ولایتی سوال کرد که وی ترجیح داد حسین مظفر که ریاست ستاد انتخابات این ائتلاف را بر عهده دارد پاسخ این سوال را بدهد.


* تشریح شیوه تبلیغات انتخاباتی ائتلاف سه گانه از زبان رئیس ستاد انتخابات


در ادامه حسین مظفر در پاسخ به این سوال که آیا تبلیغات اعضای این ائتلاف به صورت مستقل تا آستانه انتخابات ادامه خواهد داشت یا خیر گفت: 15 نفر برای عضویت در شورای هماهنگی ستاد ائتلاف سه گانه با نظر موافق اعضا انتخاب شده‌اند که کار آنان پیگیری و تعیین مکانیزم انتخاب کاندیدا است.

مظفر ادامه داد: هر کدام از اعضای ائتلاف برای خود تبلیغاتی را انجام می‌دهند و به دلیل این که اعضای اصلی این ائتلاف بر مبنای اعتقاد ائتلاف را تشکیل داده‌اند قرار شد تا آنان ستادهایشان را توجیه کنند و البته شرط همکاری با این ستاد نیز این است که در نهایت از نامزد نهایی اعلام حمایت کنند.

وی هم چنین از تشکیل شورای ستادهای نامزدهای این ائتلاف خبر داد.

ولایتی در ادامه این نشست در پاسخ به سوالی درباره این که آیا در آینده نزدیک نشست خبری دیگری با حضور تمامی اعضای این ائتلاف تشکیل می‌شود یا خیر گفت: بله ان شالله این نشست برگزار خواهد شد.

عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری مبنی بر این که آیا پرونده‌های مثبت دولتهای دیگر همچون مسکن مهر و.... که مورد تایید مقام معظم رهبری نیز بود،‌ ادامه پیدا می‌کند یا خیر تصریح کرد: در سیاست‌های اساسی و کلی کشور تصمیم‌گیری‌های مهم براساس قانون اساسی توسط مقام معظم رهبری گرفته می‌شود و آن چه که مورد تایید ایشان باشد باید دولتها از آن تبعیت کنند.


*آنچه که دولتهای دیگر انجام داده‌اند و اقدامات مفیدی بوده است حتما ادامه پیدا می‌کند


ولایتی افزود: آنچه که دولتهای دیگر انجام داده‌اند و اقدامات مفیدی بوده است حتما ادامه پیدا می‌کند. البته یکی از دیدگاههای ما این است که کار مثبت دیگران را ادامه بدهیم یعنی هر دولتی که کار خوبی انجام داده حتما باید به ثمر و نتیجه برسد.

عضو ائتلاف سه گانه اصولگرایان در پاسخ به سوالی درباره این که در صورت کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آیا جنابعالی کنار می‌کشید یا خیر گفت: بنده تابع تصمیم گیری در ائتلاف سه گانه هستم  و هر چه که تصمیم گیری شود آن را عمل خواهم کرد.

خبرنگار رسانه‌ای دیگر درباره فصل الخطاب این ائتلاف از ولایتی سوال کرد که وی ترجیح داد تا پاسخ به این سوال را حسین مظفر بدهد.

در ادامه حسین مظفر گفت: انتخاب واحد در این ائتلاف با آرای کف جامعه مغایرت ندارد و انتخاب دستوری و حاکمیتی نیست بلکه انتخابی است که براساس توجه به ارزش‌ها و مبقولیت آرای عمومی انجام می‌شود.

وی تصریح کرد: انتخاب براساس توجه به ارزش‌ها و آرای عمومی مکانیزم مناسبی است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوالی درباره پرونده هسته‌ای کشورمان تصریح کرد: پرونده هسته‌ای از سالها پیش یعنی از زمان دولت خاتمی شروع شد و تاکنون با هدایت مقام معظم رهبری به نقاط بسیار مهم و حساس رسیده است.

ولایتی گفت: بنده می‌توانم شهادت بدهم که ثبات بر مواضع بسیار مهم در رابطه با مسئله حساس هسته‌ای بیش از هر چیزی مدیون رهنمودهای مقام معظم رهبری و ایستادگی شخص ایشان در مواضع جمهوری اسلامی بوده است.

این کاندیدای احتمالی انتخابات آتی گفت: دولت آینده نیز مسیر افتخار آمیز هسته‌ای را که توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده ادامه خواهد داد.


*پاسخ حسین مظفر به تخریب‌ها علیه ائتلاف سه‌گانه


خبرنگاری درباره تخریب‌های ائتلاف سه گانه نیز از ولایتی سوال کرد که وی مجددا ترجیح داد حسین مظفر پاسخ این سوال را به خبرنگار بدهد.

رئیس ستاد انتخابات ائتلاف سه گانه اصولگرایان گفت: متاسفانه بداخلاقی‌های سیاسی در هر زمانی بوده و هم اکنون نیز کمابیش صورت می‌گیرد اما تلاش و اهتمام اعضای ائتلاف سه گانه بر محور برنامه و توانمندی است.

مظفر تاکید کرد: شیوه رقابت باید اخلاقی و عقلانی باشد و رسانه‌ها نیز در جهت شفاف سازی اخلاق انتخاباتی تلاش کنند.


*دولت ائتلافی زمانی معنا و مفهوم پیدا می‌کند که در یک کشور احزاب قوی وجود داشته باشد


علی اکبر ولایتی در پایان نشست خبری خود در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر تشکیل دولت ائتلافی در صورت پیروزی ائتلاف سه گانه گفت: دولت ائتلافی زمانی معنا و مفهوم پیدا می‌کند که در یک کشور احزاب قوی وجود داشته باشد که این موضوع در ایران صدق نمی‌کند.

وی افزود: در ایران حزب به معنای واقعی وجود ندارد لذا از نظر بنده دولت ائتلافی معنایی ندارد.

عضو ائتلاف سه گانه تصریح کرد: یکی از ویژگی‌های مهم ائتلاف سه گانه این است که به هیچ گروه و طیف سیاسی سهمیه نخواهد داد و تنها به کسانی که تعهد و پای‌بندی خود را به نظام اثبات کردند اجازه فعالیت می‌دهد و از آن‌ها استقبال خواهد کرد.

انتهای پیام/
م

برچسب ها: اصولگرایان ، ولایتی ، ائتلاف
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۰۹
محمد ثقفی

"ناکجا آباد جهنم" کجاست؟ + نقشه و فیلم

ناکجا آباد جهنم درون یک پایگاه نظامی بسیار بزرگ قرار گرفته که با سیم‌های خاردار، درختان، مین‌ و برج‌های مسلح به مسلسل احاطه شده، یگان‌های ویژه و تک تیراندازان و افراد تحت آموزش موساد در این پایگاه حضور دارند.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ شهادت "عرفات جرادات" در هفته گذشته در یکی از زندان‌ها مخفی رژیم صهیونیستی خون تازه‌ای را در رگ فلسطینی‌ها به جوش آورده است، به‌طوری که حدود 4500 اسیر فلسطینی اعتصاب غذا کرده و کرانه باختری و غزه شاهد دور جدید درگیری فلسطینی‌ها با نیروهای صهیونیستی شد؛ امری که نتانیاهو را ناچار کرد در آستانه سفر "جان کری" به سرزمین‌های اشغالی با دادن وعده بازگرداندن فوری اموال بلوکه شده فلسطینی‌ها از تشکیلات خودگردان فلسطینی بخواهد مردم را آرام کند، اما حماس و جهاد اسلامی می‌گویند شهادت جرادات آغاز راه انتفاضه سوم است.





در همین راستا، مقامات فلسطینی از سازمان‌های بین‌المللی درخواست کردند تا از زندان‌های رژیم صهیونیستی و نحوه رفتار آن‌ها با زندانیان فلسطینی بازرسی کنند.



باشگاه خبرنگاران در این گزارش قصد دارد برخی از زندان‌های مخفی و امنیتی رژیم صهیونیستی را که فلسطینی‌ها در آنجا حبس شده و مورد کشنجه و انواع سوءرفتار قرار می‌گیرند معرفی کند.



به گزارش گاردین، تخمین زده می‌شود یک-پنجم جمعیت فلسطین، حداقل یکبار در عمر خود بعد از سال 1965 به زندان‌های رژیم صهیونیستی برده شده‌اند.


برخی از زندان‌های مخفی و فوق امنیتی رژیم صهیونیستی 

"گوانتاناموی اسراییل"/ "کمپ 1391"


"کمپ( تاسیسات) 1391"، "زندان مخفی صهیونیست‌ها" یا "گوانتاناموی اسرائیل" است که حدود دو ساعت با شهر اشغالی قدس فاصله داشته و در نزدیکی شهر "ام قطوف" و در گوشه‌ای از پایگاه نظامی وابسته به دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی، "موساد" و به‌طور دقیق در یگان 504، واقع شده است. این یگان بخشی از دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی بنام "امان" است که برای عملیات در مناطق مرزی لبنان با هدف بسیج جاسوسان و مزدوران و نیز کنترل مناطق جنوبی لبنان و به طور کلی کنترل تمامی لبنان ایجاد شده است.



اسرای لبنانی و فلسطینی این زندان را "نا کجا آباد جهنم" لقب داده‌اند. این زندان درون یک پایگاه نظامی بسیار بزرگ قرار گرفته که با سیم‌های خاردار، درختان، مین‌ و برج‌های مسلح به مسلسل احاطه شده، یگان‌های ویژه و تک تیراندازان و افراد تحت آموزش موساد در این پایگاه حضور دارند.



