مستند ملکه و من+معروفترین فساد جنسی فرح،+تصویر
مستند ملکه و من+معروفترین فساد جنسی فرح،+تصویر
به گزارش پایگاه خبری خامیان ولایت به نقل از عصر امروز، در هفته های پایانی بهمن ماه مستندی با نام "ملکه و من" از شبکه انگلیسی بی بی سی پخش شد. در این مستند مبارزی توده ای که قبل از انقلاب با شاه مبارزه کرده بود به دنبال ساخت مستندی از زندگی فرح پهلوی است. این مستند 4 سال پیش ساخته شده ولی بارها و بارها در شبکه بی بی سی بازپخش شده است.
او شدیدا پیگیر مصاحبه با فرح پهلوی می شود تا بالاخره اجازه ی فیلم برداری و مصاحبه را از او می گیرد. این مستند در راستای ارائه چهره ای مظلوم از فرح ساخته و آن را به نمایش در آورند. در این مستند و بلاخص زمان مصاحبه با فرح آهنگ های غمگین و غریبی پخش می شود تا بتواند احساسات مخاطبان را بازیچه قرار دهد.
در قسمتی از این مستند فرح ایمیل های مردمی که به دستش رسیده را می خواند. ایمیل هایی که این مستند را برای کسانی که این خاندان را می شناسند بیشتر شبیه به طنز می کند تا یک مستند درام. در یکی از این ایمیل ها شخصی از فرح خواستار آی پد شده است که فرح می گوید: "من جدیدا یه آیپد خریدم و می تونم اون قدیمی رو بدم بهش. فقط نمی دونم سیماش کجاست" یا در ایمیلی دیگر که جوانی خواستار صحبت با فرح شده که در این مستند فرح با او تماس می گیرد و جوان بسیار از صحبت با او خوشحال می شود.
در قسمتی دیگر از این مستند فرح وقتی می شنود که برادر این دختر به دست افراد انقلابی اعدام شده به شدت متاثر می شود و می گوید: " خیلی ناراحت می شم وقتی می بینم ایرانیای بی گناه کشته میشن. " البته در این قسمت از مستند بنا بر این شیوه ی بی بی سی که تلاش می کند خود را بی طرف نشان دهد شبه ای را در ذهن مخاطبان ایجاد می کند.
به گزارش عصر امروز خیانت ها و جنایات خاندان ستمگر شاه خائن و خانواده او حکایت داستان هفتادو یک من کاغذ می خواهد که با یک مستند تصنعی و شبیه کارتون و پخش آن هم از رسانه استعمارگر پیر هیچ تطهیری برای این خاندان ظالم به ارمغان نخواهد آورد.
عصر امروز فقط جهت نشان دادن گوشه ای از خیانتهای این خاندان هرزه و ستمگر به بخشی از هرزه گری ها و ستمگری های این خاندان با استناد اشاره می نماید:
معروفترین فساد جنسی فرح، کشف رابطه او با فریدون جوادی بود. «فریدون جوادی از قدیمیترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.» به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح ب
در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود که یکی از سربازان گارد آنها را دید. سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض میکند. این سرباز از لرهای خرمآباد بود و چون متعصب بود، نزد فرماندهاش سرهنگ بیگلری رفت و گفت: «ما خیال میکردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی میکنیم و نمیدانستیم که اینطور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک مغازه مرخص کردند. (3)
رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظرهای جلوه نمیکرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلی میکرد. فرح نهتنها از فاش شدن این ماجرا واهمهای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد. (4) ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری میکرد که به محمدرضا لطمه بخورد.»
ملکه مادر در عکسالعمل به این ماجرای عشقی مینویسد: «خب چه کار میتوانستم بکنم؟ اگر میخواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت میشد. این بود که خودم فرح را خواستم که به او نهیب زدم و زنیکه گدازاده خجالت نمیکشی این قبیل کارها را جلوی چشم کارکنان دربار انجام میدهی؟» البته ملکه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافهگویی میکند. چطور ممکن است شاهی که خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی میپرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملکه تأییدی بر استنباط ما باشد.