گوانتاناموی اسراییل را انگلیسی‌ها، قرن گذشته در جریان حمله به فلسطین بنا کردند. از بیرون این‌گونه به نظر می‌رسد که این مکان یک پایگاه نظامی واقعا عادی بوده و اقدامات امنیتی اتخاذ شده پیرامون آن تنها محدود به گشت‌های نگهبانی است که عملا شک و شبهه‌ای پیرامون مواضع مخفیانه این مکان ایجاد نکند، زندان مخفی موجود در این پایگاه پیچیده‌ترین مکان آن است و نظامیان حاضر در این پایگاه اطلاعی از آن ندارند و تنها گروهی خاص اجازه ورود به این مکان را دارند.



این زندان از بیرون دارای دو حیاط است؛ یک حیاط برای شکنجه و حیاط دیگر یک قفس آهنی در وسط دارد که از تمامی جهات قفل خورده و پیرامون آن ده‌ها اتاق بازجویی مختلف وجود دارد. در موازات این دو حیاط آشپزخانه سربازان، اتاق پلیس، اتاق نگهبانی و دهها سلول کوچک که به اندازه یک یا دو نفر وسعت دارد به فاصله کمی از آنها قرار گرفته است، بالای آن هم سیم خاردار و مواضع نگهبانی وجود دارد؛ درهای برقی و دوربین‌های کنترل از همه طرف این مکان را پوشش داده‌اند.



این زندان با درختان صنوبر، سرو و دیوارهای بلند احاطه شده و در آن دو برج نگهبانی نیز وجود دارد که امکان نگهبانی نظامی از کل منطقه را ممکن می‌سازد که متفاوت از دیگر زندان‌ها است.

 

این زندان بر روی نقشه مشخص نبوده، همچنین تصاویر هوایی این زندان از سرویس گوگل نیز پاک شده است.




اعتراف شاهدان عینی کمپ 1391

مصطفی دیرانی 8 سال را درون این زندان گذرانده است. وی توسط یگان کماندوی صهیونیستی در منزلش در "بقاع" ربوده شد و در یکی از شب‌های می 1994 به درون اراضی اشغالی فلسطین منتقل شد. دیرانی که 8 سال را درون این زندان گذرانده، می‌گوید ده‌ها اسیر لبنانی در این زندان‌ها بوده‌اند و همگی جز چند نفر، پیش از انتقال به زندان‌های معروف و بازداشت طولانی مدت در آن‌ها، دوره بازجویی خود را در 1391 سپری کردند.

دیرانی می‌افزاید: این زندان قوانین خاص خود را دارد، شیوه‌های شکنجه باخشونت تا سر حد مرگ یا معلولیت ادامه می‌یابد. از لحظه
نخست اسارت من با روبندی که به صورتم زده شد، به آن زندان منتقل شدم. دستم را با زنجیر به پشتم بستند و پاهایم با غل و زنجیرهای محکم که آثار آن تا امروز هم باقی مانده بسته شد. من نیز مانند دیگرانی که وارد این زندان شده بودند، نمی‌دانستم کجا هستم. تنها عباراتی که ازسربازان می‌شنیدیم این بود: شما بر روی ماه هستید، شما در قبر هستید، شما بیرون سرزمین‌های اشغالی هستید، شما در زیردریایی هستید، شما در فضا هستید و سایر عباراتی که احساس دورافتادگی را در وجود ما عمق می‌بخشید، شب و روز را از هم تشخیص نمی‌دادیم.



شکنجه‌هایی که در این زندان انجام می‌شود از قبیل قرار دادن سیم‌های برق بر روی بدن وی و ممنوعیت از خوردن و نوشیدن مگر به اندازه بسیار بسیار کم، صدای بالای موسیقی که گاهی به حد جنون می‌رسد و ضرب و شتم زندانی و لگد زدن به وی تا به درجه‌ای که زندانی را به طرزی دیوانه وار تکان می‌دهند همگی عرصه را برای زندانی تنگ و تنگ‌تر می‌کنند.

درخواست‌ بی‌نتیجه سازمان‌های بین‌المللی برای بازدید از تاسیسات 1391

"سازمان دیده‌بان" "سازمان ملل" در امر شکنجه، از اسرائیل به دلیل خودداری از اجازه بازرسی 1391 انتقاد کرده است. این سازمان همچنین خواستار آن شد که رژیم صهیونیستی اطلاع دهد، آیا باز هم از این قبیل بازداشتگاه‌های مخفیانه در سرزمین‌های اشغالی، دارد یا خیر؟

کمیته مبارزه با شکنجه، در گزارشی نیز درخواست کرد که اسرائیل مکان این کمپ را که نام رسمی آن «تأسیسات 1391» است، اعلام کند و اجازه دهد، کمیته بین المللی صلیب سرخ به آن دسترسی داشته باشد. پنل کمیته سازمان ملل که مرکب از ده کارشناس مستقل است نیز تایید کرده است که زندانیان فلسطینی این بازداشتگاه، بر خلاف ممنوعیت این قبیل اقدامات از سوی دادگاه عالی رژیم صهیونیستی در سال 1999، به طور منظم مورد شکنجه قرار می‌گیرند.

"زندان آیالون"  " Ayalon "

نام "زندانی ایکس" چند وقتی است دوباره در اذهان بین‌المللی مطرح شده است. پیش از این، کمتر کسی خبر و حرفی درباره "جاسوس موساد" که با هویت جعلی در امنیتی‌ترین زندان رژیم صهیونیستی به سر می‌برده است شنیده بود. مقام‌های رژیم صهیونیستی با افشاگری یک شبکه تلویزیونی استرالیایی درباره مردی که پیش از این تنها به‌عنوان "زندانی ایکس" شناخته می‌شد مجبور شدند اعتراف کنند که این شخص را که تابعیت دوگانه استرالیا و این رژیم را داشته با هویت جعلی زندانی کرده‌اند.



نکته جالب توجه این است که اگر خبرنگاری بخواهد درباره زندانی ایکس سابقه خبری پیدا کند پس از جستجوی فراوان متوجه می‌شود که نمی‌تواند در گذشته هیچ‌چیزی درباره کسی که حالا هویتش از سوی شبکه تلویزیونی "ای‌بی‌سی استرالیا"، "بن‌زایگر" معرفی شده، پیدا کند.

زندانی ایکس در یکی از "زندان‌های فوق امنیتی رژیم صهیونیستی" به نام "Ayalon" حبس بود که بنا به دلایل نامعلومی در سال 2010 در این زندان به قتل رسید.



همچنین برخی ادعا کرده‌اند که "علیرضا عسگری" یکی از فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران که در سال 2007 در ترکیه ربوده شده و تاکنون از وی خبری نیست، در این زندان به شهادت رسیده است.


"ریچاردسیلورشتاین"، خبرنگاری که در اواخر سال 2010 با اعلام خبر مرگ زندانی ایکس احتمال داده بود، وی سردار عسگری باشد، با پذیرش اشتباه خود اعلام کرده است، این یک فریبکاری توسط مقامات اسرائیلی بوده تا در سایه جنجال بر سر عسگری، حقایق پنهان در ماجرای مرگ "بن زایگر" فاش نشود.
 


"زندان آیالون" یکی از زندان‌های رژیم صهیونیستی که در شهرک صهیونیستی Ramla قرار دارد.



"زندان اوفر" "Ofer prison" / زندانی مملو از نوجوانان فلسطینی

زندان اوفر در "کرانه باختری" بین "رام‌الله" و "گیواتزو Givat Zeev " واقع شده است. طبق آخرین بررسی‌ها این زندان دارای 1100 زندانی فلسطینی است.


این زندان که در سال 1988 بعد از انتفاضه اول ساخته شده است، یک بار در سال 2002 بسته شد.

در سال 2006 این زندان کاملا مخصوص فلسطینی‌ها شد. زندان اوفر به خاطر وجود شکنجه‌های معروف خود بسیار بدنام است.

سازمان‌های حقوق بشری غیر دولتی مانند دیده‌بان "Machsom Watch"، گزارش‌های متعددی از وضع بد زندانی‌های کودک در اوفر منتشر کرده‌اند.

در گزارشی که نماینده حزب کارگر انگلیس از دادگاه 100 نوجوان فلسطینی در تاسیسات اوفر منتشر کرد، عنوان شده است که 69 نفر از این بچه‌ها در زمان دستگیری به طور شدیدی مورد ضرب و شتم سربازان اسراییلی قرار گرفته‌اند.

خانم "ساندار آزبورن" نماینده مجلس انگلیس در بازدید خود از اوفر گفت: این بازدیدی از یک دادگاه نظامی بود... که همه ما را به کلی شوکه کرد. سربازان پای پسرهای کم سن و سال را غل و زنجیر کرده بودند، انگار که قاتل جانی هستند. آدم تعجب می‌کند که بچه 13-14 ساله چه تهدیدی برای یک سرباز می‌تواند داشته باشد.

مسئول این گروه با اشاره به فرار شهروندان صهیونیستی از مجازات و رفتار نرم مامورین با آن‌ها اعلام کرد، زمانی که فلسطینی‌ها دستگیر می‌شوند، باید به دادگاه‌های نظامی رفته و در زندان‌های نظامی حبس شوند. آن‌ها همان رفتاری را با کودکان می‌کنند که با بزرگسالان انجام می‌دهند.

ماه گذشته، تظاهراتی برای همبستگی با زندانیان فلسطینی که در زندان‌های رژیم اسرائیل خواهان آزادی فوری بوده و اعتصاب غذا کرده‌اند، در مقابل زندان اوفر  برگزار شد. به دنبال درگیری نیروهای رژیم اسرائیل با معترضان فلسطینی مقابل زندان اوفر در کرانه باختری اشغالی، دستکم 150 نفر زخمی شدند.


نیروهای اسرائیلی برای متفرق کردن صدها فلسطینی و فعال خارجی که  مقابل زندان نظامی اوفر نزدیک "رام‌الله" تجمع کرده بودند، گاز اشک آور، نارنجک‌های صوتی و گلوله پلاستیکی به سوی معترضان شلیک کردند.


دهها تن از زندانیان فلسطینی از جمله "سامر العیساوی"، هم اکنون در اعتصاب غذا به سر می‌برند و خواستار شرایط بهتر از جمله افزایش دفعات ملاقات با خانواده و همچنین پایان حبس انفرادی هستند.

"العیساوی" 33 ساله هفت ماه اخیر را در اعتراض به بازداشت اداری خود در اعتصاب غذا به سر برده است. بازداشت اداری، اقدامی جنجالی از سوی رژیم تل آویو می‌باشد که به مقامات اسرائیلی اجازه می‌دهد تا افراد به ویژه فلسطینیان را بدون محاکمه یا تفهیم اتهام به مدت نامعلومی در بازداشت نگه دارند.


زندان زنان "Neve Tirza"

به گزارش العربیه، تاکنون بیش از 800 هزار فلسطینی به اسارت صهیونیست‌ها در آمده‌اند. بیش از 10 هزار نفر از این زندانیان زن هستند. به اذعان العربیه، بسیاری از این زن‌ها مورد سوء استفاده‌های جنسی قرار می‌گیرند، اما آن‌ها حاضر به صحبت نیستند.

"نیو تیرزا" یکی از زندان‌های رژیم صهیونیستی که در آن بسیاری از زنان فلسطینی حبس بوده و مورد شکنجه و آزار قرار می‌گیرند.

زنی به نام S,H که حاضر نشد در مصاحبه با این شبکه انگلیسی نام خود را کامل فاش کند، برای مدتی به منظور فشار قرار دادن همسرش در زندان نیو تیرزا دستگیر شده بود. این زن فلسطینی به العربیه گفت: "آن‌ها من را برهنه کردند و افسری که در حال بازجویی از من بود کنارم نشست و سعی داشت من را اذیت کند، اما من مقاومت کردم".

"حنا شلابی" "Hanaa Shalabi"، سی ساله که به مدت 21 روز در اعتراض به وضعیت زندان نیو تیرزا اعتصاب غذا کرده بود، نیز در این‌باره گفته است: یک افسر صهیونیستی که در لباس عادی بود؛ ادعا کرد که پرستار بوده و از من خواست تا لباس‌های خود را دربیاورم تا بتواند من را معاینه کند. وقتی که از این کار صرف نظر کردم، او پلیس دیگری را صدا زد و من را بستند و شروع به ضرب و شتم من کردند.

زندان "کتزیوت" "Ktzi'ot

این زندان در منطقه بیابانی ""Haluza واقع شده و بزرگ‌ترین زندان رژیم صهیونیستی است. در دوران "انتفاضه اول"، کتزیات بزرگ‌ترین کمپ زندانی‌های فلسطینی را تشکیل می‌داد که توسط ارتش رژیم صهیونیستی کنترل می‌شد.

این زندان، سه‌چهارم تمام فلسطینی‌های ربوده شده را در خود جا می‌دهد. به گزارش سازمان حقوق بشر در سال 1990، از هر 50 فلسطینی ساکن کرانه باختری یک نفر در کتزیوت بوده است. کمپ کتزیوت در سال 1988 باز و در 1995 بسته شد. اما دوباره در طی "انتفاضه دوم" باز شد.

به گزارش سازمان حقوق بشر مرکز فلسطین، از "جنگ شش روزه" اول (1967) تا "انتفاضه اول" (1988) بیش از 600 هزار فلسطینی در این زندان نگهداری شدند.

شرایط زندان کتزیوت

در آگوست سال 1990، برخی از اعضای دیده‌بان حقوق بشر از این زندان بازدید کردند. به گفته بازرسان اتاق‌های 3*3 در این زندان برای تنبیه کردن زندانی‌ها وجود دارد. بنا بر این گزارش، مقامات این زندان، "کنوانسیون ژنو" را کاملا نقض کرده و اجازه انتقال فلسطینی‌ها به مناطق تحت کنترل فلسطینی‌ها را نمی‌دهند.

در این زندان، اتاق‌های زندانی‌ها از شرایط آب و هوایی بسیار بدی برخوردار هستند.

براساس گزارش سازمان حقوق بشر فلسطینی، کتزیوت یکی از بزرگ‌ترین زندان‌های جهان است و بازدیدکننده‌ها در اولین بازدید خود از این زندان شوکه شدند.



"زندان ابوکبیر" " Anukabir" در جنوب تل‌آویو

"زندان امنیتی ابوکبیر" در جنوب "تل‌آویو" در "جفا" Jaffa قرار دارد، از شرایط بسیار بد این زندان این است که تعداد بسیاری از زندانی‌ها در یک مکان بسیار تنگ و کوچک نگهداری می‌شوند.

"زندان "Hasharon

"زندان هاشارون" یکی از امنیتی‌ترین زندان‌های رژیم صهیونیستی بوده و از بارزترین ویژگی‌های این زندان، بدرفتاری و ضرب و شتم کودکان فلسطینی است.


همچنین گفته می‌شود، هاشارون یکی از بزرگ‌ترین و امنیتی‌ترین زندان‌های اسراییل نیز هست.

در سال گذشته حدود بیست نوجوان فلسطینی که در این زندان حبس بودند به دلیل شرایط بسیار بد دست به اعتصاب غذا زدند که این موضوع با بی‌توجهی صهیونیست‌ها مواجه شد.

به گفته احمد لافی 17 ساله که یکی از همین اعتصاب کننده‌ها بود، شرایط زندان برای نوجوانان فلسطینی بسیار بد بوده، به‌طوری که زندانی‌ها نمی‌توانستند همدیگر را نیز ملاقات کنند. او همچنین به وزارت زندانی‌ها در فلسطین گفت: مقامات زندان هاشارون زندانی‌های نوجوان فلسطینی را مورد شکنجه و تمسخر قرار می‌دهند.

قرار دادن نوجوانان فلسطینی در آفتاب به مدت طولانی

به گزارش سازمان اطلاع‌رسانی فلسطین، سوءرفتار صهیونیست‌ها با نوجوانان فلسطینی در زندان مجلل هاشارون همچنان ادامه دارد. مقامات این زندان، بچه‌ها را مجبور می‌کنند تا به مدت 3 ساعت زیر آفتاب شدید بایستند تا اتاق‌های آن‌ها به شدیدترین وجه جستجو شوند.

همچنین سال گذشته فعالان حقوق بشری در بیرون زندان هاشارون دست به تظاهرات و حمایت از نوجوانانی کردند که در این زندان اعتصاب کرده بودند.





مطالب

برچسب ها: اسراییل ، زندان ، گوانتانامو ، اعتصاب غذا ، شکنجه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۲۶
محمد ثقفی

بگم بگم احمدی‌نژاد به مدیران صدا و سیما + فیلم

محمود احمدی‌نژاد صبح امروز که برای افتتاح شبکه تماشا و سلامت به سازمان صدا و سیما آمده بود در حضور مدیران صدا و سیما از واژه "بگم بگم" استفاده کرد.


برچسب ها: بگم بگم ، صدا و سیما ، سلامت ، تماشا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۲۴
محمد ثقفی

دیدار احمدی‌نژاد با باجناق میرحسین + عکس

یک منبع آگاه از دیدار رئیس جمهور کشورمان با نقره‌کار ، با جناق میر حسین موسوی در هفته گذشته خبر داد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان هفته گذشته در منزل عبدالحمید نقره کار شوهر خواهر زهرا رهنورد حاضر و ضمن تسلیت فوت پدر همسرش با وی دیدار و گفتگو کرده است.

یک منبع آگاه در گفتگو با این سایت خبری، با اشاره به این دیدار اظهار داشت: با جناق موسوی و احمدی نژاد از اول انقلاب تا حالا با هم رفاقت و رفت و آمد خانوادگی دارند.

این منبع با اشاره به اینکه نقره کار، رئیس دانشکده معماری و شهر سازی دانشگاه علم و صنعت می باشد، گفت: در زمان حضور احمدی نژاد در دانشگاه و تدریس وی، رفاقت خوبی بین این دو برقرار بوده است.

این منبع آگاه همچنین با اشاره به مواضع اصولی آقای نقره کار در ایام فتنه 88 اظهار داشت: وی یکی از مخالفین سرسخت موسوی در آن ایام بوده و بارها به موسوی به خاطر عملکرد خلافش و ایستادگی در مقابل نظام هشدار داده و به وی معترض بوده و نسبت به روش غلط موسوی در ایجاد فتنه به وی تذکر می داده که با مخالفت موسوی مواجه بوده است.

این منبع با اشاره به احتمال سوء استفاده خبری فتنه گران از این دیدار اظهار داشت: این ترفند نخ نما شده و هیچ گونه حاشیه ای ایجاد نخواهد کرد.

وی در پایان گفت: همه اساتید و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از این رفاقت و رفت و آمد اطلاع داشته اند و چیز تازه ای نمی باشد.

منبع :عصر امروز
برچسب ها: احمدی نژاد ، نقره کار ، موسوی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۲۳
محمد ثقفی
ریشه اصلی هجمه های شدت گرفته علیه جبهه پایداری چیست؟
جریان نفوذی در دولت برای حمله به جبهه پایداری دست به دامان راست سنتی شد!