فرح گفت: «درست گفتهاند، شاه میبخشد؛ شیخ علیخان نمیبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایینتنهام را دارم!»(5) اختیار پایینتنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یک بار دیگر که فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یک اتاق، در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلی انصاری قرار گرفت، همین پاسخ را داد که همه «اختیار پایینتنه خودشان را دارند.» (6)
ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یک شب در کافه محله لاتن با وی که یک دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و «این آشنایی یک عشق آتشین بین آنها ایجاد کرد. در ابتدا، کار آنها لاس زدنهای پاک! بود، ولی دیری نپایید که این لاس زدنها تبدیل به بوسههای بسیار عاشقانه شد.»
این رابطه همچنان برقرار بود تا اینکه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامهها فهمید که فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم که بودم، برای تو ملکه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده که دوستی ما در قلب ما هر طوری که شده است، باقی بماند.» (7)
فرح گاهی اوقات رعایت شأن و جایگاه ملکه را نمیکرد و با هر بیسر و پایی طرح مراوده میریخت. از جمله با مربی اسکیاش که یک نجار سوئیسی بود، در حال معاشقه دیده شد. (8)
رفتار جلف فرح در کاخ یک مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح که از شاه میخواست استراحت بیشتری بکند با لحنی پرخاشکنان گفت: «تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد و آن هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگلها که دور و برتان میگردند، دست بردارید. وقتی اینجور آدمها دور و برم را گرفتهاند چطور انتظار دارید که استراحت کنم؟»(9)
درباریان شاه چنان در فساد غوطهور بودند که گاه دست به اعمالی جنونآمیز
میزدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، همآغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم
رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمیگذاشت. حتی فریده دیبا
در مهمانی کاخ سفید از اینکه مردان و زنان یکدیگر را در حضور هم میبوسند و
خیلی صمیمانه با زنان یکدیگر در حضور هم میرقصند، سخت تعجب میکرد، ولی
هنوز غرق در تعجب بود که «کندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم
درحالی که دستهایش را دور کمر ژاکلین حلقه کرده بود با او رقصید.»(10)
پرده دری فرح در زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اسلامی و انسانی را عموم ما با
جشن هنر شیراز می شناسیم ولی فرح، هنر نمایی ها و هنر پروری های(!) دیگری
هم داشته است که یک نمونه آن حمایتش از آشور بانی پال بابلا (یکی از
نمادهای انحطاط و استهجان و ابتذال هنر در کشور) بوده است. در زیر، قسمتی
از کتاب نیمه پنهان در همین رابطه را می خوانیم.
«آشور بانی پال بابلا یکی از هنرمندان سوپر مدرنیست !! و خیلی خیلی پیشتاز !! بود که دستی در تمام به اصطلاح هنرها داشت. شعر می گفت، نمایشنامه می نوشت، کارگردانی می کرد، ادعای فیلم سازی و عکاسی داشت.
او در سال های آخر حیات رژیم پهلوی، نمایشگاه عکسی از صُوَر قبیحه و عکس هایی در ابعاد بسیار بزرگ از پایین تنه خود ترتیب داده بود، که فرح پهلوی شخصاً این نمایشگاه را افتتاح کرد و او را به خاطر "ابراز شجاعت در شکستن مرزهای رو در بایستی فرهنگی" (این عبارت دقیقاً عین گفته فرح پهلوی خطاب به آشور بانی پال بابلا، پس ازدیدار از نمایشگاه عکس او بود) مورد تفقد قرار داد و یک بورس مطالعاتی در اختیار او گذاشت و او را به فرانسه فرستاد.
آشور بانی پال چند نمایشنامه بر روی صحنه آورد. در یکی از این نمایشنامه ها تمام هنر پیشه های زن و مرد آن لخت و عریان -به صورت مادر زاد- به صحنه می آمدند و در مقابل چشم تماشاگران هنر نمایی می کردند و در نمایشنامه ای دیگر، هنر پیشگان در حین اجرای برنامه برخی از تماشاچیان را به باد ناسزا می گرفتند و به آنان فحش های رکیک می دادند و واکنش خشم آلود بعضی از تماشاچیان را به حساب موفقیت خود در وادار کردن تماشاچی به بازی و دخالت در نمایش خود تلقی می کردند.»(11)
به گزارش عصر امروز این خودشیرینی بی بی سی برای جلب نظر فرح برای گرفتن پول بیشتر از فرح در حالی صورت می گیرد که چندی پیش خبر اخاذی بی بی سی از فرح و کلاه گذاشتن سر وی جنجالی دیگر برانگیخت:
اخاذی بی بی سی از فرح پهلوی و افتضاح جدید سیاسی
مدیر بخش فارسی بی بی سی ضمن زد و بند با بیوه محمدرضا پهلوی، افتضاح تازه ای را برای این شبکه دولتی انگلیس رقم زد.