 گروه سیاسی: "جبهه پایداری" این روزها به یکی از کانون های اصلی تخریب رسانه های دولتی تبدیل شده است.

به گزارش رجانیوز، روزنامه ایران و سایت این روزنامه که پیش از این نیز سابقه انتشار مطالبی با رویکرد تخریبی جبهه پایداری را داشته است، این روزها به حجم حملات خود علیه این جریان گفتمانی شدت بیشتری بخشیده اند، بگونه ای که به نظر می رسد هراس از بدنه اجتماعی جبهه پایداری و در عین حال مرزبندی آن با جریان نفوذی در دولت، علت اصلی این مساله باشد.

این نکته ای است که در آخرین خبر منتشر شده سایت روزنامه دولتی ایران نیز به آن اشاره شده و این رسانه دولتی که برای تخریب جبهه پایداری دست به دامان یکی از چهره های راست سنتی شده، در تحلیل خود نوشته است:

"جبهه پایداری مدت زیادی نیست در عرصه سیاست حضور پیدا کرده است، با این وجود در قیاس با سایر گروه های اصولگرا موقعیت خوبی پیدا کرده." هر چند در ادامه امیر محبیان عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت،‌ در تحلیل عجیب خود این موفقیت را ناشی از " ناشی از وزن و موقعیت دولت" تصیف کرده و تصریح کرده است:

"جبهه پایداری فارغ از حامیان دولت وزن زیادی در جامعه ندارد. در واقع آنها بیشتر در حال استفاده از رانت حامیان احمدی نژاد هستند تا اینکه خودشان به صورت مستقل، ظرفیت های صد در صد ویژه ای را ایجاد کرده باشند."

این تحلیل عجیب در حالی ایراد می شود که فارغ از مرزبندی آشکار و روشن جبهه پایداری با دولت دهم، در انتخابات مجلس نهم نیز چهره های شاخصی از جبهه پایداری که منتقد دولت طی 3 سال اخیر بودند وارد مجلس شدند که همین مساله مثال نقضی آشکار برای تحلیل مورد اشاره می باشد.

به نظر می رسد اطلاع دقیق دست اندرکاران رسانه ای جریان نفوذی در دولت از پایگاه اجتماعی جبهه پایداری که توانسته به خوبی طی یک سال و نیم اخیر، بدنه اصلی سوم تیر را هدایت و راهبری کند علت اصلی تشدید بخشیدن به هجمه های رسانه ای اخیر علیه این جریان است.

اصرار تیم نفوذی در دولت به همراه جریان راست سنتی و ... بر دو شقه نشان دادن جبهه پایداری از جدی بودن میزان توان بسیج اجتماعی این جریان و نگرانی جریانات سیاسی از این توان حکایت دارد، موضوعی که به نقطه مشترک رقبای این جریان تبدیل شده است.

هم چنین به موازات نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، حجم تخریب ها علیه کاندیداهای احتمالی جبهه پایداری نیز به طور معناداری شدت گرفته است؛ این مساله را می توان با رصدی ساده در میان برخی افراد و رسانه های مختلف نظاره کرد.

در این میان سعید جلیلی و کامران باقری لنکرانی که نامشان بیش از دیگران در این عرصه مطرح است بیش از بقیه مورد هجمه قرار گرفته اند، در آخرین مورد محسن رضایی در سفر دو هفته قبل خود به ایلام، اظهاراتی را به بهانه انتقاد از تیم دیپلماسی هسته ای مطرح کرد.

این اظهارات اگرچه آنقدر دچار کلی گویی و ضعف در منطق بود که با استقبال رسانه ها مواجه نشد اما در جای خود محل تامل است که در شرایط کنونی کشور که یکی از بهترین دیپلمات های کشور در مذاکرات با 5+1 وارد عمل شده است، برخی رجال سیاست زده تنها با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری نسبت به هر اظهار نظری دریغ نمی کنند.

در نمونه ای دیگر، سایت روزنامه دولتی ایران نیز طی سلسله مطالبی خط تخریب وزیر بهداشت دولت نهم را کلید زده است و با استناد به تحلیل کودکانه یک نشریه دانشجویی؛ ادعاهایی اثبات نشده ای را مطرح کرده است.

به نظر می رسد قطعی بودن حضور یک کاندیدا از سوی جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری و توان بالای رقابت وی با دیگر کاندیداها مساله است که از اکنون موجب توجه بیش از اندازه رسانه ها و سیاستمداران به کاندیداهای این جریان شده است. این مساله ای است که چندی قبل حسن عباسی نیز به آن اشاره کرد و گفت:

"انتخابات آینده سه قطبی بین پایداری، متحد و اصلاحات است. این سه قطب نگاهشان در اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجه و مسائل دیگر متفاوت است."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۴۸
محمد ثقفی
پناهیان: اگر کسی اهل اختلاف افکنی بود و بعداً سقوط کرد اصلاً تعجب نمی‌کنیم، حتی اگر قبلاً آدم خوبی بوده باشد /پیغام امام رضا(ع) برای شیعیان چه بود؟

 در آستانۀ میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و در جوار حرم آن بزرگوار، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در سخنرانی پیش از دعای ندبه که به طور مستقیم از شبکه سوم سیما پخش می‌شد، با خواندن و شرح روایتی از امام رضا(ع) به یکشنبه سیاه مجلس و برخی حوادث پیرامونی آن پرداخت.

پناهیان در بخشی از سخنان خود با اشاره به روایتی از حضرت رضا علیه‎السلام گفت:امام رضا(ع) خطاب به شیعیان می‌فرماید: «خودتان را به بدگویی و بددهنی نسبت به همدیگر و چنگ زدن به چهرۀ همدیگر مشغول نکنید. من با خودم عهد کرده‌ام، اگر کسی اختلاف افکنی کند و در این اختلاف افکنی یکی از دوستان ما را ناراحت کند او را نفرین کنم و از خدا بخواهم در دنیا شدیدترین عذاب را به او بدهد و در آخرت هم از زیانکاران باشد»

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه سخنان خود به یکی دیگر از بداخلاقی‌ها مربوط به یکشنبه سیاه اشاره کرد و گفت: طبق این روایت شریف، سومین کاری که خداوند نمی‌بخشد این است که شما از مؤمنی بدی‌ و عیبی سراغ داشته باشید و آن را پنهان نگه‌داشته باشید تا در موقع خاصی آن را آشکار کنید و باعث ضایع شدن آن شخص بشوید. هرچند امروزه ممکن است نامهایِ فریبنده‌ای از قبیل «افشاگری» روی این کار زشت بگذارند. این عمل زشت نیز مانند شرک به خدا و اذیت کردن اولیاء خدا، بخشیده نمی‌شود. حتی در مسائل خانوادگی نیز اگر زن و شوهر بدیِ همدیگر را نگه دارند به قصد اینکه در یک شرایط خاصی آن را بروز دهند تا به عنوان یک برگ برنده رو کنند، از ولایت اهل‌بیت(ع) خارج می‌شوند.

مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها با خواندن بخش انتهایی روایت امام رضا(ع)، گفت: "حضرت در ادامه همین روایت می‌فرماید: «خداوند متعال چنین کسی را نمی‌بخشد مگر اینکه از این اختلاف افکنی برگردد. اگر برگشت که هیچ و الا خداوند نور ایمان را از قلبش می‌گیرد و او را از ولایت من خارج می‌کند و دیگر نصیبی از ولایت ما ندارد.»

کسانی که این توصیه‌های امام رضا(ع) در باب اختلاف افکنی را گوش نکنند از چشم مردم می‌افتند. اگر کسی اهل اختلاف افکنی بود و بعداً سقوط کرد اصلاً تعجب نمی‌کنیم. حتی اگر قبلاً آدم خوبی بوده باشد، چون خیلی‌ها آدم‌های خوبی بودند اما تا آخر خوب نماندند. امروز شاهدیم بعضی از کسانی که قبلاً در این جامعه اهل اختلاف افکنی بودند الان نه تنها از کشور خارج شد‌ه‌اند بلکه از ایمان و ولایت اهل‌بیت(ع) نیز خارج شده‌اند! یعنی در آن سوی مرزها نشسته‌اند و علیه ائمۀ هدی(ع) سخن می‌گویند!

یکی نیست بگوید: شما با ما اختلاف داشتی، چه شد که اعتقادات خود را زیر پا گذاشتی؟ دلیلش همین است که در کلام امام رضا(ع) بیان شده است. اختلاف افکنان از ولایت اهل بیت ع خارج می‌شوند."

اکنون پس از عتاب صریح امام خامنه‌ای نسبت به رفتار مسئولین در مجلس، بازخوانی متن این سخنرانی منتشر نشده، در راستای تبیین بهتر عمق فرمایشات معظم له از نظرتان می‌گذرد. گفتنی است این سخنرانی که 27 بهمن ماه - یک روز قبل از سخنرانی تاریخی امام خامنه‌ای در جمع مردم تبریز - صورت گرفت را در ادامه می‌خوانید:

سختگیری امام رضا(ع) نسبت به کسانی که اختلاف‌افکنی می‌کنند

· یکی از روایاتی که حضرت عبدالعظیم از امام رضا(ع) نقل کرده‌اند (که البته مضمون این کلام امام رضا(ع) در روایات دیگر نیز بیان شده است) روایتی است که موضوع آن پرهیز از اختلاف است. اگر در تعابیر این روایت شریف دقت کنید می‌بینید که امام رضا(ع) چقدر راجع به کسانی که اختلاف‌افکنی می‌کنند سختگیرانه سخن گفته‌اند.

· امام رضا(ع) می‌فرماید: «ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستان من برسان و به ایشان بگو که شیطان را در خودشان راه ندهند؛ و آنها را به راستگویی و اداء امانت امر کن و به آنها دستور بده که سکوت کنند و مجادله نکنند؛ یَا عَبْدَ الْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ‏ وَ قُلْ‏ لَهُمْ‏ أَنْ‏ لَا یَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِمْ»(اختصاص مفید/247)

یک رجل سیاسی از یک استاد اخلاق نیز باید تزکیه شده‌تر باشد

· در این کلام شریف، امام رضا(ع) ریشۀ اختلاف را می‌زنند و می‌فرمایند «اساسا مجادله نکنید و سکوت کنید» چون اکثر اختلاف‌ها از زبان‌بازی‌ها شروع می‌شود.

· اصلاً روحیۀ بعضی‌ها مجادله‌‌آمیز است و با بحث و جدل صحبت می‌کنند. در حالی که پیامبر اکرم(ص) که الگوی ما هستند زبان مجادله نداشتند. حتی اگر کسی نزد ایشان دروغ می‌گفت حضرت با صراحت نمی‌گفتند که تو دروغ می‌گویی بلکه به نوع دیگری پاسخ می‌دادند.

· کارِ سیاسیون بسیار حساس‌ و خطیر است و لذا سیاسیون باید ده برابر سایر مردم تزکیه نفس داشته باشند. یک مسئول سیاسی، دیگر یک آدم عادی نیست که عصبانی شود و هر چه دلش خواست بگوید. یک رجل سیاسی حتی از یک امام جماعت‌ و یک استاد اخلاق نیز باید تزکیه شده‌تر باشد.

اصلاً سیاست، جایگاه اهل تقواست؛ چون در عرصۀ «سیاست و قدرت» کنترل هوای نفس خیلی سخت است

· الان زاهدترین و مهذب‌ترین و باتقواترین انسان‌ها باید بروند سیاسی بشوند و اصلاً سیاست جایگاهِ اهلِ تقواست. آن‌قدر که یک انسان سیاسی نیاز به تقوا و تهذیب ‌نفس دارد یک استاد اخلاق نیاز به این سطح از تقوا ندارد. سیاسیون بدانند که توقع مردم از آنها داشتن تقوای بالاست. چون در عرصۀ سیاست و قدرت کنترل هوای نفس خیلی سخت است و انسان باید در مبارزه با نفس ابرقدرت باشد تا بتواند در عرصۀ سیاست، هوای نفس خود را کنترل کند.

با رفاقت به امام(ع) تقرب پیدا می‌کنیم/ با اختلاف افکنی مشمول نفرین امام(ع) می‌شویم

· امام رضا(ع) در ادامه روایت می‌فرمایند: «به دوستان ما امر کن که با هم رفیق باشند و به همدیگر روی خوش نشان دهند که این کار موجب تقرب شما به سوی ما خواهد شد؛ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَیَّ» پس اگر ما به همدیگر محبت کنیم و روی خوش نشان دهیم در واقع به اهل‌بیت(ع) نزدیک‌تر شده‌ایم. اگر ما به یکی از دوستان اهل‌بیت(ع) اقبال کنیم و روی خوش نشان دهیم در واقع به وجود مقدس امام(ع) تقرب پیدا کرده‌ایم.

· حضرت سپس می‌فرماید: «خودتان را به بدگویی و بددهنی نسبت به همدیگر و چنگ زدن به چهرۀ همدیگر مشغول نکنید. من با خودم عهد کرده‌ام، اگر کسی اختلاف افکنی کند و در این اختلاف افکنی یکی از دوستان ما را ناراحت کند او را نفرین کنم و از خدا بخواهم در دنیا شدیدترین عذاب را به او بدهد و در آخرت هم از زیانکاران باشد ؛ وَ لَا یَشْتَغِلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی‏ إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أَسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اللَّهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کَانَ‏ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ»

اختلاف افکنی در حد شرک به خداست!

· امام رضا(ع) در ادامه این روایت می‌فرمایند: «به شیعیان ما خبر بده که خداوند آدم‌های نیکوکار را می‌بخشد و از گنهکاران می‌گذرد مگر کسی که به خدا شرک بورزد یا اینکه یکی از اولیاء من را اذیت کند یا اینکه یک بدی و عیبی از کسی سراغ داشته باشد و آن را پنهان نگه دارد (تا در موقع خاص افشا کند و آبروی او را ببرد)؛ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِهِ أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً»

· خداوند چه کسانی را نمی‌بخشد؟ یکی از چیزهایی که بخشیده نمی‌شود شرک است. دیگری اذیت کردن و ناراحت کردن اولیاء خدا و دوستان اهل بیت(ع) است. یعنی هم اذیت مومنان و هم تلاش در جهت تخریب آنها در حد شرک به خدا قبیح است. اگر کسی یک ولیّ خدا را اذیت کند، کاری در حد شرک به خدا انجام داده است.

· شما در چهرۀ مقام معظم رهبری دیدید که با چه ناراحتی‌ای فرمودند که از امروز تا قبل از انتخابات که لحظات حساسی است بین مردم اختلاف افکنی نکنید و اگر کسی این کار را انجام دهد قطعاً خیانت کرده است. پس معلوم است که ایشان چقدر از اختلاف افکنی ناراحت می‌شوند.

· خودِ اختلاف افکنی که ذاتاً کارِ بسیار زشت و ناپسندی است حالا در این میان اگر کسی با اختلاف افکنی، خود دوست خدا و اهل‌بیت(ع) را ناراحت کند قطعاً زشتیِ آن عمل چندین برابر خواهد شد. آیا کسی که این کار را انجام دهد عاقبت به خیر خواهد شد؟

نگه‌داشتن بدیِ کسی برای افشاگری و ضایع کردن آن شخص، در حد شرک نابخشودنی است

· طبق این روایت شریف، سومین کاری که خداوند نمی‌بخشد این است که شما از مؤمنی بدی‌ و عیبی سراغ داشته باشید و آن را پنهان نگه‌داشته باشید تا در موقع خاصی آن را آشکار کنید و باعث ضایع شدن آن شخص بشوید. هرچند امروزه ممکن است نامهایِ فریبنده‌ای از قبیل «افشاگری» روی این کار زشت بگذارند. این عمل زشت نیز مانند شرک به خدا و اذیت کردن اولیاء خدا، بخشیده نمی‌شود.

· حتی در مسائل خانوادگی نیز اگر زن و شوهر بدیِ همدیگر را نگه دارند به قصد اینکه در یک شرایط خاصی آن را بروز دهند تا به عنوان یک برگ برنده رو کنند، از ولایت اهل‌بیت(ع) خارج می‌شوند.

· امام رضا(ع) در ادامه روایت می‌فرماید: «خداوند متعال چنین کسی را نمی‌بخشد مگر اینکه از این اختلاف افکنی برگردد. اگر برگشت که هیچ و الا خداوند نور ایمان را از قلبش می‌گیرد و او را از ولایت من خارج می‌کند و دیگر نصیبی از ولایت ما ندارد و از چنین وضعیتی به خدا پناه می‌برم ؛ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ وَ إِلَّا نَزَعَ رُوحَ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَایَتِی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ نَصِیباً فِی وَلَایَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ»

اخلاق بالای شهید بهشتی در برخورد با بنی‌صدر می‌تواند الگو باشد

· در جریان مناظره‌های انتخاباتی سال 88 نیز بداخلاقی‌هایی صورت گرفت که بنده به آن مناسبت در برخی مجالس مطلبی را در مورد شهید بهشتی نقل می‌کردم که نشان‌دهندۀ اخلاق بالای شهید بهشتی بود و می‌تواند برای ما الگو باشد.

· ماجرا از این قرار بود که در یکی از تظاهرات‌هایی که منافقین بر پا کرده بودند خانوادۀ بنی‌صدر را که در جمع تظاهرکنندگان بودند، دستگیر کردند. به شهید بهشتی خبر دادند که در تظاهرات منافقین، دختر و همسر بنی‌صدر در میان منافقین دستگیر شدند. خوشحال باشید که با انتشار این خبر می‌توانیم آبروی بنی‌صدر را ببریم! اما شهید بهشتی گفت: مروت این نیست که انسان رقیب سیاسیِ خود را با بدرفتاری‌های خانواده‌اش از میدان به در کند! لذا به عنوان رئیس قوۀ قضائیه دستور داد که خانوادۀ بنی‌صدر را آزاد کنند و همین‌طور هم شد. درست نیست که انسان رقیب سیاسی خود را با عیبِ خانواده‌اش کنار بزند.

شانزده سال پیش یک عده‌ای در این کشور با برنامه‌ریزی، جوِّ سیاه و سفید کردن را راه انداختند

· مگر اینجا مانند جهان غرب است که با سفید و سیاه کردن و ایجاد هیجانات کاذب و دعواهای نمایشی و دروغین بین سیاسیون مردم را فریب دهند و رأی جمع کنند؟!

· متاسفانه این بحث سیاه و سفید کردن را از حدود 16 سال پیش بعضی‌ها در کشور راه انداختند. مانند اینکه در آن زمان به بعضی‌ها تهمت می‌زدند که اینها «طالبانی» هستند. یک عده‌ای در این کشور با برنامه‌ریزی و به صورت تئوریزه‌شده این جوِّ سیاه و سفید کردن را راه انداختند.