بازدید بیوه ۷۵ ساله محمدرضا پهلوی از بی بی سی فارسی به یک کلاهبرداری جنجالی انجامید. بنگاه سلطنتی انگلستان به شرطی به بیوه شاه سابق اجازه بازدید از بی بی سی فارسی را داده بود که این بازدید و حواشی آن محرمانه بماند. این شرط مورد موافقت فرح دیبا قرار گرفته بود، اما ماجرا آن طور که انتظار می رفت پیش نرفت چرا که خودنمایی فرح دیبا و طبع آزمند صادق صبا (مدیر بی بی سی فارسی) موجب بروز دردسر بزرگی شد.
اطلاعات دریافتی از نزدیکان فرح پهلوی حاکی است، که وی در جریان بازدید پیشنهاد می کند در قبال پرداخت دو میلیون دلار به بنگاه بی بی سی تحت عنوان «کمک به گسترش اطلاع رسانی در ایران(!)»، بنگاه سلطنتی فیلم مستندی از زندگی او تولید و پخش کند.
صادق صبا که از این پیشنهاد وسوسه شده بود، از بیوه محمدرضا پهلوی می خواهد مبلغ مورد نظر را مستقیم به خود وی بپردازد و او مضاف بر اجابت خواسته صبا پس از تولید و پخش فیلم مورد نظر، هر از گاهی خبر و تصویری از نامبرده را پخش نموده و به بهانه در پیش بودن شصتمین سالگرد سلطنت ملکه انگلیس، تصاویری از فرح دیبا در کنار ملکه را نیز پخش نماید!
در این میان چانه زنی مختصری بین آنها به عمل می آید و در نهایت توافق می شود که فرح دیبا مبلغ دویست هزار پوند به عنوان پیش پرداخت به صبا بپردازد و اضافه می کند در صورت تحقق وعده او، دویست هزار پوند دیگر نیز بپردازد که البته برای خالی نبودن عریضه، مبلغ دیگری را به طور رسمی به بنگاه بی بی سی اهدا می کند تا موجب شک مسئولین بی بی سی جهانی به صادق صبا نشود.
بنابر این گزارش، صادق صبا نیز دست به کار شده و تولید مستند را به یک
باند خارج از بی بی سی واگذار می کند. مستندی که تولید می شود بسیار ضعیف،
ابتدایی و به نوعی «ضد تبلیغ» از کار درمی آید و بنگاه بی بی سی با اصرار و
تکرار تلاش می کند تولید فیلم را به یک مستندساز مستقل نسبت دهد و نقش خود
در تولید آن را منتفی اعلام نماید.
این موضوع بر فرح دیبا گران تمام می شود و در شرایطی که از عملکرد صادق
صبا بسیار خشمگین بوده؛ مدیر بی بی سی فارسی در تماسی با وی مابقی مبلغ
مورد توافق (دویست هزار پوند دوم) را مطالبه می کند که بیوه پهلوی ضمن
امتناع از پرداخت مبلغ، دغل بازی و کلاشی های صادق صبا را در برخی محافل
خصوصی خویش مطرح می نماید و این وضعیت مناقشه ای پنهان بین صادق صبا، باند
تولیدکننده فیلم و بیوه پهلوی به وجود آورده است. مسئولان ارشد بی بی سی هم
که از ماجرا مطلع شده اند، در تلاش هستند رسوایی به وجود آمده را به نوعی
مخفی نمایند.
(1) خاطرات فریده دیبا،دخترم فرح، ص ۴۶۱.
(2) علی شهبازی، ، ص ۲۹۷.
(3) احمدعلی انصاری، ص ۱۶۷.
(4) علی شهبازی، ، ۲۶۵.
(5) خاطرات تاجالملوک، ، ص ۴۶۵.
(6) احمدعلی انصاری، پیشین، ص ۱۶۷.
(7) آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره ۶۳۰، ص ۵۷ به نقل از:
مجله السیی پری فرانسوی با استفاده از مصاحبه و نقل قول از بژورن.
(8) علی شهبازی، ص ۲۰۶.
(9) اسدالله علم، ص ۶۲۹.
(10) فریده دیبا، ص ۱۷۳.
(11)نیمه پنهان، سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، جلد ششم، صفحات ۱۱۹ و ۱۲۰