مردم فرهیختۀ ما دنباله‌روی سیاستمداران بداخلاق نیستند/ روز قیامت بیشتر انسان‌ها از زبان خودشان شکایت می‌کنند

· مردم ما بسیار مردم فرهیخته‌ای هستند. لذا وقتی از سیاستمداران بداخلاقی می‌بینند نباید به دنبال آنها راه بیفتند. در جریان فتنۀ 88 دیدید که مردم چقدر زود هوشیار شدند. یعنی وقتی دیدند که آن سیاسیون مدعی تقلب در انتخابات برای ادعای خودشان سندی ارائه نمی‌کنند بلافاصله کنار کشیدند. مردمِ فرهیختۀ ما دنباله‌روی مطلق سیاستمداران نیستند.

· این نوع بداخلاقی‌ها حتی در محیط کوچک خانواده نیز بسیار مخرب است. مثلاً اگر مردی در خانه و جلوی فرزندان به همسرش بگوید: «زبان من را جلوی بچه‌ها باز نکن و نگذار همه چیز را بگویم!» طبیعتاً فرزندان به این فکر می‌افتند که پدرشان چه چیزی را می‌خواست فاش کند؟!

· روز قیامت بیشتر انسان‌ها از زبان خودشان شکایت می‌کنند و می‌گویند که این زبان، مرا بدبخت کرد. چون بسیاری از آدم‌ها خودشان خوب هستند، اما با زبانِ خود مرتکب گناهانی می‌شوند که برایشان بسیار سنگین تمام می‌شود. خیلی از آدم‌ها به آن اندازه‌ای که بد حرف می‌زنند بد نیستند اما جنایت کردن با زبان خیلی آسان است.

اگر کسی اهل اختلاف افکنی بود و بعداً سقوط کرد اصلاً تعجب نمی‌کنیم /برخی کسانی که اهل اختلاف‌افکنی بودند امروز در آن سوی مرزها علیهِ ائمۀ هدی(ع) سخن می‌گویند

· کسانی که این توصیه‌های امام رضا(ع) در باب اختلاف افکنی را گوش نکنند از چشم مردم می‌افتند. اگر کسی اهل اختلاف افکنی بود و بعداً سقوط کرد اصلاً تعجب نمی‌کنیم. حتی اگر قبلاً آدم خوبی بوده باشد، چون خیلی‌ها آدم‌های خوبی بودند اما تا آخر خوب نماندند.

· امروز شاهدیم بعضی از کسانی که قبلاً در این جامعه اهل اختلاف افکنی بودند الان نه تنها از کشور خارج شد‌ه‌اند بلکه از ایمان و ولایت اهل‌بیت(ع) نیز خارج شده‌اند! یعنی در آن سوی مرزها نشسته‌اند و علیه ائمۀ هدی(ع) سخن می‌گویند! یکی نیست بگوید: شما با ما اختلاف داشتی، چه شد که اعتقادات خود را زیر پا گذاشتی؟ دلیلش همین است که در کلام امام رضا(ع) بیان شده است. اختلاف افکنان از ولایت اهل بیت ع خارج می‌شوند.

تأکید خداوند به پرهیز از اختلاف در زمان مواجهه با دشمن/ وقتی با دشمن مواجه می‌شویم باید درجۀ اتحادِ ما بالاتر برود

· خداوند می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آوردید وقتی با گروهی از دشمنان مواجه شدید ثابت قدم باشید؛ یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ»(انفال/45) و بلافاصله در آیه بعد می فرماید: «و از خدا و رسولش اطاعت کنید و نزاع و اختلاف نکنید که در نتیجه ضعیف می شوید و نیروی شما تحلیل می‌رود؛ وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُواْ وَ تَذْهَبَ رِیحُکم‏»(انفال/46)

· دقت کنید که خداوند متعال آن جایی که دشمن در مقابل ما قرار دارد می‌فرماید با هم اختلاف نداشته باشید و از خدا و پیامبر اطاعت کنید. اطاعت از خداوند نیز به معنای رعایت شرع و اخلاق و اطاعت از رسول(ص) به معنای اطاعت از امر ولایت است.

·  وقتی با دشمن مواجه می‌شویم باید درجۀ اتحادِ ما بالاتر برود و آن موقع است که اختلاف پدیدۀ بسیار مهلک و خطرناکی خواهد شد.

دشمن در مواقع نزدیک به انتخابات دوست دارد به اختلافات دامن بزند/ هر کس در این شرایط اختلاف‌افکنی کند به نفع دشمن کار کرده است

· موقع انتخابات مانند شبِ حملۀ دشمن به ماست. این موضوع به حدی برای دشمن اهمیت دارد که حتی مدتی قبل از انتخابات، دشمن حاضر است مقداری کوتاه بیاید و کمی عقب‌نشینی کند و اینکه می‌بینید این روزها از مذاکره دم می‌زند به همین خاطر است.

· دشمن در مواقع نزدیک به انتخابات دوست دارد به اختلافات دامن بزند. اگر حملۀ اقتصادی نیز به ما کرده است به خاطر همین انتخابات است. دشمن می‌خواهد اینجا را تبدیل کند به وضعیتی که همه به جان هم بیافتند. البته کور خوانده است، ما از این مسأله نیز عبور می‌کنیم.

· چرا مقام معظم رهبری فرمودند: از امروز تا انتخابات هر نوع اختلاف افکنی «خیانت» است؟ چرا نگفتند که «خطا» یا اشتباه است؟ چون در این شرایط قطعاً دشمن برای ما نقشه دارد و هر کس اختلاف‌افکنی کند به نفع دشمن کار کرده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۴۷
محمد ثقفی
وزیر اطلاعات: متخلفان ارزی دوره سازندگی قصد گرفتن خسارت از ما را دارند

وزیر اطلاعات گفت: برخی متخلفان ارزی دوره سازندگی، با احکام آن زمانشان راه افتاده‌اند و قصد خسارت گرفتن از ما را دارند.

 به گزارش فارس، حجت‌الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات پیش از ظهر امروز در همایش شورای دستگاه‌های نظارتی کشور با اشاره به این مطلب افزود: در مباحث نظارتی برای موفق شدن نیاز به همراهی مدیران دستگاه‌ها وجود دارد و باید به مسائل و مصالح کشور و طراحی‌های دشمن توجه داشت.
 
وی افزود: تحریم‌ها امروزه بسیار جدی  و قابل توجه شده است و نکته مورد توجه این است که دشمن برای اجرای تحریم‌ها طراحی گسترده‌ای را هم پی‌ریزی کرده است.
 
وی تصریح کرد: در گذشته مصوبه‌ای در شورای امنیت به نتیجه می‌رسید و دولت‌ها در مقابل ما قرار می‌گرفتند اما امروز سرویس‌های اطلاعاتی غرب شروع به کار کرده‌اند و آنها تحریم‌ها را به پیش می‌برند.
 
مصلحی با بیان یک مثال گفت: امروز وقتی یک فرد مرتبط با کشورمان برای حل کردن موضوع تحریم‌ها به سراغ یک رئیس بانک خارجی می‌شود به محض بیرون آمدن از بانک سرویس‌های اطلاعاتی به سراغ رئیس بانک می‌روند و با دادن اطلاعات شخصی این فرد او را مجاب می‌کنند تا از همکاری با ایرانی ها خودداری کند زیرا در غیر این صورت از همه قضایای زندگی‌اش محروم خواهد شد.
 
وزیر اطلاعات تصریح کرد: با توجه به مجموعه تحریم‌های کشورهای غربی باید اقدامات نظارتی ما بر اساس تدابیر اندیشیده شده باشد هر چند مطمئن باشید با تدابیر و راهنمایی‌های رهبر معظم انقلاب موفق به عبور از تحریم‌ها خواهیم شد.
 
وی در بخش دیگری از سخنان خود به ضرورت رویکرد پیشگیرانه بر رویکرد اقدامی اشاره کرد و گفت: ما هنوز در این مقوله آن طور که انتظار می‌رود موفق نبوده‌ایم.
 
مصلحی تصریح کرد: ما با چالش‌هایی نظیر نحوه اعلام و رسانه‌ای کردن برخی سوء رفتارها مواجه هستیم برای مثال در رسانه‌ای شدن پروانه فساد 3 هزار میلیاردی هیچ بررسی انجام نشد که مشخص شود آیا جامعه پذیرش این موضوع را دارد یا خیر.
 
وی گفت: ما در شورای دستگاه‌های نظارتی هدفمان این است که با تدبیر پیش برویم و مسائل را مدیریت کنیم تا از وارد کردن برخی هزینه‌ها خودداری کنیم.
 
وزیر اطلاعات به ضرورت نظارت بر خود شوراهای نظارتی اشاره کرد و گفت: ما باید عملکرد خودمان در شوراهای دستگاه‌های نظارتی را هم مورد بررسی قرار دهیم زیرا ما نباید خود را از نظارت فارغ بدانیم.
 
مصلحی در بخش دیگری از سخنان خود در رابطه با بحث بیانیه 8 ماده‌ای رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: سؤال اساسی این است که هر کدام از دستگاه‌ها به چه میزان تلاش کردند تا این بیانیه از یک مکتوب به برنامه اجرایی تبدیل شود.
 
مصلحی به وضعیت بازار ارز اشاره کرد و گفت: در موضوع مبارزه با تخلفات ارزی با مسئولان دستگاه‌ قضایی جلسه‌ای داشتیم و از آنها درباره مجازات متخلفان پرس و جو کردیم که مشخص شد افراد دستگیر شده صرفا جریمه و سپس آزاد می‌شوند.
 
وی گفت: حتی برخی از کسانی که پیش از این در دوره سازندگی در مسئله تخلفات ارزی با آنها برخورد شده بود امروز با همان احکام به راه افتاده‌اند تا از ما خسارت بگیرند.
 
وزیر اطلاعات به هماهنگی با دستگاه قضایی اشاره کرد و گفت: خوشبختانه قبل از این هماهنگی مقرر شد تا با متخلفان ارزی برخورد ویژه‌تری صورت گیرد اما به نظر می‌رسد برای مقابله با همین تخلفات هم نیاز است بیانیه 8 ماده‌ای رهبر انقلاب اجرایی شود.
 
مصلحی در بخش دیگری از سخنان خود به سامانه‌های کنترلی وزارت اطلاعات برای پیشگیری از وقوع تخلفات ارزی اشاره کرد و گفت: با اجرایی شدن این سامانه‌ها بخشی از جعل ثبت سفارشات و همچنین دریافت ارز و عدم ورود کالا به کشور کنترل و متوقف خواهد شد.
 
وی به مرحله سوم اجرای این پورتال اشاره کرد و گفت: این پورتال از 15 اسفند ماه اجرایی خواهد شد تا بخش دیگری از تخلفات متوقف شود.
 
برنامه‌های جریان فتنه برای انتخابات ریاست جمهوری
 
حجت‌الاسلام مصلحی به تحرکات جریان فتنه اشاره کرد و گفت: این جریان با پشتوانه مالی داخلی و خارجی خود را مجهز کرده و می‌خواهد برای انتخابات برنامه‌هایی داشته باشد. نکته مهم و قابل توجه این است که در انتخابات آتی باید به گفتمان امام و رهبری توجه داشت.
 
وی تصریح کرد: این گفتمان باید شعار همه دستگاه‌ها به خصوص دستگاه‌های نظارتی قرار گیرد و نکته مهم این است که این گفتمان در دوره‌های اخیر موفقیت‌های خوبی داشته است.
 
وزیر اطلاعات تصریح کرد: این گفتمان در دولت نهم و دهم موفقیت چشمگیری داشت و بر همین اصل این دو دولت بنا گذاشته شد البته افرادی از ابتدا همراه این گفتمان بودند اما تنها چند قدم با آن جلو آمدند و از همراهی این گفتمان کنار رفتند.
 
وی تصریح کرد: به طور قطع این گفتمان، گفتمان موفقیت‌آمیزی بوده است که باید تلاش کنیم به خاطر سوء تدبیر و بداخلاقی عده‌ای این گفتمان زیر سؤال نرود.
 
حجت‌الاسلام مصلحی به تحرکات جریان فتنه اشاره کرد و گفت: این جریان با پشتوانه مالی داخلی و خارجی خود را مجهز کرده و می‌خواهد برای انتخابات برنامه‌هایی داشته باشد.
 
وی به برگزاری همزمان دو انتخابات بزرگ در سال 92اشاره کرد و گفت: بحث نظارت بر شوراها مطلب مهمی است زیرا از نظر اقتصادی و برخی مصوبات این پتانسیل وجود دارد که در آنجا سوء استفاده‌هایی صورت گیرد.
 
وزیر اطلاعات گفت: شورای دستگاه‌های نظارتی هم باید به عنوان ناظر بر سلامت دستگاه‌ها با وقوع جرایم اینچنینی مقابله کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۳۹
محمد ثقفی
بازداشت بیش از 300 زن و مرد در عربستان

نیروهای امنیتی ویژه در عربستان سعودی بیش از 300 زن و مرد را به دلیل برگزاری تجمع اعتراض آمیز مقابل ساختمان اداره بازرسی و دادستانی کل بازداشت کردند.

به گزارش  شبکه العالم، این تجمع گسترده دیروز (جمعه) از سوی خانواده‌های بازداشت شدگان عربستانی مقابل ساختمان اداره بازرسی و دادستانی کل در "بریده" برگزار شد.
 
سایت عربستانی "الجزیره العربیه" نوشت حدود 15 نفر از بازداشت شدگان زن هستند.
 
با آغاز تجمع این شهروندان عربستانی و پافشاری آنها برای ادامه تحصن، نیروهای امنیتی به سوی آنها حمله ور شده و بیش از 300 نفر از آنها را بازداشت کردند.
 
به گفته منابع عربستانی، نیروهای امنیتی سعودی زنان را در زندان "الصفراء" پیاده کرده و هنوز مشخص نیست مردان بازداشت شده به کجا منتقل شده اند.
 
شرکت کنندگان در این تحصن تأکید کردند تا هنگامی که زنان بازداشت شده آزاد نشوند، پیشنهاد گفت و گوی هیأتی به نمایندگی از آنها با امیر منطقه "القصیم" را نمی پذیرند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۳۳
محمد ثقفی


عاقبت پول گرفتن کروبی از جزایری

 
کرمی راد گفت: مهدی کروبی همانطور که از جزایری پول دریافت کرد از ضد انقلاب نیز کمک مالی گرفت.
محمد کرمی راد در گفتگو با سایت مرصاد با اشاره به اظهارات مطرح شده محمود زمانی در مستند مثلث در خصوص دریافت کمک های مالی یکی از سران فتنه از عناصر ضد انقلاب اظهارداشت: این فرد که در این مستند از آن نام برده شد، در مناظرات ریاست جمهوری سال 88 اعلام کرده بود که اگر باز هم جزایری به من کمک مالی کند، قبول می کنم زیرا از امام (ره) مجوز دارم. اما این مسئله ای نبود که مردم در برابر آن بی تفاوت باشند.
 
 
وی افزود: این اظهارات نشان می دهد که کسانی که ادعای ریاست قوای کشور را داشته اند، همانطور که در گذشته از جزایری ها پول دریافت کرده اند از ضد انقلاب نیز کمک مالی می گیرند.
 
 
این تحلیلگر سیاسی تاکید کرد: صحبت های مطرح شده در آن مستند برای بعضی از مسئولین زنگ خطری است که مراقب اطرافیان خود باشند تا مانند این افراد فتنه ایجاد نکنند.
 
 
کرمی راد در پاسخ به این سوال که کسانی که برای ریاست بر قوه مجریه تلاش می کردند و ادعای انقلابی گری داشتند چگونه شد که از ضد انقلاب کمک های مالی دریافت کردند، گفت: بی بصیرتی و هم کاسه شدن با ضد انقلاب باعث شد که این افراد دست به اقدامات این چنینی بزنند.
 
 
نماینده مردم کرمانشاه در مجلس هشتم شورای اسلامی تاکید کرد: در سال 88 به دلیل حضور در کمیسیون امنیت ملی مجلس برای پی‌گیری حوادث فتنه آن سال، با بعضی از این آقایان به همراه دیگر نمایندگان دیدارهایی داشتیم که در تمامی این دیدارها بر مباحثی تاکید داشتند که هیچ سند و مدرکی نداشت و ادعاهایی بی اساس را مطرح می کردند که این نشان می دهد که افرادی که در اطراف آن‌ها بودند همگی حاشیه های اساسی داشتند و مسئله دار بودند و اطلاعات غلط به آن‌ها می دادند.
 
 
این تحلیلگر سیاسی خاطر نشان کرد: اظهارات محمود زمانی مسئله ارتباط جریان فتنه با ضد انقلاب و هم سویی آن‌ها را اثبات کرد که این را باید از اقدامات خوب و به موقع نیروهای امنیتی کشور دانست که آن را برای مردم روشن کردند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۱۶
محمد ثقفی


پایان اختلاف دادگاه و دادسرا درباره مرتضوی

 
سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد: چون در حکم دادگاه پرونده فساد مالی، نحوه اعدام چهار متهم پرونده ذکر نشده است دادستانی به عنوان مجری اجرای حکم، تصمیم می گیرد حکم اعدام علنی باشد یا غیرعلنی.
حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای در جمع خبرنگاران در مورد آخرین وضعیت برخی از پرونده های قضایی گفت: در پرونده سعید مرتضوی اختلاف نظرهایی میان دادگاه و دادسرا وجود داشت. یکبار قرار در دادسرا صادر شد و بعد از شکایت، قرار  از سوی دادگاه دارای نقص اعلام شد که قاضی جلب به دادرسی داد. در مورد یکی دیگر از عناوین اتهامی درخواست ماده 18 کرده بودند که زمان زیادی را از دادگاه گرفت. ولی در نهایت بر اساس همان قرار قبلی و کیفرخواست صادر شده در 8 اسفند ماه نخستین جلسه دادگاه سعید مرتضوی برگزار شد.
 
 
وی افزود: در این جلسه شکات به طرح شکایت خود پرداختند و در جلسه بعدی که 20 اسفند است ابعاد دیگر پرونده بررسی خواهد شد. نوع دفاع متهمان و روند رسیدگی به پرونده مشخص می کند که جلسه دوم پایان رسیدگی به پرونده است یا باز هم باید دادگاه ادامه پیدا کند.
 
 
دادستان کل کشور در مورد زمان اجرای احکام پرونده فساد بزرگ بانکی هم گفت: این پرونده بعد از تائید دیوانعالی به دادگاه بازگشت و دادگاه هم پرونده را برای اجرای حکم به دادسرای تهران عودت داد. دادستان تهران با جانشینی که وی تعیین می کند مسئول اجرای حکم هستند زیرا در این پرونده رد مال، پرداخت جریمه و احیانا حکم اعدام دارد.  در مورد برخی هم که حکمشان نقض شده باید پرونده به شعبه هم عرض برود تا دوباره حکم جدید صادر شود. البته این پرونده متهمان جدیدی هم دارد که بخشی از آنها محاکمه شده و حکمشان هم صادر شده است و الان در مرحله تجدیدنظر خواهی است.
 
 
محسنی اژه ای در مورد علنی بودن حکم اعدام متهمان فساد گفت: در حکم دادگاه در مورد علنی بودن یا غیرعلنی بودن مطلبی ذکر نشده است. البته دادسرای اجرای حکم تصمیم می گیرد علنی باشد یا غیرعلنی.
 
 
سخنگوی قوه قضائیه در مورد پرونده بیمه ایران هم گفت: این پرونده در مرحله تجدید نظرخواهی است و هنوز نتیجه آن نیامده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۱۴
محمد ثقفی


کاندیدایی که یک میلیون طرفدار بیشتر از احمدی‌نژاد دارد!

به نظر می‌رسد تا پایان امسال، کاندیدای درجه اولی که شانس پوشیدن ردای ریاست جمهوری را داشته باشد، اعلام کاندیداتوری نکند و این چند روز باقی مانده هم در اختیار کاندیداهای درجه دوم از گرایش‌های گوناگون سیاسی باشد؛ افرادی همچون منوچهر متکی، باقر خرازی، علی فلاحیان، محمد رضا عارف، محمد شریعتمداری، حجت الاسلام‌پور محمدی، حسن سبحانی، مهدی چمران و دیگران؛ افرادی که یا ‌آشکارا گفته‌اند که در صورت حضور کاندیدای درجه اول از حضور خودداری خواهند کرد و یا به تلویح می‌توان گفت که سرانجام آنها کنار خواهند کشید.

آخرین کاندیدایی که بناست با تشکیل جبهه جدیدی با نام جبهه مشورت اسلامی، ردای ریاست جمهوری ‌بپوشد، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران است. وی بناست در قالب ائتلاف ۱+۷۷ با رقبای خود رقابت کند؛ این یعنی من یک طرف و همه ۷۷ میلیون یک طرف!

در این باره باید گفت که معمولا ائتلاف‌ها میان افراد یا گروه‌هایی با اوزان سیاسی برابر و یا در حد هم شکل می‌گیرد و سرانجام یک گروه یا یک فرد از این ائتلاف‌ برنده بیرون می‌آید، اما ظاهرا قرار است در این ائتلاف جدید، چمران رئیس جمهور و مردم هم حذف شوند.

انتقادات ریز و درشت اخیر چمران از شهرداری و شهردار تهران خبرهایی از کاندیداتوری وی می‌داد، اما اینکه انتقادات وی از شهردار تهران رنگ و بوی انتقادات دولت را گرفته است، شامه‌های حساس را تیز‌تر کرده که چمران هم می‌تواند کاندیدای دولت برای پوشیدن قبای ریاست جموری باشد.

جالب این که امروز رئیس جمهور هم در پاسخ به اینکه چرا برای تقدیم بودجه به مجلس نرفته، گفت همه مردم رئیس‌جمهور هستند. رئیس جمهور یعنی ۷۶ میلیون نفر؛ هرچند نزدیک یک میلیون نفر بین ملت مهدی چمران و ملت احمدی‌نژاد اختلاف وجود دارد، اما تقریبا هر دو یک حرف را می‌زنند!

رئیس جمهور همچنین در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا در صورتی که مشایی کاندیدای ریاست جمهوری شود از وی حمایت می‌کند یا نه، به خبرنگار می‌گوید که راجع به پرسشتان بیشتر بیندیشید. شاید منظور رئیس جمهور از این جمله این باشد که این امر آنقدر روشن است که نیاز به پرسشی ندارد!

اما در مباحث انتخاباتی دو انتقاد جدی از سوی رسانه‌های نزدیک به جبهه پایداری به هاشمی رفسنجانی و تا حدی سید محمد خاتمی مطرح شده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که یک رسانه نزدیک به هاشمی، موضوع ریاست هاشمی بر مجلس خبرگان را با عنوان هاشمی ۲۰۱۳ مطرح کرد و به این احتمال دامن زد که در انتخابات اسفند ماه ریاست مجلس خبرگان، هاشمی رفسنجانی، ریاست خبرگان را از مهدوی کنی بگیرد؛ مسأله‌ای که رسانه‌های جبهه پایداری آن را مقدمه‌ای برای کاندیدا شدن هاشمی برای انتخابات ریاست جمهوری می‌دانند.

یکی از این رسانه‌ها می‌نویسد، این آخرین راه پیش روی کسی است که سال‌های سال، با «نه» مردم روبه‌رو شده است.

رسانه‌های نزدیک به جبهه پایداری، در انتقاد بعدی نیز اصرار و مطرح شدن خاتمی به عنوان گزینه اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری به نام تب خاتمی یاد شده است که بر اساس ادعای این رسانه اتفاقا هدفی غیر از کاندیداتوری خاتمی را دارد، چون از یک طرف خاتمی خود می‌داند فردی اجرایی نیست و از طرفی هم رأی بالایی نداردو به همین دلیل، هدف از مطرح شدن خاتمی، معرفی وی به عنوان چهار نماد اصلاحات، سرمایه اجتماعی، قدرت چانه‌زنی یا دستگاه رهبرساز است تا وی بتواند کاندیدای مورد نظر را معرفی کند و همان گونه که در سال ۸۸ خاتمی دسته گل کاندیداتوری را بر گردن موسوی انداخت، شاید این بار آن را بر گردن هاشمی رفسنجانی بیندازد. اما جدا از بحث انتخابات، مهمترین رخدادهای این روز‌های سیاست در ایران، مواضع رئیس جمهور درباره قانون بود؛ جایی که دکتر احمدی‌نژاد در مورد نظرش در مورد انتخابات نظام پزشکی گفت: من فکر می‌کنم که همه چیز در کشور باید بر اساس قانون باشد و اگر افرادی بخواهند از قانون عبور کنند، کارشان اعتباری ندارد و اگر دستگاه‌ها و یا نهادهایی هم بخواهند در مسائل قانونی فراقانونی عمل کنند، درست نیست و این اعتباری ندارد. این موضع‌گیری رئیس جمهور درباره قانون، درست در روزی صورت گرفت که چند دقیقه پیش از این، حجت‌الاسلام ابوترابی در مجلس عدم حضور رئیس جمهور در مجلس برای ارائه گزارش درباره بودجه و برنامه توسعه کشور را تخلف رئیس جمهور از قانون نامید! اما شاید همین تأکید لفظی رئیس جمهور بر قانون در فضای کنونی سیاست ایرانی اتفاق خوشانیدی باشد! رئیس جمهور البته در ادامه این گفت‌وگو باز هم بر شیوه مألوف خود ‌افشاگری کرد و یکی از نهادهایی را که استعلام صلاحیت کاندیداهای نظام پزشکی از آن‌ها صورت گرفت، معرفی کرد و گفت: نظام پزشکی یک نهاد صنفی ‌و متعلق به جامعه پزشکی و درمانی است و نباید نهادهایی که مسئول نیستند، به ویژه نهادهای امنیتی، اطلاعاتی سپاه و غیر اطلاعاتی سپاه در آن دخالت کنند. این یک تشکلی است مربوط به جامعه پزشکی و باید نمایندگان واقعی خودشان در آن قرار بگیرند.

سخنی که بلافاصله با واکنش روابط عمومی سپاه مواجه شد و رمضان شریف در پاسخ به رئیس جمهور گفت که اقدام اطلاعات سپاه در روند بررسی صلاحیت‌ها در انتخابات نظام پزشکی «قانونی» بوده و به درخواست مراجع قانونی صورت پذیرفته.

وی همچنین گفت: عدم اقدام سپاه در پاسخ به استعلام مراجع قانونی در زمینه انتخابات نظام پزشکی، یک کار خلاف قانون به شمار می‌رفت.

البته این پایان کار نبود، در حالی که رئیس جمهور به مراجع مورد استعلام انتقاد داشت، رسانه‌های نزدیک به دولت در یک اقدام سند اعتراض یکی از کاندیداهای شکست خورده را منتشر کردند؛ اعتراضی که شاید در هر انتخاباتی صورت گیرد. اما آیا چنین حرکتی را می‌توان آغاز حرکت تشکیک در سلامت انتخابات نامید؟

و در پایان، هرچند سخنان کوچک‌زاده نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، مورد انتقاد بیشتر اهالی رسانه‌ها و سیاست قرار گرفت، ‌سر‌مقاله یکی از روزنامه‌هایی که مدعی اصلاح طلبی است، در مورد کوچک‌زاده به گونه‌ای نوشته شد که جای دفاعی برای خبرنگاران و روزنامه‌نگاران باقی نگذاشت. سردبیر این روزنامه در سرمقاله خود با توهین‌های پیاپی به کوچک‌زاده، رفتار غیر اخلاقی از خود نشان داد؛ سر مقاله‌ای که باید گفت کار برخی ‌روزنامه‌نگاران است و روزنامه‌نگاران حرفه‌ای از چنین رفتارهایی دوری می‌گزینند.

جملات زیر بخشی از سر‌مقاله مذکور خطاب به کوچک‌زاده است که به هیچ وجه پسندیده نیست.

«گذشته خود و خانواده خود را یادآور شد»، «وقتی فهمید چه شیرینی‌ خورده»، «از آنجا که ادبیاتش فاصله نزدیکی با اصل و نسبش دارد»، «به دلایلی که بر هیچ کس روشن نیست و احتمالا ریشه در کودکی‌های وی دارد با روزنامه نگار جماعت حال نمی‌کند!»، «حرفش را پس می‌گیرد که من کی گفتم فلانن زاده‌ام؟»، «البته بزهکاری‌های این آدم...» ‌، «این قدرت پرتاب فقط از یک ورزشکار روس بر‌می‌آید!» و... .

گردآوری : تلکس فا / مرجع خبر : تابناک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۰۷
محمد ثقفی